پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جهانی شدن و عصر ظهور


جهانی شدن و عصر ظهور
جهانی شدن وجهانی سازی را از ابعادگوناگون می توان بر رسید: اقتصاد، فرهنگ، دیپلماسی و... .یكی ازمهم ترین مباحث انضمامی دراین باب، نسبت میان این دو مفهوم و فرهنگ های بومی وادیان است. جوامع دینی واسلامی چه جایگاهی در این قلمرو دارند؟ به طور خاص در اندیشه فقهی كلامی تشیع چه ظرفیت ها و زمینه هایی رامی توان برای مواجهه منطقی با پرسش های برآمده ازدرون جهانی سازی شناسایی كرد؟ مقاله حاضر به این پرسش ها می پردازد.
«جهانی سازی» به عنوان یك پدیده نسبتاً جدید، دغدغه فكری زمانه است. دغدغه بودن این مقوله ناشی از چالش های فكری و هویتی این پدیده است.
آثار و پیامدهای جهانی سازی در عرصه ها و حوزه های اصلی حیات اجتماعی انسان (سیاست، اقتصاد و فرهنگ) با محورهای مثبت و منفی.دو رویه بودن جهانی سازی از سویی، ناشی از بُعد فنّاورانه آن است و از سوی دیگر، در ماهیت ایدئولوژیك آن ریشه دارد.
جهانی سازی با استفاده از فناوری ارتباطی میان پدیده های بومی و جهانی پیوند می ز ند، ایده ها و هنجارهای بومی را جهانگیر می سازد و از طریق تعمیم سازی فرهنگی و ارزشی، تفاوت های بومی و محلی راخریب می كند.
از جانب دیگرجهانی سازی با فروریختن مرزهای زمانی و مكانی، جوامع بشری را دچار بی هویتی و بحران معنا می سازد؛ زیرا این پدیده مهم ترین عناصر هویت ساز- یعنی زمان و مكان- را تحت تأثیر قرار داده، به فشردگی مكان ها و تراكم زمان ها می انجامد.
با توجه به آثار و پیامدهای جهانی سازی برای جوامع بشری و با عنایت به وضعیت خاص جوامع بشری و جوامع اسلامی، چالش ها و تعارضات جهانی سازی نسبت به جوامع و اندیشه اسلامی تشدید می گردد؛ زیرا چه جهانی شدن را به عنوان یك پروسه تاریخی تلقی نماییم یا یك پروژه غربی، در هر دو حالت، مظروف این ظرف، ایده های لیبرالیسم است و فرهنگ لیبرالیستی،گفتمان مسلط عصر جهان.
اگر تجدد و مدرنیته جوامع سنتی را با بحران هویت و تشخص یابی روبه رو نمود، جهانی سازی این بحران را در سطح عام و گستره وسیع جوامع سنتی مطرح كرد.اندیشه و فرهنگ اسلامی از چه ظرفیت ها و توانمندی هایی برای ارائه تعریف جدیدی از هویت انسان مسلمان و تجدد برخوردار است؟ به طور خاص، در اندیشه فقهی- كلامی تشیّع، چه ظرفیت ها و زمینه هایی را می توان برای مواجهه منطقی با پرسش های برآمده از درون جهانی سازی شناسایی كرد؟ متن حاضر به این پرسش عنایت دارد كه اندیشه فقهی كلامی چه ظرفیت هایی برای مواجهه با پدیده جهانی سازی دارد؟ طبعاً پرسش از ظرفیت های فكری مقدم بر سؤال از زمینه ها و موانع عینی است.
سطح بحث نخست عمدتاً دارای رویكرد فكری است، در حالی كه سطح دوم عمدتاً دارای رویكرد جامعه شناختی است.پاسخ احتمالی مورد توجه در این نوشتار در این گزاره فرضی مطرح می شود: اندیشه فقهی- كلامی شیعی با اهتمام بر جایگاه عرف و عقل در فهم شریعت اسلامی از یك سو، و تأكید بر عنصر بالنده اجتهاد و تفِقه دینی از سوی دیگر، ظرفیت های درونی قابل توجهی در مواجهه با پرسش های عصر جهانی شدن در اختیار می گذارد.
برای تبیین پرسش مزبور و پاسخ اسلام شیعی به آن، مطالب این نوشتار در محورهای ذیل دنبال می شوند: برای كشف ظرفیت های موجود در اندیشه سیاسی شیعی، مقایسه اصول، مبانی و اهداف حكومت جهانی اسلام، كه در چارچوب اندیشه شیعی در قالب حكومت مهدوی و جامعه عصر ظهور مطرح می گردند، با اصول و اهداف جهانی سازی لیبرال و الگوی دموكراسی لیبرال می تواند راهگشا باشد.
بر اساس اندیشه مهدویت، ناكامی الگوهای مرسوم در اداره عادلانه جوامع بشری زمینه های یأس، سرخوردگی و درماندگی انسان معاصر را فراهم نموده، خود بسترساز پذیرش ایده مهدویت شیعی می گردد.
بنابراین، ناگزیر باید مهم ترین اهداف و ویژگی های نظام لیبرالیسم را به عنوان مظروف و گفتمان غالب جهانی سازی با اندیشه حكومت مهدوی مورد مقایسه قرار دهیم:
۱. ماهیت و ویژگی های جهانی شدن.
۲. ماهیت و ویژگی های حكومت جهانی اسلام.
۳. مقایسه جهانی شدن و حكومت جهانی اسلام.
در سراسر این نوشتار، ما در پی تأیید این گمانه هستیم كه جهانی شدن دارای دو رویه «ایدئولوژیك» و «تكنولوژیك» است.
از نظر ایدئولوژیك، رابطه جهانی شدن و حكومت جهانی اسلام رابطه تعارضی، و از نظر تكنولوژیك، عدم تعارض و همراهی است.با تفكیك دو رویه مزبور، استدلال می كنیم كه جهانی شدن بذاته و از نظر ماهوی فرایندی تاریخی است كه بر بنیان توسعه و پیشرفت خیره كننده تكنولوژی ارتباطی شكل گرفته است.
بنابراین جهانی شدن ظرف بی مظروفی است كه هر جمع و جماعتی می تواند مظروف خود را در درون آن به دیگران عرضه نمایند.
الف:ماهیت و ویژگی های جهانی شدن
عمدتاً سه رهیافت فكری از سه زاویه مختلف به بررسی این مقوله پرداخته اند: نگاه رئالیستی، لیبرالیستی و رادیكال.
دو نگاه اول و سوم جهانی شدن را پدیده ای دیرینه و مقوله ای قدیمی می دانند، در حالی كه نگاه لیبرالیستی آن را یك مقوله جدید می خواند.واقع گرایانی همچون گیپلین (۱۹۸۷) و هانتینگتون (۱۹۹۳) دوره جدید را ادامه دوره جنگ سرد ارزیابی نموده، تنها تفاوت هر دو مقطع را در دگرگونی چهره قدرت می دانند.
اینان معتقدند: سیاست جهانی پس از جنگ سرد با پیش از آن تفاوت جدی ندارد و تنها حوزه رقابت و چهره قدرت تغییر نموده است.رهیافت رادیكال و انقلابی، كه عمدتاً ماركسیست های تجدید نظرطلب هستند، نیز بسان واقع گرایان می اندیشند.
اما در این میان، لیبرال ها و فردگرایان پایان جنگ سرد را پیروزی نهایی وجهانگیرشدن لیبرال دموكراسی غرب اعلام نموده، آن را مقطع كاملاً جدیدی در تاریخ بشری می خوانند.
