پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

تحلیل و تعلیل پیروزی و شکست اصولگرایان و اصلاح طلبان


تحلیل و تعلیل پیروزی و شکست اصولگرایان و اصلاح طلبان
دو سال پس از شکست انتخاباتی اصلاح طلبان و خروج ناگزیر ایشان از تمام ارکان قدرت (قوه مجریه، قوه مقننه، شوراهای شهر و روستا) و کم و بیش هشت ماه پیش از انتخابات مجلس هشتم و در شرایط حساس حاکم بر کشور می توان به دور از غوغای مناسبات فکشنالیستی نگاه تحلیلی و تعلیلی خود را معطوف چیستی نظری حوادث منتهی به برون شد اصلاح طلبان و به قدرت رسیدن اصولگرایان کرد و بدون هرگونه جانب داری و هواخواهی سیاسی و جناحی به تجزیه ماجراها پرداخت.
● چرا شگفتی ساز
چنان که دانسته است نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران از منظر ناظران سیاسی در چارچوب انتخاباتی شگفت انگیز که نتایج غیرمترقبه در پی داشت مورد ارزیابی قرار گرفت. این مولفه ناظر بر چند پدیده کم مانند است که بسان همه مباحث این مقاله به اجمال طرح می شود:
این شگفتی از آنجا نشات می گرفت که محمود احمدی نژاد - یکی از سه نامزد منسوب به طیف محافظه کاران- در جریان دور اول انتخابات (۲۷ خرداد ۱۳۸۴) از دو نامزد همگرای خود (محمدباقر قالیباف و علی اردشیر لاریجانی) پیش می افتاد و در دور دوم بر اجماع اجتماع بی مانندی از اصلاح طلبان دولتی و اپوزیسیون- که در گرانیگاه اکبر هاشمی رفسنجانی گرد آمده بودند- فائق می آمد و... این حادثه از چند منظر حیرت انگیز بود:
۱) کشیده شدن انتخابات به دور دوم برای اولین بار در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران.
۲) پیروزی نامزدی که به تحقیق در تمام نظرسنجی های رسمی و غیررسمی تا آخرین روز رقابت ها نفر آخر لیست سه نفره جناح راست بود و به عبارت دیگر غلط از آب درآمدن نتایج همه نظرسنجی ها.
۱-۲) آیا متدولوژی نظرسنجی هایی که در ایران صورت می گیرد، از اصول علمی برخوردار نیست؟
۲-۲) آیا رفتارشناسی انتخاباتی مردم ایران پیش بینی پذیر نیست؟
۳-۲) آیا رانش هایی که همه انتخابات را تحت تاثیر قرار می دهد در ایران شناخته شده نیست؟
۳) غیاب احزاب سیاسی نهادینه شده و سایر مولفه ها چقدر در آن انتخابات موثر بوده است...؟
۱-۳) براساس آمار رسمی وزارت کشور در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری نهم از ۴۶ میلیون و ۲۶۸ هزار و ۴۱۸ نفر واجدان شرایط رای، تعداد ۲۹ میلیون و ۳۱۷ هزار و ۴۲ نفر به قصد مشارکت در انتخابات خانه خود را ترک کرده اند و این رقم یعنی ۸۴/۶۲ درصد و بیش از نیمی از واجدان شرایط رای. در این دور اکبر هاشمی رفسنجانی ۱۳/۲۱ درصد و محمود احمدی نژاد ۴۳/۱۹ درصد از کل آرا را به خود اختصاص دادند.
نکته جالبی که ضروری است تحت عنوان «گذار از ساختار عشیرتی به فرهنگ تحزب» مورد بررسی قرار گیرد و در این انتخابات به وضوح مشهود بود، اینکه همه نامزدان- به جز مصطفی معین - در استان زادگاه خود حائز بیشترین رای شده اند.
آرای هاشمی رفسنجانی در کرمان، قالیباف در خراسان رضوی و شمالی، لاریجانی در مازندران، مهرعلیزاده در آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و احمدی نژاد در سمنان موید این مدعاست که توسعه نیافتگی سیاسی در ایران معاصر یکی از مظاهر خود را در عرصه حراست از منافع عشیرتی از افراد به نمایش می گذارد و برخلاف جوامع توسعه یافته منافع ملی اراده ملی را شکل نمی دهد. چنین امر خطرناکی ضرورت تسریع حرکت گذار از بافت سنتی به ساخت دوره مدرن را در صدر تحولات مدارهای توسعه گرایی می نشاند. (یکی از مهم ترین نتایج انتخابات نهم)
۲-۳) در دور دوم از ۴۶ میلیون و ۷۸۶ هزار و ۴۱۸ نفر واجد شرایط رای تعداد ۲۷ میلیون و ۹۵۹ هزار و ۲۵۳ نفر یعنی ۷۶/۵۹ درصد در انتخابات شرکت کرده اند. افت مشارکت در دور دوم انتخابات طبیعی است. از این میزان ۶۹/۶۱ درصد به احمدی نژاد و ۹۳/۳۵ درصد به هاشمی رفسنجانی رای داده اند.
نکته جالب اینکه احمدی نژاد در دور اول (۲۷/۳/۱۳۸۴) در استان اردبیل ۹۲/۶ درصد آرا را جمع کرده بود، حال آنکه یک هفته بعد (۳/۴/۱۳۸۴) در همان استان ۹۳/۶۲ درصد آرا را کسب کرده است. این مهم بدان معناست که در عرض یک هفته ۵۶ درصد از مردمی که در استان اردبیل به احمدی نژاد رای نداده بودند، نظر پیشین خود را تغییر داده و به جمع هواداران ایشان گرویده اند. باهوده است گفته شود در جوامع توسعه یافته به طور معمول و در چنان شرایطی (دور دوم) مردم و افکار مختلف به نفع نزدیک ترین گرایش به اندیشه های خود وارد انتخابات می شوند اما در ایران به سبب فقدان احزاب سیاسی فراگیر، مردم منفعل و غیرمتشکل تحت تاثیر مولفه های نامعلوم به پای صندوق های رای می روند.
چرا که در غیر این صورت علی القاعده باید آرای مهدی کروبی، مصطفی معین، مهرعلیزاده- دست کم- به حساب هاشمی رفسنجانی ریخته می شد و به طور طبیعی رئیس مجمع تشخیص پیروز انتخابات می شد اما چنان نشد... به همین سبب شایسته است که از انتخابات نهم به عنوان «انتخاباتی شگفت انگیز» نام ببریم که نه فقط به دور دوم کشیده شد، بلکه نتایج آن برخلاف هشت انتخابات پیشین غیرمترقبه بود.
● تفاوت ها
انتخابات نهم به چند دلیل با هشت دوره دیگر متفاوت بود.
- با وجود عقب نشینی موقت جنبش اصلاح طلبی، همه نامزدان از ضرورت اصلاحات در ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی حکومت سخن گفتند. ظهور اصولگرایان اصلاح طلب در همین راستا بود.
- در عرصه شفافیت برای اولین بار نامزدان ریاست جمهوری، معاون اول خود را معرفی کردند.
- دولت های ائتلافی پیشین جای خود را به دولتی یک دست و از یک تفکر خاص دادند و برخلاف برداشت ها نخستین دولت حزبی و یک سره همگرا در ایران شکل گرفت.
- در کمرکش کشیده شدن انتخابات به مرحله دوم (نیمروز ۲۸ خرداد ۸۴) محو نامزد اصلاح طلبان پیشرو (معین) از نتایج بیست میلیون رای شمارش شده، چندان عجیب نبود.
- اگر از یک منظر جمع آرای نفر اول و دوم راه یافته به مرحله بعدی انتخابات را کم و بیش رای نهایی فرد پیروز در انتخابات در دور اول ارزیابی کنیم و در نتیجه به عدد یازده میلیون برسیم، در قیاس با انتخابات هفتم و هشتم و صرف نظر از افزایش جمعیت، رئیس جمهوری نهم فقط نیمی از مشروعیت و مقبولیت اجتماعی را که نصیب رئیس جمهوری سابق شده بود، کسب کرده است.
- در انتخابات هشتم ده نامزد شرکت کرده بودند که در نتیجه آرای محمد خاتمی دست کم ۱۵ میلیون نفر با نامزد دوم (احمد توکلی) فاصله داشت. همین امر در انتخابات هفتم (۲/ ۳/۱۳۷۶) و البته شش دوره پیشتر نیز کم و بیش رخ داده بود.
نفر اول مرحله نخست انتخابات نهم (هاشمی رفسنجانی) همان رئیس جمهوری پنجم و ششم بود که به ترتیب در شرایط جمعیتی شانزده (۱۳۶۸) و دوازده (۱۳۷۲) سال قبل از این انتخابات در همان دور اول موفق شده بود دو برابر آرای سال ۱۳۸۴ را جذب کند.
● نخستین نتیجه گیری (ختم دوران کاریزما)
از این مولفه ها به کجا می توان راه برد؟ به نظرم خیلی ساده است. اگرچه ممکن است آرای شکننده نفر اول مرحله نخست انتخابات نهم - و حتی جمع آرای نفر اول و دوم - به سبب تقلیل شگفت انگیز و ۵۰ درصدی آن نگرانی هایی را در حوزه افول مشارکت سیاسی نزد محافل سیاسی اجتماعی رقم بزند.
اما از یک لحاظ می توان گفت که میزان شش میلیون رای هاشمی (۰۱/۲۱ درصد) که فقط چهارده درصد حائزان شرایط رای دادن را نمایندگی می کند - آرای احمدی نژاد ۳ درصد کمتر بود - موید ختم دوران کاریزماتیک در عرصه سیاسی ایران معاصر است. شک نباید داشت که آرای بالای بیست میلیونی محمد خاتمی در مجموع نمایانگر شخصیت کاریزماتیکی بود که به نوعی در سیمای روسای دولت های سوم تا ششم نیز مشاهده می شد، به دو دلیل واضح:
۱) نتایج انتخابات اول تا هشتم ریاست جمهوری تا حدود زیادی از پیش مشخص بود.
۲) فاصله عمیق میان میزان آرای فرد منتخب (روسای جمهور اول تا هشتم) و تعداد آرای نفر بعد (رقیب)، که فاقد خصلت کاریزماتیک بود.
به واقع آنچه که سبب تقلیل آرای فرد پیروز دور نخست انتخابات نهم شد، تنوع و تکثر داوطلبان - فقط - نبود. چرا که چنین تنوعی در جریان انتخابات هشتم نیز تا حدودی - با تاکید بر ائتلاف اصلاح طلبان و تجمع آرای آنان - وجود داشت.
طرح مباحث نظری پیرامون مولفه کاریزما در این مجال نمی گنجد و همین قدر به شتاب می گوییم و می گذریم که وجه ممتاز انتخابات ریاست جمهوری نهم با ۸ دوره گذشته در متن ماجرایی تعریف می شود که ما از آن به عنوان عبور از مرحله فرهمندی و گامی بلند به سوی مدرنیته ایرانی یاد می کنیم و با وجود پیروزی اصولگرایی و رجعت به برخی آموزه های دهه های ۵۰ و ۶۰ و تقابل با اصلاح طلبی معتقدیم چنین بازگشتی با توجه به فراگرد توسعه متوازن، پایدار نخواهد ماند و جنبش اصلاح طلبی و جامعه مدنی منتزع از انفعال اصلاح طلبان دولتی، کماکان به پیش خواهد رفت و اضافه کنم به اجماع نرسیدن جناح راست پیرامون معرفی یک چهره مشخص - با وجود تشکیل کمیته های مختلف - شاهد دیگری است بر فقدان یک شخصیت کاریزماتیک در جناح مقابل اصلاح طلبان.
● ضرورت ائتلاف در هر دو جناح
نتایج انتخابات نهم ریاست جمهوری نشان داد که هر جناح اصلاح طلب و اصولگرا برای پیروزی قطعی و فوری چاره ای جز ائتلاف - در هر صورت - ندارند.
اگر تصور کنیم دو جناح عمده سیاسی کشور در جریان چانه زنی های درون تشکیلاتی خود به معرفی فردی واحد می رسیدند، آنگاه این وضع پیش می آمد:
۱) اصلاح طلبان: با احتساب آرای نفر آخر این جناح (مهرعلیزاده) به طور قطع اصلاح طلبان به اعتبار آماری که در پی خواهیم گفت، در همان دور نخست برنده انتخابات بودند.
▪ هاشمی رفسنجانی؛ ۴۵۳/۱۵۹/۶ نفر = ۰۱/۲۱ درصد
▪ مهدی کروبی؛ ۳۱۶/۰۶۶/۵ نفر = ۲۸/۱۷ درصد
▪ مصطفی معین؛ ۳۰۴/۰۵۴/۴ نفر = ۸۳/۱۳ درصد
▪ مهرعلیزاده؛ ۳۲۳/۲۸۹/۱ نفر = ۰۴/۴ درصد
مجموع این آرا یعنی ۳۹۶/۵۶۹/۱۶ به مفهوم پیروزی سریع اصلاح طلبان در دور اول بود.
۲) اصولگرایان: در مقابل اصلاح طلبان نامزدان موسوم به اصولگرا نیز در صورت ائتلاف می توانستند نتیجه انتخابات را در همان دور اول تمام کنند.
▪ احمدی نژاد؛ ۳۵۴/۷۱۰/۵ نفر = ۴۸/۱۹ درصد
▪ قالیباف؛ ۱۸۹/۰۷۵/۴ نفر = ۹۰/۱۳ درصد
▪ لاریجانی؛ ۱۶۳/۷۴۰/۱ نفر = ۹۴/۵ درصد
جمع آرای اصولگرایان یعنی ۷۰۶/۵۲۵/۱۱ نفر می توانست در صورت ائتلاف، حکم پیروزی این جناح را صادر کند. اما چنین تصور موهومی - که عینیت یافتن آن مستلزم درک و پذیرش اندیشه تحزب است -در ماجراهای انتخابات نهم هرگز نقش نیست و در نتیجه انشقاق در هر دو جناح مجموع آرای ایشان نیز به اندازه مشروعیت فرد و گروه شان تجزیه شد.
به عبارت گویاتر بخش عمده ای از آرای هر دو جناح در مرحله سرنوشت ساز اول بدون کمترین تاثیری پرت شد. در جناح اصلاح طلب با احتساب مجموع آرای کروبی، معین و مهرعلیزاده دقیقاً به میزان ۹۴۳/۴۰۹/۱۰ رای برابر ۱۵/۳۵ درصد آرای ماخوذه به هرز رفت و در جناح اصولگرا دربرگیرنده آرای قالیباف و لاریجانی یعنی ۳۵۲/۸۱۵/۵ نفر برابر ۸۴/۱۹ نیز بی نتیجه ماند. در مجموع و به سبب فقدان تفکر تحزب و ائتلاف در دور اول انتخابات نهم ۲۹۵/۲۲۵/۱۶ رای مساوی ۹۹/۵۶ درصد آرای ماخوذه بدون آنکه در سرنوشت انتخابات تاثیر مستقیمی داشته باشد، تلف شد تا توسعه نیافتگی سیاسی در میان احزاب و گروه های سیاسی ایران قامت بلند خود را در میدان شلیک به مشارکت سیاسی نشان دهد.● سبب شناختن شکست اصلاح طلبان
۱) برشکستگی سرمایه اجتماعی. تعریف سرمایه اجتماعی از دریچه تفکر صاحب نظرانی همچون؛ کارل مارکس، جورج زیمل، امیل دورکیم، تالکوت پارسونز، مارکس وبر؛ پی یر بوردیو، جیمز کلمن، رابرت پوتنام فوکویاما، اینگلهارت، لین، گلن لوری، شیف واین بیکر و دیگران از حوصله این مجال خارج است. همین قدر کوتاه بگویم و بگذرم که پویایی و مانایی هر جریان اصلاح طلب با اندازه ارتقای سرمایه اجتماعی که ایجاد کرده، ارتباط مستقیم دارد.
۲) افول اعتماد ملی. به همان میزان که شرح و بسط موضوع سرمایه اجتماعی فربه تر از یک یا چند مقاله مطبوعاتی است، همان قدر نیز تجزیه و تحلیل مولفه اعتماد ملی محتاج فرصتی فراخ است. و به قول گیدنز؛ «اعتماد اصلی ترین عامل زند گی دوران مدرن است.»
دو موضوع «سرمایه اجتماعی» و «اعتماد ملی» اگرچه از سوی اصلاح طلبان مفت و مجانی در طول ۸ سال ریاست جمهوری خاتمی و چهار سال حاکمیت بر مجلس ششم و قشقرق های بیهوده حراج شد، اما به هر حال پس از حذف نامزد این جناح در بیانیه ای که از سوی او (مصطفی معین) صادر شد، مورد تاکید قرار گرفت.
معین در همین بیانیه ضمن سخن گفتن از ضرورت بازسازی حوزه های ضربه خورده «اعتماد ملی» و استفاده هوشمند از «سرمایه اجتماعی» بر نکته دیگری نیز اشاره کرده بود؛ «تشکیل جبهه دموکراسی و حقوق بشر» در جهت توانمندسازی شهروندان و دفاع از حقوق فعالان سیاسی احزاب و گروه ها و نهادهای مدنی و تسریع فرآیند دموکراسی و تقویت وحدت و امنیت ملی به عنوان بخشی از «سرمایه اجتماعی». مقوله ای که خیلی سریع در گرمای تحولات سیاسی ایران ذوب شد و تحویل بایگانی مناقشات درون گروهی شد.
● ۲۷ خرداد تا ۳ تیر، بیش از یک چرت خواب
معروف است کروبی با تاکید بر تضییع حقوق خود- در جریان دور نخست انتخابات گفته بود؛ «یک چرت خوابیدیم و نتیجه انتخابات عوض شد.» (نقل به مضمون)، جناب کروبی حتماً مزاح فرموده اند. ماجرا جدی تر از یک چرت خواب بود. آنچه که در طول یک هفته- حدفاصل دور اول و دوم انتخابات نهم- گذشت، برای ثبت در تاریخ سیاسی اجتماعی ایران نیازمند گزارش تحلیلی مفصلی است که حتی به گوشه هایی از آن نیز نمی توان در این فرصت کوتاه اشاره کرد.
با این وصف تشکیل شتابزده جبهه سوم به «ائتلاف برای نجات ملی» به قصد پیروزی هاشمی رفسنجانی برخلاف انتظارات نتیجه معکوس داد. در حالی که یکی از اعضای هیات رئیسه مجلس هفتم بر مدار جمع و ضرب آرای دور اول نتیجه گرفت که به طور قطع هاشمی نهمین رئیس جمهوری ایران خواهد بود و برای اثبات نظر خود چنین استدلال کرد؛ «شانس پیروزی هاشمی رفسنجانی در مرحله دوم انتخابات بیشتر از احمدی نژاد است.
کوهکن در جمع خبرنگاران گفت؛ «آرای مهدی کروبی به عنوان یک روحانی ارزشمدار... و آرای مهرعلیزاده و بخشی از آرای طرفداران معین در سبد آرای هاشمی رفسنجانی خواهد بود.
آرای لاریجانی و قالیباف هم تقسیم می شود و در نتیجه با یک حساب جبری در شرایط فعلی شانس پیروزی هاشمی رفسنجانی قطعی است.» (روزنامه ایران، ۳۰/۳/۸۴) اما چنین نشد. با همه حمایت های ملی- مذهبی ها، روشنفکران، اصلاح طلبان رادیکال دوم خردادی، اعضای برجسته جامعه روحانیت مبارز، بزرگان حوزه علمیه قم (آیات عظام محمد مومن، محمدهادی معرفت، مرتضی مقتدایی، طاهری خرم آبادی، ابوالقاسم صافی، مسعودی خمینی) و... هاشمی رفسنجانی برای بار سوم بر مسند کرسی ریاست جمهوری تکیه نزد.
نتیجه ای بسیار بدیهی. مگر می شود سال ها خرقه سرخ بر تن یک «عالی جناب» پوشاند و او را در معرض افکار عمومی هو کرد و ناگهان در عرض سه روز او را بر مصطبه منجی اصلاحات نشاند؟ گله بحق هاشمی از اصلاح طلبان در جریان ملاقات اخیر از همین ماجرا برخاسته بود. ماجرایی که اصلاح طلبان به سختی- و البته درست- می کوشند با توجه به وزن تاثیرگذار هاشمی در سازوکارهای سیاسی اقتصادی ایران، شکاف های موجود را بپوشانند و از جایگاه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ردصلاحیت های احتمالی انتخابات مجلس هشتم را تا حد امکان کاهش دهند.
● دور دوم انتخابات نهم، تجربه ای فراموش نشدنی
تردید ندارم که تشکیل نابهنگام و شتابزده؟ «ائتلاف ملی»- که سخت دیر شکل گرفت- در نتیجه انتخابات نهم ریاست جمهوری فعل وارونه ای بود که به زبان هاشمی و اصلاح طلبان، پاسخ معکوس داد. اگرچه در مرحله نخست رقابت میان هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد، رئیس دولت های پنجم و ششم با اختلاف ۴۴۹ هزار و ۹۹ رای رتبه اول را کسب کرده بود اما در مرحله دوم انتخابات احمدی نژاد توانست با رقم شگفت انگیز اختلاف ۶ میلیون و ۷۸۸ هزار و ۸۱ رای بر رقیب خود فائق آید.
در واقع ۵ میلیون و ۷۱۰ هزار ۳۵۴ رایی که در دور اول به حساب شهردار وقت تهران ریخته شده بود تنها یک هفته بعد به طرز حیرت آوری به عدد ۱۷ میلیون و ۲۴۸ هزار و ۲۸۲ رای صعود کرد؛ رقمی که به مراتب از مجموع آرای کل نامزدان جناح راست و اصولگرا و محافظه کار نیز فربه تر بود. تشکیل ائتلاف ملی برای حمایت از هاشمی از چند منظر قابل تامل است.
الف) پس از تحولات اجتماعی منجر به انقلاب، تاکنون در ایران هیچ ائتلافی با این گستره عظیم به وجود نیامده بود. ائتلافی که حتی بدبین ترین ناظران سیاسی نیز به شکست آن نمی اندیشیدند.
ب) گسترش ائتلاف که از اولترا چپ های رادیکال «حزب مشارکت» و «مجاهدین انقلاب» تا افراد و گروه های «ملی- مذهبی»، دموکرات، نهضت آزادی، روشنفکران و حتی روحانیان وابسته به جناح راست- حامیان ناطق نوری در انتخابات هفتم- را دربرمی گرفت به گونه ای بود که در یک محاسبه سرانگشتی نیز حکم به پیروزی هاشمی می داد (چنان که به نقل از یک عضو شاخص جناح راست «کوهکن» گفتیم)، اما به دلایلی که - فعلاً بماند- فرجام کار به گونه دیگری رقم خورد.
بدین اعتبار می توان گفت که اصلاح طلبان- از هم اکنون- برای پیروزی در انتخابات مجلس هشتم به جز جریان ائتلاف- که امری ضروری است- بررسی احتمالات دیگر را نیز می باید در دستور کار خود قرار دهند.
محمد قراگوزلو
پی نوشت
۱- صمد کلانتری (۱۳۸۴) انتخابات شگفت انگیز و گیج کننده غمقالهف، اطلاعات سیاسی، اقتصادی، ش، ۲۱۴-۲۱۳
منبع : روزنامه شرق