شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

انتخابات; کنش و جنبش اجتماعی


انتخابات; کنش و جنبش اجتماعی
فرایند "انتخابات" تنها به مثابه بازنمود مجموعه ای از کنش های اجتماعی و آزادانه- و نه جوشش جمعی مبتنی بر جمع جبری و یا اجباری افراد- نشانگر اوج و عمق مطالبات اعضای جامعه و سطح سلیقه و علاقه آنها نسبت به ترسیم و تنظیم ارتباط حال و آینده خویش در چارچوب ارتباط میان دولت و ملت است.
در صورت گسیل نشانه ها و نمایه های متعدد- و نه متکثر- مهیج، کاریکاتوریزه و تبلیغاتی به منظور تحریک عواطف، احساسات و در نتیجه به بندکشاندن اختیار و ابتکار عمل افراد و تحقیر و تحدید آنها از کنشگری اجتماعی و بازیگری تصمیم ساز به واکنشگری منفرد و در عین حال مضمحل در سیلان و جریان الزامات و تبلیغات بیرونی، اولین و اساسی ترین عنصر مغفول در "انتخابات"، ویژگی کنشگرانه، اجتماعی و مختارانه آن بوده و متعاقبا تسطیح آن به واکنشی انفرادی و اجباری را در پی خواهد داشت. همچنین منطقی است مطالباتی که منشا یک "انتخابات" انفعالی اند یا ناشی از آن، متعلق و مترادف همان شرایط انتخاباتی بوده و از صورتی مقطعی و موقت، آرمانگرایانه- نه دوراندیشانه- شعارزده و توده وار برخوردارند، و به طبع و تبع افت و افول وضعیت واکنشی به محاق تعلیق و تعطیل خواهند رفت.
تلقی تودهای از جامعه و نگرش خردانگارانه و تزریق نقش پیاده نظام به بدنه آن-در حالت بهینه- صرفا منجر به ایجاد جوشش جمعی در بزنگاه های سیاسی چون "انتخابات" شده که این جوشش و خیزش نیز به طور قطع فاقد خودانگیختگی، هدفمندی، یکپارچگی، برنامه ریزی، رهبری، راهبرد و تداوم خواهد بود. این در حالیست که تبدیل این جوشش جمعی به جنبش اجتماعی، و ارتقای پیکربندی آن از وضعیتی معلق، متراکم، منقاد در شبه باورهای ایدئولوژیک، مکانیکی (همبستگی موردنظر دورکیم) و اغلب مصرف کننده داده های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به جنبشی نهادمند، سازه وار، تولیدکننده، تحلیلگر و خود-منتقد (critical Self) ضرورت دارد تا از طرفی تجربه وانهادگی و وارفتگی خیزش کلان جامعه در جریان "انتخابات" هفتم و هشتم ریاست جمهوری تکرار نشده و از طرف دیگر نقطه پایانی باشد بر شیوع بیمارگون آموزه ها و انگاره های توده بازانه (متعلق به گروه و گرایشی که در میدان شبه سیاست آشکارا با مهره توده ها بازی می کند و نرد و نبرد عقل می بازد) و نخبه گریز در سالیان اخیر.
همچنین ذیل این جنبش اجتماعی است که مجال جذب و هدایت حجم متکثری از توانمندی های اعضا» و گروه های مختلف جامعه در چارچوب سامانه های مدنی و سازوکارهای سیاسی فراهم آمده و راه بر تعمیق و تحقق مطالبات کنشگران اجتماعی گشوده می گردد، و بالمال عرصه تنگتر و صحنه تاریکتری برای عرض اندام شبه قرائت های تمامی تخواه رقم خواهد خورد.
"انتخابات" همچون هرفرایند مدنی دیگر برای دستیابی به ظرفیت حداکثری و تحمیل نرم مقتضیات، مقدمات و نتایج خود بیش و پیش از آنکه محتاج تعریف و تکوین سیاسی باشد به جلوه گری و نظربازی (ایده پردازی) در عرصه اجتماع نیاز دارد; عرصه ای که بی هیچ فاصله و واسطه بیانگر نیرنگ ها و رنگها و رنج های فروکوفته برجسم و جان انسان است. تعریف و تقریر "انتخابات" به مثابه کنش اجتماعی می تواند ضمن ایجاد حساسیت نسبت به حقوق فردی و جمعی، هویت های "درخودبسته" (محدود) و "خودسالار" (منفرد) را با اعمال الزامات ساختار اجتماعی (مانند نظام مناسبات اجتماعی) و پی ریزی رابطه (Relation) میان آنها به هویت جمعی ارتقا دهد و سرانجام به مدد ارتباط (Communication) ذهنی- زبانی اعضا»، پایه گذار هویتی معین و سیال در قالب جنبش اجتماعی باشد; جنبشی پیوستار و مبتنی بر زنجیره های گسترده ارتباطات که دارای هویتی فراتر از جمع جبری و اجباری تک تک افراد تشکیل دهنده خویش است; هویتی که به واسطه تعین و سیالیت در صورت و سیرت خود به موضوعی سیاسی تبدیل شده و توانایی تحصیل قدرت سیاسی را نیز خواهد داشت.
همچنین بنا بر نظر هانتینگتون که می گوید: "سطح مشارکت سیاسی یک جامعه، رابطه میان نهادهای سیاسی آن و نیروهای اجتماعی ترکیب کننده این نهادها را بازتاب می دهد."، این جنبش قادر خواهد بود با تولید محصولات خرد و کلان فکری و فرهنگی، "دارایی گفتمانی" و "ثروت مفهومی" خویش را به کمک نهادهای سیاسی به سطح مشارکت سیاسی آورده و در فراگرد دستیابی به قدرت سرمایه گذاری و -حتی بی سودای سود- هزینه نماید.
با نگاهی به نظر فوکو در باب "حکومت پذیری" به عنوان شکل مدرن اعمال قدرت، قدرت سیاسی برخاسته و برساخته جنبش اجتماعی امکان درک، پذیرش و تحمل حکومت را در جان و روان آدمیان فراهم آورده و تسهیل می کند، چرا که الزاما در نتیجه ارتباط میان افراد، گروه ها و نهادهای مدنی است که جنبش اجتماعی قوام گرفته و دوام می یابد، و در فرایند "انتخابات" قدرت سیاسی را قبضه می کند.
در واقع همین ترفیع و تعالی سلسله مراتبی و رابطه مند هویت ها از فرد به جمع، از جمع به اجتماع و سرانجام از اجتماع به عرصه سیاست و قدرت است که گونه ای از تنیده گی و همپوشانی را میان ریزبدنه های اجتماع و ساختار کلان حاکمیت و حکومت فراهم آورده، تعامل و تعادل میان دولت و ملت را سامان می دهد.انتخابات به منزله کنش (کنش اجتماعی)، با ایجاد ارتباط میان افراد و گروه ها و نهادهای جامعه و تغییر و ترقی هویت آنان از عناصری منفرد و منقطع از یکدیگر به مجموعه ای "همنهاد"، متعامل و متعادل به مفصل بندی ساختار اجتماعی پرداخته و به عنوان حامل و عامل تاسیس و تثبیت جنبش اجتماعی بروز و ظهور می یابد.
از آنجا که گسترش دامنه دانش و آگاهی در جامعه ایران منجر به افزایش سطح و عمق خواستها و بازخواست های اجتماعی و سیاسی شده، این جنبش قادر است تا ضمن بازآفرینی هنجارها و ابزارهای مدنی و قانونی کارآمد همچون احزاب و گروهها، به ساماندهی و نهادینه گی و واسازی و نوسازی دگرخواهی ها و دگرگونی های سیاسی پرداخته و سرانجام با متجلی نمودن خواست ها و بازخواستها در قالب مشارکت سیاسی، موجبات رکود و سقوط شیوه های سنتی سیاست ورزی و اعمال قدرت را فراهم آورد.
کوتاه سخن اینکه انتخابات و جنبش متناظر با آن، فصل و فرصت مغتنمی است برای پیوستن گسست ها و گسستن گره های بسته بر بغض های اجتماعی و سیاسی ساکنان صبور این سرزمین و بایسته است که این فصل و صبر را قدر بدانیم تا بمانیم.
نویسنده : جابر مهابادی
منبع : روزنامه مردم سالاری