یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

الامن من مکرالله


الامن من مکرالله
امن از مکرالهی این است انسان از انتقام‌ پنهانی و ناگهانی و قهر خفی خدا ایمن و راحت نشیند و از سرعت در انتقام ناگهانی او نیندیشد و در دل از این‌که به‌واسطه صدور گناه، دچار عذاب گردد، ترسی نداشته باشد.
در حدیث‌هائی که از حضرت صادق و حضرت کاظم و حضرت رضا و حضرت جواد (علیهم‌السلام) در بیان گناهان کبیره رسیده، امن از مکر الهی را از جمله کبائر شمرده‌اند و به‌کبیره بودنش تصریح فرموده‌اند.
و نیز در قرآن مجید سورهٔ ۷ آیهٔ ۹۷ و ۹۸ و ۹۹ می‌فرماید: آیا مردم قریه‌ها و آبادی‌ها ایمنند از این‌که عذاب ما شبانه هنگامی که درخوابند به ایشان برسد یعنی از شبیخون قهر و انتقام الهی به‌جزای گناهانشان هنگامی‌که در خوابند که یک نوع از مکر است باید بترسند.
آیا مردم قریه‌ها ایمنند که عذاب ما نیم‌روز هنگامی که سرگرم کارهای دنیوی هستند ایشان‌را دریابد؟ یعنی گنه‌کاران باید از رسیدن عذاب الهی به آنها هنگامی که در غفلت و سرگرم شهوات نفسانی و کارهای دنیوی هستند بیمناک باشند.
مگر از مکر و تدبیر خدا ایمن شده‌‌اند پس (بدانند) که از عذاب ناگهانی و غافلگیری خداوند ایمن نمی‌شوند جز زیانکاران.
(افأمن اهل القری ان یأتیهم بأسنا بیاتاً و هم ناعمون؛ اوامن اهل القری ان یأتیهم بأسنا ضحی و هم یلعبون؛ افامنوا مکرالله فلا یأمن مکرالله الاالقوم الخاسرون) (سورهٔ ۷، آیه‌های ۹۷ و ۹۸ و ۹۹)
در این سه آیه شریفه از ایمن بودن و نترسیدن از عذاب الهی نهی فرموده و در آخر آیه ایمنان از عذاب را زیان‌کاران خوانده است و لازمهٔ آن وعده عذاب در آخرتست زیرا اهل نجات و بهشت را زیان‌کار نمی‌گویند و در قرآن مجید جز به کفار و فجار که اهل عذابند زیان‌کار گفته نشده و خلاصه پس از تصریح ائمه علیهم السلام به کبیره بودن گناه امن از مکر الهی و وعده عذاب بر آن در قرآن مجید، کبیره بودن آن مسلم است و نیز ایمن بودن از مکر الهی و آرامش خاطر از عقوبت و مجازات خداوندی و بی‌باکی از گناهکاری جرأت و جسارت بر پروردگار عالم و وعده‌های عذاب بر گناهان را منکر شدن و جلالت و عزت و عظمت خدا را سبک شمردن و بی‌اعتنائی کردنست و هر یک از جرأت بر خدا و انکار وعیدهای او و استخفاف به شأن او و کوچک و خوار گرفتن امر و نهی او گناه کبیره قطعی است.
توضیح مطلب آن‌که هرگاه یک نفر لشکری یا کشوری از روی قلدری و نترسی و بی‌باکی فرمان سلطان را مخالفت کند پس در آن حال انتقام او را منکر گردیده و او را کوچک و خوار دانسته و فرمان او را لازم‌الاطاعه نشناخته است و گناه او به هر کوچکی که باشد همان قلدری او گناه بزرگیست که قابل بخشش نیست بنابراین اگر انسانی از روی قلدری و نترسی فرمان خدای جهان‌آفرین را که سلطان حقیقی و مالک و صاحب و مولای واقعی او است مخالفت کند همان حالت نترسی او گناه کبیره و غیرقابل عفو است مگر این‌که به توبه از آن موفق گردد.
و از این‌جا دانسته می‌شود که نشانه قابل آمرزش بودن گناه و غیرقابل بودنش حالت امن و خوف گنه‌کار است یعنی هر اندازه ترس بیشتر باشد به مغفرت نزدیک‌تر است و هرچه از نترسی بیشتر است از مغفرت و رحمت دورتر خواهد بود.
