پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ترانه های زیبای آقای وسواسی


ترانه های زیبای آقای وسواسی
● درباره آلبوم «تو خیال كردی...» در گفت وگو با «سیروان خسروی»
خیلی ها اعتقاد دارند كه موسیقی پاپ تاریخ مصرف دارد و خیلی زود از یاد شنونده می رود و جایش را به اثر پاپ دیگری می دهد. آلبوم «تو خیال كردی بری...» با آهنگسازی و خوانندگی سیروان هم در اواخر تابستان به بازار آمد و با انواع و اقسام موسیقی كه بعد از آن به بازار آمد، لابد باید از یاد می رفت كه نرفت. البته مثل آن موقع ها نمی شود زیاد صدای موسیقی او را در اتومبیل ها شنید و فروشندگان آثار موسیقی هم نوارها و دیسك های او را زیاد پشت ویترین نمی گذارند. اما اگر بعد از نیم سال باز هم به ترانه هایش گوش كنید لذت خواهید برد. امتحان كنید:
... فكر نكردی می تونم تو رو فراموش كنم
مثل بادی بوزم، شعلتو خاموش كنم...
(یك خط از دومین ترانه آلبوم سیروان)
در روزهای میانی تعطیلات نوروزی بود كه به سراغ CD سیروان رفتم و دیدم كه هنوز آلبومش جذاب است و از آن تاریخ مصرف دارهای واقعی نیست. برای همین خجالت كشیدم. همین جا صادقانه می نویسم كه خجالت كشیدم از این كه با این هنرمند جوان در روزهای اوج فروش آلبومش مصاحبه كردم اما چیزی درباره آن ننوشتم. شاید اگر اسم و رسم قدیمی تری داشت حتماً این كار را زودتر انجام می دادم. اما سیروان خسروی هنوز به بیست و پنج سالگی هم نرسیده است.
ویژگی دیگری هم دارد و آن اینكه جسارت دارد خودش را نقد كند. نخستین سئوال من از او این بود كه آیا این آلبوم را قبول دارد؟
سیروان: از دید خودم اگر بخواهم صحبت كنم و آن چیزی كه برای آینده در نظر دارم، باید بگویم كه بیست درصد آن چیزی است كه می خواستم انجام بدهم. این هم برای من خیلی خوب است.
چرا این قدر از صد درصد دور هستی؟
برای اینكه تجربه اش را نداشتم و بخشی هم برای اینكه جراتش را نداشتم و این ریسك بود كه با كاری شروع كنم كه هفتاد درصدش همان چیزی باشد كه می خواهم.
برای هنرمندان جوان واقعاً ریسك است كه در اولین آلبومشان بخواهند كاری عجیب و غریب ارائه دهند. شكست اولین آلبوم كافی است كه برای همیشه امكان كار موسیقی از او گرفته شود و این چیزی نیست كه سیروان دوست داشته باشد: «شغل من این است.»
برای همین تصمیم می گیرد كاری ارائه دهد كه هم بخشی از سلیقه های او را در خود داشته باشد و هم اینكه پخش كننده را راضی كند تا كار را خوب پخش كند: «در این بخش احساس می كنم كه موفق بودم.»
تا اینجا به این نتیجه رسیدیم كه سیروان برای آنكه آلبومی داشته باشد كه تهیه كننده ها و پخش كننده ها از آن خوششان بیاید و همچنین درصدی از موسیقی مورد علاقه او را هم داشته باشد، اولین آلبومش را به نام سیروان منتشر می كند. اثری با ده قطعه موسیقی كه بیشترشان ساخته او و با تنظیم خودش هستند. در ادامه هم می گوید كه تصورش این است كه خوب توانسته عمل كند و این را از روی آمار فروش آلبوم می گوید: «من دقیقاً همین را می خواستم انجام دهم.»
بعداً هم كه آلبوم منتشر شده چندان از كارهایش پشیمان نیست. به جز «یكی دو كار كه دوست داشتم جور دیگری آنها را تنظیم می كردم.» مثل قطعه پنجم:
وقت بوییدن گل ها
پر بارون می شه چشماش
تك درخت تنها در سكوت صحرا
شعر ناامیدی روی لباش نشسته
می دونم یه روز دوباره رنگ بارونو می بینه
از تو صحرای خیالش باز دوباره گل می چینه...
«دوست داشتم این ترانه را مدرن تر تنظیم كنم. دوست داشتم مایه های راك آن را بیشتر كنم. راك دهه هشتادی است نه مال سال ۲۰۰۴» .
یا قطعه هفتم:
وقتی میون گل ها شوق شكفتنی نیست
تو جاده های احساس هوای رفتنی نیست
وقتی كه تو نگاهت نمونده شوق موندن
وقتی كه رسم دنیاست رفتن و دل سوزوندن
حسرت من روز و شب گفتن یك ترانه است
یخ زده توی ذهنم حرفی كه عاشقانه است...
«یكی دو جا هم از خواندنم راضی نیستم.» شاید شما خواننده های روزنامه بگویید كه خب برادر من می رفتی دوباره می خواندی. اما تولید این آلبوم آنقدر زمان برده كه از خیر این كار گذشته است: «شعرها مال چهار سال یا پنج سال پیش هستند. آن موقع من و امید (ترانه سرای كارهای سیروان) روی دو آلبوم كار می كردیم. كه آلبوم من تنها دو تا از شعرهایش مجوز گرفت یكی «ای بهار من» و یكی هم «لحظه های با تو بودن» و آلبوم امید هم سه تا از كارهایش مجوز گرفت كه یكی «بارون» بود، یكی «تك درخت تنها» و یكی هم شعر دیگری كه مجوز موسیقی نگرفت.»
تازه آنجا بود كه دوستان جوان ما فهمیدند چطور باید مجوز شعر از وزارت ارشاد گرفت: «ما فهمیدیم كه وزن و قافیه برای آنها مهم است. ما قبلاً فكر می كردیم كه سوژه برای آنها مهم است. آلبوم من روی موزیك وزن داشت نه روی شعر.»
ضبط هم از سال ۸۱ شروع شد و یك سال و نیم طول كشید تا مجوز موسیقی را دریافت كرد. همان روزها بود كه امید از خیر آلبومش می گذرد و تنها یك درخواست از دوستش داشت: «از من خواست كه دو ترانه بارون و تك درخت تنها را در آلبوم بخواند. كه خواند.» حالا هم امید از ایران رفته است.
در كارهایی كه برای این آلبوم مجوز نگرفت، سیروان موسیقی می ساخته و امید روی آن ملودی ها، شعر می گفته. اما این شیوه كار آهنگ سازی در ایران كه باید مجوزهایی برای شعر هم دریافت كرد، چندان به درد بخور نیست. چون آن وقت شما هستید و مجوزی كه به شما نمی دهند.
ملودی هایش را با پیانو می سازد و با كی بورد و كامپیوتر آهنگ ها را تنظیم می كند. همان چیزی كه همه به آن سمپل می گویند: «من هر مصاحبه ای كه می خوانم در آن آهنگ سازها از سمپل بد می گویند. اما اگر كسی بلد باشد از سمپل استفاده كند انگار كه ساز واقعی استفاده شده است. نمی گویم سمپل از ساز واقعی بهتر است اما می شود سمپل استفاده كرد و كار خوبی هم ارائه داد.»
سمپل بازسازی صدای سازهای مختلف با كامپیوتر یا كی بورد است. یعنی شما می توانید بدون آنكه (مثلاً) نوازنده گیتاربیس داشته باشید، صدای گیتاربیس را در موسیقی خود ایجاد كنید.
در یكی دو تا از ترانه های این آلبوم سیروان صدای خوبی از همین سمپل ها درآورده است. مثلاً در قطعه هفتم. اما حالا چه اصراری هست كه از نمونه های الكترونیكی به جای سازهای واقعی استفاده می كند؟
سیروان: برای ارزان تمام شدن كار نیست. برای این هم نیست كه بگویم همه كارهای یك آلبوم را خودم تنهایی بلدم انجام دهم. برای این است كه نوازنده خوب در ایران خیلی كم داریم. مثلاً نوازنده خوب گیتارالكتریك به غیر از كاوه و كامیل یغمایی خیلی كم داریم كه بتوانند در این سبك بنوازند. بعد هم برای ضبط استودیویی خیلی باید كار كرد. من هم نمی توانم خیلی سر و كله بزنم.
كاوه یغمایی را داشته باشید تا بعداً درباره اش حرف بزنیم.
سیروان: تا جایی كه بتوانم از سمپل استفاده می كنم اما برای گیتار از نوازنده استفاده كردم. در آلبوم دومم بیشتر از سازهای زنده استفاده می كنم. كار این آلبوم را آغاز كردم. احتمالاً یك ویولن و یك ویولا در این آلبوم دارم. گیتارالكتریك دارم. شاید ترومپت داشته باشم. شاید یك ساز ایرانی هم داشته باشم.
راستی این آلبوم تو چه چیزی در موسیقی داشت كه نشان دهد تو یك موزیسین ایرانی هستی؟ به غیر از زبان فارسی كه می خواندی.
سیروان: هیچی. به غیر از قطعه اول كه شش و هشت است و برادرم آهنگش را ساخته است. برادرم عقیده داشت كه اگر این قطعه را در آلبوم بگذارم فروش آلبوم بهتر می شود. من هم كه گفتم موسیقی شغل من است و فروختن برای من مهم است.
حالا اگر شما شنونده موسیقی سیروان هستید می توانید یك بار قطعه اول را گوش كنید و از بار دوم از روی آن بپرید. من كه این كار را می كنم.
تو كه بردی از دلم قرار من
بیا برگرد و بمون كنار من....
حتی شعرش هم برای فروش بیشتر است و كامل می توان روی آن دست زد: شش و هشت.
سیروان: اما خودم عاشق موسیقی راك هستم. از هارد راك تا راك الكترونیكی. نمی گویم از ترنس خوشم نمی آید اما اگر حالت راك داشته باشد كه چه بهتر.
حال و هوای آلبوم سیروان ترنس هست اما خودش سعی كرده كه از آكوردهای موسیقی راك هم در آهنگ سازی هایش استفاده كند. مخصوصاً در ترانه های «بارون» و «حرف آخر».
قطعه سوم به نام «آرزو» هم از جمله این كارهاست كه كاوه یغمایی در آن گیتار زده است: «این قطعه پنج بار تنظیمش عوض شد. آخرین روزی كه كاوه گیتار آن را می زد، دو سه بار زد ولی خوب از كار درنمی آمد. آخرش گفت كه بیا و این را در گام مینور بزنیم. امتحان كردیم، دیدیم كه خیلی خوب شد. مینور شدن آهنگ را او پیشنهاد داد. خیلی هم خوب زده است. به نظر ساده می آید اما خیلی زیبا است.» سیروان شاگرد كاوه یغمایی هم بوده است. اما موسیقی را با یك نوازنده ایتالیایی آغاز كرده كه در آلبوم هم از این دو نفر تشكر كرده است.
تمام تلاش سیروان برای ساختن موسیقی زیبا یك طرف و ترانه های عاشقانه كه گاهی هم خیلی آبكی می شود یك طرف. سخت گیرانه می توان گفت كه هماهنگی كار از بین رفته است: «برای اینكه من همین هشت تا شعر را داشتم و چهار شعری كه حذف شد، حالت اجتماعی داشت. من و امید هر دو قبول داریم كه موضوع خاصی نداریم. اما واقعاً نشد كه شعر بهتری داشته باشیم. اما خودم «نامه ای از آسمان»را خیلی دوست دارم.»
... دلت می خواد تا بدونی اونكه دوستش داشتی كجاست
اون بالا تو آسمونا بهشت زیبای خداست
یه لحظه چشماتو ببند ببین هنوز دوست دارم
شبا كه خوابت نمی ره منم به یادت بیدارم...
ترانه این قطعه (هشتم) از لحاظ فرم شبیه به خیلی از كارهای موسیقی دنیا است. شاید شاعر تاثیر گرفته باشد. اما سیروان حالت وسواسی دارد كه نمی خواهد حتی یك ملودی اش را تحت تاثیر كسی بسازد. همین وسواس را در شیوه خواندن هم دارد. مدل خواندن او شبیه به هیچ كس نیست. از جمله خودش: «قبول دارم. شاید برای اینكه من بیشتر آهنگ ساز و تنظیم كننده هستم تا خواننده.» خب پس برای چه خواننده شدی؟ «اول دنبال این نبودم كه بخوانم. اما خواننده ای پیدا نكردم كه بتواند آن طور كه من می خواهم آواز بخواند. برای همین...»
وسواسی هستی ها!
سیروان: آره. من خیلی وسواسی هستم. اگر یكی از آهنگ هایم ایراد داشته باشد، شب خوابم نمی برد. برای من خیلی خوب است و خودم هم خیلی این را دوست دارم. اگر هم روزی آهنگ خوبی بسازم خوشحال می شوم. شاید در آلبوم سوم یا چهارمم مدل خواندنم آن طوری بشود كه دوست دارم. باید تجربه ام زیاد شود.
یكی از جاهایی كه تجربه خواندن را برای خواننده افزایش می دهد، در كنسرت ها است. اما سیروان چندان دوست ندارد كه كنسرت بدهد. برای اینكه فكر می كند نمی تواند با كیفیت خوب این كار را انجام دهد.
نگفتم وسواسی است؟
سام فرزانه
منبع : روزنامه شرق