جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خواب های خوش بچه های بازنشستگان


خواب های خوش بچه های بازنشستگان
وقتی شنیدم که وزیر بسیار معزز گفته، هر کی می خواد حقوقش بره بالا بازنشسته بشه خیلی اندوهناک شدم. با خودم گفتم ای خدا چه بد شانسم، واقعا بدشانسی و نحسی از این بالاتر؟ من تازه امسال استخدام شدم و تا استخدام شدم و خواستم پله های ترقی را طی کنم، می گن بازنشسته بشین تا حقوق تون زیاد بشه. واقعا چرا آرزوهای جوانانی مثل من رو به باد فنا می سپارند؟ چه شب هایی که تا صبح خواب می دیدم استخدام شدم، استخدام شدم و حالا دارم تند و تند، رتبه، درجه و گروه و پایه می گیرم. تا صبح خیال بافی می کردم. خودم رو تصور می کردم که در حال گرفتن انواع تقدیرنامه، تشویق نامه، گروه و پایه و امتیاز و تشویقی هستم و جمعیت زیادی ایستادند و دارند منو با حسرت نگاه می کنند.
همون هایی که قبلا به من می گفتند این یارو رو باش، عاطل و باطل داره خونه بابای بازنشسته می خوره و می خوابه، نه حقوقی نه درآمدی، مدرک تحصیلی اش هم به درد جرز دیوار می خوره و هیچ فایده ای براش نداشته، اصلا معلوم نیست مدرکش واقعی باشه و یا تقلبی. مثل این که از دانشگاه هاوایی مدرک گرفته و شاید هم از دانشکده های مجازی عالم خیال! بعله با خودم می گفتم، همان هایی که چشم دیدن منو نداشتن، حالا ببینند که چطور به ریاست اداره می رسم، حقوق میلیونی می گیرم و سوار بر خودروهای پلاک قرمز استفاده اختصاصی ممنوع عمدا در خیابان های شهر می چرخم تا همه منو ببینند و بگن ای نامرد، چه طوری تا پاش رسیده به اداره، سوار ماشین دولتی می شه و از پلاک های قرمز استفاده اختصاصی ممنوع، داره استفاده اختصاصی می کنه. خلاصه چه بگم که تمام آرزوهای حال و محال من رو این حرف وزیر درهم ریخت. خیلی دلم به حال خودم سوخت یادم اومد تا دیروز که خونه بابام بودم و دستم تو جیب بابام، ببخشید منظور بدی نداشتم یعنی از بابام پول تو جیبی می گرفتم همه می گفتن، برو کاری برای خودت دست و پا کن، حقوق بازنشستگی بابات کفاف دخل و خرج خودشون رو هم نمی ده حالا انتظار داری به تو پول توجیبی بده؟ بی چاره بابای بازنشسته ات چه قدر جورت رو بکشه با این حقوق چندرغازی که می گیره کی بخواد برای تو سرمایه فراهم کنه، زن بگیره و ... حالا به چه زبونی باید می گفتم که بابا تا حالا تو ۱۰ تا آزمون استخدامی شرکت کردم، چه کار کنم قبول نشدم حالا یا پارتی و پول نداشتم و یا اصلا نمره نیاوردم، چه کنم؟ تا این که قبول شدم حالا هم که قبول شدم می گن زود بازنشسته بشین تا حقوقتون زیاد بشه، تازه چه خوش شانسی یا چه بدشانسی از همون سالی که من قبول شدم که نه آخرای سال حقوق بازنشستگی بابام اینا اضافه شده. چه قدر پز می دادم که حقوقم از بابام زیادتره و هی در این یک سال ولخرجی کردم، که نگن حالا هم که حقوق بگیر شده دستش تو جیب باباشه.
خلاصه هرچی که می گرفتم می دادم به بابام، هر چند نمی خواست و همه رو باز ریز ریز به خودم می داد ولی چه کنم دیگه این دل رحیم ما... خلاصه یک روز از خواب بیدار شدم و شنیدم که می گن حقوق بازنشسته ها چندین برابر شده خلاصه بابا جانم این ماه ما رو حسابی خجالت داد و به یمن افزایش حقوق، نصف حقوقش رو داد و همه ما رو برد رستوران و بعد از سالن ها که غیر از عروسی و عزا به رستوران نرفته بودیم، به یمن افزایش حقوق بابام رفتیم به رستوران، حالا بگذریم چه قمپزی داداش کوچیکم درمی آورد هی برای بابام خودشو لوس می کرد که باباجون برام فلان مدل کاپشن رو می خری؟ بابام می گفت: چرا نخرم، می گفت بابایی کفش ندارم بابام می گفت می خرم برات، یاد خودم افتادم چه بدبختی می کشیدم تا پول یک جفت کفش و یا یک دست لباس قسطی رو بابام می داد تازه بزرگ هم که شده بودم با مامانم می رفتیم خرید تا هرچه که به نظرش بهتره و نسبت به قیمتش بادوام تره اون هم در ۴ قسط برام بخره!
به چه بدبختی یک دست کت و شلوار برای عروسی خواهرم خریدم و قسطاش که عقب می افتاد مجبور می شدم برای این که چشمم به چشم فروشنده نیفته ۴ تا خیابون رو دور بزنم (تصور کنید پرداخت اقساط که چند ماه طول کشیده باید ۴، ۵ کیلومتر پیاده خیابون های اطراف رو گز می کردم تا برسم خونه، واقعا که چه شانسی داشتم و دارم، نه از کودکی و نوجوانی خیر دیدم و نه از جوونیم اون هم به خاطر حقوق بازنشستگی بابام.)ای خدا چی می شد از همون اول که بابام بازنشسته شد حقوقش زیاد بود تا سال های زیادی رنج نکشم و عقده ای نشم؟ برای همینه که از روزی که شنیدم وزیر گفته هر کس می خواد حقوقش زیاد بشه، بازنشسته بشه هر شب خواب روزی رو می بینم که بازنشسته شدم اولا با حقوق یک میلیون تومن در ماه، البته یادمون نره که آرزو بر جوانان عیب نیست.
منبع : روزنامه خراسان