دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دریای اشک در ملبورن،چه کسی جلودار فدرر است


دریای اشک در ملبورن،چه کسی جلودار فدرر است
راجر فدرر بدش نمی آید که هر ۴ گرنداسلم تنیس را در یک سال (میلادی) فتح کند و به رکورد ۱۴ قهرمانی پیت سمپراس آمریکایی در تورنمنت های بزرگ ۴گانه این ورزش برسد اما اگر اینها را نادیده بگیریم این تنیسور ۲۵ ساله سوئیسی اهداف و آرزوهای زیادی را برای خود باقی مانده و متصور نمی بیند. او بعدازظهر یکشنبه این هفته اوپن استرالیا را که اولین گرنداسلم تنیس در سال ۲۰۰۶ بود و به مدت دو هفته در زمین های مجموعه تنیس «ملبورن پارک» برگزار شد، فتح کرد و در این راه طی مسابقه فینال مارکوس باگداتیس قبرسی را در ۴ ست برد و بر کسی غلبه کرد که شگفتی ساز بزرگ رقابت ها نام گرفته و دیوید نعلبندیان آرژانتینی و اندی رادیک آمریکایی را حذف کرده بود و در اوایل مسابقه با فدرر هم گرد و خاک زیادی را به پا کرده و به نشانه آن ست اول را هم برده بود. فدرر ۳ روز پس از اتمام گرنداسلم ملبورن می گوید: «تا این مقطع از زندگی ورزشی ام دستاوردهایم درست مثل سمپراس بوده است و این تا حدی ترسناک و نگران کننده است.»تناسب و قیاسی که او می گوید، به این زودی ها تمام نخواهد شد و اگر تنیسور متولد شهر باسل سوئیس با همین روند و شتاب به کارش ادامه بدهد و آسیب شدیدی نبیند و طی این مدت ستاره بزرگ جدیدی ظهور نکند و روی دست او بلند نشود، قیاس قدم به قدم او با سمپراس بیشتر و وسیع تر و اشتیاق نزدیک شدن دائمی او به رقیب بازنشسته آمریکایی بیشتر خواهد شد.با این حال وجوه تشابه فدرر و سمپراس لااقل به لحاظ رفتاری و موضع گیری در میدان بسیار کم می نماید. از سمپراس کمتر احساس و عاطفه ای در میدان دیده می شد و او بسیار خشک بود، اما فدرر به دشواری می تواند احساسات خود را کنترل کند. با این حساب اگر فدرر به هر یک از اهدافی برسد که در ابتدای مطلب از آن یاد کردیم، بهتر خواهد بود که ناظران و تماشاگران مسابقات بعدی وی یک سد و حائل بزرگ را ایجاد کنند و مقابل فدرر بکارند زیرا در آن صورت جوی اشک های او دریایی متلاطم خواهد شد و آنان را با خود خواهد برد! آنهایی که پس از پیروزی او بر باگداتیس شدت اشک ریختن وی را دیدند، به خوبی به این مسئله معترف اند.
• شروع اشک ها
اشک های فدرر زمانی شروع شد که راد لیور را دید. تنیسور افسانه ای استرالیا و آخرین مردی که هم ۴ گرنداسلم تنیس مردان را در طول یک سال فتح کرد، آمده بود تا جایزه فدرر را در ملبورن به او بدهد و دیدن وی همان و جاری شدن اشک های تنیسور سوئیسی همان. پس از آن نیز فدرر هر حرف و کلمه و عبارتی که بر زبان آورد، با احساسات مفرط و جمع شدن بغض در گلو و صدای شکسته و ریختن اشک همراه بود. هر کس بازی فینال را ندیده بود، با مشاهده فدرر گمان می کرد که او بازنده ستیزش با باگداتیس بوده است و نه برنده آن. فدرر در روزهای قبل از فینال نیز یک بار لیور را دیده بود و وقتی متوجه شد او در مراسم پایانی نیز حاضر است، به وضوح تحت تاثیر قرار گرفت. هنوز هم خیلی ها معتقدند که اگر بحث آمار و رکوردها و به تبع آن اسم سمپراس را کنار بگذاریم، لیور که به او لقب موشک را داده بودند، بزرگترین تنیسور تاریخ بوده است و حتی ۱۱ تورنمنت گرنداسلمی که برده بود، نیز در همین راستا و در جهت تایید همین ادعا حرکت می کند. او ابتدا در سال ۱۹۶۲ برای نخستین بار هر ۴ گرنداسلم را (در طول یک سال) برد و سپس حرفه ای شد و به تبع آن مجبور به چند سال دوری از رقابت های رسمی تنیس شد که در آن موقع اسماً و به ظاهر آماتوری تلقی می شد. سپس وقتی تنیس به عصر اوپن پا نهاد و به روایت بهتر و کامل تر رقابت های آماتوری و حرفه ای با یکدیگر ادغام شدند، لیور کاری را که گفتیم، در سال ۱۹۶۹ تکرار کرد. با این حساب متوجه می شویم که وی به مدت ۶ سال اجباراً از صحنه مسابقات اصلی تنیس دور مانده و اگر چنین نمی شد او در ۲۴ گرنداسلم اضافی هم شرکت می جست و این به ما می گوید که فتح ۱۱ گرنداسلم برای او دستاورد بسیار کمی بوده است و اگر او در تمام آن سال ها در میدان می ماند، شاید حداقل ۸ تا ۱۰ گرنداسلم اضافی را می برد و آنگاه دیگر سمپراسی وجود نمی داشت! لابد اگر فدرر بشنود که لیور با کلمات و جملات ذیل از او یاد و تعریف می کند، به اندازه چند ظرف اشک خواهد ریخت!» فدرر واقعاً پراستعداد است اما من آنچه را که در او بیشتر می پسندم شور و عشق او به این ورزش و میل پایان ناپذیرش به تمرین و شرکت در مسابقات تنیس است. او هیچ گاه خسته و اشباع نمی شود و هرگاه هم که مشکلی بروز می کند، با خوشفکری ذاتی اش راه حلی را برای آن می یابد و به پیروزی مورد نظرش می رسد.»
• اولین هدف
با این اوصاف فدرر به آنچه که تا به حال کسب کرده است، رضایت نمی دهد و بسیار بیش از آن را می خواهد و بدیهی است که اولین هدف خود را فتح تنها گرنداسلمی بداند که تا به حال در آن موفق نبوده و آن تورنمنت اوپن فرانسه است که دوره ۲۰۰۶ آن در خرداد ماه ۸۵ در پاریس برگزار می شود. فدرر با سابقه ۲ بار فتح اوپن استرالیا، ۳ مرتبه قهرمانی متوالی در ویمبلدون و دو بار قهرمانی پیاپی در یو اس اوپن باید حتماً در رولان گاروس هم قهرمان شود تا بتواند خودش را با لیور اشک ساز (!) و همچنین بیورن بورگ، روی امرسون و جان نیوکامب قیاس کند و تا حدی برابر بینگارد. خود او در فاصله کمتر از ۴ ماه تا شروع دومین گرند اسلم تنیس سال ۲۰۰۶ می گوید: «سال پیش اولین باری بود که من واقعاً و با تمام وجود برای فتح اوپن فرانسه کوشیدم و به نیمه نهایی هم رسیدم که عملکرد و کارنامه خوبی است و اگر در این دوره نیز سالم و بدون مشکل بمانم فکر می کنم بتوانم گام آخر را هم با موفقیت بردارم و سرانجام در پاریس نیز قهرمان شوم.» رافائل نادال اسپانیایی که در هفته های اخیر مصدوم بوده است و به همین سبب به ملبورن نیز نیامده و در جدول جهانی تنیس مردان پشت سر فدرر در رده دوم قرار دارد و در سال ۲۰۰۵ دقیقاً به اندازه رقیب سوئیسی مقام قهرمانی به دست آورد (هر دو نفر ۱۱ تورنمنت) در نیمه نهایی اوپن فرانسه بر فدرر چیره شد که به دلیل تخصصی که نادال بر روی زمین های خاکی دارد و ضعف نسبی فدرر بر روی این نوع زمین ها آن قدر ها هم نتیجه دور از انتظاری نبود. فدرر معترف است که بازی این هفته با باگداتیس بر روی زمین های هاردکورت ملبورن را هم مضطرب و با نوعی استرس شروع کرده و به شدت نگران نتیجه حاصله بوده است و همین مسئله باعث شد تنیسور ۲۱ ساله زاده شهر لیماسول ست اول را ببرد و تا اواخر ست دوم نیز پا به پای او بیاید. تنیسور قبرسی دو بار تا یک امتیازی فتح ست دوم نیز پیش رفت اما خودش می گوید: «در آن لحظات به جای این که به مسابقه و روند آن فکر کنم، به جام قهرمانی و فتح آن می اندیشیدم و همین باعث شد که مضطرب شوم و بد بازی کنم. راجر هم بیشتر به روی تور آمد و هجومی تر شد و همین مسئله سبب گشت مسابقه را از دست بدهم.»
• راز پیروزی ها
با این حال راز پیروزی های پرشمار فدرر، نه لزوماً کم آوردن حریفان بلکه بازی خوانی خوب او بوده و وی کار جاگیری در زمین و حرکت در طول و عرض آن را بسیار عاقلانه انجام می دهد و همین مسئله همواره عرصه را بر رقبای او تنگ کرده است و مشابه این قضیه در ست های سوم و چهارم دیدار او با باگداتیس نیز به وضوح دیده می شد. هنر فدرر این است که فقط یک بازیکن سبک «بیس لاین» نیست و تنها ته زمین نمی ایستد تا با ضربات کنترلی اش مسابقه را اداره کند، بلکه برعکس دائماً در حال تغییر رویه دادن است و هر موقع نیازی پیش آید مثل یک بازیکن سیستم «سرو اند والی» بر بالای تور ظاهر می شود و ضربه مورد نظرش (والی) را می زند و به روایتی او تابع هیچ یک از دو سیستم فوق نیست و در عوض مجری هر دو هم هست. به حرف ها و تخمین زنی لیور باز می گردیم: «فدرر کار پوشش زمین را به شکلی عالی انجام می دهد و ریترن ها و ضربات برگشتی اش هم خوب است و چنانچه بک هند هایش را آن طور که می خواهد بزند، تقابل با او جداً سخت خواهد بود.» اگر با مقدماتی که گفتیم فدرر در پاریس هم قهرمان شود و بتواند روی تنها زمینی که مناسب حال او نیست و سرعت هارد کورت و چمن را برای او در بر ندارد نیز پیروز شود، ششمین مرد تاریخ تنیس می شود که توانسته است هم ۴ گرند اسلم را در عمرش فتح کند. او همین حالا نیز با فتح هفتمین گرند اسلم خود از بوریس بکر آلمانی و استفان ادبرگ سوئدی که ۶ گرند اسلمی هستند فراتر رفته و با جان مک انرو، نیوکامب و متس ویلاندر همپا است و از میان مردان شاغل فقط آندره آغاسی با ۸ قهرمانی در گرند اسلم ها از او پیش است. آیا کسی می تواند در روند پیشرفت و حرکت فدرر به سمت بالاترین نقاط جدول برترین های تاریخ تنیس توقف جدی بیندازد؟
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید