جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مکانی که می گرید


مکانی که می گرید
چند روز پس از بازگشتمان از آن چه تا همین اواخر فکر می کردیم دولت فلسطین خواهد بود و آن جائی که اکنون بزرگ ترین زندان دنیا (غزه) و بزرگ ترین اتاق انتظار آن است( کرانه های غربی رود اردن)، خوابی دیدم.
تنها، با بالا تنه ای لخت، در بیابانی پوشیده از ماسه سنگ ایستاده بودم. سپس دست کسی مشت هائی از خاک را از زمینبرمی داشت و به سمت سینه من پرتاب می کرد. این حرکت همراه با احترام بود ونه آمیخته به خشونت. پیش از آن که این خاک یا ماسه سنگ به بدن من برسد، به تکه هائی از پارچه پاره پوره احتمالا نخی تبدیل می شدند که همانند نوارهائی به دور سینه من می پیچیدند. سپس این تکه پارچه ها بار دیگر تغییر شکل می دادند و به واژ هها یا به جملاتی تبدیل می شدند که نه توسط من، بلکه توسط آن مکان نوشته شده بودند.
منبع: لوموند دیپلماتیک، فوریه ۲۰۰۹
منبع : اندیشکده روابط بین‌الملل