جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


آب ثروت طبیعی و ملی


آب ثروت طبیعی و ملی
از بدو تولد جنبش «آب بان» در سال ۱۹۶۶، پیروان «آب بان» می دانستند هیچ حقوق مدنی و هیچ حقوق انسانی، مهمتر از حق برخورداری از یک محیط زیست تمیز و منزه نیست. ضایعات زیست محیطی، تجاوزی است علیه حقوق اساسی انسان و شدت این صدمات پیوسته بر گرده محرومان اجتماع سنگینی می کند. در امریکا از هر پنج مکانی که زباله های سمی انباشته می شوند، چهار مکان در محله های سیاهپوست نشین قرار دارد. بزرگ ترین محل انباشت زباله های سمی کشور در شهر «امیلی» در ایالت «آلاباما» است که ۹۰ درصد ساکنین آن سیاهپوست هستند. بیشترین تراکم محل انباشت زباله های سمی کشور در جنوب شهر شیکاگو قرار دارد (که ساکنان آن اکثراً سیاهپوستان فقیر هستند - م). آلوده ترین منطقه کالیفرنیا، در شرق شهر لس آنجلس است. اما چرا چنین است؟ زیرا صنایع آلوده کننده به مکان هایی می روند که به سادگی بتوانند وضعیت سیاسی محلی را تحت کنترل خود درآورند.
دارایی های مشترک مردم یا ثروت های ملی منابعی هستند که به سادگی قابل تبدیل به مالکیت خصوصی نبوده و به لحاظ این ویژگی، متعلق به عموم مردم و جامعه هستند.
این ثروت ها شامل اقیانوس ها، دریاها، رودهای روان، سفره های آب های زیرزمینی، مکان های صید ماهی، حیات وحش و حیوانات آزاد، پارک ها و فضاهای ملی است. تمامی این منابع به صورت یک امانت از طرف مردم و برای استفاده عموم، به حکومت واگذار شده است. ویژگی های جامعه از جمله زیربنای اقتصادی و فرهنگی، به وسیله این منابع شکل گرفته و به یاری آنها، جامعه و منبع حیات بخش اقتصاد تعریف می شوند.از آنجایی که این امانت مردم، زیربنای حیات بخش جامعه را تشکیل می دهد، لذا دست اندازی به آن می تواند مهلک ترین تهدید به حقوق مدنی انسان ها باشد.
مسوولیت اساسی حکومت، همانا حفظ منابع طبیعی، به نمایندگی از طرف تمامی مردم است. بهترین معیار عملکرد دموکراسی در این است که ثروت های طبیعی ملی به چه نحوی تقسیم می شوند. آیا این امانت ثروت های ملی یا منابع طبیعی را به طریقی یکسان در اختیار تمامی مردم اعم از فقیر و غنی قرار می دهد یا اینکه اجازه می دهد منابع طبیعی به صورت خصوصی درآمده و در دست اشخاص معدودی از ثروتمندان یا بانفوذان متمرکز شوند؟
تلاش در جهت کنترل و حفاظت از ثروت های طبیعی ملی، ویژگی جنبش «آب بان» بوده است. ما این روان آب ها را به خاطر طبیعت، ماهی ها یا پرندگان محافظت نمی کنیم، بلکه محافظت ما به خاطر این است که طبیعت، زیربنای جامعه ما است. اگر بخواهیم به وظیفه خود در قبال یک نسل، یک ملت و یک تمدن جامه عمل بپوشانیم و جهت ارتقای عزت نفس و بالندگی فرزندان مان، همان امکاناتی را که پیشینیان به ما ارزانی داشتند به آنها واگذار کنیم، باید کار را از حفاظت زیربنای جامعه مان شروع کنیم. یعنی حفاظت از هوایی که استنشاق می کنیم، از آبی که می نوشیم، از حیات وحش، از زمین های ملی که ما را مستغنی کرده و ما را به گذشته و تاریخ مان پیوند می دهد و به جامعه ما محتوا می بخشد و در نهایت، منبع ارزش ها، آمال و مشخصه مردم ما است.
انجمن «آب بان رودخانه هودسن» در سال ۱۹۶۶ میلادی توسط کارگران ماهیگیر بخش صید تجاری و صید آزاد تاسیس شد و به این خاطر گردهم آمدند تا رودخانه «هودسن» را از چنگال افرادی که آن را آلوده می کردند رها سازند. این رودخانه، مقر ۳۵۰ ساله صید ماهی به صورت تجاری بوده و یکی از طولانی ترین سوابق را از این نظر در امریکای شمالی دارا است.
بسیاری از اعضا از خانواده هایی می آیند که از زمان استعمار هلندی ها پیوسته در رود «هودسن» ماهیگیری کرده اند. آنها همان روش های سنتی ماهیگیری را به کار می برند که سرخپوستان «الگان کوئین» به ساکنان اولیه هلندی تبار «آمستردام جدید» آموخته بودند و نسل به نسل به آنها منتقل شده است.
یکی از محل های دنج ماهیگیری تجاری رودخانه «هودسن» در منطقه «کروتن ویل» در ایالت نیویورک است که دهکده کوچکی در ۵۰ کیلومتری شمال شهر نیویورک، واقع در ساحل شرقی رودخانه است. ساکنان این دهکده، از افراد متمول و متظاهر به حمایت از محیط زیست نبودند، بلکه شامل کارگران کارخانه، نجار، کارگر ساده، برقکار و مانند اینها بودند. بسیاری از آنها هزینه زندگی خود یا لااقل بخشی از آن را از طریق صید ماهی یا خرچنگ در رودخانه «هودسن» به دست می آوردند.
اغلب آنها حتی چشمداشت گردش در پارک های معروف ملی مانند «یلو استون» یا «یوسمتی» یا «اورگلیدز» را نداشتند. از نظر آنها، محیط زیست همان اطراف و اکناف منازل شان بود، سواحلی که در آنها آبتنی و شنا می کردند و حوضچه هایی در رودخانه «هودسن» که در آن ماهی صید می کردند. اولین مدیرعامل انجمن «آب بان» مردی به نام «ریچی گرت» بود که می گفت از نظر ما، رودخانه «هودسن» همانند سواحل معروف «ریوییرا و مونت کارلو» است. «ریچی گرت»، قبرکن شهر «اوسنینگ» در ایالت نیویورک بود.
در سال ۱۹۶۶ شرکت راه آهن «پن سنترال» در یکی از محوطه های انبار که بین شهرهای «کروتن و هارمن» قرار داشت، شروع به ریختن روغن زائد قطار بر روی زمین، از یک لوله به قطر حدود ۵/۱ متر در مجاورت رودخانه کرد. به زودی روغنی سیاه ساحل رودخانه را پوشاند و ماهی های صید شده، طعم مشمئزکننده روغن دیزل گرفتند و به این خاطر در بازار ماهی نیویورک قابل فروش نبودند.
به خاطر این امر، اهالی «کروتن ویل» در یگانه ساختمان همایش عمومی شهر، به نام سالن لژیون امریکایی «پارکر بیل» گردهم آمدند. مردم این شهر بسیار وطن پرست بودند و در مقایسه با تمام شهرهای دیگر امریکا، بالاترین میزان تلفات را در جنگ جهانی دوم داده بودند. تقریباً تمام بنیانگذاران و مدیران عامل و متصدیان اولیه انجمن «آب بان رودخانه هودسن» همانند «ریچی گرت» که از سربازان جنگ کره بود، همگی در خط اول جبهه خدمت کرده بودند. اینها مردمی سرکش یا افراطی نبودند و وطن پرستی شان ریشه دار بود.
ولی همین مردم در آن شب گردهمایی، شروع کردند به صحبت از سرکشی و طغیان. نظر آنها مبنی بر این بود که چیزی که پیوسته صاحب آن بوده اند، یعنی ماهیگیری در رودخانه «هودسن» که اجدادشان طی چندین نسل از آن بهره برداری می کردند و آب تمیز و منزه آن، توسط شرکت های بزرگ سازمان یافته یی که هیچ کنترلی بر آنها نمی شد از دست شان ربوده شده است. پیش از این همایش، آنها به سازمان های دولتی، که ظاهراً قرار است اتباع امریکا را در مقابل آلودگی حفاظت کنند، مراجعه کرده بودند.
«ریچی گرت» و یک خلبان به نام «آرت گلوکا» حدود بیست مرتبه نزد سرهنگی رفتند که متصدی اداره مهندسی ارتش در شهر «منهتن» بود و به کرات از وی استدعا کردند که به وظیفه اش عمل کرده و لوله ریزش روغن به رودخانه را مسدود کند.
در نهایت، سرهنگ مزبور با آشفتگی به آنها گفته بود «اینها، (یعنی هیات مدیره شرکت «پن سنترال») آدم های مهمی هستند و ما نمی توانیم چنین رفتاری با آنها داشته باشیم» به عبارت دیگر، ما نمی توانیم آنها را مجبور به رعایت قانون کنیم. تا هجدهم ماه مارس ۱۹۶۶ تقریباً تمامی اهالی دهکده «کروتن ویل» به این نتیجه رسیده بودند که تنها راه بازیابی مجدد رودخانه، رویارویی مستقیم با آلوده کنندگان است. یکی پیشنهاد کرد کبریتی به روغن های ریخته شده بکشند. دیگری پیشنهاد کرد یک تشک خواب را داخل لوله مزبور کنند تا روغن از طرف دیگر به محوطه راه آهن سرازیر شده و آنها را در آلودگی ناشی از خودشان غوطه ور سازد. یکی دیگر پیشنهاد کرد یک قایق پر از دینامیت را به لوله آب ورودی نیروگاه «ایندین پونت» هدایت کنند که روزانه بیش از یک میلیون ماهی را می کشد.
سپس فرد دیگری از نیروهای خط اول جبهه، میکروفن را به دست گرفت. وی «باب بویل» نام داشت و ویراستار مقالات مربوط به طبیعت در مجله «اسپرتس ایلاستریتد» بود. وی یک ماهیگیر سرشناس جهانی و نویسنده در مورد ماهیگیری تفننی بود. دو سال قبل از این، مقاله یی در مجله «اسپرتس ایلاستریتد» در مورد ماهیگیری با قلاب در رودخانه «هودسن» نوشته بود. تحقیقاتی که به منظور نوشتن این مقاله انجام داده بود، او را با موازین حقوقی کشتیرانی دولت مرکزی و لایحه قانون رودخانه ها و بنادر مواجه کرده بود. این قانون که در سال ۱۸۸۸ وضع شده، آلوده کردن هر آبراهی را در ایالات متحده، منع قانونی کرده و جریمه های سنگینی برای آلوده کنندگان تعیین کرده بود. تعجب آور اینکه این قانون شامل پرداخت جایزه نقدی به اشخاصی که آلوده کنندگان را معرفی می کنند نیز بود و مبلغ آن معادل نیمی از میزان جریمه تعیین شده بود. آقای «بویل» جهت اطمینان خاطر، یک نسخه از این قانون را به شرکت موکلان پیگیر خسارت، به نام «تایم» فرستاد و از آنها پرسیده بود آیا این قانون هنوز موثق است یا خیر. در جواب، شرکت مزبور به وی نوشت که «این قانون هرگز اعمال نشده، ولی هنوز در شمار متون قانون محسوب می شود.» آن شب، وی در مقابل ۳۰۰ نفر زن و مرد منقلب که تا حد برنامه ریزی یک اعتصاب قهرآمیز پیش رفته بودند، یک نسخه از نامه شرکت موکلان مزبور را در دست بالا برد و گفت «ما نباید در پی قانون شکنی باشیم، بلکه باید در مورد اعمال قانون صحبت کنیم.» در آن شب نهایتاً تصمیم گرفتند انجمن ماهیگیران رودخانه «هودسن» را تشکیل دهند که بعدها به نام «آب بان رودخانه هودسن» تغییر نام یافت و آنها مصمم و راسخ شدند تمام آلوده کنندگان رودخانه «هودسن» را شناسایی کرده و تحت پیگرد قانونی قرار دهند.
هجده ماه پس از آن، آنها اولین جایزه نقدی در تاریخ ایالات متحده را که مربوط به این قانون قرن نوزدهم بود دریافت کردند. آنها لوله تخلیه روغن زائد شرکت «پن سنترال» به رودخانه را بستند و از تتمه پولی که باقیمانده بود به پیگرد قانونی چندین شرکت از بزرگ ترین شرکت های امریکا، از جمله شرکت های «سیبا - گایگی»، «استاندارد براند» و «امریکن سیانور» پرداختند. آنها موفق به بستن شرکت های آلوده کننده شدند.
در سال ۱۹۷۳ بزرگترین جایزه نقدی در تاریخ امریکا را دریافت کردند که معادل ۲۰۰ هزار دلار بود و علیه شرکت سیم و کابل سازی «آنا کاندا» به خاطر تخلیه مواد سمی به رودخانه «هودسن» در شهر «هستینگز» ایالت نیویورک رای دادگاه صادر شد. از پول این جایزه، یک قایق ساختند و یک ماهیگیر تجاری به نام «جان کرونن» را به عنوان اولین فرد تمام وقت در خدمت «آب بان» استخدام کردند.
از آن زمان تاکنون، «جنبش آب بان» ۴۰۰ پرونده موفق دعوی خسارت علیه آلوده کنندگان محیط زیست رودخانه «هودسن» تشکیل داده و آلوده کنندگان را مجبور به صرف نزدیک به چهار میلیارد دلار جهت احداث تاسیسات رفع آلودگی کرده است. رودخانه «هودسن» امروزه به صورت یک الگوی بین المللی جهت حفاظت از یک سیستم اکولوژیک درآمده است. این رودخانه که در سال ۱۹۶۶ به خاطر آلودگی اش به صورت یک طنز طعنه آمیز در سراسر امریکا زبانزد عام شده بود، هم اکنون غنی ترین بدنه آب منتهی به اقیانوس اطلس شمالی را تشکیل می دهد. در مقایسه با سایر آب هایی که در شمال اقیانوس اطلس، واقع در شمال خط استوا قرار دارند، این رودخانه دارای بالاترین تولید ماهی در واحد سطح و بیشترین تولید جرم بیولوژیک در لیتر (یا بیومس که به تغذیه ماهی ها می رسند- م) است.
در سرتاسر هر دو کرانه شرقی و غربی اقیانوس اطلس، رودخانه «هودسن» تنها سیستم رودخانه یی است که هنوز هم دارای ماهی های تخم گذار فراوان، شامل تمامی گونه های ماهی های مهاجر تاریخی است. رستاخیز معجزه گون رودخانه «هودسن»، الهام بخش به وجود آمدن بیش از ۱۵۰ انجمن «آب بان» به صورت «رودخانه بان»، «بندربان»، آبروبان» و سایر انجمن ها در سراسر امریکا و سایر نقاط دنیا شده است.
صدور مجوز به انجمن های محلی جهت استفاده از نام «آب بان»، توسط اتحادیه «آب بان» انجام می گیرد، که پس از بررسی برنامه پیشنهادی هر انجمن و تطبیق آن با ضوابط و معیارهای دقیق ما، صادر می شود. هر یک از انجمن های «آب بان» دارای قایق سرکشی و یک نفر آب بان تمام وقت با حقوق مکفی جهت دعوی جرم علیه آلوده کنندگان است. «آب بانان» موظفند حراست آب ها را به نحوی انجام دهند که هیچ کس فرصت چپاول منابع آب از جامعه را پیدا نکند تا آب ها در اختیار و در خدمت عموم مردم قرار گیرند.
ترجمه؛ دکتر یوسف جلالی
منبع : روزنامه اعتماد