دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


دریاب دمی‌که با طرب می‌گذرد ...


دریاب دمی‌که با طرب می‌گذرد ...
«نحن نحكم بالظاهر». نقل است كه جنید وقتی حكم اعدام حلا‌ج را امضا می‌كرد، چنین گفت. پس ما هم به ظاهر حكم می‌كنیم و شعر حكیم اعصار، عمر خیام را نه به عادت مالوف، بر وجه ظاهر می‌گیریم و تفسیر می‌كنیم، كه خیام چنین اندرز داده روزگار را سرخوشانه بگذرانید و زیاد برگذشته حسرت نخورید و بر آینده دل مدارید كه دنیا عجوزه‌ای است هزار داماد و هر كه دل بدو داد، به ناچار عمر خود را در طبق اخلا‌ص گذاشت و به عنوان مهریه، تقدیم كرد. خلا‌صه اینكه جهان است و دو روز عمر تو و اگر‌- در همان چارچوب‌های قبلی-‌ خوش نگذرانی، بعدا حسرت می‌خوری كه هیچ لذت نچشیده، راهی دیار كوزه‌ها و سفال‌ها می‌شوی. حداقل اگر در این برهه‌ -به دلا‌یل ماسبق‌- نمی‌توانیم آن طور كه مدنظر حكیم بوده، خوش بگذرانیم حداقل می‌توانیم اشعارش را بخوانیم و لذت ببریم. مگر نه این است كه خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد و ... جز مفاخر ادبیات ایران زمین هستند و بزرگ‌ترین میراث‌های فرهنگی آن، پس چگونه است كه به آنها پشت كرده‌ایم و اگر می‌شناسیم‌شان، فقط در حد اسم است و به حكم ظاهر، آن وقت به خود می‌بالیم كه چنین شاعرانی داریم و فردوسی پهلو به پهلوی هومر می‌زند و گوته به حافظ ادای دین كرده و مولا‌نا ترك نیست و چنین و چنان و سر در برف داریم كه خیل عظیمی نه از خیام رباعی ای به حفظ دارند و نه حافظ را درست می‌خوانند و نه جز رستم و سهراب و سیاوش، داستانی از شاهنامه فردوسی شنیده‌اند. پس این چه میراثی است كه در سینه‌های ما زنده نیست؟
اگر من خط به خط اشعار ازراپاوند و تی اس الیوت را به یاد داشته باشم، اگر مثل آب، كمدی الهی را روان باشم، آن وقت آنان برای من میراث فرهنگی خواهند بود و اگر از جام می حافظ‌شیراز چیزی ننوشیده باشم، چه میراثی، كه نه خانی آمده و نه خانی رفته.از این خان‌های آمده و رفته، هرچه هم كه مانده-‌ یا در تاریخ این ملك، گذاشته‌اند كه باشد-‌ در موزه‌ها جاخوش كرده‌اند. چه جالب كه ساعات كار موزه‌ها در ایران هم ساعات اداری است و این «تماشاگه های تاریخ» تا ۵ بعد از ظهر بیشتر باز نیستند و تا جماعت شال و كلا‌ه كنند كه بروند و تاریخ برجای مانده موطن‌شان را در موزه‌ها ببینند، مسئولا‌ن محترم كركره‌ها را پایین كشیده‌اند و رفته‌اند! در حقیقت ساعت كاری اغلب موزه‌ها در ایران، كاملا‌ مناسب جماعت بیكار است كه از سر بیكاری بروند و ماترك نیاكان‌شان را دید بزنند. شیوخ حاشیه خلیج فارس موزه می‌زنند و آثار باستانی ایرانی یا تقلبی‌شان را به زور دگنك و دلا‌ر به خورد بیننده‌ها می‌دهند كه به هر جان كندنیهست، «فارس» را از «خلیج» بكنند، آن وقت ما موزه‌های‌مان را در موزه‌های ملا‌لت، بایگانی می‌كنیم...البته همه اینها به چشم ظاهربین نشسته و نحن نحكم بالظاهر، اگر نه كه در باطن همه چیز بر وفق مراد است و آرام.
اصغر خوشبخت
منبع : روزنامه تهران امروز