جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


بحران اقتصادی جهانی محصول شیوه تولید امپریالیستی


بحران اقتصادی جهانی محصول شیوه تولید امپریالیستی
در مورد علت و یا علل وقوع بحران جهانی اقتصادی که به تدریج همه کشورهای جهان را فرا می گیرد، در ماه ها و هفته های گذشته نظریات فراوان و متنوعی ابراز شده اند. به عقیده اکثریتی از اقتصاددانان داخلی و خارجی علت اصلی بحران اقتصادی جهانی مسکن و اعتبارات بانکی است.به نظر نگارنده چنین برداشت و تحلیلی از مسئله بحران اقتصادی جهانی کنونی نوعی ساده اندیشی، عدم توجه و یا عدم شناخت عمدی و یا غیر عمدی است.علت اصلی در بحران اقتصادی جهانی را که به صورت دوره ای تکرار می شود باید در ساختار شیوه تولید مسلط بر اقتصاد و جوامع جهانی جست وجو نمود.برای توضیح این نظر نخست یادآور می شوم که منظور از شیوه تولید نیروهای تولیدی و روابط تولیدی است، نیروهای تولیدی عبارتند از: نیروی کار انسانی (چه ساده، چه متخصص) به اضافه وسایل و ابزار تولید. با به کار بردن وسایل تولید. نیروی کار انسانی در طبیعت تغییراتی ایجاد می کند تا احتیاجات فردی و اجتماعی برطرف شود. روابط تولیدی عبارت است از روابط متقابل انسان ها در زمینه تولید، تقسیم و مبادله در متن جامعه. روابط تولیدی اشکال مالکیت و حاکمیت بر نیروهای تولیدی، چگونگی تولید، مقدار سهم و چگونگی مبادله را دربر می گیرد.بدین ترتیب باید توجه نمود که در توضیح و شناخت شیوه تولید نمی توان روابط اقتصادی و میزان سهم افراد از درآمد کل جامعه ناشی از چگونگی مالکیت و حاکمیت چه در بخش نیروهای تولیدی و چه در بخش روابط تولیدی را از هم جدا دانست و به این وحدت انفکاک ناپذیر توجه ننمود با توجه به تعریف فوق تاکنون از شیوه های تولید، آسیایی، برده داری، فئودالیسم، سرمایه داری، مستعمراتی، سوسیالیسم سخن به میان آمده است.
اما با دقت در ساختار اقتصادی کنونی در سطح جهان باید پذیرفت که روابط اقتصادی میان جوامع بشری در همه قاره ها و سرزمین ها چنان در هم تنیده که ساختار اقتصادی هیچ کشور و جامعه ای را بدون شناخت روابط این جامعه باسایر جوامع بشری، نمی توان بررسی و تعریف نمود.این ترکیب چه در زمینه نیروهای تولیدی و چه در زمینه روابط تولیدی سال هاست که صورت پذیرفته و ادامه دارد. در پاره ای از بررسی ها در مورد ساختار اقتصاد جهانی، سخن از سرمایه داری و سرمایه داری وابسته به میان می آید.
به نظر نگارنده این تعاریف ناقص اند. زیرا در شیوه تولید سرمایه داری، حرکت بحران کالا، سرمایه و نیروی کار، در یک جامعه باید آزاد از قیود حقوقی یا سیاسی و نظامی باشند تا اصولاً این شیوه تولید عمل کند. در سرمایه داری وابسته نیز باید چنین حالتی مجاز و عملی باشد.اما در ساختار اقتصادی جهان امروزی با توجه به وجود مرزهای گمرکی، سیاسی، نظامی، حرکت کالا و سرمایه با وجود همه این موانع در میان جوامع بشری صورت می گیرد اما از حرکت نیروی کار انسانی در میان جوامع بشری با به کاربردن زور و یا سایر عوامل غیراقتصادی به صورت یک طرفه اتفاق می افتد.با توجه به چگونگی مالکیت و حاکمیت در زمینه نیروهای تولیدی و چگونگی روابط تولیدی در سطح جامعه بشری و برونگرایی ساختارهای اقتصادی در همه جوامع می توان از شیوه تولید امپریالیستی در سطح جامعه جهانی سخن گفت و این مفهوم را به سایر مفاهیم در باب شیوه های تولید افزود.
▪ تعریف: شیوه تولید امپریالیستی از دو بخش که با وجود جدایی درهم ادغام و ترکیب شده اند تشکیل می شود:
- یک بخش سرمایه داری و یک بخش شیوه تولید مستعمراتی
شیوه تولید سرمایه داری کشورهایی مانند ایالات متحده، اروپای غربی و ژاپن را در بر می گیرد و کشورهایی مانند چین و روسیه نیز در این جهت حرکت می کنند.شیوه تولید مستعمراتی بخش بزرگی از جهان در آسیا، آفریقا، امریکای مرکزی و جنوبی و اقیانوسیه را شامل می گردد. کشورهایی که با وجود استقلال سیاسی، فاقد استقلال اقتصادی بوده و تحت نفوذ و قدرت حاکمیت اقتصادی بخش سرمایه داری شیوه تولید امپریالیستی بسر می برند.شیوه تولید امپریالیستی حاکم حاصل توسعه امپریالیسم سرمایه داری در قاره های آسیا، آفریقا، امریکای مرکزی و جنوبی و اقیانوسیه می باشد. امپریالیسم سرمایه داری از همان بدو شروع نفوذ و سلطه در این سرزمین ها، خود مانع رشد شیوه تولید سرمایه داری شد تا با جلوگیری از ایجاد صنایع در این مناطق- که شرط اصلی و ضروری شیوه تولید سرمایه داری است- بتواند این سرزمین ها را به صورت تحویل دهنده مواد خام، معدنی، کار ارزان و بازار فروش کالاهای ساخته شده صنعتی برای خود نگه دارد.بر اثر این سلطه، شیوه تولید مستعمراتی در این سرزمین ها متولد شد و بتدریج بر جامعه مسلط گردید. بر اثر این روند این دو شیوه تولید در یکدیگر ادغام شدند، زیرا بخش سرمایه داری بدون دریافت مواد معدنی، خام و کار ارزان (نفت، گاز، کالاهای کشاورزی و.‎/‎/) و بدون صدور کالاهای ساخته شده صنعتی با این سرزمین ها، قادر به ادامه حیات نبوده و نیستند از سوی دیگر انباشت سرمایه به علت فرار سرمایه از بخش شیوه تولید مستعمراتی، در بخش سرمایه داری انجام می گیرد.
در بررسی روابط تولیدی در شیوه تولید امپریالیستی باید گفت که در هر دو بخش آن یک اقلیت سودجو قدرت را در دست دارند با این تفاوت که اقلیت حاکم بخش سرمایه داری آمر و فرمانده اما اقلیت حاکم در بخشی شیوه تولید مستعمراتی نوکر و خادم اند و وظیفه دارند منابع طبیعی و بازارهای کشورهای خود را در اختیار دولت یا سازمان ها و شرکت های بخش سرمایه داری قرار دهند تا بتوانند بر سر کار و قدرت بمانند و به غارت طبقاتی ادامه دهند.علت اصلی بحران اقتصادی کنونی جهان، تضادی است که میان دو بخش از شیوه، تولید امپریالیستی و در هر یک از این دو طبقه حاکم اقلیت و اکثریت مردم در هر یک از دو بخش است. اقلیت آمر و فرمانده در بخش سرمایه داری برای حفظ منافع طبقاتی در سطح کشور خود به سازمان های پلیسی و در سطح جهان به ارتش های متجاوز احتیاج دارد و متوسل می شود و اقلیت نوکر و خادم در بخش مستعمرات نیز برای حفظ منافع طبقاتی (مشترک با بخش سرمایه داری) در سطح جامعه به سازمان های پلیسی احتیاج دارد و در سطح جهان در اجرای برنامه های نظامی در خدمت اقلیت آمر بخش سرمایه داری قرار دارد و شرکت می کند.این چنین وضعی موجب شده و می شود که بخش عمده ای از آنچه که در سطح ملی و جهانی بر اثر کار انسان ها تولید می گردد و باید صرف رفاه عام همه جوامع بشری گردد، صرف حفظ سلطه نظامی دو اقلیت شریک و سودجو و فاسد می گردد، نابودی این چنین ثروت عظیم که حاصل سلطه دو اقلیت در چارچوب شیوه تولید امپریالیستی است علت اصلی بروز بحران های اقتصادی در جهان می باشد.‎
پروفسور شاپور رواسانی
منبع : روزنامه ایران