دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

الگوی حلم و پرهیزگاری


اشاره: امیر مومنان علی (ع) در قسمتهایی از نامه‌ها و خطبه‌های نهج البلاغه به وجود یارانی شجاع، فداكار، صدیق و مخلص و جان بر كف اشاره كرده است. این افراد از دوستان حقیقی و یاوران واقعی آن حضرت بودند؛ گرچه تعدادشان در مقابل تعداد زیاد مردمی كه در هوی و هوس، زندگی پست دنیوی، پست و مقام، ثروت و سرمایه و خودخواهی‌ها غوطه ور بودند، كم بود؛ اما هر كدام از این افراد به دلیل آن كه از جنبه فكری ، روحی و معنوی بر دیگران برتری داشتند و علی (ع) را به عنوان مولا و مقتدای خویش قرار داده بودند، با یك جامعه‌ای مساوی بودند. همچنین این افراد، هر كدام نمونه‌ای از یك فرمانده، مسلمان و الگویی از مجاهدان فی سبیل الله بودند كه مقاومت و ایستادگی ارتش اسلام گذاشته از وجود امیر مومنان(ع) مرهون ایثار و از خودگذشتگی این فرماندهان شجاع بود. از جمله این افراد كه در قسمتهایی از نهج البلاغه از وی به عظمت نام برده شده است؛ مالك اشتر است. مالك اشتر از جمله مردان بزرگ انسانیت است كه در عین رزمندگی و شجاعت، در قله‌های مرتفع علم و فضیلت است كه شایستگیی درك بزرگ بزرگان، یعنی امیر مومنان علی(ع) را داشت و در وجود علی (ع) ذوب شده بود و عاشق واقعی و دلداده آن حضرت بود. مالك اشتر از جمله شخصیت ‌هایی بود كه اگر در دنیا، صدها بار كشته می‌شد و دوباره زنده می‌گشت، دست از دامان علی برنمی‌داشت؛ چون مالك، حقیقت را در شخصیت، منش، رفتار، گفتار و كردار علی (ع) یافته بود و مانند پروانه‌ای دور شمع وجود آن حضرت می‌گشت.
مالك اشتر كه بود؟
مالك بن حارث بن عبد یغوث بن مسلمه بن ریبعه بن خزیمه بن سعد مالك بن نخع بن عمر و بن عله بن خالدین مالك بن ادد معروف به مالك اشتر از قبیله بزرگ مذحج و از خاندان نخع، كمی پیش از ظهور اسلام در یمن به دنیا آمد. وی در قریه‌ای به نام بیشه زندگی می‌كرد و هنگامی كه اسلام در سرتاسر جزیره العرف گسترش یافت و در هر گوشه و كنار، مردم درباره آیین تازه و پیامبرش سخن می‌گفتند، مالك هم بدقت این سخنان را می‌شنید و در اندیشه فرو می‌رفت. او از پرسش بت به ستوه آمده بود و با شنیدن ظهور و گسترش آیین جدید به جرگه ایمان آورندگان پیوست و دین اسلام را پذیرفت.
مالك اشتر در غالب جنگهای بین اسلام و كفر، حق و باطل، شركت فعالانه داشته است و همچنین بعد از وفات پیامبر(ص) در جنگهای بین اسلام و روم حضور داشت و پس از اتمام جنگ با رومیان به شام رفت و در آنجا اقامدت گزید. پس از مدتی با خاندان نخع وارد كوفه شد و در این شهر اقامت كرد.
وی در زمان كوتاه خلافت علی (ع) جزو بهترین فرماندهان ارتش و از وفادارترین و نزدیكتریم یاران آن حضرت به شمار می‌رفت و در جنگهای فتنه انگیز ناكثین، مارقین و قاسطین به طور فعال شركت داشت و بزرگترین خدمات و پیروزی ها را برای لشكر اسلام به ارمغان آورد.
