شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

مذاکره با آمریکا در شرایط برابر


مذاکره با آمریکا در شرایط برابر
ـ گفتگو با علی شمخانی
مذاكره با آمریكا نیز یكی از راه حل های پیشنهادی است كه بحث های مشخصی در موافقت و مخالفت با آن در بین نخبگان انجام شده است. در همین خصوص علی شمخانی وزیر دفاع دولت اصلاحات معتقد است؛ مذاكره با آمریكا در صورتی امكان پذیر است كه ایالات متحده به صورت همتراز، بدون زیاده خواهی و بر اساس قوانین مورد پذیرش بین المللی بر سر میز مذاكره حاضر شود.
امیر دریابان علی شمخانی، رئیس مركز تحقیقات راهبردی دفاعی در گفت وگو با خبرگزاری مهر به بیان دیدگاه های خود در زمینه مسئله هسته ا ی، اوضاع داخلی و منطقه و نیز احتمال مذاكره ایران با آمریكا پرداخت كه مشروح آن در زیر می آید؛
● آقای مهندس شمخانی، برخی معتقدند دولت خاتمی برای حفظ حق هسته ای ایران از راه مذاكره پیش می رفت، اما احمدی نژاد معتقد است كه حق انرژی هسته ای را به هر قیمتی كه شده باید حفظ كرد، آیا انرژی هسته ای باید در خدمت كشور باشد یا كشور در خدمت انرژی هسته ای؟
نباید اینگونه فكر كرد كه دولت خاتمی، از طریق مذاكره به دنبال حفظ حق هسته ای ایران بود و احمدی نژاد بر این باور است كه به هر قیمتی كه شده باید این حق را حفظ كرد. هر دوی اینها معتقد بوده و هستند كه ما باید توانمندی غنی سازی و تكنولوژی كامل انرژی هسته ای را در حد صلح آمیز كسب كنیم. به نظر من مثلثی وجود دارد كه سه ضلعش مشخص می كند كه چگونه باید عمل كرد. ضلع اول شرایط حاكم بر اوضاع داخلی، منطقه و جهان است. ضلع دوم هدف و ضلع سوم نحوه عملكرد است. نحوه عملكرد تابع شرایط حاكم بر داخل و خارج و هدف است.
در برنامه ریزی برای نیل به یك هدف سه اصل اساسی وجود دارد؛ اصل اول سیاست تهاجمی، اصل دوم سیاست فعال و اصل سوم سیاست ابتكاری است، اما متاسفانه در ادبیات سیاسی ایران این مباحث با همدیگر اشتباه گرفته می شود در حالی كه كاملا واضح است كه سیاست تهاجمی در قبال سیاست تدافعی، سیاست فعال در قبال سیاست غیر فعال و سیاست ابتكاری در برابر سیاست ساده و خطی قرار دارد.
سیاست ابتكاری از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است چرا كه این سیاست مبتكرانه است كه مشخص می كند در چه شرایطی باید از چه نوع سیاستی (تهاجمی، تدافعی، فعال، غیر فعال) استفاده كرد. سیاست تهاجمی فاقد خصیصه ابتكار گل زدن به تیم خودی است، همانگونه كه مطرح كردن هولوكاست با ادعای اینكه سیاست ما فعال است چیزی جز گل زدن به دروازه تیم خودی نیست.
در هدف رسیدن به انرژی هسته ای صلح آمیز همه مسوولان نظام و مردم ما متحد و یكصدا هستند و هیچ دیواری اعم از اعتقادی، سیاسی، قومی، فرهنگی و سنی بین ملت ایران برای رسیدن به این حق مسلم وجود ندارد، اما مهم این است كه ما به این حق مسلم دست پیدا كنیم.
چرا كه بسیار ناگوار است كه پس از صرف هزینه های میلیاردی و امنیتی كردن فضای كشور ما را از رسیدن به این حق مسلم محروم كنند و اگر این محروم شدن به نام ما ثبت شود تلخ ترین ثبتی خواهد بود كه در تاریخ این كشور صورت گرفته است. دستیابی به توانمندی انرژی هسته ای صلح آمیز سیاست پایدار جمهوری اسلامی ایران است، شاید گروهی به منظور زیر سوال بردن اصل سیاست پایدار(داشتن توانمندی تكنولوژی صلح آمیز هسته ای) چنین تفكیكی را ناخواسته دامن می زنند.
● طرح پیشنهادی شما برای حل مسئله هسته ای چیست؟
با توجه به تعریفی كه از انرژی هسته ای ارائه شد باید ابتدا مشخص كنیم كه «استراتژی مادر» یا « grand sterategy» كشور چیست. به نظر می آید استراتژی ما، در جمهوری اسلامی ایران دستیابی به توانمندی انرژی صلح آمیز هسته ای است و برای دستیابی به این حق مسلم، توجه به سه نكته بسیار اساسی است.
اول اینكه اگر «استراتژی مادر» كشور مسئله هسته ای است پس نباید به استراتژی های پراكنده دیگری پرداخت كه این استراتژی مادر را تضعیف كند. اگر این را پذیرفتیم پس باید تمام سیاست های داخلی اعم از سیاست های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و نیز روابط خارجی در راستای تقویت این «استراتژی مادر» تنظیم شود.
از قرائن و بیانات مسوولان عالی رتبه نظام استنباط می شود كه استراتژی بزرگ كشور نیل به تكنولوژی صلح آمیزهسته ای است و اگر این یك انتخاب است باید تمام اقدامات داخلی و خارجی در تراز و سطح عالی ( استراتژی های دیگر )، موید، هم جهت و تقویت كننده استراتژی بزرگ باشند و این نیازمند انسجام و وحدت در حوزه داخلی و اعمال سیاست های كارآمد و سنجیده در حوزه خارجی و دیپلماسی است.
اجتناب از هرگونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف كننده و حتی غیرهمسو و یا خنثی، نشانگر هنر مدیریت كلان و راهبردی خواهد بود و اعمال هرگونه سیاست داخلی و خارجی تضعیف كننده، غیرهمسو و یا خنثی نشان از فقدان این هنر به عنوان یكی از لوازم اساسی حاكمیت به حساب می آید.
پس از پذیرفتن این اصول و عمل در چارچوب این معنا(استراتژی بزرگ)، بنیاد هسته ای نیز باید بر پایه برآوردهای صحیح و مبانی اصولی پایه گذاری شود. شاید خواندن كتاب «برنامه شاه، جاه طلبی فراتر از حد » به عنوان یك تجربه در این رابطه قابل بهره برداری باشد.
نكته دوم این است كه خود استراتژی هسته ای نیز باید بر بنیاد صحیحی بنا شده باشد و گام هایی را برای رسیدن به آن برداریم كه تقویت كننده خود استراتژی هسته ای باشد ونكته سوم كه بسیار حائز اهمیت است این است كه نباید برساختار پیش برنده مسئله هسته ای اختلاف و آشفتگی وجود داشته باشد اما متاسفانه در مقطع كنونی ساختار پیش برنده مسئله هسته ای دارای اختلاف درون ساختاری و ناهماهنگی در اجرای سیاست هاست.
درمقطع كنونی هم بنیاد استراتژی انرژی هسته ای ما غلط است و هم می توانستیم در گام هایی كه برای رسیدن به این هدف برمی داریم صحیح تر عمل كنیم. ولی ما سیاست تهییج داخلی را به عنوان یك سیاست آسان و تاكتیكی در راستای تضعیف استراتژی هسته ای به كار گرفتیم. در مقطع كنونی برای رسیدن به حق مسلم ایران در دستیابی به انرژی صلح آمیزهسته ای گام هایی برداشته شد كه این حق را تضعیف و حتی شك برانگیز كرد. محتاط بودن اتفاقی سیاست های خارجی دولت خاتمی اجازه بروز و آشكار شدن این بنیاد غلط را نداد، اما سیاست تهاجمی فاقد ابتكار دولت نهم این بنیاد غلط را آشكار كرد، البته این به مفهوم ارزش داشتن مطلق هیچ یك از این روشها نیست. توجه عملگرایانه به این سه نكته موثرترین راه حل برای مسئله هسته ای است.
● به نظر شما آیا جمهوری اسلامی ایران در شرایط فعلی باید تعلیق غنی سازی را بپذیرد یا نه؟
در خواست حریف از ما تنها تعلیق غنی سازی نیست، بلكه خواسته های بیشتری دارد و غنی سازی تنها بخشی از خواسته های حریف از ماست. او یك بازی را با جمهوری اسلامی ایران شروع كرده كه من آن را شبیه بازی «اسكواش» می دانم. در ابتدای این بازی به توپ هسته ای ایران به اشكال مختلف ضربه می زد و فشار را مطابق جایی كه می خواست توپ فرود آید تنظیم می كرد، اما در مقطع كنونی حریف بازی را از «اسكواش» به «پینگ پنگ» تبدیل كرده و به جای یك راكت دو راكت را در دست گرفته كه پتانسیل هر كدام از این راكت ها با دیگری متفاوت است.
به همراه راكت هسته ای یك اجماع علیه توپ هسته ای ایران وجود دارد كه همین قدرت ضربه راكت را چندین برابر می كند. از سوی دیگر، حریف میز این بازی را نیز در قالب یك خط كشی جدید و غیر استاندارد و در چارچوب یك قطعنامه علیه ایران خط كشی كرده و حتی با پذیرفتن تعلیق غنی سازی از سوی ایران نیز حاضر به پاك كردن این خط كشی نیست.
راكت دوم كه حریف در این بازی برای ضربه زدن به توپ هسته ای ایران به دست گرفته راكت اتهام دخالت ایران در امور عراق است. هر یك از این راكت ها در عین اینكه همزمان با همدیگر عمل می كنند از اصول خاصی برای عمل كردن پیروی می كنند و همین بازی را بسیار پیچیده می كند. این بازی بسیار پیچیده بوده و تعلیق غنی سازی تنها بخشی از یك سناریو است.
● برخی اینگونه القا می كنند كه غنی سازی با انرژی صلح آمیز هسته ای كاملا متفاوت است و اگر جمهوری اسلامی ایران به دنبال انرژی صلح آمیز هسته ای است پس چرا تا این اندازه بر غنی سازی تاكید می كند؟
چرخه سوخت و غنی سازی تنها قسمتی از سیكل انرژی هسته ای و انرژی، تنها بخشی از تكنولوژی هسته ای است. برای كشوری كه استعداد معدنی، تاریخ علمی گسترده و نیازمندی های توسعه ای فراوانی دارد دستیابی به چرخه كامل انرژی هسته ای یك امر كاملا حیاتی است. چرخه غیر كامل و ناقص انرژی هسته ای به معنای صرف هزینه های اضافی و وابستگی به قدرت های هسته ای است.
زمانی كه چالش هسته ای ایران شروع شد ایالات متحده آمریكا مخالف تكمیل نیروگاه بوشهر بود و حتی داشتن نیروگاه را برای ایران مجاز نمی دانست، اما در حال حاضر این مشكل رفع شده است.
● برخی ها بر این باورند از آنجا كه احمدی نژاد سیاست فعال را دخالت در امور مداخله گران می دانند مطرح كردن هولوكاست در شرایط فعلی اقدام صحیحی بوده است، نظر شما چیست؟
ما باید بدانیم كه «استراتژی مادر» كشور چیست و چه زمانی باید دخالت كنیم و اصلا چرا باید دخالت كنیم. برای انجام هر اقدامی باید در راستای تقویت استراتژی مادر عمل كرد. از طرفی در مدت ۲۷ سال كه از انقلاب می گذرد اگر بزرگان نظام مصلحت می دانستند هولوكاست را مطرح می كردند چرا كه هولوكاست یك كشف جدید نیست. ما باید بر اساس پتانسیل های مادی خود و پتانسیل های دشمن دست به اقدام عملی بزنیم و بدانیم كه خداوند به جز از مجرای طبیعی دست به امداد غیبی نمی زند. سوال این است كه آیا این گونه مسائل منجر به تقویت استراتژی بزرگ كشور شد و یا آن را تضعیف كرد؟ كه پاسخ ها و استدلال های متناقضی در این زمینه وجود دارد.● بسیاری از كارشناسان و صاحب نظران بر این باورند كه تنها راه حل مسئله هسته ای ایران مذاكره با آمریكاست آیا شما هم همین نظر را دارید؟ از طرفی مذاكره با آمریكا در شرایطی كه رفتارهای خصمانه اش علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه دارد چگونه قابل توجیه است؟
البته پاسخ «آری» یا «خیر» به تنهایی برای این سوال كافی نیست. ما باید ببینیم كه احساس امروز آمریكا و احساس خیالی محافظه كاران كاخ سفید نسبت به جمهوری اسلامی چیست.در حال حاضر آنها احساس می كنند كه در طول سه ماه گذشته توفیقات زیادی را در حوزه مسائل منطقه ای به دست آورده اند و نیز قدرت مانور جمهوری اسلامی را كمتر از دیروز می دانند. از طرفی آمریكا قدرت كنترلی خود را رو به فزونی دیده و احساس می كند كه هنوز می تواند پیروزی های بیشتری را به دست آورد لذا از به نتیجه رسیدن فشارها علیه ایران امیدوارتر از گذشته است.
آمریكا احساس می كند كه افزایش فشار بر ایران برایش هزینه ای در بر ندارد و از آنجا كه گزینه اقدام نظامی علیه ایران را به عنوان ابزار فشار انتخاب كرده است، لذا خود را مخاطب و تصمیم گیرنده اصلی در این وضعیت می داند.
● به نظر شما در چنین شرایطی می توان با آمریكا به توافق رسید؟
آمریكا تا به امروز جلوی هرگونه معادله مصالحه آمیز را گرفته است و در این مسیر به شكل ظریفی حتی از موضع «مذاكره خواهی» كارشكنی می كند، لذا در رفتارها و سیاست های آمریكا تضاد و تناقضی دیده می شود كه ناشی از انباشت عناد تاریخی است. ابتدا باید دانست كه مذاكره با ارتباط فرق دارد و مذاكره موضوعی و گسسته با مذاكره دائمی و پایدار متفاوت است. ما در موضوع افغانستان با آمریكا مذاكره كردیم و در حال حاضر نیز باید مفاهیم مربوط به مذاكره را كاملا تعریف كرد.
از طرفی باید دانست كه سیاست مذاكره با اروپا به تنهایی نتوانسته است مشكل جمهوری اسلامی ایران را حل كند البته نباید انكار كرد كه ما در جریان مذاكرات با اروپا، روسیه و چین دستاوردهای قابل توجهی را به دست آورده ایم كه از مهمترین آنها می توان به كاهش محبوبیت و نفوذ آمریكا در منطقه و در كشورهای اروپایی و ایجاد تاخیر در اجماع علیه ایران اشاره كرد.
در مقطع كنونی، آمریكا دو راكت را علیه ایران به دست گرفته اما باید بداند كه اولا نمی تواند آبشار بزند و ثانیا قادر نیست تور میز بازی را پاره كند چرا كه این تور از تار و پود وحدت مردم و مسوولین ساخته شده است. مذاكره با آمریكا در صورتی امكانپذیر است كه ایالات متحده به صورت همتراز، بدون زیاده خواهی و بر اساس قوانین مورد پذیرش بین المللی بر سر میز مذاكره حاضر شود.
● آمریكا اسنادی را فاش كرده كه ایران را متهم به دخالت در امور عراق می كند حال سوال این است كه دخالت ایران در امور عراق با توجه به ۱۴۰ هزار سرباز آمریكایی مستقر در عراق و تجهیزات قابل توجه نظامی آمریكا در عراق چگونه قابل توجیه است؟
نكته ظریف این مسئله اینجاست كه عراق در حال حاضر تحت اشغال و قیمومیت آمریكا قرار دارد و وجود هر گونه ناامنی در عراق نشان از ضعف سیاست های آمریكاست.
آمریكا در یك تقسیم بندی وهمی و خیالی دو گونه تعریف مستقل از دخالت ایران در عراق ارائه می دهد، تعریف اول دخالت ایران در قالب مسائل همسایگی تاریخی بوده و تعریف دوم دخالت ایران در عراق به منظور ایجاد ناامنی و بی ثباتی است. ایالات متحده تعریف نوع اول را می پذیرد، اما تعریف دوم از دخالت ایران در عراق را به هیچ وجه قابل قبول نمی داند.
جمهوری اسلامی ایران همواره وجود یك عراق مستقل مردمسالار و دارای همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان را در دستور كار خود داشته و خواهد داشت. آمریكا برای حل عناد تاریخی خود با جمهوری اسلامی ایران همواره به دنبال حل این دشمنی از موضع برتر است و لذا دائما بهانه جویی می كند و اتهام دخالت ایران در عراق، از آمریكای بهانه جو بعید نیست.
دخالت ایران در عراق به شكلی كه آمریكا ایران را متهم به آن می كند با منافع جمهوری اسلامی ایران كاملا متضاد است و هیچ كشوری منافع خود را قربانی رفتار متضاد نمی كند. از طرفی موضوع دخالت ایران در عراق از سوی خود عراقی ها، افسران بازنشسته اطلاعاتی آمریكا و حتی برخی از مقامات كاخ سفید محل تردید است.
● آینده عراق را پس از خروج نیروهای آمریكایی از این كشور چگونه پیش بینی می كنید؟ و خروج آمریكا از عراق، كی و چگونه معنا می دهد؟
چگونگی و زمان خروج آمریكا طبیعتا پیامدهای مختلفی را می تواند در صحنه عراق داشته باشد و آینده عراق هم بر اساس پاسخ به این دو سوال قابل ارزیابی است. در حال حاضر، خود عراقی ها بر این باورند كه خروج نیروهای آمریكایی از عراق سبب افزایش و تشدید درگیری های قومی و فرقه ای در این كشور می شود. اما سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران خروج نیروهای اشغالگر آمریكایی از عراق است. چرا كه آمریكا بر خلاف ادعای اولیه اش به عنوان یك نیروی آزاد ساز شناخته نمی شود بلكه همه او را یك اشغالگر می دانند كه در شكل گیری حوادث داخلی عراق در راستای تثبیت خود معادلاتی را طراحی و اجرا می كند كه سبب ایجاد ناامنی در این كشور شده است.
● فكر می كنید قطعنامه دیگری علیه ما صادر شود؟
ما می توانیم صدور قطعنامه ها را از طریق انجام مذاكرات و روابط دیپلماتیك و همچنین بیان برخی حقایق به تاخیر انداخته و یا متن و مواد آن را تعدیل و حتی تضعیف كنیم.
● با توجه به اینكه شما عضو شورای راهبردی سیاست خارجی نیز هستید، چرا این شورا همكاری لازم را با تیم هسته ای ندارد و آیا خود شورا جلسه ای برگزار كرده و گزارشی هم به رهبر معظم انقلاب ارائه داده است یا خیر؟
این شورا جلسه هایی را برگزار كرده است و گزارش هایی را در زمینه های سیاسی، اقتصادی، تقدیم رهبری كرده و این روال كماكان ادامه دارد، اما شورای راهبردی سیاست خارجی هیچ گونه رابطه رسمی با تیم پیش برنده مسائل هسته ای ندارد چرا كه برخی ها معتقدند نوعی سنگینی وزن در همكاری با این تشكیلات وجود دارد ضمن اینكه باید توجه داشت كه شورا گزارشات خود را به عنوان مشاور تقدیم رهبر انقلاب می كند.
● آیا كسی در این بین كارشكنی می كند؟
كارشكنی در اینجا معنا ندارد چرا كه كار این شورا اجرایی نیست از طرفی عدم همكاری یا همكاری در غیر زمان لازم كارشكنی به حساب نمی آید.
● با توجه به انتصاب جنابعالی از سوی مقام معظم رهبری در تاریخ ۴/۸/۸۴ به عنوان رئیس مركز تحقیقات راهبردی دفاعی، بفرمایید تا به حال چه اقدامات مهمی در این مركز صورت گرفته و آیا گزارشی هم به رهبر انقلاب ارائه شده است؟
ما در این مركز اقدامات تحقیقی و پژوهشی بسیار مناسبی را در حوزه های سیاسی، امنیتی، دفاعی، اقتصادی و هسته ای انجام داده ایم و گزارش های خوبی را هم به رهبر انقلاب ارائه كرده ایم.
● شما در مراسم تودیع وزارت دفاع به وزیر آینده دفاع توصیه كردید كه از جایگاه نخست این وزارتخانه صیانت كرده و از حواشی بپرهیزد، عملكرد وزیر فعلی دفاع را چگونه ارزیابی می كنید؟
من برای پاسخ دادن به این سوال از نظر اخلاقی مشكل دارم و از طرفی هنوز برای ارزیابی عملكرد ایشان زود است و من پاسخ سوال شما را یك سال دیگر می توانم بدهم. از طرفی من توفیق وزارت دفاع را در حفظ آن برجستگی، جزو توفیقات خودم می دانم.
● شما در حادثه سقوط هواپیمای سی ۱۳۰ اعلام كردید كه این حادثه قابل پیشگیری بود، این حادثه چگونه قابل پیشگیری بود و چرا برای آنتونوف ۷۴ تكرار شد؟
من در زمان سقوط آنتونوف ۷۴ مسوولیتی نداشتم، اما اینگونه سوانح هوایی از طریق بالا بردن ضریب امنیتی پروازها قابل پیشگیری است. به میزانی كه هوشیاری ایمنی ما در حوزه كاری مان بالا رود به همان میزان حوادث و سوانح كاهش می یابد.
● چرا لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی كه در زمان وزارت شما به مجلس شورای اسلامی ارائه شد با هیاهو و جنجال از به تصویب رسیدن ناكام ماند؟
لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی یك سنت تاریخی است كه از قبل از انقلاب ما بین سازمان هواپیمایی كشوری و نیروهای نظامی هوایی وجود داشته و از یك منطق علمی و كاربردی پیروی می كند. لایحه تنظیم نظام جامع هوانوردی به منظور بالا بردن ضریب امنیتی پروازها، تفكیك وظایف نیروهای نظامی از غیر نظامی و شفاف سازی وظایف نظامیان به مجلس شورای اسلامی ارائه شد، اما متاسفانه به تصویب نرسید.
● اخیرا خبری منتشر شد مبنی بر اینكه شما به رغم مخالفت های شدید سازمان حفاظت محیط زیست درخواست صدور مجوز خارج از نوبت از وزارت صنایع و معادن برای ساخت یك كارخانه در جنگل های شمال را نموده اید آیا این صحت دارد؟
نه من، نه خانواده من و نه خاندان شمخانی در طول تاریخ هیچ گونه درخواست و تقاضایی از هیچ وزارتخانه ای به ویژه وزارت صنایع نداشته ایم و از سوی دیگر، من خوزستانی هستم و هیچ ارتباطی با شمال كشور نمی توانم داشته باشم.
● اگر نكته ناگفته ای درباره خودروهای وارداتی وزارت دفاع برای نیروی انتظامی و اهدای این خودروها به صدا و سیما و درگیری های موجود در این زمینه وجود دارد بفرمایید؟
این موضوع یك جریان كاملا سیاسی بود و از طرف فردی صورت گرفت كه قصد شركت در انتخابات ریاست جمهوری را داشت. این فرد كسی بود كه فقط نوسازی ابزاری را در نیروی انتظامی انجام داد در حالی كه نوسازی نرم افزاری نیروی انتظامی در زمان بنده صورت گرفت، اما آنها با تهمت قاچاقی وارد كردن این خودروها به وزارت دفاع آن را به صدا و سیما هدیه دادند، در حالی كه نیروهای مسلح به خاطر معافیت از مالیات نیازی به واردات قاچاقی ندارد و ما این خودروها را به صورت رسمی وارد كرده ایم. متاسفانه در كشور متهم سازی و بازی با حیثیت افراد برای صعود و ارتقا به یك ارزش تبدیل شده و این پدیده نامیمون و آزاردهنده ای است. خدایا آنی مرا به خودم وامگذار.
منبع:http://www.noandish.com/com
منبع : خبرگزاری فارس