یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


سلام آقای میرمیران


سلام آقای میرمیران
گرچو فرهادم به تلخی جان برآید باك نیست
بس حكایت های شیرین باز می ماند زمن
«حافظ»
هنرمند با آثاری كه خلق می كند، مرگ خود را به تاخیر می اندازد و سیدهادی میرمیران معمار هنرمندی كه چهارشنبه گذشته از میان ما رفت، از سال ها پیش به رغم بیماری مهلكش مرگ خود را به تاخیر انداخته بود. این تاخیر به معنای آغاز حیات دیگری نیز هست كه در برابر نیستی و نابودی قدعلم می كند و دوران جدیدی را در تاریخ شخصی هنرمند رقم می زند و بر آثار او- بسته به سهمی كه در عرصه فرهنگ و تمدن از آن خود كرده اند- مهر ماندگاری می زند. آثار معماری به تعبیری برجسته ترین مظاهر مادی فرهنگ ها و تمدن ها هستند و معماران معاصر برخلاف گذشتگان این شانس و موقعیت را دارند تا نام آنها بر روی اثر ثبت شود و به عنوان مولف اثر معماری شناخته شوند.
سیدهادی میرمیران متولد ۱۳۲۳ و فارغ التحصیل رشته معماری از دانشكده هنرهای زیبا در سال ۱۳۴۷ یكی از معماران مولفی است كه در سال های اخیر در مركز توجه بسیاری از محافل حرفه ای و آكادمیك معماری قرار گرفته است. نام او به عنوان یكی از برجسته ترین معماران معاصر ایران در كنار نام كسانی قرار می گیرد كه تلاش می كنند با نوعی برداشت از معماری سنتی ایرانی معماری جدیدی را رقم بزنند كه هم پاسخی به مسائل جامعه مدرن باشد و هم نوعی تداوم در ارتباط با معماری گذشته ایران را بتوان در آن مشاهده كرد. میرمیران معتقد بود: «... به رغم كثرت تنوع و پیچیدگی بناها، اصول، مبانی و الگوهای نسبتاً معدودی در طول زمان به اشكال مختلف در این معماری به كار گرفته شده اند... تكامل معماری ایران بیشتر بر تعالی این اصول، مبانی و الگوها استوار بوده است تا ایجاد آنها. آیا نمی توان در معماری امروز ایران نیز به همان اصول، مبانی و الگوها پرداخت و آنها را در جریان یك فرآیند خلاق تكامل بخشید...؟» و آثار معماری میرمیران جست وجویی تازه برای خلق فضاهایی نو بر مبنای برداشت هایی از معماری سنتی ایران است. همین ویژگی او را در كنار معمارانی قرار می دهد كه می توان آنان را معماران دوران گذار ایران نامید، چرا كه به تعبیر دكتر جهانبگلو، اعتبار جست وجوی نسبت تازه ای با زمان، حلقه های میانی معاصر بودن هستند.
در این زمان نگاهی جامع به آثار و افكار میرمیران به عنوان معماری صاحب سبك، نه مقدور و نه میسر است و تنها می توان به شیوه ای فهرست وار نگاهی به كارنامه حرفه ای او در طول ۳۷ سال انداخت. به رغم تجربه های متعدد میرمیران در بخش های دولتی از سال ۴۷ تا ۶۷ و مدیریت موفق طرح های شهری در اصفهان عمده شهرت و اعتبار حرفه ای میرمیران به سال های بعد از ۶۷ بازمی گردد كه با تاسیس شركت مهندسین مشاور نقش جهان- پارس و طراحی پروژه های مختلف در مقیاس ملی او را به عنوان یكی از برجسته ترین معماران ایرانی به جامعه فرهنگی معرفی كرد. از پروژه های اجرا شده و در دست اجرای او می توان به ساختمان سركنسولگری ایران در فرانكفورت، ساختمان كانون وكلای دادگستری در تهران، ورزشگاه رفسنجان، سفارت ایران در تایلند، كتابخانه شیراز و... اشاره كرد. میرمیران همچنین در بسیاری از مسابقات معماری داخلی و بین المللی جوایزی كسب كرده بود كه از آن جمله می توان به مسابقه كتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، جایزه بزرگ معمار سال های ۸۱ و ۸۲ (برای مجموعه فرهنگی رفسنجان و كانون وكلا و...) اشاره كرد. او در سال ۸۴ موفق به دریافت نشان افتخار از دستان رئیس جمهور وقت سیدمحمد خاتمی شد.
سه، چهار ماه پیش قرار بود برای روزنامه مطلبی درباره ساختمان سركنسولگری ایران در فرانكفورت بنویسم، از طریق منشی اش قرار گذاشتم و به دفترش رفتم. وارد اتاق شدم، گفتم سلام آقای مهندس میرمیران! روی ویلچر نشسته بود و انگار بیماری در تمام سلول های او رخنه كرده بود. موضوع را گفتم و او شروع كرد به صحبت كردن. بهت زده بودم و حال خوشی نداشتم. معمار پرآوازه تمام سال های دوران دانشجویی من و هم نسلان من روبه رویم روی ویلچر نشسته بود، با چهره ای ورم كرده و صدایی كه درنمی آمد از رویای معماری ایرانی می گفت. جمله اش را خوب به خاطر می آورم كه گفت معماری ای كه سقفش و دیوارهایش آینه است و كفش آب، اگر رویا نباشد پس چیست؟ من بهت زده بودم از آن وضعیت، و حال خوشی نداشتم. نه گفت وگو را ادامه دادم و نه مطلبی برای روزنامه نوشتم.
امروز میرمیران رفته است و به یك معنا او و حكایت های شیرین او حیات دیگری را آغاز كرده اند. او از مرگش پیشاپیش آگاه بود. با آن بیماری مهلكش و زمانی كه یكی از گالری های خانه هنرمندان را به نامش می كردند، می دانست رفتنی است. هر كسی این را می دانست. مگر می شد خود میرمیران نداند؟ او و آثارش امروز حیات دیگری را آغاز كرده اند. آثاری كه باید آنها را خواند و نقد كرد و آموختنی های آنان را آموخت و به دور از اسطوره سازی های رایج نسبت به آنها نگاهی واقع بینانه داشت. یادش گرامی.
علی اعطا
منبع : روزنامه شرق