دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


کنش تصویری پتانسیل عاطفی


کنش تصویری پتانسیل عاطفی
● نگاهی به مجموعه شعر شناسنامه خلوت
«نعره بر لب دارم اما / پیراهن از خودم به تن دارم/ پلنگ زلالی هستم/ و قسم می خورم/ خالكوبی روی تنم/ مادرزادی ست«» (پلنگ عاشق، ص ۱۳)
مجموعه شعر «شناسنامه خلوت» شامل شعرهای كوتاه «بكتاش آبتین» است. به نوعی می توان از نظر زبانی، زبان شعرهای این كتاب را، ادامه منطقی زبان شعرهای دو مجموعه شعر قبلی او دانست. تصویرسازی و حركت تصاویر در شعر، تركیب سازی های نو و چندپهلو، ریتم سیال در شعرها، و پتانسیل بالای عاطفی كلمات، در كنار هم فضایی خاص و قابل مكاشفه را در شعر او تولید می كنند: «چه صاف/ چه كج/ من از رویای عكس سوخته/ در تاریكخانه حرف می زنم.» (تاریكخانه، ص ۳۸)
شعر «آبتین» از پتانسیل عاطفی بالایی برخوردار است؛ او در انتخاب و چینش كلماتی كه وجه عاطفی آنها بیشتر است، مهارت خاصی دارد؛ در جای جای شعرهای كتاب با این چیدمان عاطفی كلمات روبه رو می شویم. تركیب ساز ی های خاص شاعر، او را در ایجاد وضعیت های عاطفی و انسانی، كمك می كند؛ وضعیت هایی كه به عمق عواطف و احساسات پنهان و پیدای شاعر و هر انسان دیگر می پردازد و شاعر در خلق این وضعیت ها سعی در واكاوی روح زخمی انسان و گاه ایجاد چالش با جهان سرد و خشن پیرامون ما دارد:
«سوزن آفتاب/ بر چشم ورم كرده خروس/ كلاغی روشن/ كوچه تاریك را/ بیدار می كند.» (كلاغی روشن، ص ۳۷)
شعر «آبتین» بر شانه روایت تصویری شكل می گیرد و حركت می كند. شعر او به شدت از امر تصویری استفاده می كند و روایت شعر او به واسطه میزان بالای تصاویر، بیشتر از آنكه تن به توضیح و تشریح بدهد، در بستری تصویری حركت می كند. به عبارتی می توان گفت در شعرهای او، ما شاهد شكلی از اجرا هستیم، یعنی در شعر این شاعر، صرفاً به مخاطب گفته نمی شود كه فلان اتفاق افتاده است، بلكه تصاویر هنگامی كه در كنار هم قرار می گیرند، مثل یك فیلم عمل می كنند و همه چیز را به مخاطب نشان می دهند؛ در واقع «آبتین» سعی می كند شعرش را برای ما اجرا كند؛ و به واسطه حجم بالای تصاویر شعرها و تركیب های خاصی كه در آنهاست؛ شعرها تا حدودی به اجرا شدن و اتفاق افتادن نزدیك می شوند:
«دنیا را/ در گهواره كوچكی تكان می دادم/ برای خودم گریه می كردم/ لالایی می خواندم/ و پستانك/ اولین دروغی بود/ كه زمزمه كردم.» (پستانك، ص ۴۱)
«روشنایی آب است و تو/ دل به دریا زده ای/ روشنایی تویی كه نیستی/ و بی تو/ انسان ها و چراغ ها/ همه در یك سطح آواره اند.» (همه در یك سطح، ص۲۳)
«بكتاش آبتین» شگرد اصلی شعرش را بر تركیب سازی و تصویر می گذارد؛ اگرچه این دو عنصر در شعرهای او به خوبی نقش ایفا می كنند، اما به واسطه تكرار زیاد، این شگرد و شیوه، در خودش تبدیل به یك قالب بسته و لورفته! می شود. در واقع مخاطب پس از خواندن ده تا بیست شعر از كتاب، تقریباً می تواند حدس بزند، فضا، ریتم و چیدمان كلمات شعرهای بعدی به چه صورت خواهد بود و اگر مخاطب به اینجا برسد، حدود ۵۰ درصد از لذت مكاشفه و انگیزه هایش را برای درگیری با شعرها از دست می دهد. به گمان راقم این سطور، حتی بهترین شیوه ها و فرم های اجرایی [در هر هنری] اگر مدام تكرار شوند، در خودشان تبدیل به كلیشه و قالب بسته! می شوند. اگرچه فرم و ساختار شعر، ۵۰ درصد از شعر را تشكیل می دهد، و نگره های فكری در شعر، نیم دیگر آن را، اما حتی همین نگره ها و مضامین، اگر در فرمی تكراری قرار بگیرد ظرافت ها و جذابیت هایش كم رنگ تر می شود. یك خواننده حرفه ای شعر، پس از خواندن اشعار یك كتاب، جهان شعری و نوع شعر گفتن شاعر را می شناسد و به قضاوت می نشیند كه آیا جدای مضمون شعر، شاعر فرم تازه و زبان شخصی تر و جدیدتری هم در كتابش دارد یا نه؟
گزاره های تصویری و عبارت سازی ها و تركیب سازی های خاص، اگرچه به عنوان عناصر مهم شعر «بكتاش آبتین» عمل می كند، و او در ارائه این تصاویر و تركیبات، به قوت و تسلط رسیده است؛ اما در عین حال تكرار این دو عنصر [به عنوان یك شیوه]، شاعر را با یك فرم بسته و رو شده، روبه رو می كند و این تنگنای فرمی، حتی می تواند شاعر را به یك «تفكر دایره بسته» برساند!... به هر حال، «آبتین» از شاعران خوب و جدی در نسل جوان است كه تجربیات خاص و جالبی در حوزه شعر داشته، شاید حالا وقت آن رسیده باشد كه شاعر از سه كتاب شعری كه چاپ كرده فاصله ای عمقی و طولی بگیرد و به مكاشفه و شهود جدیدی در حوزه فرم و اندیشه برود. راه بهتر شدن و نو شدن برای شاعر خوب و باهوشی مثل او، بازتر از خیلی كسان دیگر است....
رضا قنبری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید