سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

هستی شناسی از دیدگاه جوردانو برونو


برای جوردانو برونو، هستی بی پایان و كرانه ناپذیر است. او زمین را همچون دانه شنی می داند، در میان صحرای بی پایان هستی. از نظر او، جهان بیكرانه هستی دارای بی شماران پاره است كه هر یك برای خود جهانی كامل است. اما این بی شماران جهان هستنده، كه برونو به آن باور دارد، در واپسین تحلیل،همگی در یك یگانگی كه هما كلیت هستی است در هم می آمیزند و یگانه می گردند.برونو این نظریه را از « اصل همبودی اضداد» كه بانی آن « نیكولائوس كوسانوس» بود، عاریت گرفته است:جهان هستی پر از اختلاف ها و نا همگونی هاست، اما همه این ها مانع از آن نیستند كه در واپسین مرحله و آخرین تحلیل، هستی دارای گوهری یگانه باشد. این گوهر یگانه كه دارای مظاهر بی شمار گوناگون، و آكنده از تضاد ها و تخالف ها است، سرچشمه نخستین هستی یگانه است.برای برونو در جهان هستی دو عنصر گوهرین وجود دارد: ماده – صورت. و این دو هرگز از هم جدا نیستند. این همان اندیشه ارسطویی است كه برونو آن را می پذیرد.اما ماده از دید برونو چیست؟ به یك تعبیر می توان گفت، از دید برونو، ماده زیر نهاده همه هستنده ها است، یا همان ماده نخستین ارسطویی. اما، از جهتی دیگر, ماده نخستین ارسطویی بی محتواست، توانشد یا امكان محض است، در حالی كه برای برونو، ماده هرگز از تحقق عینی جدا نیست. تحقق عینی ماده هنگامی امكان پذیر است كه صورتی به آن تعلق گیرد، و چون از دید برونو صورت و ماده هرگز از هم جدا نیستند، پس ماده همواره تحقق یافته، حقیقی و دارای فعلیت است.هستی بی پایان نامحدود، از نظر برونو، متكی بر مفهوم روح جهانی است، یعنی جهان هستی از دید برونو یك موجود زنده خود پویای به عالی ترین حد سازمان یافته است كه همه چیزش دارای خصلت زندگی است. این روح جهانی دارای عقل و فهم جهانی است. این نظریه كه نزد افلاطونیان دوره رنسانس نیز یافت می شود، در فلسفه برونو خصلت ویژه ای یافته است. روح جهانی برونو كه دارای خصلت تعقل است، عامل فعال طبیعی جهان هستی است. این روح برای برونو جانشین عامل جنبش و پویش پیوسته و ذاتی طبیعت است. برونو می گوید: درست است كه هستی در كلیت خود زنده و روانمند است، اما این بدان معنی نیست كه چرم در چرم بودنش یا شیشه در شیشه بودنش دارای روان است، بلكه به این معنی است كه چرم و شیشه و همه چیزهای دیگر، در كلیت هستی اجزایی را تشكیل می دهند كه به صورت توانشد، قابلیت بروز صورت ها یا فعلیت هایی را دارند، و این صورت ها و فعلیت ها به عنوان اجزای این كلیت یكپارچه در جریان جنبش و زندگی هستی شركت می كنند.برونو هستی را در خود و خود- پایدار تصور می كند و در این چارچوب خالق هستی برای او مفهوم مشخصی می یابد. این خالق هم در جهان است و هم بیرون از جهان، هم خود جهان است هم غیر جهان. خالق برونو بی پایان است، او در طبیعت است، و طبیعت نیز دراوست. پیوند میان طبیعت و خالقش، نزد برونو، گونه ای پانتئیسم یا همه خدایی است. خدای برونو هم درون باشنده جهان هستی و هم فرا باشنده آن است. هر گوهری در جهان هستی گوهری خدایی و هر مظهری، مظهر وجود خالق است.آن چه در هستی شناسی برونو اهمیت دارد اعتقاد او به وحدت جهان هستی است، اگر چه این وحدت در مفهومی مجرد به نام روح جهانی خلاصه می شود. برونو معتقد است كه بنیاد همه هستنده های گیتی، گوهری یكتا است كه دارای نیروی آفرینندگی بی پایان است. اصل بنیادی هستی برای برونو عبارت است از آن نیرویی كه در ساختمان چیزها موثر است، و با وجود همه تفاوت ها و گوناگونی های میان مظاهر هستی، همواره بر جا می ماند.روح جهانی برونو كه پایه اساسی هستی از دید اوست،اصل صورت بخش جهان، یا سرچشمه هر گونه انگیزش و جنبش و دگرگونی و كنش و واكنش در هستی است. از دید برونو همه چیز در حال گذار و دگرگونی است.اضداد به هم تبدیل می شوند. عشق به نفرت می گراید، نفرت به عشق. زهر ها داروهای درمان بخش می شوند، و بر عكس، دارو ها مهلك و مرگ آفرین می گردند.برون معتقد است كه همه آن بیشماران جهان جزئی، كه پر كننده هستی اند، تمایل به رسیدن به یك حالت كمینه دارند. این كمینه در ریاضیات، نقطه ، و در طبیعت، اتم نام دارد. یكای هستی به مفهوم فلسفی آن را برونو « موناد» نام می نهد. «موناد» اصل كمینه هستی فلسفی، و وجه مقابلش،« طبیعت بی پایان نامحدود به هم پیوسته و یگانه و یكپارچه در همه صورت ها و مظاهر به ظاهر گسیخته از هم و گوناگون» به عنوان اصل بیشینه هستی فلسفی است. از نظر برونو هر كمینه هستی در عین حال از دیدی دیگر بیشینه است، یا در پی تبدیل شدن به یك بیشینه است و بر عكس. و این دو ضد متناقض و متعارض، همزمان با یكدیگر یافت و به هم تبدیل می شوند. بر پایه این تبدیل و تبدل دائمی، هستی برونو گسترش و تكامل می یابد، و در همه حال در كلیت خود بی پایان و بی كران است.