شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

صدای آمریکا رسانه‌ای در خدمت جنگ


صدای آمریکا رسانه‌ای در خدمت جنگ
اینجا عراق است! وارد این چند آدرس در انتهای مقاله شوید تا مفهوم امپریالیسم و به ویژه امپریالیسم آمریکا و دموکراسی اهدایی اش بهتر آشکار شود.
در این نوشته می‌خواهیم در مورد نقش رسانه ها در چارچوب منازعات بین المللی که طبیعتا در متن منازعات طبقاتی ثبت نام می‌کنند،و رابطه آنرا به تأویل خاصی به اشکال متنوع تهاجم فرهنگی یا تروریسم فکری (خصوصا در متن فعالیتها و محصولات مابین فرهنگی ایرانیان) تعمیم دهیم.
مطمئنا در نوشتۀ حاضر تنها می توانم به طرح مسائل بپردازم و تحلیل و بررسی رسانه ها و فعالیتهای فرهنگی (مابین فرهنگی) و هنری را نیز در کادر عملیاتی امکانپذیر می دانم (یعنی بررسی دقیق محصولات و تولیدات هنری و فرهنگی در خارج از کشور و بهمین منوال آثاری نظیر تولیدات هالیوود، بعنوان مثال فیلم «سقوط شاهین سیاه» اثر ریدلی اسکات - ژانویه ۲۰۰۲ - که مربوط است به رسوایی نبرد موگادیشو که من آنرا در کادر فعالیتهای روز مره ام برای «روزنامۀ هنر و مبارزه» مورد بررسی قرار داده ام و بزودی می توانید خاکستر شدن صدها میلیونها دلار آمریکایی را احتمالا در همین سایت مشاهده کنید که برای تهیۀ این فیلم سرمایه گذاری شده بود).
اما پیش از همه می خواهم اندکی روی بخش پایانی نوشته های بابک پاکزاد که به نقل در زیر ملاحظه خواهید کرد مطالبی بگویم :
« با توجه به این که این جانب VOA را نه یک عامل تبلیغ اندیشه‌های نئولیبرالی بلکه آن را فاز اول عملیات جنگی ارزیابی می‌کنم مهم‌ترین راه برای مقابله با آن را فراهم ساختن امکان سخن گفتن برای کسانی می‌دانم که هیچ بلندگویی ندارند، بهتر است دوباره تاکید کنم فراهم ساختن امکان برای کسانی که هیچ بلندگویی ندارند. به شما اطمینان می‌دهم اگر چنین امکانی ایجاد شود جذابیت این رسانه به شدت کاهش پیدا خواهد کرد و فاز اول جنگ نو محافظه‌کاران علیه ایران با شکست مواجه خواهد شد.»
من فکر می کنم که تبلیغات امپریالیسم جهانی و به همین منوال بکار بستن « تهاجمات نرم » در منازعات بین المللی همواره از دورانهای گذشته تا امروز وجود داشته و دارد و پدیدار تازه ای نیست و آنرا در فرهنگ لغات و اصطلاحات علوم استراتژی «منازعات نرم» می نامند. با احتساب اینکه چنین تبلیغات آفندی جزء لاینفک متن عمومی تبلیغات و ایده ئولوژی طبقۀ بورژوا می باشد، تبلیغات «صدای آمریکا» ( که من تا کنون با آن آشنایی نداشته ام) می تواند در عین حال و بطور قطع تبلیغ اندیشه های نئولیبرال نیز باشد، چرا که جنگ افروزی ، ژنوسید و کلاهبرداریهای متعدد در زمینۀ اقتصادی در چار چوب قوانین بازار آزاد جهانی در اشکال محکمه پسند یکی از ضروریات این نظام جهانی بشمار می آید. با چنین تأویلی من در اینجا از تردید بابک پاکزاد عبور می کنم که می گوید : « نه یک عامل تبلیغ اندیشه‌های نئولیبرالی بلکه آن را فاز اول عملیات جنگی ارزیابی می‌کنم» (به فایلهایی که در پایان متن پست کرده ام توجه کنید)
و بد نیست یادآور شویم که صدای رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی نیز یکی دیگر از ابزارهای تبلیغاتی برای بزک کردن همین دیو جنایت پیشه است. متأسفانه تحلیلهایی که من بزبان فرانسه دربارۀ برنامه های این رادیو نوشته بودم مورد استقبال محافل ایرانیان فرانسوی زبان مقیم فرانسه قرار نگرفت.
در هر صورت چه صدای آمریکا و چه صدای رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی، و چه اعوجاجات رسانه های برخی گروههای چپ متحجر و ناخودآگاه ایرانی که تقریبا از مارکسیسم هم چیز زیادی نمی دانند، باید روی یک نکتۀ بسیار مهم تأکید کنیم و آنهم این است که چنین تبلیغاتی و چنین بلندگوهای تبلیغاتی هرگز از متن عمومی رسانه های جاری و ساری، برای مثال در آمریکا و فرانسه، جدا نیست. زیرا که از اصل ایده ئولوژیک مشخصی سرچشمه می گیرد.
بخش مختصری از این تحلیلها را در ترجمۀ فارسی در اختیار شما می گذارم و فکر می کنم که برای موضوع این نوشته چندان بی مناسبت نباشد.
روزنامۀ هنر و مبارزه. ۲۰۰۳
دربارۀ رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی
(مقدمه ای بر «سگهای نگهبان جدید»)
« این رادیو بدون شک یکی از ستونهای« کولابوراسیون» ایرانی در فرانسه است و ارتعاشات تنبک قبیله ای را می توان از آن شنید یعنی جایی که تروریسم فکری و اپوزیسیون تقلبی خود را تعریف می کند. در صورتیکه بخواهیم بمفهوم تروریسم دولتی و شرایط زیستی آن در تمام ابعاد پی ببریم، افشای رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی از اهمیت ویژه ای برخوردار خواهد بود. چنین امری را بروشنی می توانیم حداقل در فضای شهر پاریس و در بطن جوامع ایرانیان خارج کشور مشاهده کنیم...
من به این جهت دربارۀ این رادیو حرف می زنم که نه تنها با مسائلی نظیر حق آزادی بیان و حق استفاده از رسانه ها و حق آگاهی یافتن از جهان پیرامون در پیوند تنگاتنگ است، بلکه بما اجازه می دهد که بیش از پیش به تأثیرات مخرب رادیو بپردازیم، زمانی که به تبعیض مبادرت می ورزد. البته بهتر است بجای کلمۀ تبعیض از همان کلمۀ فرانسوی(۱) استفاده کنیم زیرا این کلمه در رسانه های جاری و ساری مفهوم مشخصتری دارد ...انقلابهای پیاپی صنعتی را چگونه تعبیر کنیم، زمانی که می بینیم تکنولوژی مدرن در خدمت سیاستی قرار می گیرد که چنین ابزراهایی که محصول خرد انسانی بوده است برای تحمیق توده ها بکار گرفته می شود. تناقض بزرگی ست. چنین تناقضی بی گمان بشکل عام و شامل تنها به بربریت میدان می دهد...
در اینجا کلام گرانبهای میشل هانری (۲) را تکرار کنیم که می گوید : « البته برای نخستین بار بشریت در تاریکی شب فرو می رود. حتی می توانیم بگوییم که چنین ماجراجویی تلخی بارها در تاریخ بشریت تکرار شده است و تاریخ نگاران و باستانشناسان همیشه با بغضی در گلو نشانه های تمدنی منقرض شده را کشف می کنند.»...
محتوای خبرهای رادیو بین المللی فرانسه بخش فارسی را بایستی در متن عمومی رسانه ها و موقعیت آزادی بیان در فرانسه مورد بررسی قرار دهیم. اگر بخواهیم کمی بیشتر دربارۀ این موضوع بدانیم کتاب « سگهای نگهبان جدید» نوشتۀ سرژ حلیمی (۳) باید مورد توجه ما باشد، او می گوید : « در سال ۱۹۳۲ پل نیزان (۴) برای افشای فیلسوفی که همکاریش را با روزنامه های دروغ پرداز در پشت نظریات پیچیدۀ و مفاهیم غامض پنهان می کرد، مقالۀ مختصری تحت عنوان «سگهای نگهبان جدید» نگاشت...صحنه پردازان واقعیت اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجی، که آنرا پی در پی تغییر شکل می دهند. چنین صحنه پردازانی در خدمت منافع اربابان جهان بوده و سگهای نگهبان جدید هم آنان هستند.
کمی دورتر در متن سرژ حلیمی، پس از افشای صاحبان صنایع علیه آخرین قرارگاه آزادی جراید و روزنامه ها، از گویندۀ شناخته شدۀ فرانسوی پاتریک پوآور دروور (۵) نقل قول بسیار ارزنده ای می آورد :
«وظیفۀ ما ارائۀ جهانی شفاف است. شفاف از هر نظر ولی همواره منطبق با منافع یک طبقۀ خاص اجتماعی.»
نکتۀ بعدی در نوشتۀ بابک پاکزاد دقیقا مربوط است به موضوع آزادی بیان و گسترش امکانات برای آنهایی که هنوز «بلند گویی» نداشته اند و از حق استفاده از رسانه ها محروم بوده اند. به باور او چنین طرحی اگر تحقق پذیر گردد، می تواند ترفندهای دشمن را نقش بر آب کند. البته در این مورد نیز من باز هم با او موافق هستم ولی ...ولی من بعلت شرایط بسیار سختی که عملا با آن در فرانسه روبرو بوده ام، چندان امیدوار نیستم و فکر می کنم که کافی نیست. این آزادی بیان و حق استفاده از رسانه ها می تواند پیچیده گیهای ذره بینی داشته باشد که در اینجا از گشودن بحث به این زمینه خود داری می کنم. با این حال اضافه می کنم که متأسفانه ما در دورانی زندگی می کنیم که در همین متن جوامع غربی که نقد یکی از عناصر پویای فرهنگی آن بحساب می آید(۶)، در واقع عملکرد خود را از دست داده است. هر چه دل تنگتان می خواهد بگویید ولی چیزی عوض نخواهد شد.
حال می پردازم به موضوع تهاجم فرهنگی و یا منازعات نرم. ما با اصطلاحاتی نظیر غرب زدگی آشنا هستیم و یا تهاجم فرهنگی و به این مفهوم که غرب می خواهد فرهنگ خودش را بما تحمیل کند و مباحثی از این قبیل. تحلیل من از این داستان کاملا متفاوت است.
به عبارت دیگر چنین تهاجمی تنها به معنی تهاجم فرهنگی غرب به شرق نیست، بلکه ماهیتا بشکل عام و شامل بوده و ضد فرهنگی ست. به عبارت ساده تر فیلمی نظیر « سقوط شاهین سیاه» تنها تهاجم فرهنگی به شرق نیست، بلکه ماهیتا ضد فرهنگی ست. تهاجم به فرهنگ و هنر بمفهوم جهانشمول است. به عبارت دیگر تهاجم به فرهنگ غربی نیز هست. زیرا فرهنگ اصیل ( مثل اثر هنری اصیل) هرگز نمی تواند مخرب باشد. و چنین شاخصی برای فرهنگ به معنای عام و خاص کلمه به مفهوم و علت وجودی آن باز می گردد : یعنی بطور خلاصه مجموعه دانش و آگاهی و فن آوری که از نسلی به نسل دیگر منتقل می گردد تا گروههای اجتماعی به نیازهای فردی و اجتماعی خود پاسخ گویند و زندگی اجتماعی و فردی روی کرۀ خاکی امکان پذیر گردد. انسان برای ادامۀ حیاتش الزاما به کشتن انسان دیگری و چپاول اندوخته های او نیازمند نیست. این مسائل را در تحلیل و بررسی آثاری که در متن منازعات نرم مطرح هستند بشکل روشنتری می توانیم ملاحظه کنیم.
http ://after-iraq.blogspot.com/
http ://www.ericblumrich.com/pl_lo.html
http ://www.youtube.com/watch?v=O۴lY۶YPfl_A&mode=related&search
حمید محوی
زیر نویسها
۱) Discrimination
۲) Michel HENRY. LA BARBARIE. Edition : Grasset.۱۹۸۷)
۳) Serge HALIMI. <<Les nouveaux chiens de garde>> ۱۹۹۷
۴) Paul Nizan
۵) Patrick Poivre d’Arvore
۶) Julia Kriteva. LA REVOLUTION INTIME.Edition Fayad ۱۹۹۷.(page ۹)
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه


همچنین مشاهده کنید