شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ذات موسیقی و حرمت غنا


ذات موسیقی و حرمت غنا
بهره گیری از زیبایی های جهان آفرینش به منزله مظاهر جمال و كمال الهی پرورش و تقویت حس فطری زیبایی شناسی و زیبایی دوستی از نیازهای آدمی است. غنا و موسیقی به عنوان یكی از مظاهر زیبایی و حتی بیشتر از انواع دیگر هنر و زیبایی مورد توجه و علاقه بشر بوده است. توجه و علاقه مفرط بسیاری از مردم به موسیقی، وسیله سودجویی عده بی شماری شده و امروزه یكی از ساده ترین راه ها برای فساد و افساد و نفوذ به فرهنگ خودی و از خود بیگانه نمودن انسان ها برای رسیدن به مقاصد شوم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... توسط استكبار جهانی، استفاده از سلاح موسیقی است. امروزه با تبیین جامع و دقیق مباحث فقهی غنا و موسیقی می توان به نیاز انسان در این باب پاسخ داد.
● اهمیت صدای زیبا در روایات
در فقه اسلامی، همه انواع موسیقی به معنای صوت و نغمه متناسب و موزون و زیبا كه شامل موسیقی طبیعی مانند چهچهه بلبلان و هزار دستان و وزش باد و... می شود و حتی با معنای آهنگ دادن در نغمه های خوش از راه تقطیع آواز ها و پیوند آنها به روش لذت بخش حرام نیست. زیرا صدای متناسب و موزون و جذّاب و زیبای قرائت قرآن، دعا، اذان، مدیحه ثرائی و مراثی اهل بیت (ع) نه تنها حرام نیست بلكه به آن سفارش شده است.
در روایتی از امام صادق(ع) آمده است كه هیچ پیامبری مبعوث نگردیده مگر این كه دارای صدای زیبا بوده است.(۱) پیامبر اسلام (ص) فرمود: «لم یعط امتی اقل من ثلاثٍ: الجمال و الصوت الحسن و الحفظ» یعنی به امت من كمتر از سه چیز عطا نشده است زیبایی، صوت زیبا، حافظه. (۲) و از آن حضرت نقل شده است كه از زیباترین زیبائی ها، موی زیبا و نغمه آواز خوش است.(۳)
امام صادق(ع) فرمود: «امام سجاد(ع) خوش آوازترین مردم در خواندن قرآن بود به طوری كه سقّاها هنگام عبور از كنار خانه حضرت، می ایستادند و قرآن خواندن ایشان را گوش می دادند و امام باقر(ع) نیز خوش آوازترین مردم بود.(۴) امام موسی بن جعفر(ع) فرمودند: علی بن الحسین امام سجاد (ع) قرآن می خواند و چه بسا افرادی كه بر او می گذشتند از آواز خوش او مدهوش می گشتند و اگر امام چیزی از آواز خوشش آشكار كند مردم تاب شنیدن آن را ندارند راوی پرسید: مگر رسول خدا (ص) به اندازه تحمل و طاقت آنان كه پشت سرش بودند آوازش را بلند می كرد. (۵)
صدای دلنشین و آوای متوازن و متناسب حضرت داوود (ع) در خواندن مزامیر و آهنگ زیبای آیات و مضامین زبور معروف است به طوری كه پرندگان و وحوش و حیوانات و انسان ها از صدای دلربای او، از هوش می رفتند و همه با او به تسبیح و ستایش خداوند می پرداختند.
اذان و سرودهای ویژه در عید فطر و قربان صورت متكامل آهنگ خوش و موسیقی در اسلام است، تأكید اسلام بر قرائت قرآن باصدای زیبا و مناجات و خوش صدا بودن اذان گو بیانگر این مدعاست. (۶) برای ورود به این مبحث، ابتدا به برخی از مسائل موجود كه زوایای مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد، اشاره كنیم:
۱) با توجه به این كه موسیقی عنوانی عام ترا ز غناست و شامل غنا نیز می گردد. آیا موضوع حرمت، تنها غناست یا مفهوم عامِ موسیقی؟
۲) ملاكِ معنایِ مرادِ احادیث از لفظ غنا چیست؟ آیا این ملاك، نظر لغویان كه متخصصان فن معانی اند است؟ آیا بررسی های تاریخی از معنای عرفی غنا، ما را به همان معنای لغوی راهنمایی می كند، یا آن كه حقیقتی تازه را می نمایاند؟ آیا دقت در آیات و روایات و مقایسه و تطبیق آنها با یكدیگر، خود معنای مورد نظر غنا را روشن نمی سازد؟
۳) آیا غنا، موضوعی عرفی است یا حدّ خاصّ شرعی نیز دارد؟
۴) آیا حكم حرمت، مربوط به صورت و قالب است یا آن كه اساساً محتوا (كلام) را در برمی گیرد یا آن كه هر دو مدّ نظرند؟
۵) در صورت حرمت یكی از دو عنصر صوت و محتوا، آیا دیگری نیز مشمول حكم حرمت است یا خیر؟
۶) آیا تحقق غنای محرم منوط به نیت خواننده است یا آن كه حالت شنونده و شك یا یقین وی در حرمت غنا، در این مورد مدخلیت دارد؟ یا آن كه هر دو؟
۷) شرایط تحقق غنای محرم چیست؟
۸) اگر» لهو و باطل «دو قید اخذ شده در موضوع حرمت اند آیا بر قول و كلام مترتّب می شوند یا آهنگ و لحن؟ تفاوت روایات در تفسیر غنا چگونه توجیه می شود؟ چرا كه برخی آن را به» قول و كلام «معنا كرده اند و برخی آن را از مقوله صوت می شمارند.
۹) اساساً آیا حرمت چیزهایی از قبیل» لهو، لعب، باطل و ... «دلیل محكمی دارد؟ و آیا هر نوعی از انواع دین چیزهای مشمول حكم حرمت اند؟
۱۰) نشانه های روحی، روانی و نفسانی غنا محرم چیست؟
۱۱) تأثیر شرایط زمانی و مكانی بر حكم غنا و موسیقی چیست؟ به عبارت دیگر آیا زمان و مكان در حلیت و حرمت غنا و موسیقی اثر می گذارد.
