یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


مرده ها در حیات اجتماعی ما شریکند


مرده ها در حیات اجتماعی ما شریکند
شاید چنین پنداشته شود که با وقوع مرگ، زندگی اجتماعی انسان تمام می شود و در نتیجه هر قدر انسان ها در فضاها و موقعیت هایی مربوط به مرگ قرار گیرند از واقعیت های خودساخته اجتماعی و فرهنگی و نتایج مادی تمدن فاصله بیشتری می گیرند. شاید گمان می کنیم هنجارها و واقعیت های اجتماعی در مراسم کفن و دفن کمرنگ تر جلوه می کنند، اما قضیه کاملاً برعکس است. ساختارهای خودساخته اجتماعی انسان به قدری بر ما تعین پیدا کرده اند که حتی مشاهده مستقیم مرگ نیز نمی تواند ما را از چنبره هنجارها و ساختارهای اجتماعی و فرهنگی برهاند. در واقع زندگی اجتماعی و واقعیت هایی چون اختلاف طبقاتی و قشربندی اجتماعی و هویت طلبی و تقسیم بندی جنسیتی نقش ها به قدری ریشه دار و قوی عمل می کند که حتی در گورستان نیز استیلای خود را حفظ می نماید. شاید ارواح هم درگیر هنجارهای اجتماعی خود باشند! این مسأله را می توان از راه تحلیل محتوای اعلامیه ها، سنگ قبرنوشته ها و رفتارهای مردم در هنگام برگزاری مراسم تدفین روشن نمود. با رویکرد روش شناسی مردم نگارانه می توان به این نکته پی برد که بین یادآوری مرگ و کمرنگ شدن واقعیت های اجتماعی و باید و نبایدهای فرهنگی نه تنها همبستگی مثبتی وجود ندارد بلکه در مناسک به خاکسپاری و آداب و رسوم مربوط به مرگ، واقعیت های اجتماعی هم خود را نشان می دهند و هم با قدرت هرچه تمام تر بازتولید می شوند. اگر بخواهیم شبکه روابط متقابل را در گورستان مشخص کنیم، می توانیم سه نوع رابطه را از هم تفکیک کنیم.
۱) رابطه بین انسان زنده و انسان مرده: در این رابطه مشاهده می کنیم که انسان زنده رفتارهایی را نسبت به انسان مرده از خود بروز می دهد، مثلاً سنگ قبر او را می شوید و برایش فاتحه می خواند و یا گریه می کند.
۲) روابط بین انسان های زنده: انسان های زنده در محیط گورستان در کنار هم جمع شده اند تا مراسم کفن و دفن و یا زیارت مردگان را انجام دهند و همه روابطی که در زندگی اجتماعی روزمره به چشم می خورد، در اینجا نیز بین آنها اتفاق می افتد. ضمن این که یک سری اعمال مخصوص این محیط نیز انجام می شود. مانند پوشیدن پیراهن مشکی و تسلیت گفتن و دلداری دادن.
۳) دسته سوم را شاید نتوان روابط نامید ولی چینش سنگ قبرها و مکان هایی که قبرها در آن قرار دارند، مردگان را نسبت به هم در وضعیت های متفاوتی قرار می دهد که من آن را رابطه مردگان با مردگان می خوانم.
سنگ قبرها یکی از عرصه های نمایش هویت یابی هستند. به طور مثال قشقایی ها در گورستان بهشت زهرای فیروزآباد برای حفظ شاخص های هویتی خود، ویژگی های قبیله ای شان را نیز در کنار مشخصات شخص متوفی بر سنگ قبر او می نویسند و از اشعاری به زبان محلی در سنگ نوشته ها استفاده می کنند تا هویت قومی خود را بروز دهند.
در دین اسلام برای وجود سنگ قبر و کیفیت آن هیچ گونه حکم و یا توصیه ای وجود ندارد و قرار دادن سنگ قبر یک موضوع عرفی و سنتی است، اما با این حال مشاهده می شود که بعضی افراد برای سنگ قبر هزینه فراوانی می کنند. محمد رضائیان مدیرعامل سازمان بهشت زهرا در مصاحبه با روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۸۵‎/۹‎/۲ می گوید: «قیمت قبر در بهشت زهرا از رایگان تا هشت میلیون تومان است و پنج درصد از کل متوفی های شهر تهران در قبور هشت میلیون تومانی واقع در قطعات قدیمی بهشت زهرا دفن می شوند. قبرهای قطعه ۴۷ بیش از دو میلیون و قطعه ۲۱۹ ، ۲۰۰ هزار تومان ارزش دارد.» بنابراین فاصله طبقاتی و قشربندی اجتماعی در قبرستان نیز خود را به رخ می کشد و مردگانی که تا دیروز با « بی. ام . و » های ۲۰۰ میلیونی و ویلاهای شمال شهر، خود را از بقیه جامعه متمایز می کردند، حال با سنگ قبرهای برزیلی و سکونت در قطعات قدیمی و مقابر خانوادگی این کار را می کنند.
بهشت زهرای تهران یک بیابان مسطح و خالی نیست بلکه مکانی است با بخش های مختلف چون قطعه هنرمندان، قطعه شهدا، مسجد هفتاد و دو تن، یادبود شهدای مکه، سالن ندبه، میدان شهدای گمنام، خانه شهید، سالن های سوگواری، گلخانه، مقابر خانوادگی و فروشگاه های مذهبی. همچنین مسأله هویت مسأله ای است که در گورستان خود را بروز می دهد. کسی که شاخص هویتی خود را از پدر بودن یا مادر بودن می گیرد روی سنگ قبر نیز به عنوان پدر و یا مادر معرفی می شود. هنرمندان در قطعه هنرمندان همچنان هویت هنری خود را حفظ می کنند و شهدا در قطعه ای جداگانه و سرپوشیده آرمیده اند.
آنجا به هیچ وجه مکانی ایستا و بدون تغییر و تحول نیست و گرد مرگ و خاک مرده در آن پاشیده نشده است بلکه همگام با مدرن شدن شهر تهران، تغییر و تحول می یابد. امروزه ماشین های بنز برای جابه جایی اموات به وفور در آن مشاهده می شوند و همه امور کفن و دفن به صورتی کاملاً سیستماتیک و منظم در بهشت زهرا انجام می گیرد. حتی شما می توانید با مراجعه به سایت اینترنتی بهشت زهرا و با وارد کردن نام متوفی از تاریخ فوت، علت فوت و شماره قطعه و ردیف و قبر آن آگاه شوید.
در هنگام مراسم خاکسپاری، تفکیک جنسیتی نقش اجتماعی به خوبی نمایان است، زنان و مردان هر کدام نقش های پذیرفته شده خود را انجام می دهند. معمولاً زنان در کنار قبر می نشینند و در مکان نزدیک تری نسبت به قبر قرار می گیرند و بیشتر شیون و زاری می کنند، در حالی که مردان می ایستند و سعی می کنند آرام تر گریه کنند. حتی در هنگام گریستن صورت خود را با دست می پوشانند. زیرا اصولاً مردان در جامعه طوری تربیت می شوند که متکی به نفس تر باشند و زنان بیشتر نیاز به حمایت دارند تا پیوندهای اجتماعی را حس کنند. همچنین در مراسم تشییع جنازه حتی اگر جنازه، جنسیت مؤنث داشته باشد، مردان میدان عمل را در دست دارند و اعمال کنترل می کنند. زنان تنها ممکن است در بعضی امور مانند پذیرایی هدایتگر باشند. معمولاً در اعلامیه های ترحیم و سنگ قبرها عکس زنان را ترسیم نمی کنند.
اصولاً مراسم ها، جشن ها و مناسک عمومی فضاهایی است که در آنجا کنش های متقابل انسانی به اوج خود می رسد و می تواند انسان ها را هرچه بیشتر به هم پیوند دهد زیرا در این گونه مراسم، افراد از حال و اوضاع هم باخبر می شوند و به تبادل اطلاعات می پردازند. همچنین این فضاها برای کودکان بهترین مکان برای فرآیند اجتماعی شدن است. اتفاقاتی مانند چشم و هم چشمی، رقابت، درددل کردن و خودآگاهی طبقاتی همواره در این گونه فضاها رخ می دهد.
رسم است که در زیارت اهل قبور با سنگ کوچکی به سنگ قبر می کوبند و دست شان را روی قبر می گذارند و فاتحه می خوانند. شاید با زدن سنگ روی قبر، میت را متوجه خود می کنند و با گذاشتن دست به روی سنگ قبر سعی در برقراری ارتباط با او دارند. با شستن سنگ قبر به وسیله آب یا گلاب، سنگ قبر تمیز می شود و هویت خاک گرفته متوفی عیان می گردد، گویی با این کار به شست وشوی عزیز از دست رفته مان می پردازیم و به او اعلام می کنیم که: تو تنها نیستی و ما هنوز در کنارت هستیم، کمکت می کنیم. شاید با چیدن خیراتی روی سنگ قبر، چون پیشینیان خوراکی برای مرده فراهم می کنیم که نشان دهنده تفکر زندگی پس از مرگ است و با حضور دیگران و شخص متوفی جشنی به پا می کنیم تا میت احساس تنهایی نکند. بسیاری از خانواده ها در کنار قبر مشغول خوردن و آشامیدن هستند، انسان ها به هم پیوسته اند و نیاز به همزیستی با هم دارند چنانچه حتی بعد از مرگ هم نباید یکدیگر را تنها بگذارند. کودکان با مشاهده این صحنه ها متوجه این پیوندها و اهمیت زندگانی اجتماعی و همچنین اهمیت افراد فوت شده می شوند. بازدید از گورستان می تواند نوعی بازسازی هنجارهای اخلاقی را به وسیله یادآوری مرگ و حساب و کتاب قیامت در پی داشته باشد و در نتیجه کارکردی اخلاقی ایفا کند. گورستان، انسان را به گذشته و آینده پیوند می دهد زیرا افراد با زیارت اموات، گذشته، تاریخ، خاطرات و اصل و نسب خود را یادآور می شوند. همچنین آینده محتوم و نه چندان دور خود را نیز نظاره می کنند و به سفری به اندازه طول تاریخ می روند. شاید مهم ترین کارکردهای مراسم تدفین، آرامش و تسلی گرفتن بستگان و نزدیکان متوفی است.
خانواده ای که یکی از نزدیکان و شاید نان آور خود را از دست داده با مشاهده دوستان و خویشاوندان دراطراف خود درمی یابد که هنوز کسانی هستند که می توان از لحاظ عاطفی و اقتصادی به آنها تکیه کرد. در اینگونه مراسم ها همکاری و محبت شدیدی در جریان است و هر کسی هر کاری بتواند انجام می دهد. یکی هماهنگی های لازم و کارهای اداری مربوط به کفن و دفن را انجام می دهد، دیگری وسیله ایاب و ذهاب را فراهم می کند، یکی مشغول پذیرایی است و آن یک مشغول دلداری دادن به بستگان متوفی است. شاید ما هنگام این گونه همکاری ها در وهله اول در حال کمک کردن به خودمان باشیم؛ زیرا می دانیم که مطمئناً خودمان هم دچار همین داستان خواهیم شد. به هر حال محیط گورستان و مراسم خاکسپاری محیطی است که در این جامعه ماشینی بدون روح، عواطف و احساسات انسانی را بیدار می کند. دفن شدن مردگان در کنار هم در محیطی به نام گورستان، باعث می شود تا تمام کسانی که شخصی را از دست داده اند نیز در آنجا جمع شده و با مشاهده یکدیگر بفهمند که آنها در این مصیبت تنها نیستند.
این نکته جالب در واقع نشان دهنده نوعی همبستگی مکانیکی بین انسان ها در محیط گورستان است. در آنجا انسان متوجه شباهت هایش با دیگران می شود. می بینید که دیگران هم کسی را از دست داده اند. یکی از بزرگ ترین شباهت ها بین انسان ها شاید همین باشد که همه آنها دچار اتفاقی به نام مرگ خواهند شد.
در بسیاری از شهرهای دنیا با این که گورستان ها را درون فضاهای شهری می سازند ولی باز همواره گورستان ها اماکنی خلوت هستند ولی این قضیه لااقل در مورد بهشت زهرای تهران به هیچ وجه صدق نمی کند. با این که بهشت زهرا خارج از شهر و نسبتاً دور از شهر است ولی همه روزه و بالاخص پنجشنبه ها پذیرای جمعیت زیادی از مردم است. روابط عمیق با اموات نشان دهنده بقایای تفکرات سنتی و دینی ما ایرانیان است. روابطی که مبتنی بر خون و خاک و قبیله و خویشاوندی است. این روابط قومی است که به ما هویت می بخشد و باعث رشد و پیشرفت ما در زندگی می شود. حتی آینده شغلی و اقتصادی ما معطوف به حمایت های خانوادگی، خویشاوندی و استفاده از این روابط است.
گورستان جایی است که مردگان در آن اجتماع می کنند. در واقع انسان حتی اگر مرده هم باشد نباید تنها و در مکانی پرت، دفن شود بلکه باید در کنار سایر انسان هایی که دچار پدیده مرگ شده اند قرار گیرد!
محمد الیاس
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید