یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


جریمه و احساس عشق ونفرت


جریمه و احساس عشق ونفرت
▪ پیکرهای متعدد و متنوع آهنی متحرک در خیابان های شهرهای بزرگ ، از پارادوکس عجیبی عذاب می کشند.درواقع اتومبیل ها در تهران بدون"منطق رفتاری" به نظر می آیند.
شهرها همواره توسط مدرنیزاسیون و سیاست های دولت، مهاجرپذیر و انباشته می شوند و شهرنشینان، درون روابط پیچیده شهر و در میانه فشارهای سنگین خواست برخورداری از سرمایه های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی- در هوس خرید پوشاک، خانه، اتومبیل،مدرک تحصیلی و ... - مشتاقانه می سوزند.
شهرها بزرگ می شوند، جمعیت زیاد می شود، اتومبیل ها افزایش می یابند، اتوبان ها ساخته می شود ؛ اما ناگهان برای حضور بدن های آهنی (اتومبیل) در خیابان، ممنوعیت ایجاد می شود. به این دلیل که هوا آلوده و شهر شلوغ شده است. در اینجاست که پارادوکس(تناقض) خود را باز می نمایاند.
تولیدکنندگان اتومبیل در ایران – که وابسنه به دولت هستند- هر ساله با افتخار از افزایش تعداد و تنوع تولیدات خود می گویند. درست در همین لحظه پر افتخار ! پلیس- بخش دیگری از دولت- از عبور مرور اتومبیل ها در خیابان های شهر ممانعت به عمل می آورد و طرح ترافیک را به اجرا می گذارد،و رییس پلیس شهر هم مفتخرانه از کنترل موفق اتومبیل ها می گوید.
دولت در ایران به شکل عجیبی هم تحریک می کند وهم سرکوب: تحریک میل خریدن اتومبیل وسپس سرکوب میل رانندگی.
هرچند که دولت در دنیای مدرن همواره تلاش می کند وضعیت پارادوکسیکال و تناقض نمای خود را پنهان و پوشیده نگه دارد- پوشیدگی که توسط روشنفکران لو می رود- اما دولت در جوامع درحسرت مدرنی، همچون ایران، به شکل بسیار عریان، پارادوکسیکال و تناقض نماست.
به این سبب برای شناخت او - یعنی دولت - و تناقض هایش نیاز چندانی به روشنفکران نیست؛ راننده تاکسی کفایت می کند. یکی از دلایل مهم اظهارنظرهای تخصصی در مورد مسایل مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی توسط عامه مردم در تهران، همین بیرون افتادگی ولختی امر پارادوکسیکال است.
▪ طرح ترافیک چه حسی را برمی انگیزاند؟ انسان شهری در مواجهه با تنبیه پلیس در قبال عدم رعایت محدوده طرح ترافیک چه عکس العملی دارد؟ انسان صاحب اتومبیل در «تهران» از دو واقعیت خبردار است: یکی آلودگی هوای شهر تهران و نقش اتومبیل ها در این آلودگی و دیگری اهمیت منافع شخصی در برخورداری از اتومبیل.
اولین واقعیت، او را به این دیدگاه می کشاند که دولت باید برنامه هایی همچون طرح ترافیک را به خوبی اجرا کند و در سطحی بالاتر، حجم بالایی از اتومبیل را در اختیار شهرنشینان قرار ندهد تا شهر بیشتر از این آلوده نشود، اما واقعیت دوم، او را به این کنش می کشاند که اتومبیل بخرد و سوار آن شود . و برای این کار اگر لازم شد، دولت را فریب دهد تا شامل جریمه، هنگام تخلف از برنامه طرح ترافیک نشود.
پس انسان ساکن در شهر تهران یک دیدگاه دارد به مثابه تئوری و یک عملی را انجام می دهد به مثابه امر پراتیک، که این دو به گونه ای رادیکال از هم جداست.به عبارت دیگر سوژه و ابژه یا ذهن وعین در تهران وسوار بر اتومبیل ، هرچه بیشتر از هم جدا می شوند.
فرد در کلانشهر همواره دچار پارادوکس منافع شخصی و منافع جمعی است. نوعی تضاد سرسختانه میان علایق حوزه خصوصی و منافع حوزه عمومی.
برگه های تنفر برانگیز "جریمه" حاصل همین شکاف ذهن وعین است. دولت سعی دارد با شبح گسترده کنترل وجریمه اتومبیل ها این شکاف را به گونه ای مصنوعی پرکند.
به زبان دیگر، فشارهای متعدد شهرنشینان - که بسیاری از آن ها صاحب اتومبیل هستند یا دوست دارند صاحب آن باشند- به دولت، برای حفظ محیط زیست و برخورد با کسانی که همواره میل دارند با اتومبیل خود به محدوده های شلوغ و آلوده شهر رفت و آمد کنند، باعث پیاده شدن قوانینی چون طرح ترافیک برای کاهش آلودگی هوا و ترافیک می شود.دولت طرح را به اجرا می گذارد،اما ناگهان همه در خلال زندگی روزمره شان در شهر می بینند که کمتر کسی مایل است که با اتومبیل اش به همه جای شهر نرود و ازمنفعت شخصی اش به خاطر جمع بگذرد.(تناقض در عرصه عمومی)
از سویی دیگر دولتی که با ابزار زور (پلیس) سعی می کند از منفعت عمومی در خیابان ها مراقبت نماید، در کارخانه های صنعتی و تبلیغاتی با کمک ابزار سرمایه ،اتومبیل می سازد – البته مونتاژ می کند- و به خیابان ها تحویل می دهد.(تناقض در دولت)
در این شرایط پازل گونه، سردرگمی تشدید می شود؛تناقض عریان حاکم می شود وعشق ونفرت توامان ودر یک لحظه ظاهر می شوند. قانونی همچون طرح ترافیک هم حس "نارضایتی وتنفر" و هم حس "رضایت وعشق" فرد را در شهری همچون تهران برمی انگیزاند. تنفر از جریمه ومیل ازدست رفته رانندگی وعشق به آرامش و پاکی گم شده در شهر.
کنش پارادوکسیکال فرد و دولت در جامعه مدرن ،در یک پروژه مشترک به احیا و بازتولید یکدیگر بسیار کمک می کنند. شهر مکان بروز تناقض هاست.
امین بزرگیان
http://aminbozorgian.blogfa.com/