جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنگ، پس از خرمشهر


جنگ، پس از خرمشهر
ایران اسلامی همچنان الهام بخش تمامی مسلمانان و مظلومان است، در زمانه ای که تصور حیات بدون حمایت یکی از دو ابر قدرت شرق و غرب برای تمامی کشور های محروم و ستمدیده محال بود، کشوری درقلب خاورمیانه، با شعار نه شرقی و نه غربی خود در حال بر هم زنی معادلات جهانی بود، باید محارمی شد و چاره ای جز این نبود، تمامی امکانات خود را بسیج کردند، برای اولین بار پیمان ناتو و ورشو به توافق رسیدند و ارتش بعث را به آخرین سلاح های روز مجهز کرده و ...
قرار بر این بود که عراق کار ایران را یکسره کند، ولی خواست خدا چیز دیگری بود...
و مکروا و مکر الله و الله خیر المکرین(۵۴ آل عمران)
خواست خدا این بود که کمینی که برای نابودی ایران طراحی شده بود به پازلی برای در هم شکستن قدرت پوشالی، که سالها با آن بر مردم جهان حکمفرمانی می کردند شود.
آری و اکنون ایران نشان داده بود که قدرت ایمان و توکل به خدا بر تمامی قدرتهای دیگر فائق است و ستمدیدگان جهان دریافته بودند که با دست خالی هم می توان اراده ظالمان را در زیر پای خود لگد مال کرد.
و اکنون، همچنان ایران اسلامی الهام بخش تمامی مسلمانان و مظلومان است، حزب الله در لبنان، حماس در فلسطین، جنبشهای آزادی خواه در کشورهای ونزوئلا، بولیوی و ... همه و همه تحت تاثیر انقلاب ایران و پیروزی در جنگ تحمیلی مبارزات خود را ادامه می دهند.
اکنون جهانخواران باید چاره ای دیگر می اندیشیدند و به نحوی دست به کتمان و ناچیز نشان دادن این پیروزی ها می زندند تا بتوانند تا حدی از موج تا ثیرگذاری آن بکاهند.
و قطعاً بهترین دفاع ، حمله است ، باید ایران را از درون متوقف می کردند، بدین منظور پروژه های تخریب و تخطئه و کتمان افتخارات ایران را به دست عوامل داخلی خود کلید زده که از جمله آنها تخریب افتخارات ایران پس از فتح خرمشهر و ایجاد شبهه پیرامون علل ادامه جنگ بود.
این نوشتار در صدد بررسی علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و حتی بعد از فتح فاو می باشد.
این سوال برای نخستین بار از سوی نهضت آزادی مطرح شد و ماهها پس از اتخاذ این تصمیم و اجرای عملیات های مختلف شامل رمضان ، محرم ، مسلم ابن عقیل و غیره بیان گردید. علت مطرح کردن این سؤال هم ظاهراً طولانی شدن جنگ و ناکامی در برخی از عملیات ها بود.۱
این در حالی است که در صورتی که، با پیروزی عملیات رمضان پس از فتح خرمشهر ، جنگ به پایان می رسید ، شاید از علل ادامه جنگ سؤال نمی شد ؟۲
بنابراین باید موضوع را اینگونه مورد بررسی قرار داد که چرا فتح خرمشهر به یک پیروزی استراتژیک تبدیل نشد ؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به شرایط نظامی- استراتژیکی آن انداخت:
۱) جنگ ایران، در آن مرحله تهاجمی بود در حالی که عراق به طور تدافعی می جنگید و به توان نظامی کمتری احتیاج داشت.
۲) کمک های بی دریغ کشورهای شوروی و امریکا ، شرق وغرب به عراق سرازیر می شد و در زمانیکه ایران به دلیل تحریم ابرقدرتها مجبور بود سلاحهای متعارف را از بازار سیاه و با مشکلات فراوان خریداری کند، عراق در قالب وامهای دراز مدت و کمکهای بلاعوض در یک دوره زمانی کوتاه توانست تانکها و هلکوبترها و هواپیماهای خود را دو برابر کند و برد موشکهای خود را تا تهران افزایش دهد.
۳) عراقی ها به موازات پیشرفت های ایران در جنگ به آسیب پذیری خود پی برده لذا سلسله تلاش هایی را برای تضعیف بنیه اقتصادی ایران و حمله به شهرها آغاز کردند.۵
● حال بر می گردیم به علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر:
▪ بعد از فتح خرمشهر به ۳ دلیل با پایان جنگ موافقت نشد:
۱) همچنان ۵۰۰۰کیلومتر مربع از خاک ایران در اشغال عراق بود و بعد از اعلام عقب نشینی هنوز ۲۵۰۰ کیلومتر از ارتفاعات حساس در دست عراق باقی مانده بود.
۲) عدم الزام عراق به پرداخت غرامت به ایران:
« قدرت های بزرگ، در مورد پرداخت غرامت مایل بودند:
الف) مبالغ پرداختی به میزانی نباشد که ایران در مرحله بازسازی ، به موقعیتی جدید دست یابد و همچنان براثر خسارات وارده از جنگ ضعیف بماند.
ب) به بازسازی عراق که قدرت متعادل کننده ی ایران بود توجه کردند.
به همین دلیل کشورهای شورای همکاری پیشنهاد تشکیل یک صندوق مشترک را داده که تأمین هزینه های آن با کشورهای مختلف می بود و این سرمایه به تناسب میان ایران و عراق تقسیم می شد...
ـ تشکیل این صندوق قطعاً پیامدهایی داشت:
« از جمله این که در هر مرحله و برابر هر پرداختی ایران باید گزارش هزینه ها را ارائه می کرد تا مجدداً پول دریافت کند و این برای طرف پیروز در جنگ قابل قبول نبود.»۶
همچنین اثر حقوقی تشکیل این صندوق، مقصر دانستن هر دو کشور ایران و عراق در جنگ بود . مقصردانستن ایران در جنگی که به ناحق به ملت مظلوم ایران تحمیل شده بود با واقع مطابقت نداشت. و این خود می توانست دستمایه بهانه جویی ها و تخریبهای آینده رسانه ها و بوق های صهیونیستی بر ضد ایران عزیز باشد.
همچنین آمار و ارقام ذکرشده (از طرف سازمان ملل) از ۲۵ میلیارد تا ۱۵۰ میلیارد دلار متغیر بود.۷ در حالی که ایران صدها میلیارد دلار خسارت دیده بود.۸
و جالب ترین نکته ای که پیرامون این پیشنهاد چرب و شیرین(جبران خسارت های جنگ) بود این که این مساله هیچ گاه حالت رسمی به خود نگرفته و فقط در سطح رسانه ها مطرح گردید تا دستمایه ای برای تبلیغات و ایجاد شکاف در میان ملت واحد ایران باشد. تا شاید بتوانند همان شگردی راکه قریب ۴۵ سال قبل برای محار قدرت اعراب در جنگ با اسرائیل پیاده کردند را بار دیگر اجرا کرده و بدین ترتیب فرصتی برای تقویت مجدد عراق بدست آورند.
۳) مهمتر از همه متجاوز ندانستن عراق به عنوان شروع کننده ی جنگ، از طرف سازمان ملل بود : « قدرت های بزرگ در تعیین متجاوز حساسیت داشتند زیرا انجام این مهم به معنای اعلام پیروزی سیاسی ایران برعراق بود و تزلزل در عراق و احتمالاً فروپاشی رژیم بعثی را موجب می شد. علاوه بر آن قدرت های بزرگ در تجاوز عراق سهیم بودند و اعلام متجاوز بودن عراق به منزله ی پذیرش سیاست تجاوز آمیز این کشورها علیه جمهوری اسلامی ایران بود. لذا از پذیرش آن اجتناب می کردند.»۹
همچنین بعد از فتح خرمشهر ایران در موضع قدرت بود و شروط فوق الذکر به قدرتمندی او می افزود به همین دلیل کشورهای جهانخوار این شروط را نمی پذیرفتند لذا به وسیله ی سازمان ملل که ابزاری در دست آنان بود خواست های ایران را رد می کردند.
بنابراین در شرایطی که هیچ کدام از شروط مذکور را سازمان ملل نمی پذیرفت؛ قبول آتش بس امری غیرعاقلانه و به معنای فرار مقطعی از جنگ بود. درست همان چیزی که موجب سؤالات و انتقادات بیشتری می گشت.
آقای هاشمی با توجه به سخنان منتقدان جنگ می گوید: « آن هایی که آن موقع در مقابل این شایعات و احتمال صلح عکس العمل مخالف نشان دادند، کسانی هستند که الآن مدعی مخالفت با ادامه ی جنگ هستند ...»۱۰
علاوه بر بحث های فوق، « هیئت های صلح به جای توجه به تعیین عامل تجاوز و پرداخت غرامت و ضرورت عقب نشینی از مرزهای اشغالی ، بر اجرای بدون پیش شرط آتش بس تأکید می کردند! تجربه جنگ اعراب با اسرائیل و تبعات مخاطره آمیز پذیرش آتش بس، جمهوری اسلامی را وادار کرد که همچنان بر خواسته و شرایط خود تأکید کند.»۱۱
با وجود تجربه تأسف بار جنگ اعراب و اسرائیل احتمال تجدید قوا و حمله مجدد عراق به ایران پس از آتش بس محتمل بود.کمااینکه بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ هم، عراق تلاش نظامی نسبتاً گسترده ای برای اشغال مجدد اهواز و خرمشهر آغاز کرد که با شکست مواجه شد.پس همان طور که گفتیم قبول آتش بس مصلحت نبود علی الخصوص در آن شرایط که ۲۵۰۰ کیلومترمربع از ارتفاعات حساس و موانع طبیعی ایران در اشغال عراقی ها بود و امکان ساخت استحکامات مصنوعی نیز به دلیل فقدان وقت و سرمایه وجود نداشت ، این عوامل شکست ایران را در جنگ احتمالی تشدید می نمود.
فرمانده وقت سپاه در سخنانی می گوید: « اینکه گفته می شود بعد از آزادی خرمشهر چرا صلح نکردید، باید بگویم که هیچ پیشنهاد صلحی تا چهار سال بعد از آزادی خرمشهر به ایران نشد و فقط چند طرح آتش بس ارائه شد که اگر قبول می کردیم جنگ پنجاه سال به درازا می کشید.» ۱۳
آقای رجائی خراسانی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل می گوید: « در مذاکراتی که داشتیم به ما می گفتند در قدم اول و قبل از هر گونه بحث و مذاکره ای باید آتش بس برقرار شود.» ۱۲
بنابراین کاملا مشخص بود که پیشنهادات مطرح شده از طرف هم پیمانان عراق تنها برای توقف مقطعی جنگ، جهت برنامه ریزی های بعدی آنان بوده است. امام خمینی (ره) فرمودند: «ما اگر مجرم را امروز رهایش کنیم ، امروزی که ما قدرت داریم ...این معنای آتش بس نیست ، این معنای صلح نیست . » ۱۴ضمن اینکه منطق حکم می کند ، دشمن عقب رانده شده را باید به نحوی مجازات کرد که برای سال های سال خیال تهاجم را از سر بیرون کند. ۱۵
بنابراین، استراتژی جمهوری اسلامی ایران پس از فتح خرمشهر، کسب یک پیروزی نظامی جهت متقاعد کردن حامیان جهانی و منطقه ای عراق برای پایان بخشیدن به جنگ ، با در نظر گرفتن خواسته ها و پیش شرط های ایران بود.۱۶ وبا فتوای امام (ره) که فرمودند: «ادامه ی جنگ تجاوز نیست » جنگ وارد مرحله ی دیگری شد.
برای ادامه ی جنگ شرق بصره انتخاب می شود. نیروهای نظامی معتقد بودند با توجه به نبود مواضع و استحکامات طبیعی در خط مرزی امکان دفاع در برابر تهاجمات عراق نخواهد بود. خوزستان نیز همواره از منطقه ی شرق بصره مورد تهدید و تجاوز قرار می گرفت لذا باید با تصرف این منطقه موقعیت ایران را تحکیم می نمودیم. سرانجام با توافق مسؤولین سیاسی و نظامی کشور ، عملیات رمضان طراحی و به اجرا درآمد که منجر به تداوم جنگ و ورود به خاک عراق در منطقه ی شرق بصره شد.۱۷ ولی متأسفانه عملیات رمضان به‌دلیل وجود استحکامات فراوان در این منطقه به اهداف خود نرسید.
در همین اثنا، عراق با اندیشه یک جنگ طولانی مدت، اقدامات گسترده ای را برای بازسازی ارتش خود آغاز کرد و کمکهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و شوروی به سوی عراق سرازیرشد. آمریکا برای تشدید فشار بر ایران طرح تقویت اقتصادی عراق و ایجاد محدودیت در منابع ارزی ایران را در پیش گرفت بدین ترتیب هواپیماهای عراقی در اردیبهشت ۶۳ ضمن حمله به خارک، نفتکش های ایران را مورد هدف قرار دادند. و ایران نیز برای مقابله به مثل، کشتی های کویتی را که غالباً نفت عراق را حمل می کردند مورد حمله قرار داد.
تابستان ۶۴ جنگ در خلیج فارس گسترش یافت، در همین ایام ایران کوشید با برقراری روابط دیپلماتیک با دول مختلف دیدگاه ایران را در مورد شرایط پایان دادن به جنگ تبیین کند که در این زمینه نتایج قابل توجهی هم به دست آمد. در سال پنجم جنگ حضرت امام خمینی (ره) فرمان تشکیل نیروهای سه گانه سپاه (هوایی، دریایی و زمینی) را صادر فرمودند و عملاً انتظار خود را از سپاه برای حل معضلات جنگ نشان دادند.
با تأکید حضرت امام خمینی(ره) مبنی بر ادامه مقتدرانه جنگ، منطقه فاو از سوی سپاه پاسداران انتخاب شد. سرانجام عملیات والفجر ۸ در ۲۰ بهمن ۶۴ آغاز شده و طی یک عملیات آبی ـ خاکی عظیم و عبور حیرت آور غواصان و سایر نیروها از اروندرود در حالی که عراق کاملاً غافلگیر شده بود، منطقه فاو عراق تصرف و نتایج حاصله از آن شرایط را به سود ایران تثبیت کرد.
در شرایطی که برتری نظامی ایران مشهود بود، تلاش در جهت تصویب قطعنامه ۵۹۸ و افزایش فشار به ایران بیانگر این بود که قدرتهای جهانی به هیچ وجه حاضر به دادن امتیاز به ایران نیستند و برای خاتمه دادن به جنگ با روش تضعیف ایران متحد شده اند. بنابراین امکان قبول قطعنامه در این دوران هم وجود نداشت.
عراق پس از ناامیدی از باز پس گیری فاو، حملاتی را در جبهه های دیگر آغاز کرد و نشان داد چنانچه عملیاتهای ایران به تأخیر بیافتد، می تواند ابتکار عمل جنگ را به دست گرفته و عرصه را بر ایران تنگ نماید. حضرت امام با درکی که از نتایج فتح فاو و تشدید فشار به ایران داشتند سال ۶۵ را «سال استقامت» نامیدند. سال ششم جنگ سلسله عملیاتهای کربلای ۱ و ۲ و ۳ در حالی به پایان رسید که دغدغه عمده، حفظ موقعیت برتر فعلی تا تأمین خواسته های بر حق ایران بود.
