سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا


مخاطب، فیلم کمدی می‌خواهد اما نه به هر قیمت


مخاطب، فیلم کمدی می‌خواهد اما نه به هر قیمت
روند رو به رشد كمدی های اكران نوروز و بهار برخاسته از نیاز مخاطب و انتقال آن به برنامه ریزان و فیلمسازان است. در این میان نوع رویكرد فیلم ها به كمدی هم می تواند در جذب مخاطب این فصل تعیین كننده باشد؛ مخاطبی كه باید به شعور او احترام بگذاریم.
اكران بهاری كه به نوعی متأثر از اكران نوروزی سینماهاست تا همین چند سال پیش كاركرد خود را از دست داده بود. اكران مناسبتی كه كمی هوشمندی و سلیقه در انتخاب فیلم های به نمایش درآمده در این فصل می تواند هم اقتصاد سینما را تأمین كند هم سینماداران را راضی نگه دارد.در سال های قبل از انقلاب با همان نوع سینمای سهل انگارانه باب روز این فرهنگ نهادینه شده بود كه فیلم هایی صرفا برای اكران نوروزی، تابستانی و ... ساخته و تولید شوند و اتفاقا جواب خوبی هم با توجه به ساختار آن نوع سینما می گرفت.
ولی از آنجا كه ما اهل حذف هستیم نه جرح و تعدیل كه خشك و تر را با هم می سوزانیم، بعد از انقلاب همه اصول و ارزش های نهادینه سینما را یكباره حذف كردیم، غافل از اینكه رسیدن به برخی از همین اصول سال ها تجربه پشت سر داشت.از همین رو بود كه دهه ۶۰ و بخشی عمده از دهه ۷۰ در رخوت و به نوعی مرگ اكران نوروز و بهار گذشت و اندك اندك به این اندیشه دوباره بازیافته رسیدیم كه چه خوب است برای ایام فراغت و جشن بهار، فیلم هایی روی اكران بروند كه فضای جامعه و خانواده ها را شاد كنند.
اینجا بود كه جستجو برای فیلم های كمدی یا كودكانه برای نمایش در این مناسبت آغاز شد. البته این رویكرد هنوز هم با آنسیستم تولید ساختارمند كه فیلمی به انگیزه اكران و نمایش در نوروز و فصل بهار تولید شود فاصله داشت و هنوز هم دارد.از آنجا كه رویكرد سینمای ایران به كمدی هم یكسان نبوده، آثار افراط و تفریط مانند سایر رفتارهای اجتماعی ما در این رویكرد هم به چشم می خورد. تعداد آثار كمدی سینمای بعد از انقلاب كه بتوان از آنها با عنوان كمدی فاخر و آبرومند نام برد، آنقدر زیاد نیست كه حتی بتوان از آن فهرستی تهیه كرد.
از «اجاره نشین ها»، «مهمان مامان»، «نان، عشق، موتور ۱۰۰۰»، تا آثار متوسط تری چون «آتش بس»، «زیر درخت هلو»، «دنیا» و نهایتا آثار سطحی با رویكرد صرف به گیشه كه اتفاقا از این دسته می توان فهرستی بلندبالا تهیه كرد از «شاخه گلی برای عروس»، «زن بدلی»، «سوغات فرنگ» تا ...وضعیت اكران های نوروزی و فصل بهار سال های اخیر با توجه به این سه رویكرد به سینمای كمدی می تواند جالب باشد، به خصوص كه در سال های اخیر آسیب شناسی این مبحث بیشتر مورد توجه قرار گرفته و در سیری تدریجی كمیت فیلم های كمدی اكران شده در این فصل افزایش پیدا كرده است.
نوروز ۸۲ سینماهای تهران تنها با كمدی «دنیا» به كارگردانی منوچهر مصیری به استقبال بهار رفتند. فیلمی متوسط در گونه كمدی كه از چند وجه می تواند مورد توجه قرار بگیرد و مهمترین آن نگاه حرفه ای به تخصص های سینمایی است.
حضور فرهاد توحیدی به عنوان فیلمنامه نویس، انتخاب موضوعی جسورانه كه تقابل سنت و مدرنیسم و كاراكتر زن مخرب (فم فتال) را در فیلمنامه ای حساب شده برجسته می كرد، حضور هدیه تهرانی و محمدرضا شریفی نیا به عنوان بازیگران حرفه ای كه توانایی جدیدی از خود بروز دادند از عواملی بود كه «دنیا» را بدل به اثری پرفروش كرد.نوروز ۸۳ با اكران فیلم های، «ملاقات با طوطی» و «علی و دنی» همراه بود.
نوروز ۸۴ با افزایش كمیت فیلم های اكران شده سینماهای تهران پذیرای فیلم‌های «مجردها»، «ازدواج صورتی» و «شاخه گلی برای عروس» شدند. «مجردها» به كارگردانی اصغر هاشمی و فیلمنامه ای از فرهاد توحیدی سعی كرد اثری حداقل متوسط در سینمای كمدی شود، به خصوص با رویكردی كه به حضور بازیگرانی چون محمدرضا فروتن، آتیلا پسیانی، مریلا زارعی، مجید صالحی و ... اما فیلم نتوانست وجهه برای عواملش و سینمای كمدی كسب كند هر چند فروش خوبی داشت.
«ازدواج صورتی» دومین ساخته منوچهر مصیری به نظر می آمد با بهره بردن از فیلمنامه سیدسعید رحمانی و حضور بهرام رادان به اثری حداقل متوسط بدل شود ولی این اتفاق نه در قصه، نه در اجرا و نه حتی بازی ها نیفتاد و فیلم بدون فروش خوب از اكران پائین آمد.«شاخه گلی برای عروس» به كارگردانی قدرت الله صلح میرزایی از نمونه های شاخص رویكرد صرف كمدی به گیشه و مولفه های جذابیت زای كاذب است كه معمولا بر بستر قصه هایی پر از سوراخ با تكیه بر بازیگرانی چهره ساخته می شوند و اگر در گیشه هم موفق شوند، مهم این است كه بدون تأثیرگذاری به فراموشی سپرده می شوند.نوروز ۸۵ و در ادامه آن فصل بهار با چهار فیلم در سینماهای تهران آمد : «هوو»، «زیر درخت هلو»، «ازدواج به سبك ایرانی» و «آتش بس». «هوو» علیرضا داودنژاد همین كه از روند دو فیلم قبلی او فاصله گرفته از اهمیت برخوردار است. به خصوص كه حضور بازیگر، نویسنده و كارگردان كمدی رضا عطاران به عنوان وزنه پرقوت برای جهش فیلم در گونه كمدی محسوب می شود.
«ازدواج به سبك ایرانی» هر چند با حضور فیلمنامه نویس حرفه ای به نام مینو فرشچی و بازیگرانی مطرح به عنوان اولین فیلم بلند سینمایی حسن فتحی ساخته شد، در پشت پرده تقابل سنت و مدرنیسم و گفتگوی تمدن ها، بدل به اثری در حد و اندازه های این مفاهیم نبود.اما «آتش بس» تهمینه میلانی كه از اواخر خرداد به اكران بهاری پیوست به پدیده فروش تاریخ سینمای كشور بدل شد.
حضور مهناز افشار و محمدرضا گلزار به عنوان ستارگان فیلم در قصه ای مدرن از رابطه یك زن و شوهر جوان كه مسأله آنها بیش از هر چیز برخاسته از كودك درون آنهاست، از عوامل موفقیت فیلم بود. همین تحلیل روانشناسانه كمك كرد كه میلانی با قرار گرفتن در فضای قصه ای كه از اغراق و شعارزدگی معمول كارهایش فاصله دارد، اثری خوش ساخت در حیطه سینمای كمدی ثبت كند كه تنها متكی بر نقطه نظرات شخصی و تند او نبود.نوروز ۸۶ و فصل بهار با اكران چهار فیلم كمدی به روزهای پایانی خود می رسد.
«اخراجی ها»، «مهمان»، «قلقلك» و «اگه می تونی منو بگیر» كه همین روزها به اكران بهاری اضافه شده است. «اخراجی ها» با دستمایه قرار دادن مولفه های كلیشه ای موقعیت های كمیك و تعبیر سطحی كه از تحول و تغییر آدم ها در موقعیت های جدید دارد، به فروشی بالا دست پیدا كرد. فروشی كه باید آن را به مواردی چون عبور از خطوط قرمز جبهه و جنگ و شوخی با تابوهایی كه غیرخودی اجازه ورود به آن را ندارد و همینطور بازیگران حرفه ای و چهره فیلم هم نسبت داد.
«مهمان» سعید اسدی و «قلقلك» مسعود نوابی و «اگه می تونی منو بگیر» هم با تعلق صرف به همان رویكرد گیشه ای به كمدی بدل به آثاری می شوند كه در زمان نمایش هم چندان تأثیرگذار نیستند. آثاری كه دیگر مخاطب هم به آنها روی خوش نشان نمی دهد. مخاطبی كه به دیدن «مهمان مامان»، «مارمولك»، «لیلی با من است» و ... هم رفته و باید برای درك و شعور او جای خاصی باز كنیم.
منبع : روزنامه ابرار