صرف نظر از تفاوت های لفظی و گاه ماهوی در تعریف جهانی شدن، از میان تعاریف گوناگون، می توان این نكته رابه عنوان مخرج مشترك كلیه تعریف ها برگزید كه جهانی شدن، چه به عنوان یك پروسه یا پروژه، بیانگر وضعیتی است كه در درون آن، ارتباطات متقابل، وابستگی متقابل و تأثیرگذاری متقابل به شكل فزاینده ای رشد یافته است، به گونه ای كه شعاع اثرگذاری رفتار واحدهای سیاسی از مرزهای ملّی عبور نموده، دورترین واحدها را تحت تأثیر قرار می دهد.
اما جهانی شدن با این ویژگی ها تا چه اندازه احتمال توفیق دارد؟ این پرسش از نگاه لیبرالیسم پاسخ مثبت دارد؛ زیرا جهانی شدن جریانی طبیعی است كه دیر یا زود شعاع خود را بر سراسر جهان گسترش خواهد داد.
در این تلقّی، همراه با جهانی شدن، دنیا شاهد عالمگیرشدن دموكراسی لیبرال، تجارت آزاد و اصول اعتقادی لیبرال خواهد بود و دیگر فرهنگ ها در برابر موج توفنده این جریان رنگ خواهند باخت.
از منظر اسلامی، آراء و اندیشه های بشری دارای جنبه های صوری و گذرا هستند و از ماندگاری برخوردار نیستند و در برابر اندیشه های دینی رنگ خواهند باخت؛ زیرا اسلام با توجه به ظرفیت و توانمندی ذاتی و انطباق با فطرت انسانی، از جاذبه هایی به مراتب بیش از ایده های بشری برخوردار است.اما تحقق این امر نیازمند ارائه منطق دینی در قالب قابل قبول و ترسیم چهره واقعی اسلام نزد افكار جهانی است.ب:حكومت جهانی اسلام
حكومت جهانی اسلام بر مبنای نگرش جهان شمولی تعالیم اسلامی استوار است.هدف اسلام در واقع، همان هدف بعثت نبی خاتم و فلسفه نبوت است كه در بلندمدت، غایت آن را كمال و سعادت بشری تشكیل می دهد.
اما برای رسیدن به این هدف نهایی، اسلام از بسط ارزش های دینی و به ویژه عدالت اجتماعی از حوزه خاص، آغاز می كند و تا مرز عدالت گستری در سطح جهان امتداد می یابد.
بنابراین، تقسیم مكارم اخلاق و بسط عدالت اجتماعی و قیام جامعه به قسط و عدالت از مهم ترین اهداف رسالت نبی خاتم است.در این زمینه، اسلام ساز وكار اجرایی نیل به اهداف مزبور را تحت عنوان «تشكیل حكومت دینی» مطرح می نماید.
از برخی جنبه های جهانی شدن، به خصوص رویه فناورانه آن، می توان برای فهم و تحلیل بهتر و عالمانه حكومت جهانی اسلام بهره جست. با استفاده از فناوری ارتباطی جهانی شدن، می توان در جهت جهانی نمودن فرهنگ و تعالیم اسلامی بهره گرفت و منطق قدرتمند و سازگار با فطرت اسلام را به اكناف عالم انتقال داد
مهم ترین ویژگی های حكومت جهانی اسلام عصر ظهور را می توان در محورهای ذیل مطرح كرد:
۱. پیشرفت برق آسای علوم: متون دینی اسلام، جامعه عصر ظهور و تحت حاكمیت حكومت جهانی امام عصر(عج) را به گونه ای توصیف نموده اند كه فهم این تحولات جز در پرتو گسترش عینی فناوری علم و اطلاعات، كه از آن با عنوان «جهانی شدن» یاد می شود، دشوار می نماید.
از این رو، تفاسیر اندیشمندان گذشته این دگرگونی عظیم و بنیادین در زمینه علوم و فناوری را از منظر قدرت ماورای طبیعی و با عنوان «معجزه الهی» مطرح نموده اند.
بنابراین، طبق مفاد این متون در پرتو پیشرفت علم و فناوری است كه امكان اعمال حاكمیت جهانی در اكناف عالم فراهم می آید و شهروندان حكومت جهانی با همدیگر مرتبط می شوند.
امام صادق(ع) این مسأله را چنین مطرح می نمایند: «در زمان قائم، شخص مؤمن در حالی كه در مشرق بسر می برد، برادر خود را كه در مغرب است، می بیند و نیز آن كه در مغرب است، برادر خویش را در شرق خواهد دید» .(۱)
در این جا رویه تكنولوژیك جهانی شدن مطرح است كه نه تنها با اندیشه حكومت جهانی اسلام تعارض ندارد، بلكه فهمی معقول و قابل قبولی از آن مطرح می كند.اگر در گذشته، درك مضمون این حدیث با شك و تردیدهای علمی روبه رو بود، امروزه توسعه و پیشرفت خیره كننده فناوری و اطلاعات ارتباطی این معنا را مورد تأیید قرار داده، كمترین تردیدی برای آنها باقی نمی گذارد.
در پرتو چنین جامعه ای، مردمانی با افكار و اندیشه های بلند و بینش وسیع تربیت می شوند كه بیش از پیش استقرار حاكمیت جهانی اسلام و برخورداری از یك جامعه همراه با ثبات و عدالت را فراهم می آورند.
۲. اگر توسعه اقتصادی را از ویژگی های مهم دولت ها بدانیم، به یقین برقراری عدالت اجتماعی و ایجاد فرصت های برابر برای كلیه شهروندان از مهم ترین وظایف آنان محسوب می گردد.
در میان دو مقوله توسعه و عدالت، دومی از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و در عین حال، كمتر مورد توجه قرار داشته است.
در جهانی كه هشتاد درصد موهبت های مادی تنها در اختیار بیست درصد از جوامع بشری قرار دارد، صحبت از عدالت، گفتمانی یوتوپیایی (آرمان شهر) را می ماند كه در سطح خواست درونی جوامع بشری باقی می ماند.
در پرتو حكومت جهانی اسلام، عدالت اجتماعی در شكل كامل آن عینیت می یابد؛ رفاه مادی و توسعه اقتصادی شكوفا می گردد و همگان از این شكوفایی منتفع می گردند.توسعه اقتصادی در حكومت جهانی شكاف فقیر و غنی را از میان برمی دارد و مرزبندی شمال و جنوب را یكباره كنار می گذارد.
روایات اسلامی توسعه مزبور را این گونه توصیف می كند.(۲) و یا طبق حدیثی از پیامبر اكرم(ع) رفاه و برخورداری اقتصادی در جامه عصر ظهور بی سابقه است: «امت من در زمان مهدی از چنان نعمتی برخوردار می شوند كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند؛ آسمان باران بر سر آنان فرو می ریزد و زمین هیچ گیاهی را نگاه نمی دارد، مگر این كه آن را می رویاند ».(۳)
اما این وفور و توسعه بی سابقه چگونه توزیع می گردد؟ احتمالاً در این جا مهم ترین نقطه امتیاز حكومت جهانی اسلام از مقوله«جهانی شدن »است؛ زیرا چرخ جهانی شدن اگر توسعه علم، فناوری و حتی بازار آزاد اقتصادی را با خود حمل می كند، تنها به نفع صاحبان ثروت می چرخد و همگان از آن منتفع نمی گردند.
اما در سایه حكومت جهانی اسلام، دستاوردهای بشری و موهبت های اقتصادی به گونه ای توزیع می گردند كه كم ترین اجحاف و تعدّی نسبت به حقوق افراد صورت نگیرد:« امت او چنان نزدش پناه جویند كه زنبورهای عسل نزد ملكه خود؛ زمین را پر از عدل و داد كند، همان گونه كه از جور و ستم مالامال شده باشد، به طوری كه مردم همچون جامعه نخستین خود گردند»(۴).احتمالاً مقصود از «جامعه نخستین» در حدیث مزبور، اشاره به این نكته باشد كه جامعه عصر ظهور همانند جوامع اولیه، براساس صلح و صفای برخاسته از فطرت انسانی و به دور از هر نوع زیاده خواهی و امتیاز طلبی است كه قرآن از آن به جامعه واحد و «امّت واحده »یاد می كند.(۵)
۳. حاكمیت جهانی: از دیگر ویژگی های حكومت جهانی اسلام، حاكمیت جهانی است؛«حاكمیت »به مفهوم اعمال نظریه حكومت جهانی و تحقق عینی آن در مدیریت و ساماندهی جوامع بشری است.
حكومت جهانی اسلام صرفاً یك پدیده نظری نیست، بلكه در فرآیند تاریخی خود، از طریق حاكمیت تعالیم و آموزه های دینی بر كلیه جوامع بشری تحقق عینی می یابد.بنابراین، در پرتو حاكمیت جهانی اسلام، همه حاكمیت های ملی رنگ می بازند و مرزهای تصنعی از میان برداشته می شوند.
در حدیثی از پیامبر اكرم(ع) در این زمینه آمده است:« اِنّ خُلفایی و اوصیائی و حججُ اللهِ علی الخلقِ بعدی الاثنی عشرَ اوّلُهم علیّ و آخرُهم ولدی المهدیّ..... و تشرقُ الارضُ بنورِ ربِّها و یَبلغُ سلطانَه المشرقَ و المغربَ؛ جانشینان پس از من دوازده نفرند كه اولشان علی و آخرش مهدی است...
وی [مهدی] زمین رابا نور الهی روشن خواهد كرد و حكومت او در تمام شرق و غرب زمین گسترش خواهد یافت»(۶).در واقع، حاكمیت جهانی اسلام، كه در آیات قرآن كریم و روایات رهبران دینی با عنوان برتری اسلام نسبت به سایر ادیان و عالمگیرشدن این دین آسمانی با مفاهیم و عبارات گوناگون بیان شده است، در پرتو حكومت جهانی امام عصر(عج) تحقق می یابد.
ج. حكومت جهانی اسلام و جهانی شدن :محورهای یادشده به عنوان ویژگی های حكومت جهانی اسلام به نحوی در فرایند جهانی شدن نیز به چشم می خورند.
اما در این میان، چند نقطه تمایز جدّی وجود دارند. این نقاط از جهاتی بیانگر ناتوانی«جهانی شدن» در عالمگیر نمودن فرهنگ لیبرالیسم غرب نیز هستند.
مقایسه اجمالی محورهای مزبور از دیدگاه دو رویكرد اسلام و جهانی شدن، می تواند بازگوكننده توانمندی و پویایی اندیشه حكومت جهانی اسلام و كاستی های جهانی شدن نیز باشد.
۱. توسعه علم و فناوری: آنچه در فرایند جهانی شدن در حال شكل گیری است، رشد چشمگیر علم تجربی و فناوری بشری است، اما آیا در پرتو این ترقّی و توسعه عقلانیت، اخلاق نیز توسعه یافته است؟ این پرسش احتمالاً مهم ترین تمایز عصر جهانی شدن با عصر ظهور است؛ زیرا ویژگی عصر ظهور، توسعه علم و فناوری، اعم از علوم طبیعی و عقلی است و در واقع، در این عصر، عقول و اخلاق بشر نیز به توسعه و كمال می رسند و همین نكته خود به عنوان زمینه ساز پذیرش حاكمیت جهانی اسلام مطرح گردیده است.
روایاتی كه در این زمینه آمده اند، به وضوح این نكته را یادآور می شوند كه در عصر ظهور، عقول بشری به كمال می رسند و روابط سالم، عادلانه و انسانی در پرتو چنین عقلانیتی شكل می گیرند.روایات متعددی این مضمون را تصریح می كنند كه:« .... وَضعَ اللهُ یَده علی رؤوسِ العبادِ فجَمع بها عقولَهم و كَمَلت بِه اَخلاقَهم».(۷)
در جامعه عصر ظهور، عقول آدمیان تمركز می یابد و اخلاق به كمال می رسد.نتیجه این امر در روابط اجتماعی دوستانه و به دور از كینه ورزی و حسادت، كه از ریشه های اساسی تعارض محسوب می شوند، بازتاب می یابد.۲. توسعه اقتصادی و عدالت اجتماعی: یكی از مهم ترین چالش های جهانی شدن تشدیدشكاف فقیر و غنی است، به گونه ای كه برخی از صاحب نظران معتقدند: جهانی شدن روندی است كه به نفع نظام سرمایه داری و در جهت خواست ها و منافع ثروتمندان حركت می كند.
همین مسأله باعث شده است كه عده ای از نویسندگان مانند سمیر امین و پل سویزی از آن به عنوان چهره جدید امپریالیسم سرمایه داری یاد كنند.
در فرایند جهانی شدن، هرچند بشر دوره درخشان توسعه و رفاه اقتصادی و اوج پیشرفت اقتصادی را نظاره گر خواهد بود، اما همه این دستاردها در اختیار معدودی از جوامع خواهند بود.
بنابراین، عصر جهانی شدن دوره شكوفایی اقتصادی و تجارت همراه با تشدید فقر و محرومیت در جوامع حاشیه ای خواهد بود.
نابرابری شگفت انگیز اقتصادی در عصر جهانی شدن، كلیه مواهب اقتصادی و رفاهی را در اختیار تنها بیست درصد از جوامع بشری می گذارد و برخورداری چشمگیر اینان را به بهای محرومیت بی شماری از انسان ها جست وجو می كند.
اما در عصر حكومت جهانی اسلام، آن گونه كه روایات دینی توصیف می كنند، جوامع همراه با برخورداری های مادی، از عدالت و برابری بی سابقه ای نیز برخوردار خواهند بود.در این جامعه، نه تنها حقی از كسی ضایع نمی گردد، بلكه كلیه امكانات و موهبت های معنوی و مادی به صورت برابر در اختیار همگان قرار می گیرند.
منطق استدلالی این گزاره نیز با عقلانیت و كمال بشری و وفور امتیازات مادی به انجام می رسد.
اگر همه ابنای بشر در جامعه ای برخوردار از مواهب مادی و همراه با وفور اقتصادی زندگی كنند و بر اساس عقلانیت كامل به تعامل بپردازند، دیگر انگیزه ای برای تعدّی به حقوق دیگران وجود نخواهد داشت.
۳. حاكمیت جهانی: یكی از محورهای تشابه جهانی شدن و حكومت جهانی اسلام مفهوم«حاكمیت جهانی» است.اگر اسلام از نخستین روزهای طلوع در شامگاه جاهلیت و عینیت عربی مقوله ای موسوم به«حاكمیت جهانی»و«حكومت جهان وطنی» را مطرح نمود و حصارهای تنگ قومی، نژادی و سرزمینی را درنوردید، امروزه جهانی شدن پس از فروپاشی رقیب دیرینه اش، كمونیسم، داعیه دار جهانگیرشدن گردیده و از گسترش حامیت جهانی لیبرالیسم و دموكراسی لیبرال غربی داد سخن می دهد.
اما دراین میان، یك نقطه تمایز جدی وجود دارد و آن این كه جهانی شدن با تحمیل آموزه های فرهنگی لیبرالیسم بر دیگر جوامع، نوعی«هژمونی فرهنگی»با خود حمل می كند كه به صورت طبیعی، در برابر خود مقاومت و واكنش ایجاد می كند.
جنبش های اجتماعی موسوم به فمنیسم، جنبش كارگری، سبزها و در نهایت، جنبش های اسلامی از نمودهای مقاومت در برابر جهانی شدن هستند.منطقه گرایی به مفهوم همسویی و اتحاد كشورهای منطقه خاص و یا حوزه تمدنی وفرهنگی خاص، امروزه مهم ترین گزینه قابل توجه در برابر جهانی شدن است كه به عنوان نقطه مقاومت مورد توجه قرار گرفته است.
حاكمیت جهانی اسلام با توجه به ماهیت انسانی و فطری خود، از زمینه های ذهنی و عینی قوی برای پذیرش برخورداراست.
پذیرش حاكمیت جهانی اسلام از یك سو، ریشه در سازگاری تعالیم اسلامی با خواست های درونی و فطری بشر دارد و از سوی دیگر، در یأس و سرخوردگی جوامع بشری از مكاتب و نظام های موجود، زمینه های پذیرش آموزه های اسلامی را بیش از پیش مهیا می سازد.احتمالاً به همین دلیل است كه روایات دینی ما بر این نكته اذعان می كنند كه در عصر ظهور، كلیه جوامع بشری اسلامی می گردند وصدای اسلام در اكناف عالم می پیچد.
در برخی از روایات اسلامی، این مضمون چنین آمده است:« هیچ چیزی در روی كره زمین نمی ماند، جز این كه مطیع حكومت حضرت می شود.»(۸)
این بیان نه تنها گستره جغرافیای حاكمیت جهانی اسلام، بلكه استیلای قوانین اسلامی بر سراسر نظام هستی را مطرح می كند.بنابراین، در حالی كه جهانی شدن به مفهوم یكسان سازی فرهنگی و تحمیل ایده لیبرالیسم با مقاومت ها و نارضایتی بیشتر جوامع دیگر، به ویژه جوامع شرقی و مسلمان، روبه رو است، حاكمیت جهانی اسلام با اقبال و رضایت عمومی بشر روبه رو خواهد بود.
در واقع، از این منظر، یكی از ویژگی های حكومت جهانی اسلام حاكمیت فراگیر و جهانی است كه«یرضی بِها السمواتُ والارضُ؛ كلیه ساكنان زمین نسبت به آن اعلام رضایت و پذیریش می نمایند؛ حكومتی است كه كلیه جوامع بشری آن را دوست دارند(۹) و از سر رضایت آن را می پذیرند.
در یك جمع بندی مقدماتی، می توان به این نتیجه رسید كه اگر در روایات و منابع دینی از دولت امام عصر(عج) به عنوان «دولت كریمه» یاد شده است، اشاره به حاكمیت قوانین اسلام و شریعت وحیانی دارد كه از مصادیق بارز دولت كریمه است.عدالت گستری این دولت و رفع تعدّی ها و نابرابری های تبعیض آلود از دیگر جنبه های ماهیت كریمانه این دولت است و در نهایت، وفور اقتصادی و بهره مندی های چشمگیر بشر از موهبت های الهی و ذخایر طبیعی و الهی بیانگر بُعد دیگری از كریمانه بودن دولت امام عصر هستند كه با حاكمیت جهانی اسلام تحقق می یابند.
●نتیجه و استنباط
با توجه به ویژگی هایی حكومت جهانی اسلام و عناصر شكل دهنده جهانی شدن، چند نكته را می توان به عنوان نتیجه نهایی استنباط كرد:
۱. حكومت جهانی اسلامی شیعی با ویژگی هایی همچون رشد و ترقی علوم و فنون بشری و شكوفایی عقلانیت، بسط و گسترش عدالت اجتماعی همراه با رفاه و توسعه اقتصادی و در نهایت، حاكمیت فراگیر و جهان شمول تعالیم و قوانین اسلامی بر سراسر جهان توصیف می گردد.
۲. جهانی شدن، چه به عنوان یك پروژه غربی و یا یك پروسه طبیعی و مرحله تاریخی، دارای ویژگی ها و آثار چندی است كه مهم ترین آن را در محورهایی همچون رشد علم و فناوری ارتباطی، فشرده شدن فضا و زمان، گسترش روابط فراملی و شكل گیری نهادها و شبكه های بین المللی می توان مطرح كرد.
۳. از مقایسه ویژگی های یادشده در دو محور مزبور، نكات ذیل قابل استخراج است: الف: آنچه در فرایند جهانی شدن به عنوان رشد علوم و ترقّی بشری، توسعه اقتصادی و گسترش روابط فراملی با آن روبه رو هستیم، تنها نمود ضعیفی از جامعه جهانی است كه شهروندان آن با آرامش روانی و فیزیكی در یك اجتماع آرام به تعامل و همزیستی می پردازند.هنوز در عصر جهانی شدن، حساسیت های ملی، قومی و حتی نژادی در سطح جوامع بشری كاملاً محسوسند و بعضاً در قالب جنگ های محلی و منطقه ای در قبال جهانی شدن بروز می یابند.
ب. جهانی شدن هرچند فرض های جدیدی برای جوامع بشری ایجاد می كند، اما همچنان كه ذكر شد این فرصت ها به صورت برابر توزیع نشده اند و در نهایت به تشدید فقر و محرومیت در برخی جوامع به نفع تراكم ثروت در دست ثروتمندان می انجامد.
این شكاف طبقاتی از یك سو و مقاومت بر سر ارزش های بومی و فرهنگی از سوی دیگر مجال لازم برای پذیرش جهانی شدن را از میان برمی دارند.بنابراین، جوامعی كه عمدتاً جهانی شدن آنان را به حاشیه و محرومیت می كشاند و از نظر فرهنگی و هویّتی موجب استحاله آنها می شود، در آینده به عنوان نیروهای معارض در برابر جهانی شدن ایفای نقش خواهند كرد.
ج. از برخی جنبه های جهانی شدن، به خصوص رویه فناورانه آن، می توان برای فهم و تحلیل بهتر و عالمانه حكومت جهانی اسلام بهره جست.
با استفاده از فناوری ارتباطی جهانی شدن، می توان در جهت جهانی نمودن فرهنگ و تعالیم اسلامی بهره گرفت و منطق قدرتمند و سازگار با فطرت اسلام را به اكناف عالم انتقال داد.
بنابراین، هرچند رویه ایدئولوژیك جهانی شدن به نفی حكومت جهانی اسلام می اندیشد و تعارض جدی با آن دارد، اما از رویه تكنولوژیك آن می توان ابزار كارآمدی برای بسط تعالیم و اندیشه های دینی ساخت و زمینه های فراگیری و جهان شمولی ایده اسلامی را فراهم نمود.
پی نوشت ها.
۱. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج،۵۲ ص۲۹۱.
۲. همان، ج ،۵۱ ص ۶۸.
۳. علی كورانی، عصر ظهور، سازمان تبلیغات اسلامی، ،۱۳۷۹ ص ،۳۶۴ به نقل از: نسخه خطی ابن حماره، ص۹۸-۹۹.
۴. همان.
۵. قرآن می فرماید: «كان الاناسُ اُمّهً واحدهً» . (بقره/۲۱۳).
۶. ینابیع الموده، ص،۴۴۷ به نقل از: محمود شریعت زاده خراسانی، حكومت جهانی حضرت مهدی از دیدگاه قرآن و عترت، قم، دارالسعادتین، بی تا، ص۱۶۱.
۷. «خداوند دست لطف و رحمت بر سر بندگان نهد كه خردهاشان جمع شود و به بلوغ فكری و عقلی نایل گردند» .
(محمد بن یعقوب كلینی، اصولی كافی، دارالكتب اسلامیه، ج ،۵ ص۲۵).
۸. محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ،۵۲ ص۳۰۷.
۹. «یُحبّه اهل السماواتِ و الارضِ» همان.
سیدعبدالقیوم سجادی
منبع : روزنامه ایران