پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


روانشناسی ترانه های مردم پسند


روانشناسی ترانه های مردم پسند
پیش از هر چیز باید عرض کنم که قصد من یک نقد تکنیکی بر مبحث ترانه و ترانه سرایی نیست و این نوشته صرفا از این جهت که به محتوای روانشناختی و جامعه شناختی ترانه های دیروز و امروز ایران می پردازد می تواند مورد توجه قرار گیرد و هدف بنده از نوشتن آن صرفا توجه و تأمل در تأثیر گزاره های کلامی ترانه ها بر فضای روانشناختی جامعه و شرایط پدید آورنده این محتواها در ترانه ها بوده است. از این جهت بیشتر به محتوای کلامی آثاری پرداخته ام که در همین ۱۰ سال اخیر در ایران با مجوز یا بدون مجوز رسمی تولید و استفاده شده اندو توسط انواع رسانه های رسمی و غیر رسمی پخش شده اند و مفاهیمی منفی در بر داشته اند.
البته در این مجال مورد نظر من همه ترانه نبوده است و قصد هم نداشته ام همه ترانه ها را به یک چوب بزنم . زیرا بسیاری ترانه ها هم با مضامین اجتماعی و مذهبی بسیار خوب و در قالب سنتی یا جدید ساخته شده اند که واقعا اساتید برجسته ای در زمینه شعر و آهنگ و اجرا در آنها همکاری داشته اند و سرمایه عظیم فرهنگی و اجتماعی برای ما به یادگار گذاشته اند.
امیدورارم عزیزان خواننده بر من ببخشایند که به علت فقر اطلاعات تخصصی در زمینه موسیقی و مجال اندک در این گفتار ، از تفکیک و تعریف انواع موسیقی مثل کلاسیک و پاپ و ... عاجزم و بیشتر به محتوای روانشناختی ترانه ها پرداخته ام. امیدوارم دوستان صاحب نظر با ارایه دیدگاه های خود بنده را یاری فرمایند.
● فضای ترانه های عامیانه ( مردم پسند )
روایت از اینجا آغاز می شود که نظرات متعددی درباره نقش و هدف موسیقی ( با کلام یا بدون کلام ) وجود دارد.عده ای به نقش کارکردی آن مانند آموزش ، روشنگری ، ایجاد فضای مثبت ، افشاگری اجتماعی ، حقیقت گویی و انتقادگری و مبارزه سیاسی نظر دارند و عده ای هم به نقش سرگرم کنندگی و تفریحی آن بسنده می کنند و انتظار دیگری از آن ندارند. طیف دیدگاه اول و دیدگاه دوم در میان طبقات مختلف جامعه تفاوت می کند و البته نمی توان طبقه بندی قطعی و دقیقی به عمل آورد و تحقیق جامع و معتبری هم در این زمینه انجام نشده است.
سوالات زیر نمونه ایست از دغدغه هایی که ما در این عرصه با آنها درگیر هستیم :
۱) آیا ترانه های مردم پسند قرار است نشاط آور و انرژی بخش باشند ؟
۲) آیا مردم از شنیدن این ترانه ها رضایت حاصل می کنند ؟
۳) آیا این ترانه ها برای مردم مفیدند ؟
۴) آیا ترانه های مردم پسند می توانند در بنیان های فکری و عاطفی و گزاره های ارزشی مردم تغییر ایجاد کنند ؟
هر کسی پاسخ منحصر به فرد خود را برای این پرسش ها دارد و نظرات و سلایق گوناگونی در این پاسخ ها یافت می شود . اما بهترین راه برای یافتن پاسخ های معتبر و مشترک باید به محتوای کلامی این ترانه ها بپردازیم. من در اینجا به محتوای کلامی ترانه هایی که اصطلاحا آنها را «غمگین » می نامیم پرداخته ام.
● محتوای ترانه های مردم پسند
به یاد دارم در یک سفر دو ساعته در شهر شلوغ تهران مهمان یک راننده جوان بودم که ما را در میان ترافیک سنگین تهران با نوای دل انگیز موسیقی وطنی آنهم با صدای خیلی بلند سرگرم کرده بود. آنچه من بعد از پیاده شدن از ماشین بعد از شنیدن حدود ۲۰ ترانه شبیه هم در خود احساس کردم ، بسیار بد و آزارنده بود. علاوه بر اینکه هنوز از اینهمه انرژی صوتی که به گوش و سرم اصابت کرده بود گیج و منگ بودم احساس غم و بیهودگی و شکست و خشم می کردم. یعنی همه احساساتی که در بلند مدت روانشناسان آنها را نشانه بیماری روحی می دانند ! اما این فقط تجربه من نیست . تقریبا همه ما حداقل یکبار این تجربه را در ماشین خودمان ! ، در مهمانی ها و در تاکسی و ... داشته ایم. اما خیلی از ما توجهی به تغییری که در وضعیت روحیمان اتفاق می افتد نداریم و این درون نگری و تجزیه و تحلیل را انجام نمی دهیم. بیایید نگاهی به فهرست خلاصه شده مفاهیم و اطلاعاتی که این ترانه ها در صدد بیان آن هستند بیافکنیم :
▪ محتوای منفی عاشقانه
۱)غم و رنجش عمیق
۲) نا امیدی شدید از آینده خوب و بهتر
۳) نا امیدی شدید از بازگشت محبوب و احساس نفرت از وی و حتی آرزوی مرگ برای وی !
۴) حسرت از دست دادن یا به دست نیاوردن محبوبی که دیگر مانندش روی کره زمین پیدا نخواهد شد !
۵) یک رقابت عشقی- جنسی با یک رقیب خیالی بر سر بزرگترین گوهر عالم
۶) شیفتگی بیمارگون و درخواست یکی شدن با معشوق زمینی
۷) تنهایی شدید عاطفی
۸) احساس بیچارگی و درماندگی و آرزوی مرگ و نیستی برای خود از خداوند !
۹) پرستش جزء به جزء وجود معشوق با تمام خصوصیات ظاهری
۱۰) هیچ پنداشتن خود در برابر همه چیز پنداشتن معشوق
۱۱) گله از نامردی و بی وفایی روزگار ( روزگار موجودی زنده در نظر گرفته می شود )
۱۲) التماس و ناله برای برگشت محبوبی که بدون وی نفس کشیدن ممکن نیست و گناه است.
۱۳) فحش و ناسزا به خود برای گول خوردن مجدد و دوباره در دام افتادن
۱۴) اطلاع مرگ خود به معشوق بی وفا و خودکشی قریب الوقوع قهرمان ترانه
۱۵) طلب یاری از خداوند برای نابود یا بیچاره کردن محبوب بی وفا !!
۱۶) اعلام علنی حسادت خود نسبت به وسایل شخصی معشوق که همیشه در کنارش هستند !
۱۷) اعلام شکست و ناکامی دایمی در روابط عاشقانه به صورت یک قانون ابدی
۱۸)ریشخند و تمسخر معشوق که رفتنش هیچ اثری در وجود مبارک قهرمان ترانه نداشته و نقشه فرد بی وفا با شکست مواجه شده است.
۱۹) هشدار به معشوق که در صورت رفتن ، گوهر یگانه ای را از دست خواهد داد.
۲۰) عشق در نگاه اول و مدهوش کسی شدن در یک نگاه
۲۱) اعلام خیانت محبوب که در کمال آرامش و خونسردی از پشت به قهرمان ترانه ما خنجر زده است.
● جمع بندی روانشناختی مفاهیم ترانه ها
در کنار این مفاهیم ، شما می توانید مفاهیم منفی اجتماعی را هم ببینید که مشکلات اجتماعی و فرهنگی را بسیار بزرگ شده و غیر قابل حل نشان می دهند و احساس درماندگی خود را به مخاطب تلقین می کنند.
حال با توجه به این موارد می توانیم انگیزه های روانی ایجاد کننده این مفاهیم را در چند مورد بررسی و بیان کنیم :
۱)نا امیدی از بهبود وضعیت زندگی خصوصی در آینده و دورنمای تاریک روابط انسانی
۲) احساس شکست و ناکامی ابدی و برگشت ناپذیر و تقدیر از پیش نوشته شده
۳) احساس ناتوانی در ایجاد تغییر در خود و در سرنوشت خود و سپردن خود به دست حوادث و دیگران
۴) عزت نفس و خود دوست داری خیلی پایین و هیچ انگاری وجود خود
۵) سرمایه گذاری روانی بیش از حد روی یک موضوع عشق ( object )
۶) تعمیم مفاهیم منفی و تیره به همه دنیا و آدمها در اثر عدم تفاهم در یک رابطه انسانی
۷) بت کردن و بیش پنداری یک انسان عادی به خاطر یک ظاهر زیبای فرضی و قربانی کردن خود و زندگی خود به پای این انسان
۸) تلقین این مفهوم که زندگی و آدمها غیر قابل پیش بینی و غیر قابل اعتماد هستند و از هر کسی باید ترسید. ( تفکرات پارانویید )
۹) وارد کردن خداوند به این بازی بچگانه برای مهر تایید زدن به این احساسات سطحی
۱۰) تهدید به آسیب رسانی به خود یا فرد مقابل در اثر یک شکست عشقی ( نگاهی به صفحه حوادث روزنامه ها بیندازید )
۱۱) تغییر حالت عاطفی شدید و احساس شکست عمیق و تعمیم این شکست به تمام زندگی و صفات شخصی ( خطای شناختی تعمیم )
مسلما این انگاره های ذهنی و این افکار و عواطف راه را برای افسردگی ، اضطراب فراگیر ، خشم مزمن و احساس آسیب پذیری باز می کنند و با تلقین عدم قدرت کنترل در زندگی احساس مسوولیت را در زندگی شخصی از ما گرفته و ما را از یک موجود صاحب اختیار به یک موجود شناور در دست حوادث و آدم ها تبدیل می کنند.
● انگیزه های فرهنگی و تعامل منفی
از طرفی باید پذیرفت که این ترانه ها زاییده برخی گزاره های فرهنگی خود ما هستند و تا خریداری نباشد این محصولات هم تولید نمی شوند. مسلما استقبال مردم از این موسیقی ( در چند دهد گذشته ) ما را به یک زیربنای فکری و عاطفی رهنمون می سازد که ایجاد کننده انگیزه های لازم برای ساخت و تولید اینگونه آثار می باشد و ترانه سرایانی که دست به قلم می برند از میان همین مردم و از درون همین لایه های اجتماعی سر برآورده اند و آن چیزی را می سرایند ( البته اگر بتوان گفت سرایش ) که مردم طلبه آنند. اما چرا ما نسبت به اینگونه ترانه های اصطلاحا غمگین تمایل نشان می دهیم ؟ چند مورد که به ذهن این بنده حقیر می رسد را ذکر می کنم :
۱) همزاد پنداری و رسیدن به آرامش
در یک فرایند روانی رایج و معمول وقتی ما حال خوشی نداریم و در کل انرژی روانی اندکی داریم با دیدن یم فیلم تراژیک یا شنیدن یک موسیقی جانگداز کمی آرام می شویم. به عبارتی با دیدن یا شنیدن اینکه کسی یا کسانی دیگر هم هستند مانند ما خوشحال نیستند و مبتلا به درد و رنج و ناکامی هستند کمی خیالمان راحت می شود !
گاهی نیز این آرامش در اثر دیدن یا شنیدن قصه ای مشابه قصه غمگین خودمان حاصل می شود. حتی برخی مواقع برای یافتن قصه ای مشابه قصه خودمان در میان ترانه ها به جستجو می پردازیم .
اما این آرامش موقتی است و شنیدن یا دیدن آن اثر گزاره های ارزشی و فکری غلط ما را تقویت می کند و مانند یک مخدر روانی روز به روز بیشتر برای کسب آرامش به آن نیاز خواهیم داشت و دریغ از یک آرامش دایمی که راهش اصلا این نیست.
۲) جلوگیری از تفکر و فرار از تنهایی درونی با یک مخدر دیجیتالی
گاهی اوقات برای فرار از تفکر درباره موانع ، مشکلات و دغدغه های زندگی خودمان ترجیح می دهیم وارد دنیایی دیگر و قصه ای دیگر بشویم و بدون توجه به محتوای ترانه فقط می خواهیم در خود نباشیم . این حالت را موقعی که کانال های تلویزیون را بی هدف عوض می کنید هم تجربه می کنید. به عبارتی شما فضای خالی ذهنتان را با قصه های دیگر پر می کنید تا از هجوم بی وقفه و خودکار افکار ، به ذهنتان جلوگیری کنید. اینجا هم موسیقی از هر نوعی که باشد نقش یک مخدر دیجیتالی را بازی می کند.
۳) گرفتن انرژی از اینگونه ترانه ها
اغلب ترانه هایی که امروزه وارد بازار مصرف می شوند از سازهای الکترونیکی استفاده می کنند و تا حد زیادی با ریتم و آهنگ تند و ضربه های صوتی خود شنونده به جنبش و تحرک وا می دارد. این سبک و سیاق که مدت مدیدی است در ترانه های غربی مورد استفاده قرار می گیرد در ایران هم چند سالی است پا به عرصه وجود گذاشته است. بنده خود به شخصه دوستان زیادی را می شناسم که فقط به ریتم ترانه ها توجه دارند و محتوای ترانه ها مورد توجه ایشان نیست.
البته این دوستان نمی دانند که سیستم های گیرنده مغز انسان در یک مکانیزم نیمه هوشیار اغلب اشعار و مفاهیم این ترانه ها را ثبت و ضبط می کنند و اثرات بلند مدتی در نگرش و رفتار ایشان به وجود می آورند.
۴) برقراری ارتباط غیرمستقیم با دیگران
گاهی اوقات یک ترانه پلی ارتباطی است تا بوسیله آن به دیگران اعلام کنیم که چه حس و حالی داریم و دیگران باید چه رفتاری با ما داشته باشند. به عنوان مثال غمگین هستیم و حوصله حرف زدن نداریم ، یا عصبانی هستیم و زیاد طاقت گیر دادن نداریم ! و یا با زیاد کردن صدا به دیگران می فهمانیم که شادیم و پرانرژی.
اما استفاده از اینگونه ارتباطات غیرمستقیم ، عدم توانایی ما در بیان مستقیم و سرراست احساساتمان در قالب کلمات واضح و مشخص می باشد. بیان هیجانات و احساسات به صورت مستقیم برای خیلی از ما کار سختی است که البته باعث و بانی خیلی سوءتفاهم ها و مشاجرات هم همین عدم توانایی ما می باشد.
● نتیجه گیری
ترانه هایی با مضامین ذکر شده در مقاله در یک تعامل دو طرفه با گزاره های ارزشی- فرهنگی به تقویت این گزاره ها کمک می کنند و در یک پسخوراند مثبت مخرب این تفکرات غلط را بیشتر رواج می دهند. این آرمان گرایی بیمارگون که در اغلب اشعار ترانه های حال حاضر مشاهده می شود باقی مانده یک موج تاریخی و اجتماعی است که در دو سده گذشته در ایران حاکم بوده و هنوز به موجودیت خود ادامه می دهد. مسلما شناخت مردم از گزاره های ارزشی غلط و خلاف واقع و تصحیح افکار درباره روابط عاشقانه و زناشویی تمایل به گوش سپردن به این ترانه ها را رفته رفته کاهش خواهد داد. به عبارتی تغییرات فرهنگی بوجود آورنده این نوع ترانه ها بوده اند و همین تغییرات در جهت عکس می توانند این نوع ترانه ها را به انواع بهتری ارتقاء دهند.
رضا طیاری آشتیانی
دانشجوی ارشد روانشناسی بالینی