دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


مردان عجیب و غریب


مردان عجیب و غریب
● نگاهی به کتاب «فیلم مردم نگار»
حوزه انسان شناسی تصویری به طور عام و فیلم مردم نگارانه به طور خاص، از معدود حوزه های انسان شناسی است که به رغم داشتن جذابیت های فراوان برای علاقه مندان این رشته، همچنان در ایران ناشناخته و مهجور مانده است.
ترجمه کتاب فیلم مردم نگار، را که مهرداد عربستانی و حمیدرضا قربانی به انجام رسانده اند، باید گامی در راستای شناساندن این حوزه به مخاطبان دانست. کتاب مذکور نوشته کارل هایدر است که خود هم انسان شناس بوده و هم دست به تجربه ساخت چند فیلم مردم نگارانه زده است. البته تاریخ نگارش کتاب، به سال ۱۹۷۶ بازمی گردد که بیش از سی سال از آن گذشته است؛ اما ترجمه این اثر، باز هم درخور تقدیر است.
کتاب با پیشگفتاری بر ترجمه آغاز شده و پس از آن نیز دیباچه کارل هایدر، نویسنده، بر کتاب آمده است. پس از آن بقیه مطالب در پنج فصل تنظیم شده است و انتشارات افکار با همکاری پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری آن را منتشر کرده است.
۱) فصل اول؛ راهی به سوی تعریف؛ ماهیت فیلم های مردم نگارانه
هایدر در این فصل ابتدا سعی دارد به مخاطب این نکته را بقبولاند که بهتر است به جای تقسیم بندی فیلم ها به مردم نگارانه و غیرمردم نگارانه، «درباره میزان مردم نگارانه بودن یک فیلم صحبت کنیم. در این صورت یکی از روش های سودمند، جست وجوی ویژگی ها یا جنبه های مردم نگارانه بودن فیلم هاست.» (ص ۲۶) بیشتر مطالب فصول بعدی، به ویژه فصل سوم، به این نکته می پردازد که وجود کدام ویژگی ها در فیلم باعث می شود میزان مردم نگارانه بودن آن تشدید یا تضعیف شود.
سپس به ارتباط، تشابه و تفاوت بین کار یک مردم نگار با یک فیلمساز می پردازد. مردم نگار کار را با مسائل نظری و طرح های پژوهشی آغاز می کند؛ در حالی که فیلمساز کارش را با یک ایده و یک فیلمنامه شروع می کند. مردم نگار از طریق مشاهده و پرسش به جمع آوری اطلاعات می پردازد؛ اما فیلمساز از طریق فیلمبرداری.
مردم نگار اطلاعات را تجزیه و تحلیل می کند، می نویسد و بازنویسی می کند؛ اما فیلمساز تدوین می کند. و بالاخره و نهایتاً اینکه مردم نگار یک گزارش مکتوب آماده می کند؛ در حالی که فیلمساز یک فیلم تولید می کند. (ص ۳۶) ضمناً به این نکته هم اشاره دارد که یک فیلم را شخصی دیگر غیر از فیلمبردار نیز می تواند تدوین کند، در حالی که «تقریباً غیرممکن است که کسی بتواند با استفاده از یادداشت های میدانی شخص دیگری، متن مردم نگارانه بنویسد.» (ص۳۷)
۲) فصل دوم؛ تاریخچه فیلم مردم نگارانه
هایدر در این فصل، پیشرفت فیلم مردم نگارانه را به دوره های زمانی مختلفی تقسیم کرده و هر دوره را توضیح داده است. ابتدا دوره قبل از سال ۱۹۲۲ را برمی گزیند. سال مذکور، زمانی است که رابرت فلاهرتی ، فیلم نانوک شمالی را درباره اسکیموها (با تاکید بر شخصیت یک اسکیمو به نام نانوک) ساخت. فلاهرتی گرچه مردم نگار نبود اما شیوه جمع آوری اطلاعاتش قبل و در هنگام ساخت فیلم، بسیار شبیه شیوه تحقیقات مردم شناسان بود.
در ادامه این فصل، به آثار شاخص فیلم های مردم نگارانه و سازندگان آنها در دوره های تاریخی پس از ۱۹۲۲ پرداخته است. مانند توصیف فعالیت های گریگوری بیتسن و مارگارت مید، گاردنر، مارشال و خانواده اش و بالاخره ژان روش. شخصی که بی شک در بسیاری کشورها (از جمله ایران)، بیش از چهره های دیگر شناخته شده است و در واقع وی را به عنوان اصلی ترین چهره تاریخ سینمای مردم شناسی می شناسند. البته بحث درباره این افراد و فیلم ها، تنها تا اوایل دهه هفتاد میلادی (یعنی زمان نگارش کتاب) ادامه می یابد.
۳) فصل سوم؛ ویژگی های فیلم مردم نگارانه
شاید بتوان این فصل را مهمترین فصل کتاب مذکور دانست. در یک دسته بندی کلی، می توانیم ویژگی هایی که در این فصل برای فیلم های مردم نگارانه عنوان شده اند را به دو دسته تقسیم کنیم. دسته اول ویژگی های تکنیکی است که بیشتر به مهارت فیلمبرداری و تدوین بازمی گردد و دسته دوم ویژگی هایی است که مردم نگار باید آنها را رعایت کند تا اثری قابل توجه در زمینه سینمای مردم نگارانه بیافریند.
البته بسیاری از مباحث دسته اول، امروزه دیگر مطرح نیستند. مثلاً دوربین های فیلمبرداری کوچک دیجیتالی، امروزه دیگر بسیاری از مشکلات مطرح شده در این فصل را حتی برای کاربران تازه کار نیز برطرف کرده است؛ اما درباره ویژگی هایی که مختص مردم نگار در حال ساخت فیلم مردم نگارانه است، توضیحات مبسوطی ارائه شده است.
از عمده ترین مباحث این بخش، تحریفاتی است که در هنگام ساخت فیلم مردم نگارانه صورت می گیرد. برخی از این تحریفات، سهوی است (مانند تاثیر حضور دوربین بر افراد) و برخی دیگر عمدی (مانند ایگلو - خانه اسکیموها از برف- که در فیلم نانوک، بزرگتر از حد معمول ساخته شد تا دوربین بتواند درون آن را فیلمبرداری کند (ص۱۱۷).)
همچنین به تاثیر حضور مردم نگار نیز اشاره شده است که باید تا حد امکان، این میزان از طریق صدای راوی یا جزوه ای که همراه فیلم ارائه می شود توضیح داده شود (صص۱۴۶و۱۵۱). در ادامه، کل نگری به عنوان یکی از ویژگی های عمده محتوای فیلم مورد بررسی قرار می گیرد (ص۱۵۳). پس از تمام این مباحث، پیوستارهایی ارائه می شود که چند فیلم مردم نگارانه گزینش شده و میزان مردم نگارانه بودن هر یک از آنها براساس ویژگی های مذکور روی این پیوستارها نمایش داده می شود.
۴) فصل چهارم؛ ساختن فیلم مردم نگارانه
هایدر در ابتدا توضیح می دهد که این فصل بیشتر«حاوی مطالبی درباره نحوه مردم نگارانه تر کردن فیلم ها است، و منظور آن پوشش دادن تمام جنبه های فیلمسازی نیست.» (ص۲۱۱) در ادامه نیز چند نکته لازم و ضروری برای ساخت فیلم های مردم نگارانه ارائه می دهد و این مبحث را با توضیحاتی درباره اصول اخلاقی فیلمسازی مردم نگارانه آغاز می کند. آنگاه به سراغ هزینه های سرسام آور ساخت فیلم های مردم نگارانه می رود. هزینه هایی که امروزه بسیار کمتر است تا زمان نگارش کتاب.
پس از آن دوباره این نکته را گوشزد می کند که «فیلم مردم نگارانه باید مبتنی بر شناخت مردم نگارانه باشد.» (ص۲۲۰) در این راه، «روند مطلوب این است که ابتدا مردم نگار کار میدانی را انجام دهد، تجزیه و تحلیل و نوشتن یادداشت ها را به اتمام برساند.
آنگاه همراه با فیلمساز به صحنه بازگردد و بر مبنای نوشته ها به ساخت فیلمی بپردازد که در مورد آن فکر شده است.» (صص۲۲۱-۲۲۰) البته به این بحث هم می پردازد که برخی موافق کار گروهی بین مردم نگار و فیلمساز هستند و برخی دیگر مانند ژان روش مخالف چنین تقسیم کاری بوده و ترجیح می دهند که «یک انسان شناس- فیلمبردارً واحد کار را انجام دهد و یک فرد بومی آموزش دیده نیز در مقام صدابردار به وی کمک کند.» (ص ۲۲۴) آخرین مبحث این فصل به مشکلات نگهداری فیلم ها باز می گردد که البته این بخش با توجه به حافظه هایی همچون سی دی، دی وی دی، هارددیسک و... غیرضروری جلوه می دهد.
۵) فصل پنجم؛ استفاده آموزشی از فیلم های مردم نگارانه
مولف در این فصل اشاره دارد که با توجه به این نکته که ما در اثر دیدن فیلم های سینمایی یا تبلیغات تلویزیونی، عادت کرده ایم که«فقط به یک شیوه تماشا کنیم»، پیشنهاداتی برای استفاده مطلوب تر از فیلم های مردم نگارانه در کلاس های درس ارائه می دهد. مانند دوبار پخش کردن فیلم و توضیح و بحثی که قبل و بعد از هر بار نمایش ارائه می شود. (ص۲۳۳) در پایان کتاب نیز فهرست توصیفی کوتاهی از حدود ۵۰ فیلم مردم نگارانه مطرح که تا آن زمان ساخته شده است، ارائه می شود.
کتاب مذکور، قطعاً کتابی است پایه ای در زمینه فیلم مردم نگارانه و تالیف آن به دست شخصی که هم انسان شناس بوده و تجربه کارهای میدانی طولانی مدت داشته و هم پژوهش های میدانی اش را تبدیل به فیلم مردم نگارانه کرده و بنابراین آشنایی خوبی با این دو حوزه(مردم نگاری و فیلمسازی) دارد، بر غنای آن افزوده است.
استفاده از مثال های فراوان هنگام توضیح یک ویژگی برای فیلم مردم نگارانه یا نقاط ضعف و قوت آنها، از دیگر مشخصه های مثبت کتاب است. با توجه به فقدان کتب انسان شناسی تصویری در کشورمان، ضرورت ترجمه آثاری از این دست احساس می شود که همت عربستانی و قربانی، گامی است در این راستا. قدیمی بودن کتاب، شاید کمی از برآورده شدن نظر مترجمان آن را کاسته باشد.
قطعاً ایشان با حسن نیت انتظار داشتند که بسیاری مباحث لازم در زمینه فیلم مردم نگارانه برای علاقه مندان به این حوزه روشن شود. چیزی که می شد با اضافه کردن ضمایمی تالیفی، یا ترجمه بخش هایی جدیدتر از دیگر کتب موجود در این زمینه، آن را برآورده ساخت. چنانکه دیدیم، تاریخچه فیلم مردم نگارانه در این کتاب نهایتاً تا اوایل دهه هفتاد میلادی مورد بحث قرار گرفته است.
حال آنکه در این سی و اندی سال، فیلم های مطرح بسیاری به این حوزه اضافه شده است. همچنین با توجه به فضای فیلم های مردم نگارانه آن دوره، این فیلم ها به گونه ای توصیف شده اند که گویی فیلم مردم نگارانه تنها باید به قبایل بدوی و عجیب و غریب بپردازد.
آنچنان که مولف در بخشی می نویسد؛ «اکثر فیلم های مردم نگارانه به ما چیزهایی کاملاً غریب را نشان می دهند؛ مردمانی غریب که لباس هایی عجیب پوشیده اند و کارهای عجیبی می کنند.» (ص ۱۴۵)
در حالی که اگر بپذیریم فیلم مردم نگارانه باید مکمل پژوهش های مردم نگاری باشد، این نکته هویدا می شود که حوزه های بسیاری امروزه طالب فیلم های مردم نگارانه هستند که دیگر خبری از مردمان عجیب و لباس های غریب نیست. انسان شناسی توسعه، کاربردی، شهری، صنعتی و... بخشی از حوزه هایی است که می تواند دست یاری به سوی فیلم مردم نگارانه دراز کند. همچنین بسیاری از دیگر مباحث این کتاب (مانند سختی های فیلمبرداری با دوربین های قدیمی که در زمان نگارش کتاب مورد استفاده قرار می گرفته؛ هزینه های بیش از حد فیلمبرداری با دوربین ها و فیلم های قدیمی و...) اکنون دیگر اصلاً کارایی ندارند.
البته عمده مطالب این کتاب، به ویژه ویژگی هایی که برای مردم نگارانه بودن یک فیلم ارائه شده، اکنون نیز مورد قبول و استفاده سازندگان فیلم های مردم نگارانه است. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود اینکه در رشته انسان شناسی و به ویژه حوزه های تخصصی آن، خوانندگان کتاب های مربوطه با لغات، نام ها و اصطلاحات فراوانی روبه رو می شوند که برایشان ناشناخته است. بر مترجم است که در موارد لازم، این موارد را به صورت پانویس توضیح داده و از سردرگمی خواننده جلوگیری کند.
اما در این ترجمه غیر از یکی دو مورد، از انجام چنین کاری چشم پوشیده است. البته هنوز بین مترجمان بر سر این موضوع اختلاف نظر وجود دارد که آیا چنین وظیفه ای بر عهده مترجم هست یا خیر؛ اما با نگاهی به اینگونه کتاب ها می توان به اهمیت این کار پی برد.
آخرین نکته ای که لازم است در اینجا به آن اشاره شود، به ویراستاری کتاب بازمی گردد. کتاب زمانی به چاپ رسید که عربستانی در خارج از کشور بوده و همین موضوع باعث شد که ویرایش نهایی، بدون بازبینی مترجمان به چاپ برسد و ایراداتی بر آن وارد باشد.
مثلاً غیر از موارد دستوری و املایی، در فصل سوم کتاب که به ویژگی های فیلم های مردم نگارانه پرداخته شده است، تیتر بخش ها تا آنجا مبهم است که خواننده متوجه نمی شود که فلان شماره یا حرف تیتر(مثلاً الف و ب و...) به کدام بخش مربوط است و این باعث سردرگمی وی در طبقه بندی مطالب می شود که البته تمام این موارد با توجه به اهمیت این اثر به چشم نمی آید. اثری که گامی آغازین در راه تولید آثاری در حوزه انسان شناسی تصویری و به ویژه فیلم مردم نگارانه به شمار می رود.
امیر هاشمی مقدم
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید