دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دعایمان چگونه اجابت می شود؟


دعایمان چگونه اجابت می شود؟
خدایا! تو پناه ناامیدان هستی و می توانی نیازهای آنها را برطرف بكنی. و اگر كسی تأثرش را و افسوسش را و غم و اندوهش را به جود و كرم و رضا و قضای تو واگذار كند، عوض منع باخرین را دریافت می كند. عده ای دارند و عطا نمی كنند. بخل می ورزند. عوض بخل آنها، جود و كرم تو جبران می كند. و مندوحه عما فی أیدی المستأثرین. بعضی اهل ایثار نیستند. اهل استئثاراند. نه تنها دیگران را بر خود مقدم نمی دارند، بلكه می كوشند خود را بر دیگران مقدم بدارند. در دستگاه مستأثران جز تنگ نظری و تنگنائی چیز دیگر نیست. و اما در دستگاه جود و كرم تو مندوح است، سعه است، گشایش است. یعنی اگر تنگنای تنگ نظران جا برای رفتن نیازمندان نمی گذارد، وسعت رحمت تو جا برای محتاجان تأمین می كند... از سویی «بنده» نیز باید روی خواسته های خود پا بگذارد، روی هوای نفسش پا بگذارد. وقتی اینچنین كرد، قدم دوم را در دالان توحید می نهد. یك قدم بر خویشتن نه و آن دگر در كوی دوست! این و أن الراحل الیك قریب المسافه و أنك لا تحتجب عن خلقك یك جمله ای است به منزله واسطه العقد این دعای نورانی... آنچه كه حجاب چهره خلق است همان گناه خلق است. و أنك لا تحتجب عن خلقك الا أن تحجبهم الأعمال السیئه دونك. گناهان بد است كه حاجب است و نمی گذارد. پس راه باز است. هیچ حجابی هم در كار نیست و این شخص داعی هم بدون حجاب آمده. این موانع را برطرف كرد تا این عنصر سوم را به دست آورد كه بعدا عرض می كند: و قد قصدت الیك یطلبتی و توجهت الیك بحاجتی و جعلت بك استغاثتی و دعائك توسلی من غیراستحقاق لاستماعك منی و لاستیجاب لعفوك عنی بل لثقتی بكرمك و سكونی الی صدق وعدك و لجأی الی الایمان بتوحیدك و یقینی و بمعرفتك منی أن لا ربی غیرك و لا اله الا أنت وحدك و لا شریك لك. گرچه من استحقاق ندارم، ولی به امید تو آمدم و تو را به عنوان عالی ترین مرجع و تنها مرجع نهائی می دانم. این هم شرط سالك. و آن عنصر چهارم هم این است كه تو مرا دعوت كردی. پروردگارا! تو خودت فرمودی: واسئلواالله من فضله. در قرآن كریم فرمود كه: سؤال كنید. بخوانید و بخواهید! و تو منزه تر از آنی كه وعده بدهی و انجام ندهی! دعوت بكنی و نپذیری! راه بگشائی، در را باز بكنی و راه ندهی! اینچنین نیست. اللهم أنت القائل و قولك حق و وعده صدق. خودت فرمودی: واسئل الله من فضله ان الله كان غفوراً رحیما. و لیس من صفاته یا سیدی أن تأمر بالسئوال و تمنع العطیه و أنت المنان یالعطایا علی اهل مملكتك. والعائد علیهم یتحنن رأفتك. خدایا! آنها كه از تو نخواستند، آنها را رد نكردی. ما كه از تو می خواهیم! خدایا! تو كه به ماها وعده دادی، ما هم كه از تو می خواهیم. یقیناً ما را رها نمی كنی. پس راه باز است، چون شرط را خود مقصد نهائی در اختیاراش گذاشته و این رونده را و سالك را دعوت كرده است. با چنین اطمینانی و با چنین خلق و خوئی یقیناً دعا مستجاب خواهد بود.
ما به مهربانی و رحمت تو عادت كرده ایم
وجود مبارك امام سجاد عرض می كند: سوابق درخشان ای كه نسبت به من و دیگران داشتی و فضائل بی كران تا بی كران ای كه داری، ما را وادار می كند كه از تو بخواهیم. الهی ابیتنی فی نعمك و احسانك صغیرا و نوهت باسمی كبیرا. خدایا! تاكنون كه در كنار سفره نعمت و احسان تو به سر بردیم. از كودكی تاكنون، از نظر مسائل مادی و دنیائی ما را تأمین كردی. وقتی سالمند و بزرگ شدیم، ما را شهره روستایمان یا شهرمان یا استانمان، یا كشورمان، یا در یك منطقه وسیع تری، در یك قاره ای، مانند آن كردی. ما را مشهور كردی، خوش نام كردی، نام آور كردی. وعده های آخرت هم كه از شما رسیده است. پس بنابراین ما حدوثاً و بقاء در كنار سفره تو نشستیم. ما عادت كردیم به اینكه نازپرورده تنعم توباشیم. و عادت كردیم كه با دست خالی بیائیم، با روی سیاه بیائیم، با روی سپید، دست پر برگردیم. عادت كردیم، تو ما را عادت دادی!
●هم تو را دوست دارم و هم به تو امیدوارم
پروردگارا! من هم با معرفت آمدم، هم با محبت آمدم. معرفت من رهنمای من است، محبت من شفیع من. قبلا عرض كردم: به غیر شفیع. الان عرض می كنم: با شفیع آمدم. شفیع انجح من التوبه، اینجا هم می توان گفت: لا شفیع انجح من المحبه. چیزی، شفیعی بهتر از محبت نیست. البته محبت های بیرونی منطقه اش محفوظ است. اینها محبت های درونی است. و عرض می كند: و أنا واثق من دلیلی بر بدلالتك و ساكن من شفیعی الی شفاعتك. من هم به این راهنما امیدوارم، هم به این شفیع. و غیر از این چیز نیاوردم. عمل صالحی، ترك گناهی، فعل ثوابی، اینها را نیاورده ام! فقط تو را می شناسم و دوست دارم، همین. با زبان تو را می خوانم كه تبهكار است. با قلبی با تو مناجات می كنم كه تیره است. قلب و قالب تیره است. ولی تو هم تیره را می پذیری، هم تبهكار را. چنین كه تاكنون پذیرفتی. مگر ما تاكنون زبان بی گناه داشتیم؟ قلب سالم داشتیم؟ من از تو می ترسم، ولی به تو امیدوارم. در ترس و امید موحدم. اگر گناهانم را می بینم، فزع می كنم، نه یأس دارم. و اگر كرم تو را می بینم، طمع دارم. اگر ببخشی، بهترین بخشندگانی. چون بدون منت می بخشی. و اگر عذاب كنی، عادلانه عذاب كردی.
پروردگارا! من با همه سوابق تباه و تیره و تاریكم، دلیلی دارد كه تو را می خوانم. بی حجت نیست. اگر كسی بگوید: تو با زبان گناه كار، با قلب تیره به چه جهت خدا را می خوانی؟ عرض می كنم: روی كرم او، كریم كسی است كه از گناهان ببخشاید. حجتی یا الله فی جرأتی و علی مسألتك مع اتیانی ما تكره جودك و كرمك و عدتی فی شدتی مع قله حیائی منك رأفتك و رحمتك. من بد حیا بودم. از تو خجالت نكشیدم. تو در سوره مباركه علق، در طلیعه بعثت فرمودی: ألم یعلم یأن الله یری... من بین این دو امر قرار گرفتم: هم عده منی در شدت، هم رأفت و كرمت مایه امید من است. لذا من با این دو دلیل به سمت تو آمدم. درود بر پیامبر و اولاد پیامبر بفرست و آن رجاء و امید مرا آیس و ناامید نكن و محقق بكن. ندای مرا بشنو ای كسی كه بهترین مدعوی. یا خیر من دعاه داع و أفضل من رجاه راج. عظم یا سیدی املی و ساء اهانی. عرض كرد: خدایا! عمل و آرزوی من زیاد است. عمل و كار من بسیار بد است. كار من بد است. اعمال من بد است، آمال من بزرگ. تو به مقدار آمال و آرزوی من به من ببخش. به مقدار اعمال من مرا مؤاخذه نكن. زیرا كرم و بزرگواری تو اجل از آن است كه تبهكاران و مذنبین را جزاء و كیفر بدهد. و حلم و بخشایش تو بزرگتر از آن است كه مقصرین را مكافات كند. و كف آنها كار كند. و من، یا سیدی من به فضل تو پناه برده ام. هارب منك الیك. این هارب منك الیك، انت الراه أعلم... أن الراحل الیك قریب المسافه، یك عرفتك. این جمله ها هم از بحث های محوری و كلیدی این جمله است كه أنا هارب منك الیك از تو به سوی تو، این توحید ناب است. این هم در این جمله های دعا كم نیست كه دو بار هارب منك الیك آمده است. نه هارب من اصحابك الی عفوك. از تو به سوی تو آمدم. یعنی از جائی نبودم كه به سوی تو بیایم. اگر می ترسم، از انتقام تو می ترسم. اگر امیدوارام، به لطف تو امیدوارم. هارب منك الیك متنجز ما وعدت من الصفح عمن أحسن بك ظنا. تو به ما وعده دادی كه نسبت به دیگرتبهكاران تنها صابر باشی، حلیم باشی، عفو باشی. بلكه صفح كنی. صفح جمیل. نه تنها عفو كنی، بلكه صفح جمیل كنی. یعنی صفحه خاطرات را ورق بزنی. آن صفحه ای كه اصلا گناه در آن نوشته نشده، آن صفحه را به ما نشان بدهی. و اصلا صرف نظر كنی كه صفح بالاتر از عفو است. بنابراین این هم در عین حال كه دعاست، ادب دعا، درس دعا، راه دعا و تقویت روحیه نیایش و دعاء را وجود مبارك امام سجاد به ما آموخت. غرض آن است كه با دعاء، درس دعا و علت دعا تشریح می كند. امیدواریم ادعیه همه مستجاب باشد.
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید