پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

رزم و عرفان


رزم و عرفان
به نام تو نویسم شرح عشق عرفان را گویند انسان جهان اکبر است و کائنات معلوم و مجهول جهان اصغر، پس انسان موجودی است پیچیده و اسرارآمیز. آنگه که خداوند آدم را از بهشت راند در سرشت وی هفت مرحله نفس ایجاد کرد و گذر از هر نفس یک مرحله وی را به سوی ملکوت اعلا و جبروت والا ارتقاء خواهد بخشید.
وقتی بشر از مرحله نفس عماره و لوامه عبور کرد و وارد نفس ناطقه گردید به خود می‌آید کیست این موجود و چگونه باید به سرزمین موعود که نویدش را داده‌اند خود را نزدیک کند.
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم او در فغغان و در غوغا است
یکی از هزاران راه رسیدن به معرفت این سرزمین هنر ورزیدن است هکه از هنر شناخت جسمانی شروع ده و با اجراء تکنیک‌های فیزیکی کلیه درهای بسته را به دست آورده و با هر کلید درب دنیای مجهولی را گشوده و وارد عالم دیگری می‌گردد و از طریقت ریاضت جسم تهذیب روح حادث می‌شود و از ارتقاء درون روحانی عشق متبلور گشته و وارد عالم دیگری می‌گردد و از طریقت ریاضت جسم تهذیب روح حادث می‌شود و از ارتقاء درون روحانی عشق متبلور گشته و قلب عاشق مملو از محبت و از محبت انسانیت و پس از آن رمز و راز عالم الهویت.
از آغاز نوجوانی و جوانی که در راه و رسم هنر رزمیدن وارد گشتیم مستمر از استادان راه طریقت دانائی شنیدیم که هنر رزم دارای منشور اخلاقی و فلسفه آدمیت و انسانیت می‌باشد.
ورزش را به عنوان یکی از عوامل سلامت جسمانی و نشاط و شادابی روحانی و مطهر فتوت و جوانمردی و راست‌کرداری و درست گفتاری و عزت و کرامت پهلوانی معرفی کرن.
این منشور در ظاهر امر زیبا و رؤیائی و بسیر میمون و پسندیده اما؟! با خود می‌گوئیم ای که پنجاه رفت و در خوابی.
چگونه است که با گذشت این طول زمان واقعیت‌های این منشور که در درونش صداقت، شجاعت، دیانت، عشق و محبت، و همه پاکی‌ها و نیک‌سرشتی‌ها موج می‌زند هویدا نمی‌شود و ر عملی به خود معنی نمی‌گیرد و کمتر تحولی از این هنر و ریاضت تن در کسی حادث نمی‌گردد و از اعمال تکنیک و تاکتیک هنر رزمی پاک نهادی و انسانیت و عرفان شکل نمی‌گیرد
نخست از فکر خویشم در تحیر
چه چیز است آنکه گویندش تفکر
چه بود آغاز فکرت را نشانی
سرانجام تفکر را چه خوانی
شاید در حوصله کسی نباشد که در نشریات رزمی سختی از عرفان بشنود. شایدجوان طالب ظواهر زیبای عالم معنی و درون نباشد و شوق حرکت‌های فیزیکی و مبارزات تن به تن مجال اندیشیدن به این موضوع را بوی ندهد و در این برهه از زمانی‌که همه چیز ظاهری جلوه‌گری می‌نماید و شوق و ذوق قهرمانی بر لذت گوهر پهلوانی می‌چرید مجال حرکت در معرفت راه و رسم سیر و سلوک در تفکرات جوان نگنجد ما هم هیچگونه توقعی از جوان نداشته و روی سخنمان با اساتیدی است که پیشبرد و پیشگام و پیشکسوت هنر رزمی بوده و استاد لقب گرفته‌اند.
ابر پهلوان تاریخ بشریت مولای متقیان علی (ع) می‌فرماید.
من عرف نفسه فقد عرف ربه
هر کس خود را شناخت، خدای خود را شناخته
مگر نه اینکه آنان که عمری در کسوت نیکوی استادی هنر رزم شهره خاص و عام گشته‌اند نباید در اندیشه خودشناسی باشند. مگر نه اینکه همگان معتقدند که جوان با تمرینات فیزیکی ورزش‌های رزمی و تکنیک‌های رزمی به فلسفه هنر رزمی که همانا انسانیت، شجاعت، صداقت و قدرت و نظم و انضباط درون است دست پیدا می‌کنند و راه و رسم پهلوانی را می‌یابند. اما کو؟!
در تاریخ کلیه ملل صاحب تکنیک می‌خوانیم که قدرت در خدمت ظلم وجود حکومتیان ظالم است چون سامورائی‌ها. سرعت و چالاکی و بی‌باکی مشت‌زنان و رزمی‌کاران معابد شائولین و دیگر معابد کشورهای چین و ژاپن و کره و تایلند و غیره در دست صاحبان پول و ثروت و اندیشه‌های غیرانسانی خیاثت و حسادت و رضاست و ستم به مظلومان.
زورگوئی سرلوحه کارشان و جور و ستم شیوه افکارشان
کمی تعمق در جامعه رزمی و به‌طور کامل در جامعه ورزشی بعد از انقلاب که منشور اخلاق ورزش اسلامی و تفکرات و هنر رزمیدن بر اساس الگوی پیشکسوتان واقعیت آدمیت و انسانیت نوشته شده و مدام صفات حسنه مروت و دادگری و عدالت و رأفت و محبت و گذشت و ایثار را تأکید می‌کند اما کو؟ کدام استاد در این برهه اسیر نفس عماره خود نیست و دل‌مشغولی دنیوی را ترک کرده و از هنر خود در راستای حق و حقیقت و عشق و محبت بهره می‌رساند.
چه می‌گویم که هست این نکته باریک
شب وشن میان روز تاریک
در این مشهد که انار تلی است
سخن دارم ولی ناگفتن اولی است
بیائید کمی اندیشه کنیم و اندکی سر در جیب گریبان فرو بریم که مقصود چیست و مقصد کجاست هدف این است که بر هم بتازیم و عمر ذی‌قیمت را بیهوده ببازیم.
صاحب قدرت جسمانی و قدرت درونی شدن پیشکسوت، ما صاحب اندیشه خدائی شدن نیکوتر است بیائید از ریاض تن به محبت و معنویات و عشق به هم و ایثار و نیکوکاری دست پیدا کرده و مظاهر دنیوی را هیچ انگاشته و اهداف را والاتر و مقدس‌تر قرار داده و از این وسیله و ریسمان که خداوند در پیش روی ما قرار داد. انسانی‌تر استفاده نمائیم.
بیائید قدر یکدیگر را بدانیم
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست
سید نعمت‌اله میر سعید قاضی.
منبع : مجله‌رزم‌آور