پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چرا به پاکستان باز می گردم


چرا به پاکستان باز می گردم
هجدهم اکتبر به پاکستان برمی گردم تا کشور را متحول کنم. ثبات، کارایی و امنیت پاکستان در گرو قدرت بخشیدن به مردم آن و پایه ریزی قوانین سیاسی مدون است. هدف من اثبات این مدعا است که تنها تلاش و مبارزه اساسی در راه مردم از طریق دموکراسی حاصل می شود.
مساله اصلی که پاکستان با آن روبه رو است تقابل اعتدال گرایی و افراط گرایی است. در صورت حل این مساله، آثار آن همه جهان، به خصوص جنوب آسیا و آسیای مرکزی و تمامی ملت های مسلمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. رادیکالیسم تنها در فضایی فرصت رشد و شکوفایی می یابد که مسوولیت های اساسی دولت در قبال رفاه و آسایش مردم مورد غفلت قرار گرفته و نادیده انگاشته شود. دیکتاتوری سیاسی و ناامیدی اجتماعی نوعی افسردگی به وجود می آورد که در بستر آن تندروها فرصت رشد و نمو پیدا می کنند.
در تاریخ شصت سال اخیر پاکستان، با وجود دیکتاتوری و دموکراسی و به رغم برگزاری انتخابات آزاد و انتخابات تقلبی و حتی زمانی که هیچ انتخاباتی در کار نبود، بنیادگرایان مذهبی هرگز جایگاه قابل توجهی در ساختار سیاسی پاکستان نداشته اند. ملت پاکستان، ذاتاً ملتی میانه رو و اعتدال گرا است. از لحاظ تاریخی، احزاب مذهبی پاکستان هرگز نتوانسته اند در انتخابات عمومی پاکستان بیشتر از یازده درصد آرا را به خود اختصاص دهند. بزرگترین حزب سیاسی پاکستان، یعنی حزب مردم، متعلق به من است. چشم انداز سیاسی پاکستان پیش از همه توسط حزب مردم اشباع شده است که حمایت کامل خود را از توده های مردم و رهبران آنها اعلام کرده است.
تندروها به مثابه یک تهدید هستند اما اگر میانه روها، همانند گذشته، علیه تعصب به پا خیزند، این تهدید برطرف خواهد شد و من برای رهبری چنین مبارزه یی بازمی گردم.
من زندگی غیرعادی داشته ام. شاهد دفن پدرم که در پنجاه سالگی کشته شد بودم و دو برادرم هم در اوان جوانی کشته شدند. زمانی که همسرم به اتهاماتی که هیچ وقت ثابت نشد، هشت سال را در زندان سپری کرد، به تنهایی کودکانم را بزرگ کردم. در واقع شوهرم را در آن هشت سال به عنوان گروگانی در عوض فعالیت سیاسی من گرفته بودند. زمانی تصمیم به قبول دعوت مردم کردم که مسوولیت رهبری سیاسی مردم پس از مرگ پدرم بر دوشم سنگینی کرد. من از مسوولیت فرار نکردم و امروز نیز چنین کاری نخواهم کرد. می دانم که برخی در پاکستان گفت وگوهای من و ژنرال مشرف را در چند ماه اخیر مورد انتقاد قرار داده اند.
به این امید با مشرف مذاکره کردم که او از ارتش استعفا دهد و دموکراسی را به پاکستان بازگرداند. هدف من از گفت وگوهایم با مشرف هرگز شخصی نبوده بلکه همواره در راستای این مهم بوده است که از برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانه در پاکستان به منظور نجات دموکراسی اطمینان حاصل کنم. برای مبارزه با افراط گرایی نیازمند تلاشی ملی هستیم که تنها از طریق برگزاری انتخاباتی قانونی حاصل می شود. در دستگاه اطلاعاتی و نظامی ما عواملی هستند که از تندروها حمایت می کنند. اگر این افراد در جایگاه پاسخ به پارلمان و دولت انتخابی قرار نگیرند؛ مبارزه با نظامی گری مذهبی و مبارزه برای نجات پاکستان و آینده این کشور، می تواند به شکست بینجامد. ارتش باید بخشی از مبارزه با افراط گرایی باشد اما آن گونه که در شش سالی که از حادثه ۱۱ سپتامبر می گذرد دیده ایم، ارتش نمی تواند در برابر تندرو بایستد.
بسیاری از مسائل در ساختار سیاسی ما حل نشده باقی مانده اند. از انتخاب مجدد مشرف در پست ریاست جمهوری، چه یونیفورم پوش باشد چه نباشد جلوگیری شده است. قانون پاکستان تصریح کرده است که برای انتخاب یک عضو ارتش به ریاست جمهوری پاکستان، گذشت دو سال ضروری است. ژنرال مشرف می تواند به درخواست مردم برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمان پاسخ گوید یا به نوعی در خصوص قانون مذکور زد و بند کند. اگر مشرف دومین گزینه را انتخاب کند، خطر تقابل و کشمکش میان نهادهای قانونی و احزاب سیاسی شدت خواهد گرفت. چنین تقابلی می تواند بار دیگر قانون نظامی گری و ناآرامی های داخلی را به پاکستان بازگرداند.
ناآرامی های داخلی همان چیزی است که تندروها می خواهند. هرج و مرج و آشوب دقیقاً به نفع آنهاست. از سال ۱۹۹۶ که دولت من سرنگون شد، عوامل سیاسی در حزب ژنرال مشرف که عهده دار رشد و قدرت یافتن تندروها بودند با هر دولتی که در پاکستان بر سر کار آمده همکاری کرده اند. آنها مانع تمام تغییرات دموکراتیک شده اند که من سعی کردم در مذاکراتم با مشرف به آنها دست یابم. آنها از این بیم دارند که با برقراری دموکراسی نتوانند به منافع رادیکال و نظامی خود دست یابند. هدف من از گفت وگو با مشرف این بود که کشور از مسیر دیکتاتوری خارج شود. دیکتاتوری که نتوانست از تبدیل شدن نواحی قبیله یی پاکستان به بهشت تروریست ها خودداری کند. امروز تندروها سعی می کنند تا دامنه نفوذ خود را در شهرهای پاکستان نیز گسترش دهند.
حزب من خواستار برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانه توسط کمیته مستقل برگزاری انتخابات تحت یک دولت موقت ملی است. ما خواستار فضایی باز و رقابتی برای همه کاندیداها و احزاب هستیم.
جمله یی هست که آن را به استالین نسبت می دهند. او می گوید؛ «آنها که رای می دهند هیچ کس را انتخاب نمی کنند. آنها که رای ها را می شمارند، انتخاب می کنند.» به همین دلیل است که ما خواهان اصلاحات در انتخابات هستیم. اگرچه تلاش هایمان نتیجه نداشته باشد. ماه آینده، وقتی هواپیمای من در خاک پاکستان بر زمین بنشیند، می دانم که مردم استقبال گرمی از من خواهند کرد. اما نمی دانم زمانی که فرودگاه را ترک می کنم، از لحاظ شخصی و سیاسی، چه چیزی در انتظارم خواهد بود. من برای اتفاقات خوش دعا می کنم و خود را برای اتفاقات بد مهیا. اما در هر صورت من برای بازگرداندن پاکستان به جمع ملت های دموکراتیک به کشور بازمی گردم.
بی نظیر بوتو
ترجمه؛ آرمین منتظری
منبع؛ واشنگتن پست
بی نظیر بوتو رئیس حزب مردم پاکستان و نخست وزیر سابق پاکستان در خلال سال های ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ میلادی و ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ است. وی دوران تبعید خود را در دوبی می گذراند.
منبع : روزنامه اعتماد