دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


ترس از مدرسه


ترس از مدرسه
هنوز چند روزی به شروع فصل مدرسه باقی نمانده بود که فرید كوچولو، با مامان تو خیابون ها، كوچه و بازارها از این مغازه به آن مغازه به دنبال خرید لباس فرم مناسبی بودند، كه مدرسه گفته بود. حتماً باید رنگش سرمه ای با خطهای سفید روی آستین باشد! برای خواهر بزرگش هم روپوشی كرم رنگ با مقنعه ای سرمه ای كه مخصوص بچه های راهنمایی بود! مجید برادر بزرگترش هم باید كله اش را نمره چهار می زد! دل تو دلش نبود، نمی فهمید اینقدر التهاب مامان و خواهر بزرگش از چیه؟ او دائم تو خانه می گفت: باز هم شروع شد، باید و سختگیری های مدیر و ناظم و اخم و تخم معلم را تحمل كنیم! باز هم تنبیه! باز هم درس! تكلیف و جریمه! حیف، چقدر زود گذشت، كاش اصلاً مدرسه نمی رفتیم! طفلك فرید، اینها را كه می شنید و صحبت های مامان رو كه می گفت توی مدرسه مواظب باش این كار را نكنی . درس نخوانی، خانم معلم كتكت می زند و شنیده بود، بچه های شیطون را می اندازند تو اتاق های تاریك و... بابا می گفت آخر كه چی لیسانس بگیرند، بیكار و بی عار، ویلون تو خیابونها. فرید كوچولو اینها را می شنود . پاك ترس ورش می دارد، یعنی مدرسه اینقدر بده! چقدر سختگیرن! چند روز مونده به شروع سال پاشو توی یك كفش می كنه كه من مدرسه نمی روم، جیغ می كشید و گریه می كرد كه مدرسه را دوست ندارم.
دلیل اینكه بچه ها از مدرسه رفتن می ترسند چیست؟
ترس: Fear
روانشناسان معتقدند ترس یك حالت هیجانی است نسبت به خطر یا یك محرك مضر كه شخص از آن آگاه است. عامل ترس می تواند یك شی ء باشد، یك انسان یا مسئله و موقعیت مشخص.
مدرسه هراسی یا ترس از مدرسه
ترس غیر منطقی از مدرسه در واقع معادل واژه School refusal به معنی امتناع از مدرسه رفتن است و یكی از نشانه های اضطراب جدائی از والدین، خانه، خانواده یا شرایطی است كه به آن دلبسته و وابسته شده بود.
- امتناع از مدرسه رفتن در هر سنی دیده می شود، اما معمولاً در ابتدای هر مقطع به صورت واضح تر و عینی تر خود را نشان می دهد. تقریباً این مسئله در بین پسرها و دخترها در سنین آغاز مدرسه به طور یكسان دیده می شود، اما در سطوح بالاتر با اندكی تفاوت از یكدیگر سبقت می گیرند. در خانواده هایی كه بچه ها با فاصله های زیاد از یكدیگر متولد می شوند شایعتر بوده و همانطور كه گفته شد شایع ترین دلیل ترس از مدرسه در بین كودكان و در بدو ورود به مدرسه ناشی از اضطراب جدایی از والدین بخصوص مادر است.
- معمولاً مادران بچه هایی كه دچار اضطراب جدایی هستند شخصیتی افراطی، مضطرب، بیش از اندازه حمایت كننده، مردد، غیرمنطقی، حساس و عاطفی (سمپاتیك) دارند كه اضطراب خود را با بیان افكار منفی و اضطراب آلود و عمل خود به بچه ها منتقل می كنند.
- اغلب مادران كودكانی كه ترس از مدرسه رفتن دارند، افرادی وسواسی، كم تحمل، نكته سنج و موشكاف هستند كه احتمالاً خود یا یكی از نزدیكانشان در كودكی دچار همین مشكل بوده اند.
- ترس یا امتناع از مدرسه بیش از آنكه علت شخصیتی، عاطفی یا... داشته باشد، ناشی از یادگیری است. مادر یا پدری كه در ارتباط خود با كودكان مفاهیم و نكته های منفی از محركها و مكانهایی مثل مدرسه یا درس خواندن می دهند وقتی تجربه های منفی توأم با وحشت و ترس و اضطراب، خود را از دوران تحصیل و مدرسه، تنبیه و توبیخ ها به بچه ها انتقال می دهند و از آنها می خواهند مواظب رفتارهایشان باشند، خواه ناخواه، بذر امتناع و ترس از مدرسه را در افكار آنان می كارند.
یك تجربه
- علی كلانترزاده دانش آموز كلاس پنجم ابتدایی می گوید:من هیچ وقت از مدرسه رفتن نترسیدم، یادم می آید هفته اول مهر بود، درست تا یك هفته هیچ تكلیف و مشق به ما ندادند، فقط خانم معلم می آمد در مورد كتابها و درسهایمان چیزهایی می گفت و می رفت، همیشه لبخند می زد، هیچ وقت ندیدم اخم كند یا كسی را كتك بزند.یادم می آید بعضی از بچه ها با مامان هاشون اومده بودند مدرسه، چندتایی گریه می كردن، خانم معلم با خنده به بچه ها گفت، بگین مامانتون بره خونه، بچه ها هم رفتن به مامانها گفتند برن خونه.خانم معلم با مهربانی توضیح می داد از هفته آینده دفترچه بیاریم و مشقهایمان را چطور بنویسیم. خیلی از او خوشم آمده بود.از علی می پرسم چطور شد از مدرسه رفتن نترسیدی؟ می گوید: آخه مامان من معلم بود، قبل از شروع مدرسه من را با خودش آورد مدرسه و با ناظم و معلم ها بازی می كردیم، با بچه های كلاس پنجم دوست شده بودیم.مامان همیشه تو خونه از معلم ها، مهربانی هاشون و دلسوزی هاشون تعریف می كرد. راستش هیچ ترسی نداشتم، اما یكی دو تا از بچه ها هی گریه می كردند. تا جایی كه با چند تا از بچه ها دست ها و پاهاشون را گرفتیم، آوردیم كلاس، همین كه خانم معلم چند تا شكلات به اونها داد ساكت شدند و یادشان رفت برای چی گریه می كردند.
- یعنی هیچ وقت نشده از مدرسه بترسی؟ راستش یادمه فقط یك بار كودكستان وقتی مادرم من رو تنها گذاشت و رفت تا ۵ دقیقه گریه می كردم! اما خانم معلم وقتی تشویقم كرد بازی كنم و نقاشی بكشم همه چیز را فراموش كردم.
ترس از مدرسه در مقاطع مختلف
تجربه نشان داده امتناع یا ترس از مدرسه در هر سنی دیده می شود. اما علت ها و دلایل متفاوتی دارد.
مقطع ابتدایی: نقش والدین و اضطراب جدایی این سن مصادف است با ساخت طرح واره هایی از محیط اطراف كه توسط نزدیك ترین افراد به فرد انتقال داده می شود، كودك ۶ یا ۷ ساله آمادگی بسیار زیادی برای دریافت، ذخیره و حفظ اطلاعاتی دارد كه نزدیكان به خصوص پدر و مادر، خواهر و برادر، در مورد یك شیء، مسئله، مكان یا فرد به او می دهند. هر گونه برداشت منفی و انتقال آن به كودك، التهاب، دلواپسی، تشویش، اضطراب و ناراحتی یا آرامش، انگیزه مثبت، تلاش و كوشش، شادمانی و هیجانات مثبت می تواند در واكنش كودك یك مسئله مؤثر باشد.آنچه والدین به صورت احساس، افكار، اعمال و گفتار به فرزندشان انتقال می دهند، بخصوص در این سن او را نسبت به حضور یا عدم حضور (مثلاً در مدرسه و كلاس) تهییج می كند. ایجاد باورهای غلط نسبت به معلم، ایجاد یأس و یا ناامیدی از آینده، بیان و ابراز تشویش و نگرانی از چگونگی حضور بچه ها در مدرسه و... حساسیت منفی و واكنش عاطفی او را در پی خواهد داشت و هر گونه تأكید و تحریك كودك در این شرایط به حضور در مدرسه شدت واكنشها را افزوده و نتیجه منفی به بار می آورد.
اضطراب جدایی
عامل دیگر، اضطراب كودك از جدا شدن و از دست دادن تكیه گاه، پناهگاه و وابستگی به مادر است. معمولاً مادران سعی در وابسته نمودن كودكان به خویش دارند و به واكنشهای عاطفی آنان نسبت به ترك پاسخ می دهند كه در طولانی مدت و در هنگام وارد شدن به محلی ناآشنا یا تغییر مكان بدون حضور مادر، دچار نوعی حالات اضطراب به نام اضطراب جدایی Anxiet separation می شود كه خصوصیات آن اضطراب شدید، موقع جدا شدن از افرادی است كه كودك وابستگی مهمی نسبت به آنها دارد. این وابستگی می تواند به خانه یا محیط های آشنا هم باشد، گاهی در بچه ها هنگام جدا شدن از مادر حتی نشانه هایی از هراس هم دیده می شود، كه فراتر از آنچه كه از سطح رشد آنها انتظار می رود، است.راهنمایی
در این سن اضطراب جدایی جای خود را به امتناع از مدرسه رفتن می دهد، در واقع در این مقطع امتناع از مدرسه رفتن مطرح می شود نه ترس و آن به دلیل كسب تجربه های عینی است از حضور در مدارس ابتدایی، مشاهده رفتارها، ارائه اطلاعات واقعی یا غیرواقعی از مقطع تازه، توسط همسالان، افراد خانواده و غیره، وابسته شدن و عادت به حضور یك معلم در تمامی دروس ، تعداد كم دانش آموزان كلاس و ترس از حضور در كلاسهای حجیم یا معلم های مرد (بیشتر برای پسرها) ، عدم آگاهی نسبت به مقطع، قوانین و مقررات مدرسه، سختگیری كادر اجرایی و دبیران و در صورتی كه از نظر آموزشی ضعیف بوده باشند، ترس از ناتوانی و شكست تحصیلی.این دوره از حساسترین دوران زندگی فرد است. تحولات مربوط به بلوغ، رشد فكری و روانی، تمایل به استقلال طلبی، تغییر در ارزشها و تحولات جسمانی از این سن آغاز می شود.
نوجوان در این سن بسیار حساس، زودباور و تأثیرپذیر است. تجربه های قبلی از نحوه رفتار معلم، محیط آموزشی، ناظم و مدیر و روابط با همسالان در چگونگی واكنش او نسبت به محیط تازه مؤثر است.
بی تردید در آغاز هر پایه به طور طبیعی مواجه با نوعی دلشوره اضطراب و نگرانی نوجوانان در برخورد با محیط تازه تحصیلی خواهیم بود.اخلاق و رفتار معلم، طرز تفكر او، سطح فرهنگی، كیفیت و نحوه آموزش دروس، و برخوردش با مسایل و مشكلات بچه ها، روش كلاسداری و تدریسش و شیوه های انضباطی او، جاذبه و دافعه اش ، تشویق و تنبیه، نظم و ترتیب در دوره ابتدایی و آغاز دوره راهنمایی تأثیر سازنده یا مخرب در افكار و واكنشهای او به محیط تازه دارد.
متوسطه
این دوره همراه با تغییر در نگرشها! باورها، ارزشها، تغییرات بلوغ و تحول عمیق در لایه های مختلف شخصیت است. با ورود به مقطع نظری نوجوان دوره وابستگی به والدین، كودكی و مطیع بودن را كنار می گذارد. اما نه به طور كامل! والدین به علت تغییر در ظاهر فیزیكی و سعی در مستقل شدن نوجوان، او را رها می كنند. (در واقع استقلال می دهند) اما نوجوانانی كه تا این سن چه از لحاظ درسی و چه تربیتی تحت تأثیر والدین بخصوص مادران، اتكا و حمایت او بودند، ناگهان خود را بدون حامی تنها در محیطی بسیار شلوغ افرادی سختگیر و (از دید خود) خشن می بیند. تجربه سختگیریها، شكستهای درسی، توبیخ، بدرفتاری مسئولان مدرسه، تندخویی و خشونت از طرف معلم و... او را نسبت به حضور در محیط مدرسه بیزار می كند. تغییر در حجم، كیفیت و موضوع كتب درسی و افزایش تعداد دروس و ناآشنایی با واحدهای درسی و... در نخستین روزهای حضور در مدرسه او را دچار حالات عصبی و عاطفی می كند، كه در نهایت احتمال امتناع از مدرسه رفتن و نهایتاً در صورت برخورد واكنشهای جسمانی مثل سردرد، دل درد، حالات تهوع و بیماریهای ناگهانی از خود نشان می دهند (این مسئله در تمامی مقاطع دیده می شود.)
عامل پنهان
آنچه معمولاً مورد كم توجهی مسئولان و دست اندركاران مدارس و آموزش و پرورش قرار می گیرد، توجه به فضا و محیط فیزیكی مدارس است! با یك نگاه به كودكستان ها و پیش دبستانها می بینیم از كوچكترین فضایی برای جلب توجه به ایجاد شوق در بچه ها استفاده می كنند. جذابیت، شادابی و طراوت محیط آموزشی نقش مهمی در جذب، ایجاد آرامش درونی و علاقه به حضور در مدرسه دارد. كمتر مدرسه ای را می بینید كه دیوارهایش آجری نباشد! یكی از مسئولان آموزش و پرورش منطقه غرب تهران می گفت: وقتی دیواره ها و محیط دبستان كنار اداره را می بینیم با آن پرچم روی دیوار و صبحگاهی، به یاد پادگان های اطراف تهران می افتم! بچه های مثل سرباز توی صف ایستاده و به زور خود را كنترل می كنند!
در واقع در مقطع ابتدایی جذابیت و زیبایی فضای مدرسه و استفاده از رنگ های شاد و تصاویر جذاب و جالب به همراه وجود فضای سبز در مدرسه می تواند در تغییر نگرش و كاهش اضطراب بچه ها مفید باشد. كلاسهای كوچك و تاریك یا بسیار وسیع با تعداد زیاد دانش آموز، بچه ها را در نخستین تجربه حضور در مدرسه وحشت زده می كند! سال قبل در یك نظر سنجی كه از بچه ها به عمل آوردم، اكثراً معتقد بودند مدرسه مثل زندان است!بچه ها مثل سرباز باید مراقب هر نوع رفتاری باشند! همه چیز درس است! معلم ها اغلب كم حوصله، عصبانی و زودرنج می باشند. هر چند هستند معلم هایی بسیار پر نشاط، شاداب و خنده رو...
راهكار
والدین تجارب افكار بازخوردهای منفی خود را به كودكان و نوجوانان انتقال ندهند، با تأكید بر مراحل مختلف رشد كودكی و نوجوانی و تغییرات هر مرحله والدین رفتارهای خود را متناسب با این تغییرات، تغییر دهند. در سنین ابتدایی از ترساندن بچه ها، ایجاد رعب و ترس از معلم، تشبیهات (اگر بچه خوبی نباشی میگم معلم تو را تو كلاس حبس كند) خودداری كنند. خاطرات، یادواره ها و تجارب مثبت، شاد و جالب خود با معلم های دوره ابتدایی را با بچه ها در میان بگذارند، از معلم ها با القاب خوب (با لبخند) یاد كنند. آنها را مهربان و دلسوز بدانند و به بچه ها انتقال دهند، پیش از آغاز مدرسه آنها را با مسئولین، معلم ها و محیط مدرسه آشنا كنند، به هیچ وجه به خاطر ضعف در فهم یا انجام تكالیف، تنبیه یا توبیخ نكنند. بچه های دیگر را به رخشان نكشند، تفریحات آنها را محدود نكنند، و دلیلش را مدرسه رفتن قلمداد نكنند. بچه ها را در دوره ابتدایی به خود وابسته نكنند، سعی كنند روشها را به آنها بیاموزند و بگذارند خودشان با كمك و یاری والدین در حد اعتدال تكالیفشان را انجام دهند. برای جلوگیری از انزواطلبی و دوری گزینی سعی كنند از دبیران در منزل استفاده نكنند، آنها را تا می توانند در محیط های آموزشی و حضور در جمع قرار دهند.
نكاتی برای مسئولان
برای كاهش هر چه بیشتر مشكل امتناع از مدرسه سعی كنید در هر مقطع از وجود كارشناسان روان شناسی و مشاوره به صورت مستمر در مدرسه بخصوص ابتدایی و راهنمایی استفاده كنید. مشاور با ایجاد روابط عاطفی پایدار خواهد توانست بچه ها و نوجوانان را جهت ورود به مقاطع مختلف آماده و شیوه برخورد با مسایل و مشكلات عاطفی و آموزشی را به آنها بیاموزد."محیط آموزشی و فیزیكی مدرسه ها را شاد كنیم، جذابیت مهمترین عامل جذب بچه هاست."
منبع : تبیان