پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

هنگام حمله فرا رسیده!


هنگام حمله فرا رسیده!
همه اینجا هستند. پف کرده و خیس. تا پیش از آنکه خبر خطر آشکار و موجود خرگوش‌های عصبی داده شود فیلم ترسناکی با بهره‌گیری از تهدیدهای نامعقول هم‌چون غول پشمالو وجود نداشت. این کمدی هیجان‌انگیز نیوزلندی را درباره میش‌های جهش‌یافته عصبانی به نام ”قاتل گوسفندها دو: انتقام“ تصور کنید. عنوان آن‌چنین می‌گوید که ”برای خشونت بره‌ها آماده باشید.“ و ”گوسفند سیاه“ شما را ناامید نخواهد کرد. بره‌های کوچک کینگ در اولویت‌های غذائی خود بیشتر به روده‌ها تمایل دارند تا کلم و سبزی! آنها قربانیان مهندسی ژنتیک در مزرعه دورافتاده کیوی هستند که انگس اولدفیلد سنگدل (که نقش آن را پیتر فینی بازی کرده است) تصمیم می‌گیرد تا صنعت زندگی را با روش‌های خود متحول سازد و حتی با رسیدن برادرش هنری (ناتان میستر) نقشه‌های این موجود شهری نفرت‌انگیز با صفت گوسفندهراسی، به تأخیر نمی‌افتد.
ممکن است طمع او باعث آلودگی محیط به مواد رادیواکتیو شود، اما همانند ”۲۸ روز بعد“ او یک فعال محیط‌زیست حق به جانب است که می‌خواهد آلودگی را در تمام دنیا منتشر کند. در این میان یک آدم مشکل‌ساز به نام گرانت، جنین ”گوسفند صفر“ را از مزرعه می‌دزدد و جلوی این موجود تازه متولد شده را نمی‌گیرد.
مطالب بسیاری درباره رواج انواع ژانرهای وحشت در زمینه دفع بیماری‌های همگانی نوشته شده است. فیلم‌های احمقانه‌ای درباره اشغال نظامی و چیزهای تکان‌دهنده‌ای از صحنه‌های شکنجه ساخته می‌شوند. به‌طور حتم تصادفی در کار نیست که داستان فیلم‌های ترسناکی هم‌چون ”گوسفند سیاه“، ”میزبان“، ”کره جنوبی“ و ”انزوای ایرلند“ درباره جنون گاوی و بازگشت به زمانی است که به شدت به تقلید و اندیشیدن به بلایای محیطی توجه نشان می‌دهند.
اما ”گوسفند سیاه“ که کمتر از ”میزبان“ استادانه و کمتر از ”انزوا“ غم‌انگیز و خنده‌دار است، تظاهرهای روشنفکرانه‌ای ندارد. این فیلم از دی‌ان‌ای غیر عادی فیلم Dead Alive با همه اغراق‌ها و صحنه‌های شوخی سرشار از خون آن تقلید شده است. اشتهای عجیب و غریب (هگیس من!) شوخی‌های تهوع‌آور بسیاری را ایجاد می‌کند. مانند زمانی‌که کینگ از صحنه‌ای که گرانت گیاه‌خوار در حال بلعیدن خرگوش به نمائی می‌رود که پرترین قوطی کنسر ماکارونی توی ظرف می‌افتد: گرانت داشتی گوشت می‌خوردی؟
اما بیشترین عامل طنز، گسیختگی ارتباط میان گوسفند سیاه و آرام (که به‌گونه‌ای بع‌بع می‌کند که گویا کمبریج آن را دوبله کرده است) و اهداف اوست. کینگ از شکل‌های موجود برای تهدیدات ناهماهنگ و حتی نمایش خنده‌دار راه افتادن روی پنجه در میان تکان‌های رادتیلور در پرندگان هیچکاک استفاده کرده و اگر شما نمی‌توانید گوسفندها را هم‌چون یک پیناتاس پشمالو تهدید کنید، آنها را روی درختان بزنید، سرهایشان را به فرمان بکوبید و بادهای روده آنها را با یک فندک منفجر کنید. به‌نظر شما چه چیزی سرگرم‌کننده‌تر از نمایش آنها خواهد بود؟
در پایان یک کمدی گسترده و تک‌شخصیتی وحشت از میان برداشته شده و قطعات پیچیده‌ای برجای می‌ماند که بیشتر عجولانه هستند تا خنده‌دار. اما کینگ نویسنده، کارگردان برای به‌دست آوردن هر یک از معیارهای گوسفندی برای مغزها شایسته تحسین است. مطمئن باشید هیچ‌چیز دیگری مانند کات دادن به یک گوسفند، سرگرم‌کننده نیست!
منبع : نشریه تخصصی هنر و رایانه