پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


اخلاق حرفه‌ای، یک بستر و یک جهان رویا


اخلاق حرفه‌ای، یک بستر و یک جهان رویا
اگرچه از تدوین اولین قانون روزنامه‌نگاری انجمن آمریكایی سردبیران روزنامه‌ها۱ به عنوان نخستین قانون رسانه‌ای سالها می‌گذرد، اما هنوز مقوله اخلاق رسانه‌ای به رازی سر به مُهر می‌ماند. شاهد ادعای من در این زمینه ماجرای معروف جیسن بلر۲ است.
جیسن بلر، عضو تحریریه روزنامه مطرح نیویورك تایمز ستاره وار ظهور كرد و شهاب‌گونه رو به افول گذاشت. جیسن بلر ۲۷ ساله با وجود دهها مرامنامه و متن اخلاقی، دست به جعل و تحریف زده بود. او خبرها و گزارشهایی برای نیویورك تایمز نوشته بود كه وجود خارجی نداشت و به منابعی استناد كرده بود كه یا نبودند و یا اگر هم بودند، حرفهای مورد استناد بلر را بر زبان نیاورده بودند.
اما به هرحال از آنجا كه ماه زیر ابر نمی‌ماند، روزهای روشن بلر در ماه مه سال ۲۰۰۳ به شبهای تیره و تار مبدل شد. او استعفا داد و نیویورك تایمز را با اعتباری مخدوش تنها گذاشت. هنجار‌شكنیهای او در روزنامه‌ای رخ داده بود كه تاكنون بیشترین جوایز پولیتزر روزنامه‌نگاری را به خود اختصاص داده است و جالب است بدانید كه نیویورك‌تایمز هفت جایزه پولیتزر را به‌طور همزمان در سال ۲۰۰۲ شكار كرده بود.
جیسن بلر كه استعفا داد، بحران مشروعیت چنان نیویورك‌تایمز را در هم فشرد كه این روزنامه مجبور شد یك تیم هشت نفره از كار كشته‌ترین گزارشگران خود را مأمور بررسی این ماجرا كند كه چطور بلر توانسته است تا این حد اعتمادها را به خود جلب كند و سپس این موارد غیراخلاقی را مرتكب شود.
پس حالا پرسش این است كه اگر چنین ماجرایی می‌تواند در نیویورك تایمز رخ دهد ـ در روزنامه‌ای كه نشریه زرد سوپرماركتی نیست و به خاطر روزنامه‌نگاری تهاجمی و موسوم به حقیقت‌یاب خود نیز اشتهار دارد ـ چه تضمینی وجود دارد كه ماجراهای مشابهی هم در سایر رسانه‌ها در جریان نباشد و یا می‌توان پرسید، آیا آنچه موسوم به «اخلاق حرفه‌ای» است، تضمینهایی برای اجرا هم دارد؟۳
● مرامنامه‌های اخلاقی
طی سالهایی كه تدریس كرده‌ام، بارها با پرسشهای دانشجویانی مواجه شده‌ام كه همزمان با تحصیل در رسانه‌ها نیز مشغول كار بوده‌اند. پرسشهای آنان بسیار ساده اما در عین حال بسیار عمیق است. یكی از رایج‌ترین پرسشها این است: آیا من باید هر كاری كه روزنامه می‌گوید انجام دهم؟
به گمان من می‌شود از چند زاویه به مقوله اخلاق حرفه‌ای نگریست؛ و ابتدا اعلام كنم آنچه من در این مقاله مطرح می‌كنم صرفاً می‌تواند در چارچوب یك «مقاله عقیده‌ای»۴ قلمداد شود. بنابراین از پیش می‌گویم هر نوع ضعف احتمالی در آن صرفاً به این دلیل است كه كل روزنامه‌نگاری ایران در این زمینه دچار یك ضعف مفرط است و بسیاری از انگیخته‌ها هنوز باید صیقل بخورد و در محك نقد به عیار مطلوب و دلخواه نزدیك شود. تا زمانی كه ادبیات روزنامه‌نگاری ما دچار فقر و كمبود است، هیچ حرف و دیدگاهی ـ از جمله همین مطالب ـ نمی‌تواند «كامل» قلمداد شود.
● برخی از كلمات و عبارات
به‌نظر می‌رسد برخی از كلمات و عبارات برای اكثر روزنامه‌‌نگاران ـ در ایران و جهان ـ قلمرو معنایی پذیرفته شده‌ای دارند و یا دست‌كم بر سر رعایت آنها یك توافق ضمنی وجود دارد.
واژه‌هایی نظیر «انصاف»۵ یا «رعایت حریم شخصی افراد»۶ از این دست است. دروغگو نبودن، حقیقت‌یاب بودن و... مفاهیم دیگری هستند كه تقریباً طرف توافق اكثر روزنامه‌نگاران قرار گرفته‌اند.
اجازه بدهید به پدیدهٔ دیگری اشاره كنم با عنوان «پاپا راتزی»۷ كه روزنامه‌نگاری ما خوشبختانه هنوز به آن آلوده نشده است؛ اما به گمانم هر چه در زمینه عكاسی خبری۸ به پیش برویم، امكان مواجهه با آن وجود دارد.
پاپاراتزی یا همان اصطلاح ویژه‌ای كه برای عكاسان سمج به كار می‌رود (برای عكاسانی كه عمدتاً از مشاهیر عكاسی می‌كنند) یكی از بارزترین موارد مربوط به سرگیجه‌های اخلاقی در روزنامه‌نگاری است.
در این عرصهٔ پرچالش، فتوژورنالیست درگیر این كشمكش است كه بین خدمت رسانی به مخاطبان و درعین‌حال، رعایت حقوق و حریم شخصی سوژه‌ای كه از آن عكاسی می‌كند، توازن برقرار كند و یا به دیگر زبان حق هیچ‌یك از طرفین را ضایع نكند. حتماً خاطرتان هست كه تعقیب و گریز پاپاراتزیها با پرنس دایانا۹ چگونه «پوشش سوژه» را به «شكار سوژه» تبدیل كرد و جان او را گرفت.
● نسخه‌های اخلاقی
به گمان من آنچه در جهان رسانه‌ای از آن تحت‌عنوان «رمزهای اخلاقی»۱۰ یا «اخلاق نامه» یاد می‌شود، می‌تواند گره‌گشا باشد.
همان‌گونه كه گفتم از تدوین نخستین اخلاق‌نامه كه قانون روزنامه‌نگاری انجمن آمریكایی سردبیران روزنامه‌هاست، قریب به ۸۳ سال می‌گذرد. اما واقعیت امر این است كه «اخلاقیات تجویزی» یا «نسخه‌ای»۱۱ از نظر انطباق دادن آنها با كارهای جاری روزنامه‌نگاری، هر روزنامه‌نگاری را حتی اگر حرفه‌ای هم باشد دچار مشكل می‌كند.
یك‌بار در كلاس خبرنویسی، عكس معروف شلیك رئیس پلیس سایگون به سر یك شهروند ویتنامی را روی تابلو چسباندم و از دانشجویان خواستم درباره‌اش نظر بدهند. یكی از آنها به جای اظهارنظر به من گفت: استاد! بهتر نبود این عكاس با دوربین خودش می‌كوبید روی دست این ضارب تا طرف كشته نشود!
بچه‌ها خندیدند، اما او واقعاً خواسته و ناخواسته بر یك نكته محوری در حوزهٔ اخلاقیات حرفه‌ای، دست گذاشته بود. در یك مورد دیگر مادر كاوه گلستان برایم از ای‌میلی گفت كه دریافت كرده بود و در آن آمده بود كه اگر جورج بوش در رودخانه خروشانی افتاده باشد و شما عكاس باشید، چه‌كار خواهید كرد؟ این پرسش، موقعیتی را مطرح می‌كند كه مشابه موقعیت عكسِ شهروند ویتنامی است. پاسخ احتمالاً باید یكی از این دوگزینه باشد: عكاسی كردن یا كمك به جورج بوش؟ اما ای‌میل مزبور با این پرسش طنزآمیز به پایان رسیده بود: سیاه و سفید می‌گیرید یا رنگی!؟ در این شوخی، پاسخ این است كه بدون هیچ دخالتی، فقط عكاسی كن! اما در اظهارنظر دانشجوی مزبور، پاسخ این بود: دیگری را نجات بده و عكاسی نكن!
اجازه دهید برگردم به بحث اخلاقیات تجویزی. به‌نظر من این نوع مقررات مرامنامه‌ها، رهنمودها و... ممكن است به كار روزنامه‌نگاران جوان بیاید، اما جوابگوی حرفه‌ای‌ترها نیست، چون آنها طی كار به مراتب تجربهٔ بیشتری اندوخته‌اند و می‌دانند چگونه قوانین را رعایت و چگونه آنها را نقض كنند!
اما این‌كه می‌گویم روزنامه‌نگاران جوان بهتر به نسخه‌های تجویزی عمل می‌كنند، بیشتر به این دلیل است كه آنها فكر می‌كنند پاسخ همه پرسشها در همین مرامنامه‌ها نهفته است. اما واقعیت این است كه مقولات اخلاقی، بسیار پیچیده‌اند و ممكن است مرامنامه‌های مورد بحث حتی مفید هم باشند، اما خود مقوله اخلاق پیچیده‌تر از آن است كه بتوان با تكیه به این نوع متون، كاملاً اخلاق‌گرا شد و یا به دیگر زبان به یك اخلاق تجویزی رسید.
در مدخل برخی از اصطلاحات و عبارات از واژه «حریم شخصی افراد» یاد كردم. آیا واقعا در جریان كار و در واقع در جریان كار حرفه‌ای می‌توان حریم شخصی را رعایت كرد؟
مگر غیراز این است كه همه مرامنامه‌ها بر حفظ حریم شخصی ـ آن هم همزمان با حفظ شأن و شئون افراد۱۲ ـ تأكید می‌ورزند و مگر غیر از این است كه باز هم در اكثر مرامنامه‌ها بر عبارت حفظ حریم و شأن افراد در «همهٔ زمانها»۱۳ تأكید می‌شود۱۴ اما چرا در عمل شاهد عكسهایی هستیم كه از پنهان‌ترین زوایای زندگی افراد گرفته می‌شود. آیا لنزهای پرقدرت عامل این اتفاق هستند؟ یا این‌كه این فتوژورنالیستها هستند كه نمی‌توانند بین غلبه علائق مخاطبان و حقوق سوژه‌ها توازن برقرار كنند؟
● نمونه دیگر
تعهد به تازگی و سرعت داشتن هم از جمله مواردی است كه روزنامه‌نگاران باید به آن پای‌بندی نشان دهند. در برخی از متون اخلاقی، تأكید همزمانی بر «تازگی و دقت»۱۵ می‌شود۱۶ اما باز حرفه‌ایها می‌دانند كه هر سرعتی در بطن خود می‌تواند هر نوع دقتی را به مخاطره بیندازد و به عكس هر مكثی برای تأیید جزئیات و مطمئن شدن از آنها می‌تواند خبر را كهنه كند.
مثال آشكار این مورد، بی‌بی‌سی است كه عملاً و رسماً معتقد است درستی نباید فدای سرعت شود و این نكته را به باور روزنامه‌نگاران خود تبدیل كرده است.
● پنجه دردسرها در عمل
اما درعین حال پنج عبارت دیگر وجود دارد كه محور بحثهای عمده در زمینه اخلاق حرفه‌ای است و در واقع بسیاری از حرف و حدیثها از همین پنج وظیفه حرفه‌ای نشأت می‌گیرد:
۱) حفظ خود۱۷ یا به دیگر زبان وظیفه و مسئولیت در برابر خود (و تضادش با مأموریتهای حرفه‌ای)
۲) وظیفه در قبال مخاطب۱۸ (اعلام حقیقت؛ اما به چه قیمتی؟)
۳) وظیفه در قبال كارفرما ۱۹ (و تضادش با اعلام حقیقت)
۴) وظیفه در قبال حرفه۲۰ (و تضادش با مثلاً ضرورت حفظ جریان آگهیها)
۵) وظیفه در قبال جامعه۲۱ (و تضادش با حفظ خود/ همان موضوع منافع فردی و جمعی)
درباره هر كدام از این پنج وظیفه، می‌شود دهها كتاب معطوف به اخلاق رسانه‌ای نوشت. اما متأسفانه نه ترجمه‌ای در این زمینه‌ها وجود دارد و نه تألیفاتی . ۲۲
● بالاخره ریشه‌های فلسفی
واقعاً ریشه پاسخها را در كجا باید یافت؟ من فكر می‌كنم بین فلسفه و عمل در این عرصه، رابطه عمیقی برقرار نیست و درواقع می‌خواهم بگویم پاسخ اخلاق و اخلاقیات حرفه‌ای را الزاماً نمی‌توان از درون تحریریه‌ها یا فقط از درون مدارس روزنامه‌نگاری بیرون كشید. من ممكن است شخصاً بحث «اعتدال ارسطویی» را طرف توجه قرار دهم و توصیه میانه‌روی او به دانشجویانش را در هزاران سال پیش راهنمای خود بدانم، اما فكر نمی‌كنم بتوانم این توصیه را به دانشجویانم منتقل كنم. به نظر من شاید نتوان یك قانون را راهنمای همه روزنامه‌نگاران در همه جا قرار داد. ابتدا چنین باوری داشتم و به همین سبب هم بود كه در آغاز دهه هفتاد، ترجمه اصول اخلاقی بین‌المللی روزنامه‌نگاری را ضمیمه كتابی كردم كه با نام خبر به چاپ رسید ]یك توصیه ساده: مقایسه كنید رفتار هفته‌نامه‌های وطنی را با روزنامه‌های وطنی با این تأكید كه هر دو ژانر توسط دو گروه از روزنامه‌نگاران در یك كشور به نام ایران منتشر می‌شوند.
اما فرد دیگری هم ممكن است بر مبنای اصل «آنچه برای خود نمی‌پسندی برای دیگران مپسند» رفتار كند.
و یا فرد دیگری، اعتدال ارسطویی را پیشه نكند و اصول موردنظر امانوئل كانت۲۳ را دنبال كند (اصولی را دنبال كن كه می‌خواهی اصول جهانی شود) یا فردی هم دیدگاه جان استوارت میل۲۴ را بجوید كه متضمن «خوشحالی برای جمع هر چه گسترده‌تر» است.
و یا در نظر بگیرید اصول اخلاقی طرح شده در نظریه مسئولیت اجتماعی۲۵ را دایر بر ضرورت رعایت مصالح اجتماع كه به خوبی در زیر لوگوی روزنامه مورد بحث ما نیویورك تایمز جلوه‌گر است: همه خبرهایی كه مناسب چاپ هستند؟
دوباره پرسش: چه كسانی و بر چه مبناهایی تشخیص می‌دهند كه یك خبر مناسب چاپ هست یا نیست؟و یا در نظر بگیرید اصول فلسفی دیگری را نظیر «مساوات طلبی» یا «اخلاق پراگماتیستی» (معطوف به نتیجه) را و یا وظیفه‌گراییهای مبتنی بر تكلیف و مكلف بودن را (همان پرسشی كه گفتم اكثر دانشجویان دارند: آیا من باید هر كاری كه روزنامه‌ می‌گوید انجام دهم؟ كه از نظر من یك پرسش وظیفه‌گرایانه است و از نوع اخلاقیات تجویزی است).
به‌‌این ترتیب همان‌گونه كه می‌بینید برخی از این نگرشها عمدتاً معطوف به دنبال كردن مقررات و تكالیف است و برخی از آنها هم بر نتیجهٔ كارها و اعمال تكیه می‌ورزند و تركیب همین تلقیها و یا بهتر است بگویم تداخل آگاهانه و ناآگاهانه همین نگرشهاست كه سبب سردرگمیهایی در زمینه اخلاق حرفه‌ای می‌شود و بیفزایید به این آلیاژ، كمبود واحدهای درسی در این عرصه را و كمبود ادبیات مرتبط را.
● جمع‌بندی
همان‌گونه كه در آغاز این نوشتار گفتم، این مقاله صرفاً یك مقاله عقیده‌ای بود كه بیشتر بر طرح مسائل متمركز بود و نه برحل آنها. اما برای این‌كه باز هم بتوان در آغاز، مواد و مطالب بیشتری به عنوان ماده خام ارائه كرد، توصیه می‌كنم مترجمان قلمرو علوم ارتباطات سری بزنند به ژورنال اخلاق رسانه‌های جمعی۲۶ كه عمدتاً بر اصول و خردورزی در عرصه اخلاق متمركز است و تا حدود زیادی از جانبداریها و پیشداوریها عاری است.
