سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا


پنجره ای رو به آسمان


پنجره ای رو به آسمان
نمایش های آئینی از جمله سازه های زیربنایی فرهنگ ملل است که بسیاری از مقوله های تمدنی را نیز شکل می دهد. آئین به عنوان باورهای یک ملت ریشه در اعتقادات معنوی آن ملت دارد. در این میان بحث نمایش های آئینی همواره چند اصل اساسی را مورد بازکاوی قرار می دهد. این چند اصل اساسی شاید تا حدی ظریف، عمیق و مستند است که به راحتی دستمایه و ایده های تاریخی هنر اجرا و درام را از مغرب زمین به سوی گاهواره تمدن (مشرق زمین) و بویژه تمدن کهنسال ایرانی برمی گرداند. بی شک بحث هنر تئاتر همواره با تاریخچه ای مستند به یونان باستان برمی گردد. اما خود یونان نیز با تاریخچه هایی همچون ماقبل تئاتر، دوره تاریخی تئاتر و دوران تئاتری قابل بررسی است. دوران ماقبل تئاتر یونان باستان نیز مهمترین فاکتور برای مقایسه با تاریخچه ظهور نمایش های آئینی مشرق زمین بویژه ایران باستان است. در این میان یکی از بحث های مهم مورد بررسی درباره ظهور ژانر تئاتر و ریشه یابی تاریخی و انتساب به مغرب زمین به ابعاد واژه شناختی و تاریخی این واژه برمی گردد. واژه تئاتر بنابر اسناد تاریخی از تئاترون Theatron می آید. تئاترون نزد یونانیان باستان به محلی اطلاق می شد که در آن تماشاگران حضور داشتند و از آن محل دیدن می کردند. بنابراین نیمی از ابعاد ذهنی و تصوری ابداع این هنر به مکانی ثبت شده برمی گردد که مصطلحی بومی نزد فرهنگ یونانیان است. بنابراین وجود چنین عاملی همواره نمی تواند دلیلی بر رد پیشینه بیشتر مغرب زمین بر مشرق زمین در ابداع هنر نمایش باشد. اما آنچه که به داوران تئاتری یونان باستان مربوط است و همواره مهر صحه بر آثار ثبت شده تاریخی این ملت می گذارد، ظهور نمایشنامه نویسانی همچون «آشیل» است. آشیل اگرچه نخستین درام نویس آتن باستان نیست اما مشخص ترین چهره نمایشنامه نویسی آنان به شمار می رود. با این حال ظهور وی بیش از دلایل محض نوشتاری، فکری یا فلسفی به انگیزه نوعی دیالکتیک با گوشه ای از فرهنگ و تمدن عظیم ایرانی به وقوع پیوست. بنابراین ژانر درام نویسی در تاریخ تئاتر از همان ابتدا، تولید هنری محض نبود. معمولاً بعضی از فلاسفه یونان باستان زاده تولید اندیشه محض هستند. برای نمونه فلاسفه ای مانند رمانوس دیوجانوس یا سقراط قابل ذکر هستند. رمانوس دیوجانوس به دلیل اصلاح اخلاق بشر و و انسان ایده آل قابل بحث است. وی که همواره زندگی و فلسفه اش دو اصل لاینفک و جداناشدنی بود، روزها با چراغی در شهر به دنبال انسان واقعی می گشت. بی شک هدف او از این فلسفه عملی و پراگماتیسمی کشف انسان ایده آل و تعریف شده در نظام اخلاقیات بود؛ اینجاست که شاعر سترگ مشرق زمین مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز در شعری چنین از او یاد می کند: «دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر‎/ کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست»
سقراط نیز در تاریخ حکمت غرب به دو دلیل زائده تولید اندیشه و تفکر انسان اصیل در خود و هستی است. بی شک وی در ترسیم مدینه فاضله و به تعبیر خود یونانیان «اتوپیا» بیشترین نقش را داشته است. عامل دوم نوع تفکر خردگردای وی در جهت تغییر کثرت به سوی وحدت است. بی شک سقراط یکی از فلاسفه تأثیرگذاری به شمار می رود که در رد تکثر خدایان و اثبات وجود یک خدای یگانه نقشی اساسی داشته است. با این تفاسیر ظهور آشیل و ابداع ژانر درام نویسی نه با انگیزه تولید تفکر و نویسندگی محض بلکه به انگیزه تقابل با تمدن کهن ایرانی به وجود آمد. چنان که از زندگی تاریخی او برمی آید، وی یک سرباز بود که در نبرد مارتون و بعضی از جنگ های دیگر حضور یافت. آشیل در ۲۶ سالگی و دقیقاً سال ۴۹۹ پیش از میلاد نخستین نمایشنامه خود را روی صحنه برد.
در چنین اوضاع و احوالی بحث درام نویسی و جوایز درام نویسی در یونان باستان رو به رشد نهاد. وی در سال ۴۶۷ با نمایشنامه «مخالفان هفتگانه تب» مقام اول را کسب کرد. اما در سال ،۴۶۸ با ظهور نمایشنامه نویسی جوان به نام سوفوکل از بردن جایزه اول ناکام ماند. با این حال در همان سال و بعد از آخرین پیروزی خود درام سه بخشی اورستیا را در تاریخ به ثبت رساند. با تمام این تفاسیر از آشیل نویسنده درام مشهور پرومته در زنجیر، یک سند تاریخی روشن و شفاف در ژانر درام نویسی وجود دارد که از انگیزه ظهور وی خبر می دهد. آن هم نمایشنامه معروف «ایرانیان» است که بیش از بحث تکنیکی و محتوایی انتقاد به ایرانیان برجسته است.
اما در این سوی جهان و مشرق زمین، اگرچه انگیزه ای برای خلق ژانریک درام نویسی و تئاتر نبوده است، اما بستر معنوی به ظهور آثاری منجر شده که از قابلیت های نوشتاری دراماتیک برخوردارند. بنابراین چنین آثار زمینه را برای ظهور آئین های نمایشی و نمایش های آئینی فراهم کرد. مهمترین بستر ظهور نمایش های آئینی در مشرق زمین نیز مفاهیمی از جمله معنویت، دین، اخلاق و گرایش فطری بشر به یک خدای یگانه بوده است. به عنوان مثال ریگ ودا، سرود آسمانی هندوان بیش از هزار و پانصد سال قبل از میلاد حضرت مسیح(ع) سروده شده است. این اثر به لحاظ ساختار کلامی اثری دراماتیک است و در آن قصاید به صورت پرسش و پاسخ، ساختار کلامی اثر را شکل داده اند. بی شک این ویژگی کلام، سرچشمه ای برای همان تکنیکی است که در درام نویسی، کشمکش کلامی و اصل سؤال و جواب دوسویه در دیالوگ نویسی قلمداد می شود. این در حالی است که «ریگ ودا» به منزله ترجمه هندی «گاتاها» در ایران باستان است. زیرا تعداد بیت ها و حتی هجاهای به کار رفته در ابیات، اکسون ها و سکوت ها میان کلام در کل ساختار بیانی این دو اثر کاملاً شبیه هم است. سابقه کهن تر گاتاها نسبت به ریگ ودا نیز بر این امر صحه می گذارد. بنابراین ویژگی های متن دراماتیک و تکنیک های درام نویسی در مشرق زمین نه در ژانر نوشتاری درام،بلکه در آثار معنوی تجلی یافته است. از این رو کیفیت های دیالوگ نویسی و حضور دو نفر در متن با کیفیتی معنوی و مناجات انسان با خدا رقم خورده است. از این رو ژانر درام حتی به لحاظ تکنیک بیانی به شدت زیر تأثیر متون معنوی مشرق زمین است که از کیفیتی دراماتیک برخوردارند و همواره در آئین های نمایشی در تاریخ این قسمت از کره زمین به ثبت رسیده اند. این در حالی است که آئین های نمایشی یونان باستان به لحاظ ویژگی های برجسته و متعالی، کمتر از چنین کیفیتی برخوردار هستند. در یونان آئین های نمایشی با محتوایی زمینی و جسمانی و تنها با اجرای دراماتیک و تأویل معنوی شکل می گرفت. نمونه ای از این آئین ها مراسمی موسوم به فالیسیسم بود که بعدها فیلسوف خردگرای یونان ارسطو را نیز چنان درگیر آسیب شناسی خودکرد که آن را مقدمه ای برای شکل گیری نمایش مضحکه یا در اصطلاح آکادمیک آن «کمدی» عنوان کرد. ناگفته نماند که بحث اخلاق گرایی در نمایشنامه های آئینی تنها منحصر به تمدن ایران باستان یا اقوام باستانی هند و ایرانی نیست. برای نمونه می توان به نمایش های آئینی چین باستان در دوره امپراتوری هوآنگ تی اشاره کرد. زمان امپراتوری هوآنگ تی در قرن ۲۷ پیش از میلاد است. اوراد آئینی این دوره با استفاده از موسیقی نیز اجرا می شد. چینی ها در این دوره اعتقاد داشتند که موسیقی و آواز دو ابزار اجرایی و فرهنگی برای اجرای آئین های نمایشی هستند که به وسیله آن می توان تقوا و پرهیزگاری را آموزش داد و روحیات مردم را تلطیف و از ناراحتی و عصبیت دور کرد. چینی ها دراین دوره با اجرای آئین های نمایشی خود اعتقاد داشتند که تأمین کننده تعالی مردم، خوشبختی و صلح و آرامش در جهان هستند.
با این تفاسیر بحث آئین های نمایشی و نمایش های آئینی بسیار کهن تر از بحث تئاتر یونانی و حتی آئین های نمایشی یونان است. از سوی دیگر محتوای عمیق آئین های نمایشی مشرق زمین اصلی است که همواره به عنوان یک دغدغه اصلی ذهن فلاسفه یونان را به خود مشغول کرده است. بحث گریز از سیطره خدایان و اعتقاد به خدای یگانه از سوی سقراط مؤید این امر است. بازتاب آئین های نمایشی خدایان نیز تا جایی به لحاظ محتوایی از مفاهیم فکری و فلسفی برخی از فلاسفه یونان دور است که ارسطو را به تعریف ژانریک دیگری وا می دارد. همان طور که بیان شد او در تحلیل آئین نمایشی فالیسیسم بحث کمدی را مطرح کرد و با جدی نگرفتن آن به گونه ای جنبه مفهومی اش را رد کرد.
این در حالی بود که آئین نمایشی یونانی برای خدایان بویژه دیونوسوس اجرا می شد. این مراسم کوموس نام داشت که بعدها در فرهنگ عمومی و ادبیات یونانی ها معنی عیاشی پیدا کرد.
● اخلاق گرایی آئین های نمایشی ایران زمین
دغدغه ای که رمانوس دیوجانوس فیلسوف اخلاق گرای عهد یونان باستان در بستر جامعه و به صورت عملی و پراگماتیسمی در پی آن بود، خصلتی نهادینه شده در روح فردی و جمعی انسان ایران باستان بود. پاسداشت خصائل نیکویی و پاکی نزد ایرانیان موجب می شد به آدم هایی که چنین خصایصی دارند، احترام بگذارند. از سوی دیگر مرگ نا به حق آنها را نیز تراژدی قلمداد کرده و برایشان آئین سوگواری برپا کنند. از نمونه های مشخص این آئین های سوگواری که در شاهنامه فردوسی نیز جزئیات دقیق شخصیت ها آمده است، سوگ زریر و سوگ سیاوش است. تراژدی سیاوش در شاهنامه فردوسی به چهره ای اسطوره ای بدل شده است. به گفته فردوسی وی شاهزاده ای جوان و پاکیزه خوی بود که به ناپاکی اخلاقی متهم شده است. با این حال اگرچه گذشتن از آتش مهری بر پاکی او زد، اما ناچار و ناگزیر از دست پدر شوریده سر پای در گریز نهاد و عازم توران زمین (سرزمین دشمن ایران) شد و در آنجا به دست افراسیاب به قتل رسید. کیفیت قتل او که با شیوه ای از مظلومیت همراه بود، جنبه آئینی پیدا کرد و ایرانیان باستان برای وی مراسم سوگواری برپا می کردند.
سوای این آئین های نمایشی، بین النهرین نیز به عنوان بخشی از امپراتوری ایران و خاستگاه کهن ترین تمدن های مشرق زمین سرشار از آئین های نمایشی بود. آئین های نمایشی بین النهرین نیز با توجه شخصیت های اسطوره ای و کیفیتی از سوگواری داشت.
کهن ترین اسطوره های یاد شده تموز و گیلگمش هستند که عمری فراتر از سه هزاره پیش از میلاد مسیح دارند.
طبق روایات تاریخی یکی از ویژگی های آئین های نمایشی بین النهرین شستن سر و تن و پوشیدن پوست شیر بوده است. بی شک این امر نشانگر یک عمل دراماتیک است. از یک سو نشانه شناسی شستن و نماد آب به گرایش برگزارکنندگان این آئین ها به نوعی تطهیر و پاکی جسم و روح و شیوه ای از اعتقادات معنوی و فرازمینی اشاره می کند. این عامل به لحاظ یک عمل و کنش دراماتیک نیز به نوعی تلطیف یا تغییر چهره شباهت دارد که همواره فرد را آماده اجرای یک متن نمایشی می کند. طوری که دور از باور نیست که فن گریم در تئاتر نیز از چنین ویژگی هایی اقتباس شده باشد. از سوی دیگر بحث پوشیدن لباسی از پوست شیر نیز به نوعی تغییر لباس اشاره دارد که همواره از تغییر موقعیت آدم ها و قرارگیری آنها در یک فضای غیرمعمولی خبر می دهد. بنابراین تکنیک هایی از جمله طراحی لباس و صحنه، بیش از هر عاملی وامدار از این رسومات آئینی مشرق زمین بویژه بین النهرین و ایران است.
● آئین های نمایشی و ادیان
آئین های نمایشی غرب با ظهور مسیح (ع) بیش از هر چیزی تحت تأثیر دین قرار گرفت و مفاهیم خداپرستی، پاکی و اخلاق گرایی در محوریت قرار گرفت. یکی از مفاهیم مرتبط با آئین های نمایشی درام ومسیحیت، بحث لیتورژی است.
لیتورژی نشانگر نیایش به درگاه خداوند است و به این ترتیب راز و رمز مسیحیت را دربرمی گیرد. یکی از بزرگان دین مسیح می گوید: لیتورژی قانون نماز و مبانی اعتقاد است و اهمیت لیتورژی مدح و ستایش در حق خدا و کسب آگاهی در قبال مؤمنان است و با تکیه بر متون انجیلی و بازآفرینی حوادث اصلی زندگی مسیح، انسان به تبعیت از سال خورشیدی و ضرباهنگ فصول به حرکت وادار می شود. بنابراین نه تنها روح، بلکه احساس ها را نیز مخاطب قرار می دهد و چشم و گوش ها را نیز دربرمی گیرد. بنابراین لیتورژی تنها گفتار نیست بلکه عمل است. این کیفیت در بسیاری از مراسم دینی مسیحیت نمود پیدا کرد و قرائت انجیل، لحن آهنگین دعاها، تعالیم مذهبی و نماز را در برگرفت. از این رو در آئین ها و تشریفات مذهبی نیز شیوه های اجرایی تجلی یافت. از میان این مراسم می توان به مراسم تقدیس اسقف ها، اوردیناسیون (مراسم برقراری نظم)، مراسم تشییع و تدفین و تبرک راهبه ها و... اشاره کرد که همگی با کیفیت هایی دراماتیک همراه هستند.
با آمدن دین اسلام نیز بسیاری از مناطق بین النهرین بویژه تمدن ایران این دین آسمانی را پذیرفتند و دل به مفاهیم معنوی آن دادند.
در این میان واقعه عاشورا به عنوان بخشی از تاریخ اسلام، محتوای ماندگار نمایش های مذهبی قرارگرفت.
سوگواری برای امام حسین(ع) به دلیل محتوای معنوی خود همواره در طول زمامداری بسیاری از حکام غیرایرانی ازجمله غزنویان، مغولان و... نیز از بین نرفت و ماندگار ماند.
هم اکنون آئین سوگواری با دور رویکرد عام و خاص نزد جهانیان شناخته شده است. رویکرد اول دسته های عزاداری است که تمام طیف ها و قشرهای اجتماعی و فرهنگی را دربرمی گیرد و رویکرد دوم اجرای تعزیه است. تعزیه درحال حاضر نه تنها به عنوان یک ژانر اصیل نمایش ایرانی در محافل آکادمیک جهانی شناخته شده است، بلکه بحث تدریس آن نیز در دانشگاه های خارجی همواره وجوددارد. ابراز نظرهای برخی از دانشمندان حوزه شرق شناسی، تاریخ و تئاتر ازجمله پیتر چلکوفسکی و دیگران درباره ویژگی های عمیق اجرایی تعزیه مؤید این گفته است.
ناگفته نماند که اجراهای اخیر دسته های تعزیه در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، انگلیس و... که با استقبال مخاطبان عمومی و قشرهای گوناگون این جوامع روبه رو بوده، شکل وسیع تری از توجه یک طیف (دانشجویان و استادان دانشگاه های خارجی) را به نمایش مذهبی تعزیه معطوف کرده است.
گفتنی است که مرثیه سرایی و مناقب خوانی نیز دوگونه دیگر از آئین های نمایشی هستند که همواره از جایگاه خاصی برخوردارند.
با تمام این تفاسیر آن چه که از فلسفه ظهور آئین های نمایشی و نمایش های آئینی از بدو ظهور تاکنون به ذهن خطور می کند، نوعی جست وجو و کاوش بشر با تکیه بر حرکت گروهی در معنویت بوده است. آئین های نمایشی اگرچه در مغرب زمین بویژه یونان شکلی انحرافی پیدا کرده اما در مشرق زمین و خاستگاه آن ایران همواره در جست وجوی کمال خواهی بوده است.
از سوی دیگر با توجه به تاریخچه کهن آئین های نمایشی در مشرق زمین نمی توان غرب را در زمینه اجرا و درام مقدم دانست.
زیرا آن چه که از شواهد برمی آید، دستمایه اصلی از شرق و به ویژه تمدن های کهن اقتباس و گرته برداری شده و تنها با یک عنوان و فرم متفاوت نزد یونانیان به ثبت رسیده است.
در نگارش این مقاله تحلیلی از داده های تاریخی این منابع استفاده شده است:
۱- تاریخ تئاتر نوشته ویل دورانت، گردآوری و تألیف عباس شادروان
۲- مجموعه تاریخ نمایش در جهان، ترجمه نادعلی همدانی
۳- بنیاد نمایش در ایران، نوشته دکتر جنتی
۴- نمایش در دوره صفوی، نوشته یعقوب آژند.
امید بی نیاز
منبع : روزنامه ایران