دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


تحلیلی نو از قیام عاشورا


تحلیلی نو از قیام عاشورا
حسین‌(ع) می‌داند که بیعت با یزید سایه‌ای ندارد [یعنی نمی‌توان به آن اعتماد کرد و در سایه آن به کارهای خود مشغول شد] و جایی برای سازندگی او باقی نمی‌گذارد و آخر سر به خفه‌کشی می‌انجامد.(۱۰)
او می‌گوید: “اینها آرام نمی‌گیرند تا خون دلم را بریزند.”(۱۱) و می‌گوید: “لو ترک القطا لنام”(۱۲)
و همین هم بود. خاندان اموی کینه‌های سابق و حسادت‌های پیش از اسلام را همراه داشتند و در انتظار انتقام بودند و اکنون که خود را مسلط می‌بینند و اکنون که گردها را به خاک سپرده‌اند و سردارها را باهم درگیر کرده‌اند، از این کینه‌ها جلوگیری نخواهند کرد و خودداری نخواهند داشت.
حسین در حالی که آن هدف حکومتی را در پیش رو دارد و این سازندگی را همراه، در این موقعیت که یزید شروع کرده و در این هنگام که بیعت سایه‌ای ندارد، ‌وضعش دگرگون می‌شود. او تا به حال برای هدف خویش می‌کوشید، اما امروز در میان ضرورت‌ها و راه‌های موجود باید انتخاب کند.
در واقع حسین‌(ع) می‌تواند یکی از دو کار را انجام بدهد. در این هنگام که یارانش پای همراهی‌اش را ندارند یا باید از هدفش دست بشوید و تخفیف بدهد و به زد و بند رو بیاورد و یا باید در کنار ضرورت‌ها و پیشامدها بهترین را انتخاب کند و به سازندگی خود ادامه بدهد و یار تهیه نماید.
حسین، این ادامه علی‌(ع) و چشم رسول ‌(ص) از هدف‌ها دست نمی‌شویداو مشتاق سلطنت نیست.
وسعت روح او با این سراب‌ها دمساز نیست. عظمت او اسیر این حقارت‌ها نیست. جز امر حق، او را حرکت نمی‌دهد و این امر وابسته به ساختن نفراتی است که بتوانند این راه را با سر بروند و خود را فدای حق کنند نه حق را نردبان هوس.
حسین‌(ع) که جز به پا داشتن حق، حکومت خدا بر مردم، ‌هدفی نمی‌تواند بگیرد، در این مرحله از زندگی و در این حد از مبارزه به انتخاب می‌رسد ... ما باید در تمام مراحل، در مدینه، در مکه، برخورد با حر و نینوا و عاشورا تمام احتمال‌های موجود را ارزیابی کنیم و بسنجیم و بهترینش را مشخص کنیم و آن گاه ببینیم، حسین‌(ع) این بهترین را انتخاب کرده و یا اینکه اشتباهی را مرتکب شده است؟ ... بدین گونه انتخاب حسین‌(ع) را نقد می‌زنیم و از او درس می‌گیریم. ما باید ببینیم در آن لحظه‌ای که فکرها و قلب‌ها از کار می‌افتند و عقل‌ها از سر می‌‌پرد، حسین‌(ع) چگونه انتخاب کرده است.”(۱۳)
لذا بحث را با بررسی‌ این انتخاب‌ها در هر مرحله ادامه می‌دهیم:
الف) در مدینه و دعوت به بیعت:
“حسین(ع) در مدینه، در شهر رسول‌‌(ص)، در شهر علم، شهری که رکاب‌ها به سویش در حرکت هستند و روایت‌ها از مسجدش سرازیر، در این شهر جایگاه دارد. اکنون یزید او را به بیعت می‌خواند و حسین‌(ع) راه‌هایی در پیش دارد:
۱) بی‌تفاوتی و گذراندن یک زندگی عادی
۲) سازشگری همانند ابوهریره
۳) بیعت
۴) مبارزه و قیام
۵) کناره‌گیری به خاطر سازندگی
بی‌تفاوتی‌و سازشگری با ایمان و توحید و منصب امامت نمی‌سازد. او باید خلق را از غیرحق برهاند و حکومت الله را در دل‌ها و در جامعه تحقق بخشد. بیعت [نیز] سایه‌ای ندارد، چون خاندان اموی از کینه سرشارند و از تسلط برخوردار. [اما] مبارزه یاورانی می‌خواهد که هنوز فراهم نشده‌اند و پاهایی می‌طلبد که هنوز راه نیفتاده‌اند. پس می‌ماند کناره‌‌گیری و سازندگی.”(۱۴)
ب) انتخاب مکه برای کناره‌گیری از مدینه:
“اکنون که باید از مدینه کناره گرفت. به بصره، به کوفه،‌ به ایران و ... به مکه. مکه برای سازندگی مناسب‌تر است. مکه، مادر شهرها است و همه در آنجا جمع می‌شوند و بار سفرهای تبلیغی سبک می‌شود [یعنی دیگر لزومی ندارد تا شهر به شهر برود و تبلیغ کند.] حسین مکه را انتخاب می‌کند و در این شهر امن به کار خویش می‌پردازد.
به این شهر از هرگوشه مسافری بار سفر می‌بندد و برای حج خانه خدا می‌آید، در نتیجه حسین‌(ع) می‌تواند بدون احتیاج به سفرهای زیاد، آگاهی‌های وسیع را به تمامی شهرها منتقل کند و زمینه را فراهم سازد که ساخت.”(۱۵)
ج) در مکه و نقشه قتل امام‌(ع)
“... تا اینکه یزید نقشه دیگری می‌ریزد و کسانی را مامور می‌کند که در هنگام حج در میان جمعیت انبوه، ناگهانی حسین‌(ع) را بکشند و از میان بردارند. باتوجه به علم امام، حسین‌(ع) می‌داند که یکی از دو مرگ در انتظار اوست:
ـ مرگ در حرم
ـ شهادت در نینوا. و حسین‌(ع) می‌کوشد تا بهترین مرگ‌ها را انتخاب کند.
کشته شدن در حرم یک نوع خفه‌کشی است. می‌توانند به گردن هرکسی آویزانش کنند و دستگاه حکومت را از آن بی‌خبر جلوه دهند و حتی عزاداری آن را اعلام بنمایند.(۱۶) نشستن در حرم مرگ را پذیرفتن است و حسین‌(ع) فرزند همان مردی است که در جواب مغیره که در هنگام جمل پیشنهاد ماندن داد و گفت: “من مثل کفتار نیستم که در لانه‌‌ا ش بنشیند ... تا صیاد او را با ذلت بگیرد.” کشته شدن در حرم از رویا رویی کوفه و آ‌گاهی شام خالی است . کشته شدن در حرم حرمت‌ها را می‌شکند و بهره‌ای نمی‌آورد پس بیرون آمدن، آن هم به آن گونه و با آن همه غوغا، آن هم در آن فصل و در آن روز، آن هم با کاروان و کودکان، بهتر است.”(۱۷)
د) همراه بردن یا نبردن کودکان و زنان
“وحسین‌(ع) بیرون آمد و با کاروان اشک بیرون آمد، با زینب و فرزندان و بانوان بیرون آمد تا اینها ادامه شهادت او باشند و اسارت‌ آنها آگاهی بیاورد،‌ همان طور که آوردنشان، نشان دهنده تنهایی او بود و نمایانگر اینکه سرجنگ ندارد و در فکر آشوب است.”(۱۸)
هـ) بیرون آمدن از مکه و انتخاب کوفه:
“این حسین است که از حرم بیرون می‌آید و این هم کاروان اوست. اکنون به سوی کجا؟ ایران، روم، یمن، بصره یا کوفه؟ کوفه شهر علی‌(ع) است. سرشار از روح حماسه و جهاد او، لبریز از فریادهای مردآفرین او. کوفه شهر حسین‌(ع) است. از او دعوت‌ها کرده و برای او پیام‌ها فرستاده. گیرم که باز گردند و رجعت کنند باز کوفه بهتر است، که هنوز نامه‌های دعوتش هست. برفرض مثل سایر شهرها بشود، باز این امتیاز را دارد که قبلا دعوت کرده‌اند و این ترس برای دستگاه حکومتهست که دوباره برگردند ... و این ترس تا آن حد نیرومند بود که ابن زیاد و ابن سعد را مدت‌ها از جنگ بازداشت و آنها را به تهیه و تدارک سپاه گرانی وادار کرد. سی هزار نفر برای هفتاد و دوتن!!! آن محاصره تا روز عاشورا و این جمعیت گران،‌ همه نمایانگر این است که وحشت از بیداری دوباره کوفه داشتند که مبادا نامه‌های حسین‌(ع) و آتش فریادش، آنها را شعله‌ور سازد.”(۱۹)
حمید آجرلو
پی نوشت ها در دفتر روزنامه موجود است.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید