پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


ناامنی غذایی و سوءتغذیه مانع رشد اقتصادی و سیاسی است


ناامنی غذایی و سوءتغذیه مانع رشد اقتصادی و سیاسی است
سوءتغذیه منتج از فقر است. هر عاملی كه بر رشد دوره كودكی تاثیر منفی گذارد، آشكارترین اثر خود را بر ساختمان فیزیكی بدن بر جای خواهد گذاشت. این مساله را می توان به صورت گسترده ای در میان جوامع فقیر مشاهده نمود. اساسی ترین علل سوءتغذیه را می توان به توجه ناكافی به كودك و عدم كفایت و توانمندی در تغذیه كودك كه منجر به فقر كمّی و كیفی رژیم غذایی او می شود، مربوط دانست. شاخص های سوءتغذیه را می توان در سطوح مختلف خانوار، جامعه و در سطح ملی مورد بررسی قرار داد. در سطح اقتصاد خرد، عوامل مختلفی بر توانمندی خانوار ها و مادران در مراقبت از فرزندانشان مؤثر هستند كه از آن جمله می توان به منابع مالی و غذایی كه تعیین كننده مقدار و نوع غذای مورد استفاده است، میزان تقاضای نیروی كار و مسؤولیت های اجتماعی كه موجب كاهش وقت صرف شده مادران در تهیه غذا و تغذیه كودك می شود و شرایط نامناسب زندگی و بهداشت كه شیوع عفونت ها را موجب می شود، اشاره كرد. این دیدگاه را می توان در بعدی وسیع تر و از منظر عدم توزیع منابع در میان سطوح مختلف جامعه نیز مشاهده نمود. حتی در ابعاد اقتصاد كلان، تاثیرات آن را بر اقتصاد ملی می توان دید. در این راستا، طی سال های اخیر توجه و شناخت جدیدی نسبت به آثار سوءتغذیه كودكان به عنوان عامل ایجاد فقر از طریق كاهش عملكرد و بازدهی اجتماعی - چه در بُعد درمان بیماری های ناشی از آن و چه در بُعد اثرات آن در بزرگسالی - معطوف شده است.
●كوچك، اما سالم
در این میان، نقطه نظر متقابلی با عنوان تئوری “كوچك، اما سالم” توسط “دیوید سكلر” ارایه شده كه مدعی است، كودكان كم وزن اما بدون علایم نارسایی غذایی، افرادی سالم هستند. سكلر معتقد است كم وزنی كودكان نوعی تطابق با كمبود های تغذیه ای است، به نحوی كه كوچك بودن حجم بدن، نیاز های غذایی را كاهش می دهد. اما این نقطه نظر مورد توافق عامه نیست. منتقدان، تئوری كوتاهی قد را با این فرض كه موجب افزایش هزینه های عملكردی می گردد، مورد تردید قرار داده اند. در عین حال، نظرات متفاوتی در خصوص مشكل سوءتغذیه وجود دارد، راه حل های متفاوتی نیز برای آن پیشنهاد می گردد. در حیطه سیاست گذاری توسعه، همواره مجادله ای وجود داشته مبنی بر این كه آیا می بایست سرمایه را در جهت بهبود بخش اجتماعی به هزینه گرفت یا در بخش اقتصاد عمومی. برخی بر این باورند كه در حال حاضر چرخه های عوامل كلیدی در توسعه اقتصادی بر تاثیر شگرف سرمایه گذاری در بخش اجتماعی و بازدهی سریع آن در ابعاد توسعه ای كاملاً دلالت دارد.
سیاست های جهانی توسعه در دهه ۱۹۹۰ بر سه محور اساسی استوار بوده است:
▪ نخست آن كه رشد اقتصادی با دخیل شدن افراد فقیر، تنها راه بلندمدت معضل فقر می باشد. ▪دوم آن كه تامین اجتماعی تنها از طریق ایجاد و گسترش چتر حمایتی در راستای برآورده نمودن نیاز های پایه ای افراد فقیر مؤثر خواهد بود.
▪ و در نهایت آن كه، توسعه نیروی انسانی - كه در برگیرنده آموزش، سلامت و تغذیه است - لازمه اصلی دو محور فوق است.
در سال های اخیر، دو تغییر اساسی، سرمایه گذاری در امر بهبود تغذیه را امری مهم و قابل توجه ساخته است: نخست آن كه، دیدگاه ها از این موضع كه سیاست گذاری در امر تغذیه به سختی می تواند تاثیراتی را بر توسعه اقتصادی داشته باشد، به این سو متوجه شده است كه اگر این برنامه ها به درستی طراحی و هدایت شوند، حتماً موفقیت آمیز خواهند بود. از سوی دیگر، این تفكر وجود دارد كه چنین سرمایه گذاری حتی می تواند به عنوان سرمایه گذاری نیروی انسانی تلقی شود. این طرز فكر را می توان در رویكرد بانك جهانی در زمینه تخصیص منابع نیز مشاهده نمود. بودجه اختصاص یافته این بانك در بخش یاد شده از ۵۰ میلیون دلار در سال های۱۹۹۳ و ۱۹۹۵ به ۲/۱ میلیارد دلار در سال های ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۸ افزایش یافته است.
●تغذیه كودكان و توسعه اقتصادی
در اغلب مطالعات اقتصادی، اختلال رشد به عنوان كاربردی ترین شاخص تغذیه كودكان در نظرگرفته شده است. در بیشتر این مطالعات، از دو وجه برای روشن ساختن ارتباطات بین اختلال رشد و سرمایه انسانی استفاده شده است: الف) اختلال رشد به طور اولیه در جنین داخل رحم و آنگاه در دو، سه سال اولیه زندگی حادث می شود. ب) اختلال رشد به طور مستقیم یا غیر مستقیم با اختلالات عملكردی فرد كه اثرات عمیق اقتصادی دارند، در ارتباط است. در میان اختلالاتی كه به نحوی با سوءتغذیه مرتبط می باشند، می توان به مواردی چون كاهش فعالیت بدنی، رشد ناقص حركتی و روانی، كاهش قدرت ایمنی، افزایش وخامت عفونت ها و افزایش نرخ مرگ و میر اشاره كرد. مورد اول، میزان كاهش فعالیت بدنی، به دلیل در دسترس نبودن روش های اندازه گیری و ارزیابی قابل اعتماد، كمتر مورد مداقه قرار گرفته است. با وجود این، شواهد بر كاهش مصرف انرژی كودكان در هنگام بیماری دلالت دارد، اما روش های اندازه گیری برای تغییر مقدار مصرف انرژی، به عنوان شاخصی از فعالیت بدنی، در دسترس نیست. در خصوص مورد دوم بایستی گفت كه مطالعات متعددی به منظور بررسی اختلال رشد و انعكاس آن در رشد رفتاری فرد صورت گرفته است كه همگی بر اثرات سوء تغذیه در كاهش رشد عقلانی دلالت دارند. همچنین شواهد كافی از اثرات آشكار سوء تغذیه بر مورد سوم، یعنی كاهش قدرت ایمنی بدن سلولی و غیر اختصاصی و در نهایت، افزایش مرگ و میر ناشی از آن در دست است، اما نمی توان نقطه بحرانی كه در آن سوء تغذیه اثرات خود را در سیستم ایمنی بر جای می گذارد، مشخص نمود. در نهایت، می توان گفت كه ارتباط كاملاً مثبتی بین سوء تغذیه و مرگ و میر كودكان وجود دارد. تقریباً ۵۶ درصد مرگ كودكان در كشور های در حال توسعه را می توان مرتبط با فقر غذایی و یا اثرات سینرژیك آن با بیماری های عفونی دانست. رشد ناكافی جسمی در هر دو جنس زن و مرد از دیدگاه اقتصادی و سلامتی حائز اهمیت است. در زنان، كوتاهی قد در عملكرد تولید مثل از طریق تاثیراتش بر تنگی مجرای خروجی لگن به عنوان یك فاكتور ریسك در عوارض زایمانی و همچنین مرگ و میر مادر تاثیرگذار است. از سوی دیگر، كوتاهی قامت چه در مردان و چه زنان با كاهش توده عضلانی، میزان قدرت جسمی و توانایی كار همراه بوده و منجر به نزول تولید و درآمد می گردد. در این رابطه، شواهد كاملاً بر این مدعا كه سوء تغذیه در دوران اولیه كودكی، تاثیر مستقیمی بر توده عضلانی فرد در بزرگسالی دارد، صحّه می گذارد. عوامل مشابهی نیز وجود دارند كه تاثیرات خود را در طولانی مدت بر آموزش و توانمندی های ذهنی بر جا می گذارند؛ به نحوی كه سوءتغذیه در دوران كودكی با طول دوره تحصیلی و ترك تحصیل ارتباط نزدیكی را نشان می دهد. در نهایت، شواهدی در میان كشور های توسعه یافته در دست است كه افرادی كه در دوره كودكی از فقر غذایی كه علائم آن به صورت كم وزنی در هنگام تولد و در سال اول مشهود بوده است رنج برده اند، در بزرگسالی با خطر افزایشی ابتلا به چاقی، فشار خون بالا و مرگ ناشی از بیماری های قلبی - عروقی مواجه هستند.
●ریز مغذی ها، تولید و بهره وری اقتصادی
هیچگونه مطالعه ای در زمینه بررسی اثرات تغذیه بر اقتصاد، بدون در نظر گرفتن جایگاه ریز مغذی ها، كامل نخواهد بود. در این خصوص، كمبود ید از دیرباز به عنوان عامل مهم و مؤثر بر رشد و نمو و ایجاد اختلالات جسمی شناخته شده است. اثرات این ریز مغذی با طیف های مختلفی بسته به میزان كمبود آن در افراد ظاهر می گردد. جوامعی را می توان مثال زد كه با كمبود همین ریز مغذی، از رشد اقتصادی و سیاسی برخوردار نبوده اند. كمبود ویتامین A همچنان به عنوان عامل مهمی در ایجاد كوری كودكان، در كشور های در حال توسعه شناخته می شود. تجویز این ویتامین موجب كاهش مرگ و میر كودكان به میزان ۲۳ درصد شده است. همچنین مطالعات نشان داده است كه اگرچه این ویتامین بر میزان بروز بیماری های عفونی تاثیر ندارد، اما از شدت آنها می كاهد. از سوی دیگر، اثرات شدید فقر آهن بر اقتصاد، در ابعاد مختلف كاملاً آشكار است. كمبود آهن در نوجوانان موجب اختلال در یادگیری می شود و در زنان باردار، از عوامل مهم كمبود وزن در هنگام تولد و افزایش مرگ مادران است. همچنین آهن با آن كه تاثیری بر میزان خونریزی هنگام زایمان ندارد، اما مستقیماً بر توانایی مادران در جایگزینی خون از دست رفته مؤثر است. آهن در افراد بالغ، بر ظرفیت كاری، تولید و بهره وری اثرات آشكاری بر جای می گذارد.
●سخن آخر
می توان گفت كه گروهی از مشكلات تغذیه ای همانند سوءتغذیه پروتئین-انرژی و ریز مغذی ها موجب كاهش سرمایه انسانی و رشد اقتصادی می گردند. از سوی دیگر، دوره بارداری و سنین اولیه كودك، مراحل حساس رشد فرد می باشند كه فرصتی را برای انجام مداخلات مستقیم اجتماعی و تغذیه ای برای افزایش سرمایه و نیروی كار انسانی فراهم می نماید. بدین لحاظ، دولت ها می بایست سیاست های اقتصادی خود را به نحوی تدوین نمایند كه علیرغم آن كه افراد فقیر جامعه را هدف كمك های خود قرار می دهند، در برنامه های تغذیه ای، سلامتی و آموزشی نیز به منظور ارتقاء سرمایه انسانی، سرمایه گذاری نموده و هر دو استراتژی توسعه اقتصادی كوتاه مدت و بلندمدت را برآورده نمایند. با این شیوه، دولت ها نه تنها فرصت لازم به دست آوردن درآمد را برای افراد فقیر فراهم می آورند، بلكه ظرفیت آنان در استفاده از فرصت ها به منظور كسب جایگاه مؤثرتر و سودآورتر در جامعه نیز بهبود می یابد.
نگاه دكتر فروهر معیّری، مدیر بودجه و اعتبارات معاونت سلامت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكی
منبع : ماهنامه اقتصاد ایران