اما برای این‌كه در زمینهٔ موارد مطرح اخلاقی هم بتوانید به نمونه‌های ملموس برسید، توصیه می‌كنم سری بزنید به وب سایت «ژورنالیسم»۲۷ كه حاوی مطالب بسیار مفیدی است در زمینه‌هایی چون حریم شخصی، تضاد منافع، منابع خبر و...
به‌هرحال از نظر من مقولات اخلاقی، مقولاتی كاملاً فردی هستند و چون مرامنامه‌ها و قوانین و مقررات اخلاقی درباره رسانه‌ها ـ مثل مرامنامه‌های دیگر ـ عمدتاً به موارد بحث‌انگیز اشاره می‌كنند و درعین‌حال برای جلوگیری از طولانی نشدن، دست به كلی‌نویسی و كلی‌گرایی می‌زنند، دشواریها برای درك متون مزبور بیشتر می‌شود. درعین‌حال این نوع متون به‌خاطر همین كلی بودن حرفها و گزاره‌ها، قابل انطباق با شرایط واقعی كاری و حرفه‌ای نیستند و بنابراین نمی‌توانند همه موقعیتها و شرایط احتمالی را كه طی كار پیش می‌آید، پیش‌بینی كنند.
پس بهتر است هرچه می‌توانیم موادخام در این زمینه را به زبان ساده فراهم كنیم. این فراهم‌سازی باید ترجمه متون مرتبط را در دستور كار قرار دهد. كار همزمان دیگری كه باید صورت گیرد تهیه مبانی فلسفی توصیه‌های اخلاقی به زبان بسیار ساده است.
آمیزه این دو كار به شكل‌گیری متن نهایی خوبی منتهی می‌شود كه آن هم باید در بطن عقل سلیم و خردورزی هر روزنامه‌نگار نهادینه شود.
نویسنده:دكتر یونس شكر خواه
پی‌نویسها:
۱. Canons of Journalism of the American Society of Newspapers Editors
۲. Jayson Blair
۳. اگر علاقه‌مند به مطالعه بیشتر در مورد ماجرای جیسن بلر هستید رجوع كنید به مقاله «تصحیح سابقه» [Correcting the Record] كه در یازدهم ماه مه سال ۲۰۰۳ در نیویورك تایمز به چاپ رسید ـ نشانی اینترنتی نیویورك تایمز: com .www.nytimes.
۴. Opinion article
۵. Fairness
۶. Privacy
۷. Paparazzi
۸. Photojournalism
۹. Princess Diana
۱۰. Codes of ethics
۱۱. Prescriptive Ethics Codes
۱۲. Dignity
۱۳. At all times
۱۴. برای دستیابی به برجسته‌ترین نمونه موجود در این زمینه رجوع كنید به مرامنامه اخلاقی انجمن روزنامه‌نگاران حرفه‌ای تحت‌عنوان:
The Code of the Society of Professional journalists (Spj)
۱۵. Timely and accurate
۱۶. نمونه بارز آن مرامنامه انجمن مدیران خبر رادیوـ تلویزیون است (۱۹۸۷) كه با عنوان زیر منتشر شده است و در فضای وب قابل دسترس است:
The Code of the Radio – Television News Directors Association [URL: www.rtnda.org/ethics/code. shtml]
۱۷. Duty to self
۱۸. Duty to Audience
۱۹. Duty to Employer
۲۰. Duty to the Profession
۲۱. Duty to Society
۲۲. برای دسترسی به بحث تفصیلی‌تر دربارهٔ پنج وظیفه‌ای كه برشمردم رجوع كنید به منبع زیر:
The Media of Mass Communication , Seventh edition, John Vivian. ۲۰۰۵, pearson
۲۳. Immanuel Kant
۲۴. John Stuart Mill
۲۵. Social Responsibility Media Theory
۲۶. Journal of Mass Media ethics
[URL://Jmme.byu.edu]
۲۷. www. Journalism.indiana.edu/ethics.