دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نهضت فکری امام حسین(ع) ، بازگشت به هویت اسلام ناب


نهضت فکری امام حسین(ع) ، بازگشت به هویت اسلام ناب
«جهاد فکری» همچون «جهاد عملی» اهمیت خاص و نقش محوری و بنیادین دارد و همان گونه که مبارزه فیزیکی در جبهه حق و باطل و برای صیانت از دین و ملت و کشور و حفاظت از استقلال و تمامیت ارضی و تداوم حیات عزتمند و بالنده لازم و واجب است، مبارزه فکری در صحنه های زندگی اجتماعی و فرهنگی و سیاسی به منظور مرزبانی از دین و نگاهبانی از هویت اسلامی و استمرار حضور و نقش آفرینی فرهنگ و معارف اسلامی، ضروری و حیاتی است.
حیات سیاسی و اجتماعی امام حسین(ع) و قیام عاشورا را باید تجلی مبارزه ای فرهنگی در برابر هجمه و تبلیغات مسموم حاکمان جور دانست؛ مبارزه ای که بعدها سرمشقی برای نهضتهای آزادی بخش شد. گفتگوی ما با دکتر حسن علی اکبری، عضو هیأت علمی دانشگاه امام حسین(ع)، به واکاوی این مهم اختصاص یافته است که تقدیم حضورتان می شود:
▪ آقای دکتر، مایلید برای آغاز این گفتگو، به شرایطی که امام حسین(ع) در آن قرار داشت نیم نگاهی بیندازیم؟
ـ با اندک تأملی در نهضت سالار شهیدان امام حسین(ع) می توان دریافت که این واقعه یک درگیری و رویارویی نظامی بین امام و رهروان از یک سو و حامیان حاکمیت نیست، بلکه حرکتی با رویکردهای فرهنگی است. نهضت کربلا حرکتی دقیق، ظریف و حساب شده با هدفهای فرهنگی روشن، شفاف و بهنگام است. اگر بخواهیم این فضا را با انقلاب اسلامی ایران مقایسه کنیم، می توانیم فهرست مشروحی از آسیبها و اشکالهایی که جامعه آن زمان به آن دچار شده بود و اکثریت آن را آسیبهای فرهنگی تشکیل می داد، ملاحظه کنیم.
امام(ع) برای آسیب زدایی و اصلاح امور جامعه، انقلاب عظیم و حیات بخش خویش را تدارک دید. در حقیقت، باید اذعان نمود گر چه شکل ظاهری این قیام فیزیکی بود، اما از همان آغاز رویکردی فرهنگی داشت.
تحولات رخ داده مذهبی و عقیدتی در این جامعه، تحولاتی بود که جز یک حرکت عمیق فرهنگی، اقدام دیگری نمی توانست آنها را اصلاح کند. جبرگرایی در میان مردم توسط حاکمیت رواج داشت و از سویی افکار گروهی مرجئه که با پندارهای باطل و امیدهای کاذب، خود را اهل سعادت می دانستند و از روی آوردن به هرگونه آلودگی باکی نداشتند، رواج یافته بود.
دین پیامبر اعظم(ص) عملاً وسیله ای برای توجیه حکومت جابر بنی امیه درآمده بود. احادیث جعل می شد و از سویی نیز به پیامبر (ص) نسبتهای ناروا و سخنانی ناشایست می دادند. جعل احادیث رویه ای عمومی شده بود وعملاً دین مسیر و سیاست مسیری دیگر را یافته و دین از سیاست جدا شده بود. از نظر اجتماعی، قبیله گرایی و تفاوتهای نژادی رواج یافته بود. در مسؤولیتهای اجتماعی، به هیچ عنوان توجهی به صلاحیتها و شایستگی های افراد نمی شد. تجملات سلطنتی و روحیات فرعونی و اشرافیگری حاکم شده بود و خلاصه اینکه موروثی کردن حکومت هم جزئی از فرایند حکومت به شمار نمی رفت.
از نظر اقتصادی نیز نابرابری اقتصادی شکل گرفته بود. نظام طبقاتی که در اثر حکومت معاویه در میان مسلمانان شکل گرفته بود، بسیار آزاردهنده می نمود. مال اندوزی ارزش و غارت بیت المال و به یغما بردن آن، سکه رایج و رویه غالب در امر حکومت شده بود. در فضا به گونه ای بود که امام جمله معروف «الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم، یحوطونه مادرت معایشهم» را برای به تصویر کشیدن آن به کار می برد؛ یعنی مردم واقعاً بنده دنیا شده بودند و دیگر از تأثیرگذاری عمیق فرهنگی درمیان آنها خبری نبود و دین بیشتر به دینی زبانی و شناسنامه ای بدل گردیده بود. از نظر فرهنگی نیز وضع به همین شکل بود؛ فرهنگ جاهلی کاملاً خود را نشان داده و بار دیگر به میان مردم بازگشته بود و اینجا بود که تمام تلاشهای پیامبر(ص) به هدر می رفت. ذلت و فسق و فجور و تمامی ارزشهای جاهلی، دوباره در جامعه ریشه دوانده بود.
در چنین فضایی، امام چه باید می کرد. تمام آسیبها اعم از عقیدتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی درمانی جز حرکتی فرهنگی نداشت و نمی توانست آن از نجات دهد. پس اساس نهضت امام باید کاملاً فرهنگی می بود. در عین حال، شرایطی که دشمن برای امام به وجود آورد و فضایی که ایشان در آن قرار گرفت، جز مقابله فیزیکی راهی دیگر نبود و این مقابله نیز اتفاقاً مناسب ترین و شایسته ترین حرکت فرهنگی بود. حرکت واقعه کربلا در طی تاریخ با رویکردی فرهنگی تجزیه و تحلیل می شود و از آن به عنوان حرکتی بسیار عمیق، اصیل و مؤثر یاد می شد.
▪ آیا تفاوت نهضت امام حسین (ع) در مقایسه با مبارزات قبل و بعد از آن توسط امامان معصوم ما با چالش فیزیکی محدود می شود و یا تفاوتهای دیگری هم دارد؟
ـ نه، فرهنگ مقوله ای جدا از حرکتهای اجتماعی میان انسانها نیست. گاهی حرکتی که در یک جامعه صورت می گیرد، از اعتبار فرهنگی خاص خود برخوردار است، روح حاکم بر آن حرکت است. این حرکتهاست که به فرهنگها شکل می دهد، آن را اثر گذار می کند و اساساً فرهنگی را به وجود می آورد و آن را گسترش می آورد. آنچه را از امام(ع) می بینید، توسعه فرهنگ ویژه ای است که از آن با عنوان فرهنگ عاشورا یاد می کنیم. این فرهنگ کاملاً برگرفته از فرهنگ اسلام ناب با همان اهداف عالیه اسلام بود. پیامبر (ص) نیز به دنبال ترویج اندیشه های خود بود و هرگز به قدرت و حکومت نمی اندیشید، اما راهی را که انتخاب کرد، بر اساس پیام وحی در بستر حوادث تاریخی و رویارویی های فیزیکی متجلی می گردید. در عین حال، این رویارویی ها و درگیریها هدف اصلی پیامبر(ص) نبود. ایشان از بدر و احد و منازعات گوناگون، انتظار قدرت طلبی و کشورگشایی نداشت بلکه از آن هدفهای فرهنگی روشنی را دنبال می کرد و از همان ابتدا نیز بر آن تصریح و تأکید می کرد. اگر در جایی هم صحبت از رویارویی به میان می آمد با این هدف دنبال می شد که مردم را با کلمه «لااله الاا...» آشنا کند و آنها را از بندگی بتها و بندگی غیر خدا نجات دهد.
مسیر عملی امام حسین(ع) نشان می دهد این دشمن بود که رویارویی فیزیکی را به امام و یاران ایشان تحمیل کرد و این هنر امام(ع) بود که در قالب این درگیری فیزیکی، تمام پیام فرهنگی خود و تمامی گفتمان الهی و فرهنگی خویش را نه تنها به مردم زمان خود که به گوش همه انسانهای آزاده تاریخ ابلاغ کرد. بنابراین حرکت را نباید حرکتی فیزیکی و رویارویی صرف دانست، بلکه مقدمات این حرکت، فرآیند شکل گیری و مشی امام در این حرکت و سیره ایشان در این حادثه، تماماً حرکتی فرهنگی بود.
▪ این مبارزه به بعد از قیام مربوط می شود و قبل از قیام این مبارزه فرهنگی را در چه سطحی دنبال می کنیم؟
ـ امام در این حادثه ۶۳ سال سن داشتند و چنانکه می دانید، رخداد عظیم کربلا از شکل گیری تا انتهای آن ۶ ماه بیشتر طول نکشید؛ یعنی بیش از ۶۲ سال قبل از آن، ایشان چه در زمان پدر و چه در زمان جد خود و چه در زمان ده ساله پس از برادرشان، حرکت فرهنگی تربیت انسان، شاگردان و دفاع از ارزشهای دینی و تبیین حقایق و معارف دین و بیدارگری و آشنا کردن مردم با اسلام ناب را عهده دار بودند. امام(ع) خطاب به معاویه می فرمایند: من فتنه ای بزرگتر از حکومت تو سراغ ندارم. لذا کاری که ایشان در برخورد فیزیکی و غیرفیزیکی انجام می دهد، این است که جز به هدفهای فرهنگی به چیز دیگری نمی اندیشید و تمامی دغدغه ایشان را احیای ارزشهای اسلام شکل می دهد؛ اسلامی که به اسلام سلطنت و وراثت تبدیل شده بود. اگر امام(ع) دراین مقطع این حرکت را انجام نمی داد، اعمال معاویه به شکل سنت ماندگار برای همیشه اسلام واقعی را از صحنه زندگی مسلمانان محو می کرد و دیری نمی گذشت که خبری از اسلام در میان آنها یافت نمی شد. انبیای الهی نیز این گونه بودند و هر یک پس از دیگری به همین نحو حرکت می کردند.
یعنی ممکن است که در ظاهر اقدام آنها توام با خشونت باشد، اما دورنمای اقدام و مبارزات آنها نیز فرهنگی است. پیامبران برای تعلیم مردم و هدایت آنها و رواج ارزشهای الهی به میدان مبارزه فرهنگی آمده بودند و امامان معصوم ما نیز جز این هدفهایی را دنبال نمی کردند. سایر ائمه(ع) نیز که به تربیت شاگردان و تربیت علمی جامعه همت می ورزیدند و نهضت علمی تشکیل می دادند، در مقطعی به شهادت رسیدند اما فضایی که امام حسین(ع) در آن قرار داشت، ویژه و منحصر به فرد بود؛ مقطعی که اوج تحول فرهنگی در جامعه در حال شکل یافتن بود و امام باید در مقابل آثار سوء آن مقاومت می کرد، از سوی دیگر، در پیش گرفتن شیوه های دیگر فرهنگی نمی توانست پاسخگوی مناسبی برای آن باشد و قطعاً ناکام می ماند.
امام در مدینه و مکه علمای بسیاری را گرد هم می آورد و با خواص جامعه به صورت شفاهی و یا مکتوب به گفتگو می پردازد. در واقع حرکت ایشان مدتها قبل از شکل گیری نهضت عاشورا آغاز شده بود و صحنه کربلا ادامه و تکمیل کننده این رویکرد فرهنگی است.
▪ آیا جبهه فرهنگی دشمن در مواجهه با نهضت امام و مقابله با تبعات و آثار این قیام از ساز و کارهای دفاعی- سنتی خود بهره گرفت و یا به شیوه های نو متوسل شد؟
ـ دشمن در این مقطع به صورت فوق العاده فعال در راستای اهداف خود حرکت می کرد. تبلیغات سنگین و مسموم آنها به گونه ای بود که اسلام راستین را از ذهن مسلمانان محو کرده بود. شعار لعن به امیرالمؤمنین(ع)، تهمتهایی که به امام حسن(ع) زده می شد و... بیش از هر زمان دیگری شنیده می شد و عملاً امر به معروف و نهی از منکر را ترک کرده بودند. جهاد که از مهمترین واجبات آن مقطع محسوب می شد، ترک شده بود و از همه مهمتر آنکه گناه و بی بند و باری و تضعیف مردم به شدت هر چه بیشتر رواج گرفته بود. آنها پس از حادثه کربلا نیز تلاش کردند تا ازشیوه های مختلف برای خدشه وارد آوردن به اهداف قیام امام حسین(ع) استفاده کنند. در مقابل این اقدامها، حرکت منسجم امام(ع) و پس از آن تلاش جبهه حق همچون خطبه ها و سخنرانیهای افشاگرانه حضرت زینب(س) و حضرت سجاد(ع) و روح کلی حرکت و کلمات امام(ع) تأثیر شگرفی بر جامعه می گذاشت و عملاً بنی امیه فرصت زیادی برای رویارویی با این اندیشه ها را نداشتند.
▪ نهضت فرهنگی امام(ع) برای نسل امروز ما چه پیامدی دارد؟
ـ در یک ملاحظه و مقایسه کلی بین انقلاب اسلامی ایران و نهضت سرنوشت ساز کربلا، شباهتهای فراوانی را می بینیم. هم از نظر ریشه ها و عواملی که این حادثه را به وجود آورد و هم از نظر آسیبهایی که در راه شکل گیری آن وجود داشت و هم از نظر فرایند شکل گیری و پیروزی و هم از نظر پیام رهبری و نگاهی که در راهبری و هدایت مردم وجود دارد و نیز دستاوردهای آن، شباهتهای بسیاری وجود دارد. هنر امام خمینی(ره) آن بود که به مردم دوران خود این مهم را تفهیم کرد که شرایط انقلاب ما عین شرایط عصر امام حسین(ع) و حکومت شاه همچون حکومت یزید است.
بنابراین، باید در این مقطع همچون حسین بن علی(ع) عمل کنیم. بعدها نیز در نهضت امام(ره) همان روح و همان راه و سیره و شعارها و شعورها جاری و ساری بود. بعد از پیروزی انقلاب مردم و رهبری با حضور خود نشان دادند که ادامه دهنده راه و حرکت حسینی هستند.
اینکه حاضر نیستیم به هیچ قیمتی از عزت خود کوتاه بیاییم و از استقلال خود دست برداریم و در برابر دشمنان سر فرود بیاوریم و روحیات شهادت طلبی و ایثارگری را برای حفظ ارزشهای خود برگزینیم و اینکه در برابر دشمنان با وجود کثرت ظاهری آنها مقاومت و ایستادگی کردیم، همه و همه نشانه های حسینی بودن انقلاب ماست. این انقلاب با تاسی از نهضت امام حسین(ع) ضمن عزت بخشیدن به شیعیان، بر روی تمامی جهانیان تأثیر شگرف داشته و آنچه دشمنان از آن هراس دارند، همین روحیه است.
گفتگو: جواد صبوحی
منبع : روزنامه قدس