مالك اشتر از دیدگاه دیگران
۱ـ پیامبر گرامی اسلام (ص) مالك اشتر را مومن می خواند. در حضور پیامبر (ص) از مالك اشتر نام برده شد. پیامبر فرمود: انه المومن حقا. پیامبر در جای دیگر در جریان دفن كردن ابوذر در ربذه فرمود: افراد صالح و مومنی در آن سرزمین می‌آیند كه ابوذر را دفن كنند كه بعد از سالیان و هنگام وفات ابوذر، دخترش در آن بیابان مالك اشتر و تعدادی از همراهان را می‌بیند كه مالك اشتر بر ابوذر نماز خواند و او را دفن كردند.
۲ـ ابی ابی الحدید در شرح نهج البلاغه می نویسد: زنده باد مادری كه همچون اشتری فرزندی بزاد. اگر كسی سوگند یاد كند كه در تمامی عرب و عجم، خداوندی مردی به دلاوری اشتر جز استادش علی بن ابی طالب(ع) نیافریده است، گمان ندارم در سوگندش گنهكار باشد. چه گویم درباره كسی كه زندگی‌اش اهل شام را منهزم ساخت و مرگش اهل عراق را درهم شكست.
۳ـ ابن شهر آشوب وقتی كه می خواهد از مالك تعریف كند، او را این گونه تصویر می‌كند: مالك از برجسته ترین اصحاب و بهترین تابعان بود و یكی از دلدادگان به حق. مالك زمان رسول خدا(ص) را به خاطر داشت و شاهد دوره خلافت ۲۵ ساله نخستین بوده است.
مالك اشتر از نگاه امیر مومنان علی (ع)
در بیانی علی (ع) نسبت مالك به خود را نسبت خویش به پیامبر می‌داند، یعنی همان گونه كه علی (ع) برای پیامبر برادر، جانشین، وصی، وزیر و دیگر عبارات بوده است، مالك نیز چنین است. حال در اینجا به صورت فهرست وار برخی از اوصاف را كه علی (ع) درباره مالك اشتر فرموده‌‌اند، بیان می‌كنیم:
۱ـ در روزهای ترسنان و ایام خطر به خواب نمی‌رود و هوشیار است. ۲ـ از دشمنان به هنگام بیم و هراس، نمی‌ترسد و فرار نمی‌كند. ۳ـ او شمشیری از شمشیرهای خداست كه تیزی و برندگی آن كند نمی‌شود. ۴ـ بر بدكاران و ستم پیشگان از آتش سخت تر است. ۵ـ قدرت مهار كردن دشمن را به طور كامل دارد. ۶ـ از كسانی نیست كه بیم سستی و لغزیدن در او باشد. ۷ـ از كسانی نیست در جایی كه باید شتاب و سرعت داشته باشد، كندی كند یا در حالی كه باید كندی و تاملی كند، سرعت به خرج دهد.۸ـ مالك از برای من چنان بود كه من برای رسول خدا (ص) بودم.
مالك اشتر حلیم و بردبار
مالك نه تنها یك نابغه نظامی و در دلاوری، شجاعت، مهارت جنگی و فرماندهی كم نظیر بود؛ بكله در تمام ابعاد شخصیت انسانی در سر حد كمال بود. او می‌شناخت به آن مرد گفت: وای بر تو! هیچ دانستی او كه بود كه آنچنان به وی اهانت كردی؛ او مالك اشتر فرمانده لشكر مولای متقیان بود. مرد بازاری به وحشت و نگرانی افتاد و با عجله به دنبال مالك روانه شد تا از او عذر خواهی كند. در این هنگام مالك وارد مسجد شد و به نماز ایستاد. پس از نماز مرد بازاری خود را به پای او انداخت و عذر خواهی كرد. مالك با متانت و ملایمت گفت: بر تو هیچ گناهی نیست. به خدا سوگند كه من به آن دلیل به مسجد آمدم كه برای تو استغفار و طلب آمرزش كنم.
شهادت مالك اشتر
خبر استانداری مالك بر مصر برای معاویه مایه عذاب بود. معاویه به مرد شام گفته بود از خدا بخواهند تا شر مالك را از سرشان دفع كند و مردم شام بعد از هر نماز علیه مالك اشتر دست به نفرین بر می‌داشتند. از سوی دیگر معاویه فورا نامه‌ای برای كارگزار ناحیه قلزم، به نام مریش نوشت: اشتر استاندار مصر شده است. اگر شر او را از سر من دفع كنی تا وقتی كه زنده‌ای و مامور مالیات آنجا هستی، هیچ خرابی از تو نمی‌گیرم. مالك وقتی به قلزم رسید، آنجا را مكان مناسبی برای فرود آمدن یافت و دستور داد افراد در آن محل استراحت كنند. كارگزار خراج قلزم هم به نزد مالك شتافت و با لحنی چاپلوسانه گفت: یا امیر! در این منزل خوراكی و علوفه فراوانی برای سربازان و اسبان یافت می‌شود. در همین جا بمان و استراحت كن، تا تازه نفس به مصر وارد شود. او مقداری غذا به همراه ظرف شربت عسل آمیخته به زهر را به نزد مالك آورد. مالك پس از صرف غذا از آن شربت نوشید. ساعتی بعد مالك در حالی كه از شدت درد به خود می پیچید، گفت: «تقدیر نخواست كه به شهر فراعنه قدم بگذارم.» و سپس برای همیشه سكوت كرد و به شهادت رسید. شهادت وی در سال ۳۸ هجری بود و جنازه وی را از قلزم به مدینه حمل كردند و در آنجا دفن نمودند.
اندوه علی (ع) از شهادت مالك
هنگامی كه خبر شهادت مالك را به امام علی (ع) دادند، امام فرمود: مالك، چه بود مالك؟ سوگند به خدا اگر كوهی بود، كوهی بی همتا و یگانه بود. اگر صخره‌ای بود، صخره‌ای سخت و محكم بود. هیچ رونده‌ای بر قله بلند آن نمی‌رسید و هیچ رونده‌ای بر قله بلند آن نمی‌رسید و هیچ پرنده‌ای توانایی رسیده بر فراز آن را نداشت. به خدا سوگند كه مرگ تو عالمی را ویران می‌كند. بر مردی مانند مالك باید گریه كنندگان بگریند. ما از خدا هستیم و به سوی او باز می‌گردیم و ستایش و حمد برای خداوند است كه پروردگار جهانیان است. خداوند! مصیبت مالك را نزد تو به شمار می‌آورم؛ زیرا مرگ از مصیبت‌های روزگار است. خدا مالك را بیامرزد كه به عهد خود وفا كرد و مدتش را به پایان رسانید و پروردگار خود را ملاقات كرد با این كه خود را متعهد كرده بودم پس از مصیبت مالك را نزد تو به شمار می‌آورم؛ زیرا مرگ از مصیبت‌های روزگار است. خدا مالك را بیامرزد كه به عهد خود وفا كرد و مدتش را به پایان رسانید و پروردگار خود را ملاقات كرد با این كه خود را متعهد كرده بودم پس از مصیبت رسول خدا‌(ص) در برابر هر مصیبتی شكیبا باشم؛ اما این از بزرگترین مصیبت‌هاست. آیا زنان از نزد فرزندانی مانند مالك بلند می‌شوند و آیا كسی مانند مالك وجود دارد؟ امیر مومنان علی (ع) با شهادت مالك اشتر مصیبتی بزرگ و جانكاه را به خود پذیرفت و با صدای بلند در غم از دست دادن او می‌گریست و می‌فرمود: این مثل مالك همچون مالك كجاست؟ لقدر كان لی مثل ماكنت لرسول الله: او برای من همان گونه بود كه من برای رسول خدا بودم.
نشانه‌های اندو و ماتم در سیمای ملكوتی‌اش آشكار بود و پیوسته اظهار تاسف می‌نمود و می فرمود: خدا به مالك خیر دهد، چه شخصیتی بود مالك!
منبع : بنياد انديشه اسلامي


همچنین مشاهده کنید