از آن‌چه گفته شد دانسته گردید که مکر الهی عقوبت ناگهان الهی به بندهٔ گنهکار است در حالت غفلت او مانند حالت خواب یا سرگرمی او به ناز و نعمت دنیا و شهوات و لذات و مقدمات آنها که در این حالات عقوبت الهی به خاطره‌اش اصلا‌ً نمی‌گذرد و غافل‌گیر می‌شود. از انواع مکر الهی املاء است.
سنت‌ الهی در برابر طغیان و عصیان بشر بر مهلت دادن و تعجیل در عقوبت نکردنست زیرا اگر تعجیل در عقوبت فرماید همه هلاک می‌شوند و کسی باقی نمی‌ماند (ولو یؤاخذالله الناس بظلمهم ما ترک علیها من دابهٔ) (سورهٔ ۱۶، آیهٔ ۶۱) چون جز معصوم کسی نیست که گناه از او سر نزند. دیگر آن‌که مهلت می‌دهد تا بندگان به‌وسیله توبه و انابه گذشتهٔ خود را اصلاح کنند و این مهلت الهی به سود اهل ایمان و تقوی است چنان‌که برای اهل کفر و طغیان که بر گناهان خود افزوده می‌کنند به زیانشان تمام می‌شود و این مهلت مکر و کید الهی می‌شود برای آنها و در قرآن مجید می‌فرماید:
و ایشان ‌را مهلت می‌دهم جز این نیست که کید (عقوبت نهانی) من سخت محکم است
(واملی لهم ان کیدی متین) (سورهٔ ۷، آیهٔ ۱۸۳)
و به‌عبارت دیگر مهلت دادن کفار و فجار در دنیا که در نتیجه به سوء اختیار خودشان طغیان و عصیانشان زیاد می‌گردد و استحقاق عقوبت بیشتری پیدا می‌کنند مکر و کید الهی است زیرا طول عمر کافر و فاجر ورسیدن به مراد و مقصد خود از انواع فسق و فجور؛ هرچند به‌حسب ظاهر خوب و موجب خوشی اوست وخود را کامیاب می‌بیند ولی در حقیقت یک نوع قه و انتقام الهی است که تعبیر از آن به مکر می‌شود زیرا که این طول عمر و موفقیت و رسیدن به آرزو در حقیقت شر و به ضرر او تمام خواهد شد چون موجب زیادتی عذابش می‌شود.
در قرآن مجید هم می‌فرماید:
نپندارند کسانی که کافرند؛ آن‌چه را به ایشان مهلت می‌دهیم بر ایشان بهتر است به درستی که ما به ایشان مهلت می‌دهیم در زندگی دنیا و تعجیل در عقوبت‌شان نمی‌کنیم که در نتیجه گناهشان زیاد شود و مرایشانرا عذابی خورد و خوار‌کننده و رسوا‌سازنده است.
(ولا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثماً و لهم عذاب مهین) (سورۀ ۳، آیهٔ ۱۷۲)
از حضرت رضا (علیه‌السلام) مرویست
قسم به خداوند که عذاب نفرمود ایشان‌ را به چیزی که از املاء سخت‌تر باشد. (املاء همان مهلت دادن در دنیاست).
(والله ما عذبهم الله بشیء اشد من‌الاملاء) (سفینهٔ‌البحار، ج۲، ص ۵۵۱)
حضرت سجاد (علیه‌السلام) می‌فرماید:
مرا عمر ده مادامی که عمر من صرف بندگی و اطاعت تو می‌شود و هرگاه عمر من چراگاه شیطان باشد مرا از دنیا ببر پیش از آن‌که مورد سخط و غضب تو واقع شوم.
(و عمرنی ما کان عمری بذلهٔ فی طاعتک و اذا کان عمری مرتعاً للشیطان فاقبضنی الیک - دعای مکارم اخلاق)
● استدراج هم مکر است
از اقسام مکر الهی استدراج است یعنی بعضی از بندگان که در اثر طغیان و عصیان مستحق قهر و غضب الهی شده‌اند هر وقت گناه تازه‌ای می‌کنند خدا نعمت تازه‌ای به آنها می‌دهد پس به جای این‌که خجل شوند و از گناه خود پشیمان و توبه کرده در مقام شکر نعمت برآیند؛ گناه را فراموش کرده بلکه بر عصیان خود می‌افزایند.
در قرآن مجید می‌فرماید:
زود باشد که آنها را درجه به درجه بگیریم از آنجا که ندانند.
(سنستدرجهم من حیث لا یعلمون) (سورهٔ ۷، آیهٔ ۱۸۲)
چنانچه از حضرت صادق (علیه‌السلام) مرویست که فرمود: هرگاه پروردگار به بنده‌ای ارادهٔ خیر بفرماید، پس آن بنده گناهی کند خداوند او را به بلا و مصیبتی مبتلا می‌فرماید تا بفهمد که در اثر گناه مبتلا شده؛ متذکر استغفار می‌شود و توبه می‌نماید و هرگاه به بنده‌ای ارادهٔ شر بفرماید به‌واسطهٔ زشتی عملش هرگاه آن بنده گناهی می‌کند نعمت تازه‌ای به او می‌دهد که لازمهٔ آن فراموشی استغفار و مشغول شدن به نعمت است و این است معنی فرمایش پروردگار که می‌فرماید:
زود باشد که بگیریم ایشان درجه درجه و مرتبه مرتبه یعنی اندک‌اندک و آهسته‌آهسته ایشان‌را می‌گیریم از آنجا که هرگاه گناه کنند ما نعمت بر ایشان می‌افزائیم گمان می‌کنند این نعمت لطفی است که به آنها شده؛ بر عصیان خود می‌افزایند.
(اذا ارادالله بعبد خیراً ذنباً اتبعه بنقمهٔ و یذکره الاستغفار و اذا ارادالله بعبد شراً فاذنب ذنباً بنعمهٔ لینسیه الاستغفار و یتمادی به وهو قوله تعالی سنستدرجهم من حیث لایعلمون) (کافی و سفینهٔالبحار، ج۱، ص ۲۴۲)
● سبب امن از مکر
۱) نداشتن ایمان به خدا و روز جزاست مانند کفار
۲) اثر ضعف ایمان
۳) کثرت غفلت
۴) مغرور شدن به آیات رحمت است مانند ایمن بودن فجار و معصیت‌کاران از اهل ایمان
۵) در اثر جهل به‌عظمت و غنای خدا و عجب بعمل خود تکیهٔ به آن است مانند ایمن بودن بعضی از اهل طاعات و عبادت که چون خدای را به‌عظمت و بی‌نیاز و خود را به‌عجز و حقارت و نیازمندی نشناختند بعمل خود دلخوش گردیده ترس را از دل بیرون کردند غافل از این‌که چه عمل‌های بزرگی که در نزد صاحبش بزرگ است ولی به‌واسطهٔ نداشتن شرائط قبول نزد خدای‌تعالی به‌اندازهٔ ذره‌ای وزن ندارد.
۶) و نیز عافل از این‌که عمل خیرش جز به‌توفیق و عنایت حق از او سرنزده و شاید در آتیه به‌واسطهٔ ترک شکرگزاری دیگر او را موفق نفرماید بلکه شاید مورد خذلان واقع شود و گناهی از او سر زند که سبب ضایع نمودن اعمال گذشته‌اش شود.
● از خدا بترس مثل این‌که او را می‌بینی
حضرت صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
از خدا بترس مثل این‌که او را می‌بینی و اگر تو او را نمی‌بینی او تو را می‌بیند، اگر گمان کنی که او تو را نمی‌بیند پس کافر شده‌ای و اگر می‌دانی که تو را می‌بیند پس در حضور او معصیت کنی، او را پست‌ترین نگاه‌کنندگان قرار داده‌ای
(خف‌الله حتی کأنک تراه و ان کنت لاتراه فانه یراک و ان کنت تری انه لایراک فقد کفرت و ان کنت تعلم انه یراک ثم برزت له بالمعصیهٔ فقد جعلته من اهون الناظرین - اصول کافی)
چون در موقع معصیت اگر کسی تو را ببیند و از معصیت تو باخبر شود حیاء می‌کنی و ترک گناه می‌نمائی اما از خدا خجالت نمی‌کشی.
(آن زمانی که کنی قصد گناه گر کند کودکی از دور گناه
شرم داری ز گنه در گذری پردهٔ عفت خود را ندری
شرم بادت ز خداوند جهان که بود واقف اسرار جهان)