شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا
دموکراسی سوزی
انتصاب “تونی بلر”به عنوان نماینده ویژه کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه (کوراتت) دغدغههای تازهای را در نظام بینالملل ایجاد کرده است. اعضای این کمیته چهارجانبه را “ایالات متحده آمریکا”، “روسیه”، “اتحادیه اروپا” و “سازمان ملل متحد” تشکیل میدهند. “جرج بوش” تلاش زیادی جهت انتصاب بلر به این سمت از خود بروز داد. اهداف اصلی رئیس جمهور آمریکا از این اقدام، یکی قدردانی از ۷ سال همراهی کورکورانه لندن با سیاستهای واشنگتن و دیگری تداوم حضور نخست وزیر سابق انگلستان در معادلات خاورمیانه است.
“تونی بلر”در حالی وارد معادلات صلح خاورمیانه شده است که به سبب کارشکنیهای کاخ سفید، تلآویو، جنبش فتح و شخص ابومازن “فلسطین” در هالهای از بحران قرارگرفته است. تشکیل دو دولت مختلفالجهت در “کرانه باختری”و “نوار غزه”توطئهای از قبل طراحی شده از سوی مخالفان “حماس” بوده است.
به راستی اصالت “کمیته چهارجانبه میانجیان خاورمیانه” را چگونه باید مورد موشکافی قرار داد؟ چگونه ممکن است که در ساختار واحد بینالمللی، “مولدان بحران”به صورت همزمان حکم “میانجی” را پیدا کنند؟ حمایت کاخ سفید، لندن و اتحادیه اروپا از دولت نامشروع سینیوره در لبنان و ابومازن در فلسطین سبب شده است تا گروههای غیرمردمی مانند “۱۴ مارس”در بیروت و “فتح” درکرانه باختری رود اردن فضای دموکراتیک و مردمی منطقه را به سود قدرتهای مستبد آلوده نمایند.
“تونی بلر”در دوران ننگین نخست وزیری خود از به رسمیت شناختن جنبش مردمی حماس اجتناب کرد و با همراهی دیگر مهرههای افراطی اروپااز جمله “آنگلا مرکل”طرح “قطع کمکهای اروپا به مردم فلسطین” را به تصویب رساند. در جریان جنگ ۳۳ روزه میان اسرائیل و رزمندگان حزبالله لبنان، لندن از هیچ تلاشی در جهت تغییر موازنه جنگ به سود تلآویو فروگذار نکرد، هرچند که در نهایت شکست خفت باری را از فرزندان مقاومت اسلامی پذیرفت. نقش تونی بلر در آغاز و تداوم جنگ عراق نیز بر هیچ کس پوشیده نیست. فجایعی که نیروهای انگلیسی در بصره و دیگر شهرهای عراق به وجود آوردهاند، جای هیچ تردیدی رادر اطلاق لقب “جنایتکار جنگی” به بلر باقی نمیگذارد.در چنین شرایطی انتخاب بلر به سمت جدید چه معنا و مفهومی دارد؟
در جهت پاسخ دهی به این سوال لازم است یک گام فراتر نهیم و دامنه پرسش و پاسخ خود را وسیعتر سازیم. اساسا تشکیل کمیته چهارجانبه صلح خاورمیانه با کدام مبانی “دموکراسی”و “احترام به حقوق انسانها” قابل تطبیق است؟ پس از انعقاد پیمان صلح اسلو تا کنون وقت کشی صهیونیستها و جنایات تلآویو علیه فلسطینیان با چراغ سبز کاخ سفید، کاخ کرملین، برخی کشورهای اروپایی و شورای امنیت سازمان ملل متحد صورت گرفته است. به راستی تعریف “دموکراسی” از دید این جریانهای سلطهگر مخرب چیست؟ “دموکراسی واقعی” از تلفیق “صندوق” و “رای”حاصل میشود. دموکراسی واقعی را نمیتوان از نظریه “موج سوم” ساموئل هانینگتون یا “پایان تاریخ” فرانسیس فوکویاما استنباط نمود. دموکراسی یعنی “آنچه یک ملت بدون محدودشدن اراده و قدرت انتخاب خود میخواهد.”
کمیته چهارجانبه با تشدید تنش در خاورمیانه، درمرحله نخست از اطلاق “ملت” به فلسطینیان تحت ستم اسرائیل خودداری میکند و سپس با حمایت از جنبش فتح و کمک به افرادی خودفروخته مانند “محمود عباس”، “محمد الدحلان” و “سلام فیاض” و قطع کمکهای اقتصادی به دولت مردمی اسماعیل هنیه فضا را به سود مانور صهیونیسم مهیا میسازد. باید اذعان داشت که در راس چنین کمیته چهارجانبهای تنها افرادی نحس و درندهخو مانند “تونی بلر”میتوانند ایفای نقش نمایند.
قدرتهای بزرگ در ساختار نظام بینالملل دست به نوعی “دموکراسی سوزی” زدهاند. بر این اساس تعریف دموکراسی از “آنچه مردم میخواهند” به “آنچه منافع قدرتها را تامین میکند” تغییر یافته است. پس از حادثه خودساخته ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، نومحافظه کاران آمریکا دموکراسی مدنظر خود را در بسته بندیهایی موشکی و میلیتاریستی به خاورمیانه ارسال نمودند. دموکراسی سوزی یک “منش” یا “رفتار” نیست بلکه یک “روند طراحی شده” محسوب میشود. دموکراسی سوزی به سبک قدرتهای مستبد در سه مرحله عینیت مییابد:
در مرحله نخست ساختار مورد رضایت ملتهای مستقل تحت فشار این قدرتها دگرگون میشود.
در مرحله دوم دموکراسی وارداتی و “زورمدار”خود را در بسته بندیهایی نظامی، فرهنگی و حتی شبه دموکراتیک (به معنای قانون مداری) به ملتهای خاورمیانه و دیگر نقاط جهان عرضه میکند.
در مرحله سوم جایگزینی “دموکراسی مردمی” با “دموکراسی کاذب”در روندی “زمانبر”و “عمیق”صورت میگیرد.
قدرتهای بزرگ در مرحله سوم به بن بست رسیدهاند یعنی عدم مطابقت “فطرت انسانها” با “زورمداری” مانع از جایگزینی دموکراسی وارداتی در کشورهای منطقه شده است.
هرچند دموکراسی سوزی در خاورمیانه با هدایت جریانهای سرمایهداری و صهیونیستی و حامیان آنها در اتحادیه اروپا و سازمان ملل صورت میگیرداما حرکت ملتهای آگاه مطابق این روند بازدارنده مسئلهای مخدوش و غیرقابل تصور محسوب میشود.
در نهایت اینکه ساختار سیاسی- تشکیلاتی نظام بینالملل براساس اراده قدرتهایی غیرمردمی و دیکتاتور شکل گرفته است. این نوع سلطه آشکار در سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و دیگر نهادهایی که کارکرد اصلی خود یعنی برقراری صلح و آزادی در جهان را به فراموشی سپردهاند، قابل مشاهده است. از این رو دولتها و ملتهای آگاه جهان باید ترتیبی اتخاذ کنند تا ضمن گذار از ساختار نامتقارن کنونی و جایگزینی ساختاری نوین براساس عدالت و حفظ حقوق حقه “ملتها و دولتها” فرصتی برای تشکیل کمیتههای مضحکانه مانند کوارتت و قرار گرفتن نام افرادی منفور مانند بلر در کنار واژگان “صلح” و “میانجیگری” باقی نمایند.
منبع : روزنامه رسالت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران تهران انتخابات عراق دانشگاه تهران دولت مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس روز معلم رهبر انقلاب نیکا شاکرمی
سیل هواشناسی آتش سوزی شهرداری تهران سازمان هواشناسی باران هلال احمر قوه قضاییه پلیس معلم آموزش و پرورش فضای مجازی
تورم قیمت خودرو مسکن سهام عدالت قیمت طلا خودرو بازار خودرو قیمت دلار قیمت سکه حقوق بازنشستگان ایران خودرو بانک مرکزی
مهران غفوریان ساواک موسیقی تلویزیون عمو پورنگ سریال سینمای ایران تبلیغات نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی عفاف و حجاب دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل غزه جنگ غزه آمریکا روسیه ترکیه حماس نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس سپاهان آتیلا حجازی لیگ برتر علی خطیر باشگاه استقلال بازی لیگ برتر ایران تراکتور رئال مادرید
اپل هوش مصنوعی خودروهای وارداتی گوگل ناسا عکاسی تلفن همراه مدیران خودرو
خواب طب سنتی کبد چرب فشار خون دیابت بیماری قلبی