پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

جاذبه ودافعه ی دولت


جاذبه ودافعه ی دولت
اصولا مقوله ی دولت در بین دیدگاه های مختلف دارای بار معنایی و مفهومی خاصی است به شکلی که تعریف آن مختلف و به تبع مفهوم ان نیز متفاوت است که البته این اختلاف در مفاهیم و تعاریف نتیجه ی اختلاف مبانی فکری و اعتقادی نظام های سیاسی است.
اما در نظام سیاسی اسلام به علت عدم برخورداری از دانش بومی سیاست و استقلال از مفاهیم و تعاریف سیاست غیر – بسیاری از معضلات مدیریتی و ساختاری _شکل بهنجار و کپی شده ی دنیای غرب است با این تفاوت که بر آن مدیریت ارزشی اعمال شده و از با مخرب آن کاسته شده است.
در مباحث سیاسی و بسیار تامل برانگیز آقای امیرطرهان امرائی که با عنایت به بومی سازی دانش سیاست ارائه می شود نظرات شگرف و بدیعی مطرح شده است که جای تفکر بسیار دارد.
ایشان با تاکید بر بومی سازی دانش سیاست و گوشزد کردن خلاء مخرب آن _"در بحث جاذبه و دافعه ی دولت" اصولا ارزشی را قربانی جاذبه ی محض نهاد "دولت" می داند.
(در نظر وی دولت به معنای سه قوه ی حکومتی_یک "نهاد درون حکومتی" است )
در این دیدگاه با نگرش به افق آرمانی سیاست اسلامی _آنچه باعث فرو ریختن ونیز تشریفاتی شدن ارزش ها شده است عدم مدیریت صحیح دولت بر فراخوان عناصر انسانی قلمداد می شود به این معنی که عدم قرائت صحیح از نهاد دولت و نقش کار کردی آن و در مقابل ناتوانی درمدیریت مشارکت عامه در نظام _ باعث شده است که نهاد دولت به محلی از اشتغال تعریف شود حال آنکه آقای امرائی با ارائه ی ادله و اسناد روایی و قرآنی در پردازش بومی دانش سیاست _نهاد دولت را فقط محل مسؤلیت و جایگاه حق الناس تعریف می کند .
این تعریف ارزشی و آرمانی که در نظرگاه وی به شکل آکادمیک پرداخت شده است افق آرمانی سیاست را آماج عملی و کاربردی دانش سیاست می داند .
در این رویکرد به سیاست _ بعد از مقام مطلقه ی رهبری که زعیم حکومت است _ دولت به عنوان یک نهاد خدمت _ محل مدیریت ارزش ها و جایگاه نصب عناصر ارزشمند انسانی است که در عملیاتی کردن آن اصل شایسته گماری مطرح شده است به این معنی که "نهاد درون حکومتی دولت" نمی تواند و نباید محل اشتغال تعریف شود چرا که فلسفه ی وجودی دولت چیزی فراتر از اشتغال است.
این قرائت از نهاد دولت که جایگاهی برای اشتغال است تمام ارزشها را تحریف نموده و نیز در بستر اجتماع باعث هدررفت استعدادها و قوه های کارآفرین شده است بطوریکه از نظر روانی_ عناصر انسانی با هدف اشتغال در پیکره ی دولت بطور ناخواسته باعث مرگ ابعاد تکاملی خود می شوند .
این امر در بررسی روانشناختی سیاسی کاملا قابل تبیین است که هنجار شدن محیط دولت برای کسب درآمد وتنها تکیه گاه مطمئن در امرار معاش _گستره ای از جریانات ناموافق را تولید و گسترش می دهد که در نهایت باعث عواقب مخربی برای خود دولت خواهد شد.
آنچه آقای امرائی در مباحث خود در ارائه ی کارآمد این دیدگاه و پرداخت حقوق افراد ملت به شکل تشریح می کند شکلی از ساختارسیاسی کاملا منطبق بر اصول و مبانی وحیانی و قرآنی است و دولت را فقط یک نهاد خدمت گزار به نظام امام وامت می داند که در عملیاتی شدن آن_ دولت بجز قوه ی جاذبه ی محض که ویرانگر است صاحب قوه ی دافعه وعناص انسانی اجتماع را هدایت در مجاری ارزشی وخود جوش می کند که در اجرایی شدن اصل شاسته گماری _استعدادها همسنخ کارکردها خرج می شوند با این توضیح که دولت مجبور به استفاده از هزینه های سنگین برای مدیریت نیست بلکه تعدیل خواسته ها و خواهش ها باعث نصب عناصر انسانی با میل و رغبت در منصب های درون دولتی و برون دولتی می شود که نتیجه ی آن در وهله ی اول سامان پرداخت حق الله و حق الناس و تقویت خود دولت می شود.
بررسی بحث جاذبه و دافعه ی دولت در این مختصر نمی گنجد . تفصیل آن در کتاب مهندسی سیاست نوشته ی آقای امیرطرهان امرائی به شکل آکادمیک ارائه شده است ضمن اینکه این کتاب اولین اقدام در جهت بومی سازی دانش سیاست است و در آن مباحثی مطرح گردیده است که رویکرد شگرف وی از منظر قرآن و منابع روایی به دانش سیاست را نشان می دهد.
این مختصر با اجازه ی نویسنده قبل از چاپ کتاب تقدیم شد .
با تشکر شیخ کامران علیزاده
حوزه ی علمیه ی دزفول