در نهایت کمتر از ۲هفته پس از کربلای۴، عملیات کربلای۵ در منطقة عمومی شلمچه آغاز شد. نبرد سنگین طرفین به استقرار نیروهای ایرانی در شرق نهر جاسم انجامید. در جریان این عملیات بزرگ و دشوار، خسارات عمده‌ای به ارتش عراق وارد شد.
قبل از این، عراق و حامیانش به هر نحو از پذیرش برتری ایران و ارائه ی امتیاز به او خود داری می کردند و همین سیاست تا اندازه ای در طولانی شدن جنگ مؤثر بود در حالی که امتیاز دادن به ایران و متقاعد ساختن این کشور می توانست برای پایان بخشیدن به جنگ کمک نماید چنانکه تصویب قطعنامه ۵۹۸ واکنش مثبت ایران را به دنبال داشت . ایران قطعنامه را رسماً نپذیرفت ولی رد نکرد و عملاً همکاری با دبیر کل سازمان ملل را آغاز کرد تا علاوه بر چانه زنی برای جابه جایی بند های قطعنامه ، اجرا شدن آن را ممکن سازد. حاصل این همکاری این بود که به محض آن که ایران قطنامه ۵۹۸ را پذیرفت امکان اجرای آن فراهم شد و تنها، تردید عراق در پذیرش قطعنامه و حمله مجدد به ایران اجرای آن را به تأخیر انداخت.۱۹
نهایتا قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل تصویب و بر اساس آن عراق به عنوان متجاوز شمرده شد ، عقب نشینی هر دو کشور به مرزهای پیشین خود ( قبل از جنگ ) که نتیجه ی آن آزاد سازی کلیه مناطق اشغالی ایران و در نهایت لزوم پرداخت خسارت از طرف عراق به دولت ایران به تصویب سازمان ملل رسید.
تنها سه روز پس از پذیرش قطعنامه در ۳۱/۴/۶۷ عراقیها تهاجم خود را در منطقة جنوب آغاز کردند و در ۳۰ کیلومتری شمال خرمشهر مستقر شدند.وضعیت بسیار حساسی بود و خرمشهر در آستانة سقوط قرارمی گیرد. لیکن با رشادتهای شیر مردان ایرانی بار دیگر شکست خورده و عقب نشینی می کنند.
این اقدام عراق تأثیر فوق‌العاده‌ای بر جای گذارد و این پرسش که چرا پس از فتح خرمشهر جنگ ادامه یافت را عملاً پاسخ گفت. ارتش متجاوز بعثی پس از هشت سال جنگ طاقت‌ فرسا هنوز اندیشة تصرف خوزستان را در سر داشت و ساده‌انگاریست اگر گمان کنیم سال ۶۱ حاضر بود به جنگ پایان دهد.آتش‌بس هم که از سوی متحدان عراق پیشنهاد شد(و هیچگاه حالت تقاضای رسمی پیدا نکرد) تنها برای بازسازی و حملة مجدد ارزیابی شد.
حال پس از بررسی مجموعه علل ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر لازم است که با رویکری جدید به جنگ و دلایل طولانی شدن آن بپردازیم رویکردی که واقعیت های تلخی از ستم سترگی که از جانب روشنفکران لیبرالی که امروز با هدف تخریب و لگدمال کردن روحیه شهادات طلبی و انتفام گیری ازمردمی که بیش از ۳۰ سال است که به آنها پشت کرده اند انجام می پذیرد.
بسیار جالب است که همان افرادی که امروز ملت ایران را به دلیل دفاع از خود تخطئه می کنند، در مقابل تهاجمات گسترده و وحشیانه آمریکا به دیگر کشورها، سکوت اختیار کرده و بعضاً آن را حق مسلم آمریکا برای دفاع از خود دانسته و در روزنامه هایشان به تبیین و توجیه آن می پردازند.۲۰
بله واقعیت این است که همانطور که اسلام مسلمانان را از جنگ بر حذر داشته و اساساً ابزار پیشرفت و گسترش خود را نه از طریق جنگ وخشونت ، بلکه منطق واستدلال معرفی می کند، جمهوری اسلامی نیز تا سر حد ممکن از بروز جنگ خود داری کرده است، لیکن واقعیت آن است که دفاع، جزء حقوق اولیه هرشخص و کشوری است که مورد تهاجم قرار گرفته است.
وآیا واقعاً نمی شد جنگ را سریعتر فیصله داد، تا هم ازخسارتهای جانی و مالی آن می کاهید و هم آنکه فرصت بیشتری برای سازندگی کشور بوجود می آمد؟
این سوالی است که در دوران قدرت اصلاح طلبان به طور گسترده مطرح و با نگاهی یک جانبه به آن پرداخته شده است. در پاسخ به این سوال آنچه روشنفکران در این چند ساله به تبیین آن پرداختند تحت عنوان تئوری <۶+۲> مطرح گردیده است که منظور از آن ۲ سال قبل از فتح خرمشهر و ۶ سال پس از آن می باشد، که همانطور که در توضیح داده شد، این گروه، ۲ سال ابتدای جنگ را منطقی دانسته و معتقدند که ۶ سال پس از آن جزء تصمیمات اشتباه کشور بوده است.
در فوق دلایل این تئوری به طور مبسوط مورد نقد قرار گرفته و نشان داده شد که پیشنهاد آتش بس، درخواست شده فریبی بیش نبود.
حال از منظری دیگر به این سوال می پردازیم:
تئوری <۷+۱> از سوی دردمندان انقلاب در مقابل تئوری <۶+۲> بیان گردید.تئوری که روشنفکران طرفدار آزادی بیان، اجازه نشر آن را در روزنامه های خود نداده و با نگاهی یکجانبه به سمت بایکوت آن گام برداشتند.
در این تئوری علت طولانی شدن جنگ نه به دلیل اشتباهات فرماندهان، که به دلیل خیانتهایی که در طول ۸ سال جنگ و به خصوص در سال اول رخ داد بیان می شود.
حمله عراق دقیقاً هم زمان بود با وجود روشنفکری لیبرال- دموکرات(بنی صدر) در رأس قوه مجریه و تصدی فرماندهی کل قوا.مأموریت این شخصیت به شکست رسانیدن انقلاب ایران بود، وی تمام نیروی خود را برای این هدف متمرکز کرده، در سطح داخلی با ایجاد تفرقه و سخنرانی های تنش زا نیروهای کشور را به تحلیل می کشاند و در سطح خارجی با دادن چراغ سبز به ارتش بعثی راه را برای حمله گسترده و وحشیانه به ایران باز کرد.
از چند ماه قبل از جنگ ادبیات رهبران عراق و فرماندهان نظامی آن، نشان از یک فکر طمع جویانه را می رساند، تحریکات ارتش عراق زیادتر شده بود، ابزار آلات جنگی در اطراف مرزها استقرار داده شده و عملیات شناسایی منطقه توسط ارتش بعث کلید خورده بود، در مقابل همه این گزارشات که بر روی میز رئیس جمهور قرار می گرفت، فقط یک پوزخند خائنانه نصیب مبارزان شده و علاوه بر آن سپاه پاسداران نیز متهم به ایجاد رعب و ترس بیهوده به منظور جمع آوری سلاح برای درگیری و خشونت در داخل کشور می شد.
در هنگامه ای که ناموس مردم در تاراج دشمنان یاغی بود، هرگونه تحویل تجهیزات و ادوات جنگی را به جوانان مبارز جنوب ممنوع کرده و مدام با شعار احمقانه :« زمین می دهیم وزمان می گیریم» سعی در فریب افکار عمومی داشته و تمام نیروی خود را صرف تخریب رقبای داخلی می کرد.
فقط ذکر خیانت هایی که در این مدت انجام شده خود مثنوی هفتاد من کاغذ است و در این مجمل نمی گنجد. لیکن پرده برداری از راز چگونگی رخ داد تصرف خوزستان و طولانی شدن جنگی (که چنانچه نبود، خیانت مزدورانی که بر اریکه کشور تسلط یافته بودند، به طور قطع ارتش بعثی نمی توانست حتی یک قدم هم در خاک ایران نفوذکند و پروسه این جنگ خانمان سوز در همان اوان جنگ به پایان می رسید)، لازم به نظر می رسد.
لیکن چه می توان کرد که با خیانتی که در این زمان یک ساله اول جنگ توسط بنی صدر رخ داد و با سکوت و حمایتی که همین روشنفکران حامی تئوری <۶+۲> در آن زمان از وی داشتند، هزاران کیلومتر از اراضی این مرز و بوم و بسیاری از نقاط استراتژیک به آسانی به تصرف عراق درآمد. مناطقی که هرچند حفظ آنها (به دلیل ماهیت دفاعی جنگ) بسیار آسان بود، لیکن باز پس گیری آنها و اثبات برتری نظامی ایران ۸ سال به طول انجامید.
جالب توجه است که هرچند پس ازخیانت های بنی صدر دست وی از فرماندهی ارتش کوتاه شد، لیکن حتی تا سال آخر جنگ نیز برخی از عوامل نفوذی وی با افشای اطلاعات و نقشه های جنگی، ضربه های مهلکی بر پیکره نیروهای ایران وارد کردند.
در این مقاله فرصت کافی برای بیان توضیحات کافی و مبسوطتر پیرامون این تئوری وجود ندارد، لیکن امید است که در فرصتی دیگر به طور وسیعتر به شرح و بیان آن پرداخته شود.
هادی مصدق
پی نوشتها:
۱درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص ۲۰۵
۲ همان ، ص ۲۰۵
۳ اکبر گنجی ، روزنامه ی صبح امروز ، ۲۸/۱۰/۷۸. به نقل از «پرسش های اسای جنگ» ، محمد درودیان
۴ درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص ۲۱۳
۵ سیری در جنگ ایران و عراق ، ج ۲ از خرمشهر تافاو ، مرکز مطالعات وتحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
۶ درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص ۲۰۹
۷ همان ، ص ۲۰۸
۸ همان ، ص ۲۰۷
۹ همان ، صص ۲۰۸-۲۰۹
۱۰ مسعود سفیری،حقیقت ها و مصلحت ها ، نشریه ی نی ، ۱۳۷۸ ، صص ۸۹-۹۰. به نقل از «پرسش های اسای جنگ»، محمد درودیان
۱۱ درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص ۲۰۷
۱۲ سعید رجایی خراسانی ،مصاحبه ی اختصاصی بامحمد درودیان ، ۱۳۶۷. به نقل از «پرسش عای اساسی جنگ»، محمد درودیان
۱۳ محسن رضایی ، سخنرانی در مسجدی در شهر ری ، روزنامه ی در عصرآزادگان ، شماره ی ۹۳ ، ۱۰/۱۱/۱۳۷۹ ،ص ۹. به نقل از «پرسش های اساسی جنگ»، محمد درودیان
۱۴ صحیفه نور ، ج ۱۶ ،ص ۱۹۲
۱۵ کالین گروی ، سلاح جنگ افروز نیست ، ترجمه احمد علیخانی ، دوره ی عالی جنگ سپاه ، ۱۳۷۸ ، ص۱۰. به نقل از «پرسش های اساسی جنگ»، محمد درودیان
۱۶ سیری درجنگ ایران و عراق ، ج۲، ازخرمشهر تا فاو ، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران
۱۷ همان ، ص ۴
۱۸ درودیان ، محمد ، پرسش های اساسی جنگ ، ص ۲۱۴
۱۹ همان ، ص ۲۱۵
۲۰ مقاله «حق آمریکا درحمله به عراق»، مرتضی مردیها،استاد دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : رجا نیوز