پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


به متخصصان توسعه اعتماد کنید البته به همه ۷ میلیارد نفر


به متخصصان توسعه اعتماد کنید البته به همه ۷ میلیارد نفر
مقاله پیش روی، مقاله ای است که در نشریه معتبر فایننشال تایمز در تاریخ ۲۸ مه ۲۰۰۸ (۸ خردادماه ۱۳۸۷) به چاپ رسیده است و در همین مدت اندک انعکاس بسیاری داشته و در بسیاری از سایت ها و مجله های معتبر در دنیا نقل قول شده است. نویسنده این مقاله، اقتصاددان مشهور آمریکایی است که پروفسور اقتصاد در دانشگاه نیویورک است. تخصص وی در زمینه اقتصاد رشد و توسعه و خصوصاً بحث کمک های خارجی است. وی از سال ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۱ یکی از اقتصاددانان بانک جهانی و مشاور ارشد بخش اقتصاد کلان و توسعه بوده است. او یکی از مشهورترین منتقدان کمک های خارجی که منجر به طرح های نگاه از بالا به توسعه در کشورهای در حال توسعه است، محسوب می شود. از کتاب های وی می توان به «تلاشی اغفال کننده برای رشد» و «مسوولیت های مردان سفید پوست» اشاره کرد.
گزارش جدید کمیته رشد بانک جهانی که توسط میشل اسپنس از برندگان جایزه نوبل هدایت شده است هفته گذشته منتشر شد. این گزارش پس از دو سال کار این کمیته که ترکیبی بوده است از ۲۱ تن از رهبران جهان و متخصصان، ۱۱ گروه کاری، ۳۰۰ متخصص دانشگاهی، ۱۲ کارگاه، ۱۳ جلسه مشورتی و مذاکره ای و یک بودجه چهار میلیون دلاری، به این نتیجه کلی رسیده است که «ما نمی دانیم اما به متخصصان برای حل کردن این معما اعتماد کنید.»
البته این نتیجه با عباراتی نظیر «این بسیار طاقت فرساست که بدانیم اقتصاد چگونه به سیاستگذاری ها پاسخ می دهد و پاسخ صحیح در این لحظه ممکن است در آینده ممکن یا صحیح نباشد» و «رشد باید توسط بازارها هدایت شود به جز هنگامی که رشد باید توسط دولت ها هدایت شود،» تقویت می شود.
دانشجویان من در دانشگاه نیویورک برای تحویل دادن عبارتی نظیر این به بانک جهانی، با مبالغی بسیار کمتر از چهار میلیون دلار هم بسیار راضی و خشنود بودند.
چرا ما باید نسبت به این گزارش افتضاح بانک جهانی حساس باشیم؟ به این علت که این گزارش عملاً موجبات از بین رفتن و فروپاشی کامل پاردایم «تخصص توسعه» را که رویکرد غربی را در نگرش به کشورهای فقیر، پس از جنگ جهانی دوم به شدت حاکم کرده بود، فراهم آورده است. در تمام این مدت امید ما به گروه کوچکی از نخبگان فکری بود که می توانند بفهمند چگونه می توان نرخ رشد کلی یک اقتصاد را افزایش داد. اگر متخصصان توسعه چیزی برای گفتن در جهت دستیابی به رشد بالا داشتند این گروه های بااستعداد تا به حال آن را بیان کرده بودند.
چه چیزی اشتباه شده است؟ متخصصان از هنگامی که اصول کلی مفید به وجود آمدند به ما کمک کرده اند؛ اصولی از قبیل آنهایی که با مقایسه کشورهای با رشد بالا و پایین مورد اثبات قرار گرفتند. کمیته رشد به درستی خاطرنشان کرده است که این چنین تلاش هایی برای یافتن رازهای رشد (اصول کلی) غلط است و راه به جایی نمی برد. در همین راستا کمیته رشد نتیجه می گیرد که «پاسخ ها» باید باتوجه به شرایط خاص هر کشور و شرایط خاص هر دوره زمانی طراحی شوند اما اگر هر زمان در هر کشوری منحصر به فرد است متخصصان نمی توانند از هیچ تجربه دیگری بیاموزند پس بنا بر کدام پایه و اساسی آنها در امر توسعه متخصص شده اند؟
می دانیم که به لحاظ منطقی پله بعدی چنین استدلالی (عدم وجود قواعد کلی برای رشد) باید به حذف متخصصان از این وادی منجر شود اما کمیته بر نقش متخصصان به عنوان کسانی که مشورت خود را به رهبران بوروکراتیک انتقال می دهند اصرار می ورزد و معتقد است که پاسخ هنوز وجود دارد. این امر البته تا حدی نشانگر آن است که از هنگامی که چنین چشم انداز جهانی، یک نقش عظیم را برای متخصصان بانک جهانی بر ساخته، دیدگاه بانک جهانی با دیدگاه رهبران و متخصصان راجع به چگونگی رشد ممتزج شده است.
کمیته البته یک اشتباه معمول را درباره تقدیس کردن نرخ رشد به عنوان شاخصی از موفقیت مرتکب شده است چرا که رشدهای بالا به صورت رمز آلودی می آیند و می روند. در واقع تنها دو فقره از ۱۳ فقره رشدهای بالا که کمیته در حال مطالعه آنها بود هنوز و در زمان مطالعه در حال بالیدن بودند. شکست خورده های رشد دیروز (برای مثال هند) موفقیت های امروز هستند همچنین موفقیت های رشد دیروز (برای مثال برزیل) شکست خورده های امروز هستند. انبوهی از این نوسانات غیرقابل توضیح و غیرقابل پیش بینی هستند. با تصدیق کردن و اعتبار دادن به هرآنچه رهبران در مسند قدرت طی یک رشد بسیار بالا انجام می دهند عملاً ما در دام یک دور منطقی افتاده ایم. (چگونه ما می دانیم که آنها رهبران بزرگی بودند؟ به این طریق که رشدهای بالایی داشته اند،)
جزئیات موفقیت تقریباً غیرقابل پیش بینی است. متخصصان کجا هستند که به صورت آینده بینانه ای حدس بزنند که یک شرکت بی مقدار و گمنام هندی که روغن خوراکی تولید می کند به یک شرکت ۱۰ میلیارد دلاری تبدیل می شود؟ یا همچنین شرکتی Wipro)) که خدمات تکنولوژی های اطلاعاتی و مراکز ارتباطی را ارائه می کند؟ یا این که یک بنگاه دولتی ضررده برزیلی (Embraer) اندکی پس از خصوصی شدن بسیاری از بازارهای جهانی را به تسخیر خود در می آورد؟ یا اینکه کارآفرینان کره جنوبی یک کارخانه ماشین (هیوندای) را به وجود می آورند که ارزش بازاری اش از جنرال موتورز و فورد بیشتر است؟ یا اینکه یک معلم مدرسه به نام دونگ یینگ هونگ که قبلاً تنها ۹ دلار در ماه در داتانگ چین دریافت می کرده تنها با ساختن جوراب و کفش راحتی به یک میلیونر تبدیل شود؟
در دنیایی به این درجه از پیش بینی ناپذیری چه می توان کرد؟ برخی اصول کلی وجود دارند که البته این اصول نیازی به وجود متخصصان ندارند. یکی دیگر از برندگان نوبل یک خط سیر تعیین کننده را مدت ها پیش به ما ارائه داده است؛ پاسخ آزادی برای انبوه افراد مجزاست به منظور پیدا کردن پاسخ های مناسب خودشان. فردریش هایک گفته است: «ما آزادی را می خواهیم چرا که ما آموخته ایم که از آن انتظار ایجاد فرصت برای تحقق بخشیدن به بسیاری از اهداف ûفردی‎ خود را داشته باشیم چرا که هر کدام از افراد بسیار کم می دانند و...»
در تصدیق هایک می توان گفت سیستمی که آزادی بیشتری به افراد می دهد (ترکیبی از آزادی های بیشتر اقتصادی و سیاسی) با فقر بسیار کمتری همراه است. برای این امر می توان شواهدی هم از تاریخ (برای مثال اروپای قدیمی، استبدادی و فقیر مقایسه شود با اروپای ثروتمند، آزاد و مدرن) و هم از مقایسه های بین کشوری (برای مثال کره جنوبی مقایسه شود با کره شمالی، آلمان غربی سابق مقایسه شود با آلمان شرقی، نیوزیلند مقایسه شود با زیمبابوه) به میان آورد. این پارادایم جایگزینی که مطرح شد نقشی بسیار کمتر برای متخصصان قایل است چرا که متخصصان نمی توانند به صورت دستوری یا تحمیلی آزادی را از بالا به پایین برقرار کنند. (ارنه دیگر آن آزادی نخواهد بود)
پایان پارادایم «متخصصان توسعه» به معنای پایان یافتن امید به توسعه نیست. از دیگر سو، توسعه به تدریج درحال نابود کردن فقر است (نرخ فقر جهانی در سه دهه اخیر به کمتر از نصف تقلیل یافته است) البته نه به خاطر متخصصان توسعه، همانند کسانی که گزارش کمیته رشد بانک جهانی را نوشته اند بلکه در نتیجه آزادی های بیشتر برای تعداد بیشتری از شش میلیارد و هفتصد میلیون متخصصی که امروز زندگی می کنند.
ویلیام ایسترلی
ترجمه: محمدصادق الحسینی
منبع : روزنامه سرمایه