۱۲ ) آیا موسیقی صادر از ادوات و ابزار موسیقی، كه در برخی روایات به حرمت نوع خاصی از آن اشاره شده، با توجه به مقارنت آن با غنای محرّم تحریم گشته یا اصالتاً موضوع حكم است؟
۱۳) رابطه طرب و غنا و موسیقی محرم چگونه است؟
۱۴) ملاك تشخیص محتوای حرام از غیر حرام چیست؟ نشانه های آن چگونه است؟
۱۵) مفاهیمی همچون طرب، لهو، لعب، باطل و ... دارای چه نشانه های خاص و متمایزی اند كه محدوده آنها را از حالت ها و كارهای دیگر مشخص نماید؟
۱۶) آیا غنای محرم تنها در محدوده آواز شاد معنا می یابد یا تحقق آن در آوازهای دیگر نیز ممكن است؟
۱۷) آیا تند یا كند بودن ریتم موسیقی، تأثیری در حكم موسیقی می گذارد یا خیر؟
۱۸) غنای مجالس جشن های مذهبی، همچون مدیحه سرایی و مولودی خوانی ایام ولادت معصومان (ع) دارای چه حكمی است؟
۱۹) حلیّت غنای مجالس عروسی چگونه توجیه می شود و اگر غنا، مفسده انگیز است، مفسده آن در این مجالس چه می شود؟
۲۰) گوش دادن آواز زن یا زنان برای مردان یا بالعكس (بدون مشاهده تصویر) مشمول چه حكمی است؟ دیدن تصویر خواننده یا خود او چه تغییری در حكم ایجاد می كند؟
۲۱) حكم غنا در مجالس عزای امامان چیست؟
۲۲) اهداف و مقاصد شرع پسند همچون تبلیغ آیین اسلام، تبلیغ سخنان معصومان جذب منحرفان و ... آیا تأثیری در احكام غنا و موسیقی دارد و اگر دارد چه تغییراتی را موجب می شود؟
۲۳) موسیقی ها و غناهای آموزشی یا درمانی، چه حكمی دارند؟ آیا ضرورت درمان بیماران، موسیقی یا غنای محرمی را كه در بهبودی بیماران تأثیرگذار است، حلال نمی كند؟
۲۴) موسیقی ها و غناهای طنز آمیز و غیر جدی چه حكمی دارند؟
● پاسخ اجمالی به پرسش ها
گرچه مهم ترین هدف در این رساله، تلاش علمی جهت پاسخ به این نوع پرسش هاست ولی در این مقدمه به اختصار نكاتی تقدیم می گردد.
۱) اگر مفهوم غنا را اعم از صدای زیبا و موسیقی به معنای صوت و نغمه متناسب و لذت بخش و آواز طرب انگیز است، حرمت غنا، اختصاص به فرع خاصی از آواز انسان كه طرب انگیز است، خواهد داشت خواهد داشت و حلیّت و جواز صوت و صدای زیبا به معنای نغمه متناسب و شادی آفرین و لذت بخش منافاتی با حرمت غنا به معنای آواز طرب انگیز نخواهد داشت.
۲) در فقه اسلام غنا (به معنای خوانندگی مطرب) و به كارگیری آلات موسیقی به معنای نوازندگی حرام گردیده است نه مطلق صوت و آواز با كیفیت جذّاب و دلنشین و نه هر آواز مطابق با قواعد و قوانین علم موسیقی.
۳) سخنان حكیمان و عارفان مانند فیثاغورث (۶قرن قبل از میلاد) افلاطون، ارسطو، معلم ثانی فارابی (متوفی ۳۳۹ق) و ابوعلی سینا (متوفی ۴۲۸ ه ق) خواجه نصیر به جهت تألیفش از نسبت های عددی، منافاتی با حرمت غنا به معنای آواز لهوی و آلات موسیقی ندارد دلایل این مطلب عبارتست از:
الفـ) موسیقی از منظر ایشان عبارت از اصول و قوانین آوازهای متناسب و متوازن و زیبا و لذت بخش بوده و این معنا اعم از غنای لهوی و آلات موسیقی است.
ب) تأكید ایشان بر تعلیم و تعلم موسیقی به وسیله قواعد و فرمول های ریاضی به معنای تولید و شنیدن آواز لهوی و صدای آلات موسیقی كه از منظر فقیهان حرام است، نیست.
ج) مرجع اصلی در مسایل فقهی و شرعی، فقیهان و مراجع تقلیدند نه حكیمان و عارفان زیرا سخنان ایشان در مسایل و احكام شرعی فاقد اعتبار و حجیّت است.
۴) منظور از غنا، آواز انسان و از موسیقی، نوازندگی و ساز و آهنگ و آلات موسیقی است.
غنا و موسیقی مطرب جایز نیست و میزان اطراب نوعی است كه با صدقِ عرفی آن، حرام است و تشخیص آن با خودِ مكلّف است.
۵) در حرمت غنا و موسیقی فرقی بین استماع به طور مستقیم و یا ضبط و پخش وجود ندارد به علاوه تفاوتی میان غنا و موسیقی سنّتی و نوین، حزن آور و شادی آفرین، همراه با اختلاط و رقص و بدون آن نیست.
۶) موسیقی مطرب جایز نیست و كاربرد آن در موارد گوناگون ورزش، امور نظامی، درمان بیماری های جسمی و روحی، تسریح در رشد انسان و گیاه، تفكر، تدبر و ایجاد شادی یا سرور و یا غم و اندوه و هیجان، موجب حلیّت نمی گردد.
۷ ) پخش غنا و موسیقی مطرب از صدا و سیمای جمهوری اسلامی دلیلِ بر جواز و حلیّت آن نمی گردد.
در مورد غنا و خوانندگر و صدایی كه با چهچهه از گلوی انسان خارج می شود در میان فقیهان سه نظریه عمده وجود دارد:
۱) حلیت مطلق و ذاتی: طرفداران این نظریه بر این عقیده اند كه ذات غنا حلال است و حرمت آن به اعتبار مقارنات خارجی مثل میگساری و اختلاط زن و مرد است.
۲) حرمت مطلق و ذاتی: این نظریه می گوید ذات غنا حرام است.
۳) تفصیل.
در این جا به بررسی نظریه تفصیل می پردازم:
● بررسی دیدگاه تفصیل
۱) ویژگی های دیدگاه تفصیل
الف) در این دیدگاه، بین غنای شهوانی و مبتذل، و غنای غیر شهوانی كه موجب رشد و تعالی می گردد، تفصیل داده شده است؛ صاحبان این نظریه بر این باورند كه حرمت به ذات غنا تعلّق گرفته است، اما همه مصادیق غنا حرام نیست، بلكه تنها غنای شهوانی و مبتذل كه موجب انحراف اخلاقی فرد و جامعه می گردد، حرام است.
ب) این دیدگاه، از آن جهت كه مانع از رشد و بالندگی موسیقی و غنای مفید نمی گردد با مبانی عقلی علمی كاملاً سازگار است و هیچ گاه عقل و انصاف از نظر دور نداشته است. البته این دیدگاه پیش از آن كه مبتنی بر مبانی عقلی و علمی باشد، از استدلال و استنباط فقهی بهره می جوید، اما با این وجود هیچ گاه باعث تهمت ناروای تحجّر به دین و دینداران نگشته است.
ج) تفاوت این نظریه با دیدگاه نخست در آن است كه همه مصادیق غنا را موضوع حرمت نمی داند بر خلاف نظریه اول:» فرق این دیدگاه با دیدگاه دوم نیز در این است كه حرمت را به ذات غنا متعلّق می داند، برخلاف دیدگاه محدّث كاشانی و محقّق سبزواری كه غنا را به طور مطلق حرام نمی دانند بلكه حرمت را مربوط به مقارنات و حركت های فسادانگیز و شهوانی اطراف آن، می دانند. در حقیقت این دیدگاه، راه خود را از فرط و تفریط دیدگاه حرمت و دیدگاه حلّیّت مصون داشته و راهی میانه و مشتمل بر نكات مثبت دو دیدگاه قبل را پیموده است.
د) این نظریه هم در میان پیشینیان مطرح بوده است و هم در بین متأخّران و پسینیان و اكنون نیز در میان دانشمندان معاصر، طرفدارانی دارد. كه به آن اشاره خواهیم كرد.(۷ ) از آن جا كه این دیدگاه، میان غنای شهوانی و مفسده انگیز و غنای غیر مفسده انگیز و غنای غیر مفسده انگیز، تفصیل حكم داده، راه را برای هرگونه استفاده مفید، از غنا و موسیقی باز كرده است چرا كه طبق نظریه حرمت مطلق غنا، مردم در حكم استفاده از آوازهای غنای مفید همچون، سرودهای جنگی، تبلیغ و تعمیق تعالیم مذهبی به وسیله غنا و موسیقی درمانی دچار مشكل خواهند بود، اما این دیدگاه راه را برای هرگونه استعمال مفید و سازنده ساز و آواز، باز كرده است.
ه) سید ماجد و غنا و موسیقی
سید محمد ابراهیم بحرانی، مشهور به ماجد، از علمای قرن دوازدهم هجری و متبحّر در فن غنا و موسیقی براین باور است كه باید به تفصیل میان غنای لهوی و غیر لهوی قائل شد و این نظریه را به دیگران نیز نسبت می دهد: (۸) «ما و همه كسانی كه به تفصیل نظر داریم در مسأله غنا می گوییم: غنای ممنوع، آهنگ های لهوی بوده كه كنیزكان خوش صدا از خود در می آورده اند و مردان فاسق آنان را همراهی می كرده اند و با دایره و دف و... تزیین می شده است چرا كه اطلاق غنا، بر این فرد، موجب حقیقت عرفیه ای در این معنا می گردد ولی شما مخالفان نظر ما گمان می كنید كه غنا به معنای لغوی، حرام شده، یعنی گردانیدن آواز در گلو و شادی آفرینی، یا گردانیدن صدا به گونه ای كه سبكی بیاورد، حرام شده در حالی كه حدیث ابن سنان مؤیّد ماست و برخلاف نظر شما» .
سید ماجد بحرانی كاشانی در رساله «ایقاظ النائمین و ایعاظ الجاهلین» می كوشد تا نشان دهد كه هر صوت نیكو و غنایی (كه از ترجیع هم خالی نیست) حرام نیست.
وی با ارائه دو اصل اصولی ویك اصل فلسفی و شرحی كوتاه درباره غنا و موسیقی نشان می دهد كه به موازات فقه در حكمت و اصول نیز، توانا بوده و با آثاری كه در دانش موسیقی نوشته شده، آشنایی داشته است.
وی ضمن ارائه تعریف غنا و تاریخچه آواز خوانی در جاهلیت و عصر نخست اسلامی از آموزش كنیزكان برای خواندن و نواختن منحن می گوید و داستان هایی از وضعیت غنا و موسیقی در دوره اموی و عباسی و پیروی مردم از خلفا ارائه می دهد و نتیجه می گیرد: این وضعیت سبب شد تا مفهوم لغوی غنا، به طوری خاص بر این وضعیت اطلاق شود بنابر این كاربرد غنا در روایات به معنای غنای لغوی نیست بلكه غنای عرفی آن زمان كه شامل صداهای خوشی است كه با آلات موسیقی در مجالس عیش و عشرت نواخته می شده، می گردد و آن چه در احادیث مباح شده، غنای لغوی است. (۹)
از منظر وی هر معنایی كه برای غنا در نظر گرفته شود، بایست در تمامی احادیث اعم از روایات تحریم و تحلیل، در یك مورد و معنا و در چارچوبه مبدأ اشتقاق اسمی و فعلی آن باشد. در خاتمه با اشاره به امام كاظم(ع) مبنی بر پیروی از دلیل قطعی عقلی و دینی می نویسد: «تردیدی نیست كه حرمت غنا [به صورت مطلق] از مسایل ضروری دین نیست والّا اختلافی در آن صورت نمی گرفت؛ آن هم در میان مجتهدان برجسته» .(۱۰)
با توجه به بنیادی بودن رساله بحرانی، چهار رساله در ردّ رساله سیدماجد بحرانی نوشته شد. نخست رساله تحریم الغنا از میرزا ابراهیم اصفهانی خوزانی (مقتول به سال ۱۱۶۰ ه ق) دوم رساله فی الغنا از محمدرسول كاشانی سوم، رساله فی الغنا و عظم ائمه از ملااسماعیل خواجوئی و چهارم ذریعه الاستغناء از ملاحبیب الله شریف كاشانی، سه رساله اخیر در میراث فقهی: غنا و موسیقی دفتر اول چاپ شده است.(۱۱)
به نظر می رسد كه حكیم متأله، فیض كاشانی، معاصر «ماجد» ، با استفاده از این نظریه به حلّیّت غنا معتقد شده است، گرچه به حلیّت مطلق معتقد نیست اما زمینه این باور را فراهم می كند. این نظریه به وسیله عده ای از فقهای معاصر تقویت شده است.
یكی از محققان معاصر ضمن نقد و بررسی دیدگاه شیخ انصاری درباره غنا، معتقد است، این كلام شیخ كه «هر غنایی، صدای لهوی و باطل است» ناتمام است زیرا: «اولاً شیخ انصاری، دلیل و مدرك و شاهدی از اهل فن و غنا در این زمینه كه هر غنایی لهوی وباطل است، ندارد، بلكه برعكس، نشانه های بسیاری وجود دارد كه غنا اعم از غنای لهوی است، ثانیاً: نصوص شرعی نیز، شاهد به تفصیل غنای لهویِ حرام و غنای غیرلهویِ جایز است» .(۱۲)
۲) دلایل و مؤیّدات
نظریه پردازانی كه به تفصیل میان غنای شهوانی و مبتذل و غنای متعالی و كارآمد معتقد شده اند، چنین استدلال می كنند:
الف) كلیّه روایاتی كه از زمان امام باقر و امام صادق(ع) درباره غنا وارد شده، مربوط به غنای لهوی باطل بوده است، زیرا در آن زمان، مفهوم غنا، «حقیقت عرفیه ثانویه» داشته و امامان معصوم(ع) برای از بین بردن غنای لهوی باطل و موسیقی مبتذل و شهوانی، این روایات را فرموده اند. (همان طور كه در بخش اول این حقیقت عرفیه ثابت گردید).
اساساً در آن موقعیت زمانی و مكانی، مطلق صدای خوش و شادی آفرین و حتی اصوات مطرب، مورد سؤال و پرسش نبوده است؛ شاهد این مدعا آن است كه در روایات ما،(۱۳) پرسش از «بیت الغنا» وجود دارد و این حاكی از تفصیل میان غنای شهوانی و غیر شهوانی است.
سیدمحمد ابراهیم بحرانی (قرن ۲-۱ه) می نویسد: «این مسأله زشت [غنای لهوی و مبتذل و باطل] در عصر دولت بنی امیه و بنی عباس به اوج خود رسید؛ چرا كه اینان در به دست آوردن زنان آوازخوان و شنیدن صدای آنان به شدت حرص و طمع داشتند، مردم نیز شاهان را در این مسأله، پیروی می كردند و به این مجالس دامن می زدند، به طوری كه قیمت این كنیزكان آوازخوان به سه هزار دینار و بالاتر می رسید» .(۱۴)همان گونه كه پیشتر گفتیم، انصراف روایات غنا و موسیقی از غنای غیرلهوی شواهدی دارد كه از مهم ترین آن می توان به موارد زیر اشاره نمود: الف: شواهد تاریخی بسیار، مبنی بر استفاده از این هنر در مجالس گناه الود، گرچه این هنر، مختص مجالس لهو و باطل نبوده است. ب: از مقایسه روایات نبوی و غیرنبوی، چنین استنتاج می شود كه پنج روایت نبوی و ۳۲ روایت باب الغنا چیزی به جز كراهت را نمی فهماند و یا به غنای شهوانی و مبتذل و یا آمیخته با شراب و محرمات دیگر نظر دارند.
ب) برفرض آن كه، انصراف ثابت نشود، راه های دیگری وجود دارد كه نتیجه اش با دلیل انصراف، یكی است. طرفداران تفصیل برای این منظور یكی از دو راه زیر را می پیمایند:
۱) راه اول، استفاده از تعلیل های وارد در روایات است؛ همان طور كه در روایات بیان شد، غنا به سبب مصداق بودن برای «قول زور» و «لهو الحدیث» و «لغو» حرام گردید. در حقیت علت تشریع حكم حرمت برای غنا، مورد یاد شده است. از طرفی باید دانست كه مطلق غنا در نزد عرف، لغو و باطل شمرده نمی شود. به عنوان نمونه در روایتی آمده است: «و الملاهی التی تصدّ عن، ذكرالله عزّ و جل مكروهه كالغناء و ضرب الاوتار والاصرار علی صغائر الذنوب» .(۱۵) «بازی هایی كه انسان را از یاد خدا باز می دارد، ممنوع است. مانند غنا و تار زدن و اصرار بر گناهان كوچك» .
در این روایت ملاك و كبرای كلی، «حرمت ملاهی» ، «باز داشتن از یاد خدا» ذكر شده و سپس به ذكر موارد آن اشاره گردیده است. در این جا گرچه غنا مطلق است، اما تعلیل و وصف، باعث تقیید مطلق می گردد. بنابراین اگر غنا باعث باز داشتن از یاد خدا نگردد اشكالی ندارد.
۲) راه دیگری كه برای اثبات دیدگاه تفصیل در پیش داریم توجه در روایات معارض و مقید است. همان گونه كه در فصل اول و دوم گذشت، روایات بسیاری وجود دارند كه حكم غنا را به صورتی بیان می كند كه با روایات دیگر متعارض است و یا به صورت مطلق و مقید بیان می نماید. این احادیث معارض و مقید از آن رو مدعای ما را اثبات می نمایند كه در بسیاری از موارد، هیچ دلیل خاصیّ برای اختصاص آن حكم خاص به آن مورد خاص به نظر نمی رسد. همچنین در بسایری از روایات دالّ بر حلیّت موارد خاص، در ظاهر روایت، حكم، هیچ گونه تعلقّی نسبت به آن مورد خاصّ نداشته، بلكه احادیثی وجود دارند كه حكم حلیّت آن موارد را در مقابل حكم حرمتِ غنای لهوی بیان نموده است از این جهت می توان به این نكته پی برد كه مقصود از احادیث حلّیّت، تنها آن موارد خاص نبوده است بلكه منظور از آن تعیین مصادیق غنای غیرلهوی است كه حلیت آن در نظر سائلان و امامان(ع)، مسلم بوده و بنابراین، بدان اشاره نشده است. روایاتی كه درباب حلیّت وارد شده اند عبارتند از:
الف) احادیث دالّ بر جواز تغنّی به قرآن.
ب) احادیث دالّ بر جواز تغنّی در عروسی.
ج) احادیث دالّ بر جواز خرید كنیز آوازخوان و حلیّت مزد و قیمت آن.
از آن رو كه قبلاً به این احادیث اشاره شد، در این قسمت به آنها اشاره نمی كنیم.
۳) جمع بندی و نتیجه گیری
۱) در باب غنا و موسیقی، احادیثی دال بر حرمت و حلیّت وجود دارند كه هیچ یك توانایی اثبات حكم مطلق غنا را نداشته و وافی به مقصود قائلان به حرمت مطلق یا حلیّت مطلق نیست.
۲) شواهد و فراوانی نشان می دهند كه مقصود روایات دال بر حرمت، غنای شهوانی و لهوی بوده است.
۳) به طور كلّی دیدگاه تفصیل دارای برتری های ویژه ای نسبت به دیدگاه اول، دوم است و نیز با مبانی علمی، عقلی و عرفی نیز سازگار است؛ ره آورد این دیدگاه نیز از جمله ویژگی های آن است. به این جهات، از نظر ما،- دیدگاه تفصیل- اگرچه خلاف رأی مشهور است وجیه تر از دیدگاه های دیگر بوده و بر آنها برتری دارد. افزون بر این كه در نتیجه با نظر مشهور هماهنگ است.
۴) نتیجه این بررسی كوتاه آن شد كه غنای شهوانی و فسادانگیز حرام و غیر آن حلال و مباح است، بنابراین معنی غنای حرام در آواز لهوی و مفسده انگیز متعیّن می گردد. قدر متیقن از حرمت غنا از دیدگاه مشهور هم همین است.
۵) برخی از فقیهان با تمسك به حدیث ابی بصیر «التی یدخل علیها الرجال حرام و التی تدعی الی الاعراس لیس و به بأس» قایل به حلیّت و جواز ذات غنا شده و حرمت غنا را مختص به مقارنات حرام دانسته اند. استدلال ایشان این است كه در این روایت حرمت غنا به خاطر داخل شدن مردان بر زنان نامحرم و شنیدن صدای زن نامحرم از روی شهوت است بنابراین خود صدا از جهت صوت بودن، حرمتی ندارد و حرمت به اعبار مقارنات حرام است.
۶) گونه هایی از این تفصیل در عبارت برخی از فقیهان مثل محقق خوبی و شیخ انصاری و... به چشم می خورد كه اشاره خواهیم كرد.
● اشكالات استدلال به روایت ابی بصیر
این استدلال با ایرادهایی موجه است كه چكیده آن عبارتند از:
۱) روایت به جهت علی بن حمزه بطائنی ضعیف است و ضعف آن هم با عمل صحاب جبران نشده است.
۲) روایت ابی بصیر از نظر دلالی تاب مقاومت در برابر صحیحه علی بن جعفر(۱۶) از موسی بن جعفر(ع) و حسنه عبدالاعلی از امام صادق (ع) را ندارد و در صورت تعارض باید یا حمل بر تقبه یا عروسی یا امثال آن شود و یا باید طرح و كنار گذاشته شود.
۳) ظاهر این روایت آن است كه غنا كنیزكان آوازه خوان در عروسی ها اشكال ندارد و جمله «والتی تدعی الاعراس لا بأس به» را كنایه از داخل نشدن مردان بر زنان دانستن خلاف ظاهر است.
۴) این روایت مفهوم ندارد و گرنه بین مفهوم صدر «التی یدخل الرجال حرام» با مفهوم ذیل «و التی تدعی الی الاعراس لا بأس» در غنا كنیزان در مجالس غیر عروسی كه مردان بر آنها داخل نمی شوند تعارض حاصل می شود.
● غنای حرام در نگاه فقیهان
۱) نگاهی به دیدگاه حضرت آیت الله خویی
محقق دقیق و فقیه نبیه و نبیل مرحوم آیت الله العظمی آقای خویی نیز بر این باور است كه هر صوت مرجعّی غنای حرام نیست بلكه اگر كیفیت ترجیع، لهوی و باطل و گمراه كننده باشد غنای حرام است از منظر ایشان محصول مجموع روایات همان است كه شیخ انصاری از حیث كبری فرموده است: «والتحقیق ان المستفاد من مجموع الروایات بعد ضم بعضها الی بعض هو ما ذكره المصنف (شیخ انصاری) من حیث الكبری و توضیح ذلك:» ان الغناء المحرم عباره عن الصوت المرجع فیه علی سبیل اللهو و الباطل والاضلال عن الحق سواء تحقق فی كلام باطل ام فی كلام حق و سماه فی الصحاح بالسّماع و یعبر عنه فی لغه الفرس بكلمه(دو بیت و سرود و پسته و آوازخواندن) و یصدق علیه فی العرف انه قول زور و صت لهوی »(۱۷)
به نظر ما مستفاد از روایات و پیوند بعضی از آنها بر بعضی دیگر همان است كه شیخ اعظم انصاری از حیث كبری بیان داشته اند و توضیح مطلب این است كه: غنای حرام عبارت است از صوتی كه در آن ترجیع داده شده است به شكل لهو وباطل و گمراه كردن از حق. خواه در كلام باطل محقق شود یا در كلام حق و در كتاب صحاح آن را«سماع »نامیده است و در زبان فارسی به كلمه
«دو بیت، سرود، پسته و آوازخواندن »تعبیر می شود و در عرف بر آن زور (باطل) و صوت لهوی صدق می كند.
بنابراین برای تحقق غنای حرام دو قید لازم است:
۱) ترجیع (برگرداندن به گلو و چهچهه دار بودن).
۲) لهوی و باطل بودن و گمراه كنندگی این ترجیع از حق.(۱۸)
از این عبارت استفاده می شود:
الف) غنا بر دو قسم است حلال و حرام.
ب) غنای حرام مربوط به كیفیت صداست نه محتوی و كلام و ماده آن.
ج) آن چه در عرف به آن قول زور یعنی باطل و صوت لهوی می گویند از مصادیق غنا حرام است.
محقق خویی ضمن پردازش كلام شیخ انصاری تصریح می كند: بنابراین هر صوتی كه صوت لهو باشد و در خارج از الحان و آهنگ های اهل فسوق و معاصی شمرده شود، غنای حرام است... و هرچند داخل این معیار نباشد، دلیلی بر غنا بودن آن نیست چه برسد به حرمت آن، اگرچه برخی از تعریف های گذشته بر آن صدق كند عبارت ایشان چنین است:« فكل صوت كان صوتا لهویا و معدوداً فی الخارج من الحان اهل الفسوق و المعاصی فهو غناء محرم... و ما لم یدخل فی المعیار المذكور فلا دلیل علی كونه غناءً فضلاً عن حرمته و ان صدق علیه بعض التعاریف المتقدمه »(۱۹)
۲) چكیده كلام شیخ انصاری و محقق خویی
از عبارت های شیخ اعظم انصاری و محقق خویی برای غنای حرام دو قید و چند نكته استفاده می شود: قید اول غنا، صوت لهو باشد. قید دوم غنا. از الحان و آهنگ های اهل فسوق و معاصی باشد، و اما نكات عبارت است از:
۱) صوتی كه این دو قید (لهوی بودن و آهنگ های اهل فسوق و معاصی بودن) را نداشته باشد غنا نیست و حرام هم نیست.
۲) تشخیص غنایی بودن یا غنایی نبودن یك صوت به دست عرفا است. یعنی اگر مردم، صوتی را لهوی و مناسب با مجالس فسق و گناه دانستند، آن صوت، غنا است و به همین سبب حرام است و اگر صوتی این چنین نبود غنا نیست و حرام هم نیست.(۲۰)
۳) چكیده كلام محقق اردبیلی
مرحوم مقدس اردبیلی در كتاب ارزشمند (مجمع الفایده و البرهان) كه شرح كتاب«ارشاد الاذهان »علامه حلی است مطالب مبسوطی دارند كه با نظریه تفصیل هم آهنگ بوده؛ خلاصه آن چنین است:
۱) غنا به معنای مطلق كشیدن صدا و آواز انسان است نه نوع خاصی از آواز انسان مانند صوت و آواز لهوی مناسب با مجالس فسق و گناه« والاظهار نه یطلق علی مدّ الصوت من غیر طرب »در روایات دلیلی بر حرمت این قسم از غنا ندیدیم« و لكن ما رأیت روایه صحیحه فی التحریم ».
۲) دلیل این مدعا این است كه از زمان رسول اكرم(ص) و ائمه اطهار(ع) و از زمان مشایخ تاكنون غنا در مراثی امام حسین(ع) متداول بوده و هیچ نهی هم نداشته است زیرا غنا خود معین و كمك كننده مراثی است و این مؤید استثنا شدن غنا در مراثی امام حسین(ع) است.(۲۱)
فرازی از این عبارت ایشان چنین است:«و قد استثنی مراثی الحسین(ع) ایضا و ... الغناء معین علی ذلك و انه متعارف دائما فی بلاد المسلمین من زمن المشایخ الی زماننا هدا من غیر نكیر و هو یدل علی الحواز غالبا(۲۲) ...و یویده عمل الامسلمین فی زمانه صلوات الله علیه و زمنهم (ع) الی الان ».(۲۳)
۳) آنچه در مراثی امام حسین(ع) متداول بوده غنا به معنای آواز و صدای بلند است نه غنا به معنای آواز لهوی كه مناسب مجالس فسق و گناه باشد.(۲۴)
۴) اگر در مواردی مراثی لهوی در عزای امام حسین(ع) وجود داشته باشد مورد اعتراض فقیهان و علماء بوده است همان گونه كه مورد اعتراض شیخ انصاری و صاحب جواهر قرار گرفته است به علاوه صوت لهوی مطرب و مناسب با مجالس لهو نمی تواند كمك كننده مراثی امام حسین(ع) باشد.(۲۵)
۵) نوحه بدون غنا ممكن نیست و دلیلی بر حرمت مطلق غنا (حتی نوحه) وجود ندارد به علاوه« اصاله الجواز» و ادله جواز نوحه مطلقاً جواز غنا در مراثی امام حسین(ع) را افاده می كند. بخشی از عبارت محقق اردبیل چنین است:« و بالجمله: عدم ظهور دلیل التحریم و الصل و ادله جواز النیاحه مطلقا بحیث یشمل الغناء بل الظاهر انها لا تكنون الامعه یفید الجواز والله یعلم ».
۴) نظر آیت الله حبیب الله شریف كاشانی
ایشان در باب غنا رساله ای مستقل تدوین نموده و ضمن بیان معنای لغوی و عرفی غنا به تفاوت این دو تصریح كرده است. از دیدگاه ایشان غنا در لغت به معنای صوت مطرب و در عرف به معنای صوت لهوی (كه شامل صوت مقترن با آلات لهو و موسیقی می شود) است.(۲۶)
ایشان نسبت بین معنای غنا در لغت و معنای غنا در عرف را اعم و اخص مطلق دانسته است یعنی غنا در لغت اعم مطلق از غنا در عرف است.(۲۷) ایشان غنا به معنای لغوی (صوت مطرب) را سه قسم می كند و دو قسم آن كه لهو ذاتی یا عرفی برای صوت مطرب است را حرام و قسم سوم- صوت مطرب بدون تحریك شهوت- را حلال دانسته است.(۲۸)
برخی از نویسندگان این نظریه را خلاف واقع دانسته اند؛ زیرا هیچ دلیلی بر اختلاف معنای غنا در عرف و لغت وجود ندارد و از آن جا كه در رویات واژه«الغناء »موضوع حرمت قرار گرفته است و اصل«ال »رای جنس است و در دلایل شرعی نیز معنای خاصی برای این واژه بیان نشده است بنابراین غنا به همان معنای لغوی و عرفی آن یعنی صوت و آواز مطرب یا آوازی كه شبیه آن باشد، حرام گردیده است.(۳۰)
به نظر نگارنده این اشكال وارد نیست زیرا: اولاً: غنا از مفاهیمی است كه در عرف و لغت و كلمات فقیهان و مجمل و مبهم است. ثانیاً اخلاف معنای غنا در لغت و عرف مشهور است به همین جهت كلمات فقیهان در موضوع و حكم مختلف است. ثالثاً: معنایی كه وی از غنا ارائه می دهد، قدر متیقن از مفهوم مجملِ غنا است كه اكثر فقیهان در حرمت آن، مناقشه ای ندارند. البته نگارنده با تقسیم آیت الله حبیب الله شریف كاشانی نیز چندان موافق نیست زیرا صوت مطرب عبارتست از صدایی كه حالت خفت و سبكی در انسان ایجاد می كند و این حالت ناشی از خواست های نفسانی و حیوانی است.(۳۰) و به همین جهت صوت مطرب حرام است. (۳۱)
۵) نظر علامه ملااحمد نراقی
چكیده نظرات علامه نراقی در كتاب شریف مستند الشیعه چنین است:
۱) پس از بیان دوازده معنا از لغوی ها و ادیبان و فقیهان برای غنا به بیان قدر متیقن از این معانی می پردازد زیرا دلیل تامی بر تعیین یكی از معانی نیست. (۳۲)
۲) قدر متیقن آن معانی، صوت مشتمل بر ترجیع مطرب اعم از شادی بخش و حزن انگیز است و فهماننده معنی است.(۳۳)
۳ ) از دیدگاه همه ارباب این اقوال چنین صدایی قطعاً غناست.(۳۴)
۴) قدر متیقّنی كه از معانی دوازده گانه (صوت مشتمل بر ترجیع، اطراب، ترجیع و اطراب با هم، كشیدن صوت، مدّالصوت با یكی از دو وصف و...) ذكر شد هنگامی كه به آن ضمیمه شود كه از لحن (آهنگ) خاص معهودی باشد كه آن را ارباب ملاهی استعمال می كنند و نزد آنان متداول باشد و اكنون نزد عوام به آن» خوانندگی «می گویند، (این قدر متیقن) قطعاً غنا است خواه در قرآن و دعا ومراثی باشد و خواه در غیر آنها.(۳۵)
عبارت ایشان چنین است:« و لكن الظاهر ان القدر المتیقن من المعانی الاثنی عشریه سیما اذا ضمّ معه ان یكون اللحن الخاص المعهود الذی یستعمله ارباب الملاهی و یتداول عندهم و یعبّر عنه الان عند العوام بخوانندگی یكون غناءً قطعا سواء كان فی القرآن و الدعاء و المراثی او فی غیرها »(۳۶).
از موضوع سخنان فقیهان شیعه ویژگی های یازده گانه ای برای غنا استفاده می شود كه عبارتند از:
۱) صوت است (نه فعل و حركت) این خصوصیت را همه فقیهان پذیرفته اند و مراد ایشان از صوت، صوت انسان است(۳۷).
۲) مرجّع (چهچهه دار است) این خصوصیت نیز در اكثر منابع فقهی وجود دارد(۳۸).
۳) طرب آور باشد این خصوصیت نیز در منابع فراوانی دیده می شود(۳۹).
۴) شأنیت ایجاد طرب را داشته باشد این خصوصیت در عبارت شیخ انصاری و امام خمینی و محمدرضا اصفهانی دیده می شود(۴۰).
۵) آنچه در عرف غنا شمرده می شود این ویژگی در كلمات شهید و محقق ثانی و بحرانی و محمدحسین نجفی آمده است(۴۱).
۶) لهوی باشد، از كلمات شیخ انصاری استفاده می شود كه غنا صوت لهوی است(۴۲).
۷) هر صوتی كه كیفیت لهوی دارد و از لحن ها و آهنگ های اهل فسوق و معاصی باشد(۴۳).
۸) صوت كشیده شده و مدّدار باشد(۴۴).
۹) صوت انسان است(۴۵).
۱۰) فی الجمله لطافت و نازكی و حسن ذاتی داشته باشد(۴۶).
۱۱) با نواختن آلات (لهو) و رقص و كف زدن و مانند آنها هم آهنگ باشد اگرچه این همراهی و هم آهنگی بالفعل نباشد(۴۷).
● چكیده دیدگاه فقیهان معاصر
از دیدگاه بسیاری از فقیهان معاصر چون حضرت امام خمینی و محقق خویی و محقق گلپایگانی و محقق اراكی و... شنیدن و نواختن غنا و موسیقی مطرب حرام است نه غیر مطرب و یاد گرفتن و یاد دادن غنا و موسیقی لهوی جایز نیست و خرید و فروش آلات مختص به لهو حرام است. دلایل این نظرات همان آیات و روایات و اجماعی است كه بیان شد
دكتر محمد جواد حیدری كاشانی
پی نوشت ها
۱. اصول كافی با ترجمه و شرح سیدهاشم رسولی، ج،۴ ص،۴۲۰ كتاب فضل القرآن، باب ترتیل القرآن بالصوت الحسن، حدیث۱۰.
۲. همان، حدیث۷.
۳. همان، حدیث ۸.
۴. همان، حدیث ۱۱.
۵. همان، حدیث،۴ ص۴۱۹.
۶. همان، حدیث۱۱.
۷. ر.ك. به بخش پایانی رساله، استفناءات فقهی از فقیهان معاصر.
۸. سید ماجد بحرانی، ایقاظ النائمین، ص۵۱۱-۵۱۲ و نیز ر.ك. به محمدهادی معرفت«التمهید فی علوم القرآن».
۹. سید ماجد بحرانی، ایقاظ النائمین، ص۵۱۱-۵۱۲.
۱۰. همان، ص۵۳۱.
۱۱. ر.ك. میراث فقهی، غنا و موسیقی، رساله فی الغنا تحقیق رضا مختاری و رساله فی تحریم الغنا، تحقیق علی مختاری.
۱۲. محمدهادی معرفت،» تحقیق عن مسأله الغناء «، ص،۱۶» كنگره شیخ انصاری «.
۱۳.» وسائل الشیعه «، ج۱۲/۲۲۵.
۱۴. التمهید فی علوم القرآن ۵/۲۰۴.
۱۵. شیخ صدوق،» خصال «ص۶۱۰.
۱۶. وسائل الشیعه، ج،۱۲ ص۲۳۲و ۲۲۸ ابواب ما یكتسب به، باب ،۹۹ حدیث۳۲ و حدیث۱۵.
۱۷. آیت الله خویی، مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۱۸. محقق خویی در این باره همین مبنا را دارند، ر.ك. مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۱۹. آیت الله خویی، مصباح الفقاهه، ج،۱ ص۳۱۱.
۲۰. ر.ك. مصباح الفقاه، ج،۱ ص۳۱۱ و مكاسب محرمه از شیخ انصاری، ص۳۶.
۲۱-۲۲. مجمع الفایده و البرهان، ج،۸ ص۶۱.
۲۳. همان، ج،۸ ص۶۲.
۲۴-۲۵. مجمع الفایده و البرهان، ج،۸ ص،۶۳ و نیز ر.ك. به شیخ اعظم انصاری، مكاسب محرمه، ص۴۰-۳۹.
۲۶-۲۷. ر.ك. ایه الله حبیب الله شریف كاشانی (متوفی ۱۳۴۰هق)، ذریعه الاستغناء فی تحقیق مسأله الغناء، ص۷۴.
۲۸. همان، ص۷۸-۷۷.
۲۹. محمدرضا سازمند، رساله غنا در اسلام، ص،۱۳۲ پایان نامه كارشناسی ارشد دانشگاه قم.
۳۰. ر.ك. فیروزآبادی، قاموس المحیط، ج،۴ ص،۳۷۲ الغناء ككساء من الصوت ما طرب به.
۳۱. مرحوم شیخ انصاری نیز تصریح می فرماید كه طرب مختص به خفت و سبكی ناشی از خواست های نفاسانی و حیوانی است و لهویت غنا به خاطر طرب آوری آن است (ر.ك. مكاسب محرمه ص۳۷ سطر دوم و ص۴۰ سطر اخر و ص۴۱) و مرحوم صاحب جواهر مثال هایی برای» طرب «می آورد كه همین معنا را تأیید می كند مانند طرب حاصل از جماع و بوسیدن و در بغل گرفتن و عشق بازی با محبوب حلال (ر.ك. جواهر الكلام ج،۲۲ ص۵۰ به نظر ما طرب نسبت به لهو اخص مطلق است یعنی هر طربی لهو است.
۳۲. علامه احمد نراقی (متوفی ۱۲۴۵ ه ق) مستند الشیعه فی احكام الشریعه چاپ كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ج،۲ ص،۳۴۰ ولا دلیل تانا علی تعیین احد هذه المعانی اصلا.
۳۳-۳۴. همان: نعم یكون القدر المتیقن من الجمع المتفق علیه فی الصدق و مومد الصوت المشتمل علی الترجیع المطرب الاعم من الشار و المحزن المفهم لمعنی غناء قطعاً عند جمیع ارباب هذه الاقوال.
۳۵. همان.
۳۶. همان.
۳۷. ر.ك. شریاع الاسلام (همان) تحریر و ارشاد از علامه حلی (همان) جامعه المقاصد (همان) روضه (همان) حق الیقین (همان) ریاض المسائل (همان) تحریر الوسیله، ج،۱ ص،۴۹۷ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه امام خمینی، ج،۱ ص۱۹۸.
۳۸. ر.ك. شرایع الاسلام (همان) تحریر و ارشاد از علامه حلی (همان) جامعه المقاصد (همان) روضه (همان) حق الیقین (همان) ریاض المسائل (همان) تحریر الوسیله، ج،۱ ص،۴۹۸ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه امام خمینی، ج،۱ ص۱۹۸.
۳۹. همان.
۴۰. شیخ انصاری، مكاسب ص،۳۷ روضه الغناء، ر.ك. به مكاسب محرمه، امام خمینی، ج،۱ ص۱۹۸.
۴۱. الروضه (همان) مسالك الافهام (همان) حدائق الناظره (همان) ریاض المسائل (همان) جواهر الكلام (ج،۲۲ ص۴۶).
۴۲. مكاسب محرمه ص۳۶» مع ان الظاهر لیس الغناء الاهو «و شیخ صوت لهوی را حرام می داند.
۴۳. مرحوم شیخ انصاری در مكاسب محرمه ص۳۶ می فرمایند: صوتی كه این خصوصیت را داشته باشد حرام است اعم یا اخص از غنا باشد، ظاهر این است كه غنا غیر از این نیست و در ص۳۷ قید لهو در كیفیت صوت را می آورند، امام خمینی نیز در تحریر الوسیله ج،۱ ص۴۹۷ شبیه این مطلب را آورده است.
۴۴. ر.ك. قواعد (همان) جامع المقاصد و الروضه (همان) ریاض المسائل (همان) شرایع الاسلام- تحریر- ارشاد، دروس (همان).
۴۵. ر.ك. امام مكاسب محرمه ج،۱ ص،۱۹۸ و رساله روضه الغناء (همان) احمد مقدس اردبیلی (متوفی ۹۹۳ه ق) مجمع الفائده و البرهان، ج،۸ ص۵۷.
۴۶. امام خمینی، مكاسب محرمه، (همان).
۴۷. آیت الله مكارم شیرازی انوار الفقاهه، كتاب التجاره، مكاسب محرمه، ص۳۲۹.
منبع: خردنامه همشهری
منبع : مرکز تعلیمات اسلامی واشنگتن