دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا


فوبیای حجاب در مهد آزادی مغرب زمین!


فوبیای حجاب در مهد آزادی مغرب زمین!
● مقدمه‏
در اواخر تابستان سال ۲۰۰۳ م. فرانسه، نبرد سنگینی را بر ضد حجاب و مظاهر دینی در مدارس این كشور آغاز كرد و ضمن اتخاذ موضعی خصم‏آمیز، تلاش نمود تا افكار عمومی را نیز با به كار بردن روش‏های مختلف، با خود همراه سازد. این در حالی است كه طرح جامع حكومت سكولار، در مرحله نظر و در سطح عمل، نه تنها اجازه چنین رفتاری را به مجریان خود نمی‏داد، بلكه آزادی عقیده و بی‏طرفی حكومت، از پایه‏های اصلی ایجاد آن بود. البته به رغم آنكه عنوان قانون جدید، منع استفاده از كلیه مظاهر دینی در مدارس بود، ولی گِرای واقعی و پشت پرده‏ی آن به‏طور خاص، «حجاب» را نشانه رفته بود. این قضیه سبب ایجاد نقدها و بحث‏های داغی در محافلِ مختلف در میان مدافعان و مخالفان این قانون شد و به پدید آمدن ایستاری مشترك میان همه مدافعان حجاب و مخالفان این قانون، منجر گردید، تا حدی كه «حجاب» به نشانه و سمبلی برای خواسته‏ها و مطالبات دینی مسلمانان این كشور بدل شد و كم كم حكومت، خود را در معرض خطر جدّی در مواجه با یكی از پرجمعیت‏ترین اقلیت‏های دینی این كشور یعنی مسلمانان دید.
این احساسِ خطر از حركت روبه رشد جماعتی كه با پرچم حجاب به پیش می‏روند، آن‏چنان رو به تزاید است كه در همین روزهای پایانی سال ۲۰۰۴ م. ـ یعنی زمانی كه تقریباً یك سال از تصویب این قانون سپری شده است ـ شاهد آن بودیم كه برخی از مقامات بلند پایه فرانسه، خبر جلوگیری از تكلمِ ائمه جمعه و جماعات به زبان عربی را منتشر كردند. و این، نشان دهنده اوج اضطراب و دلواپسی آنان از هر آن چیزی است كه هدایتگر اسلام به داخل مرزهایشان شود.
تلاش بنده در این نوشتار آن است كه ضمن بررسی پیشینه حجاب و باز خوانی سكولاریزم در فرانسه، به تحلیل لایه‏های زیرین این قانون بپردازم.
● پیشینه حجاب در فرانسه‏
روزگاری، فرانسه، یكی از استعمارگران قهّار در نقاط مختلف جهان به‏ویژه شمال آفریقا به شمار می‏رفت و ده‏ها سال به غارت و تاراج منابع غنّی این كشورها و تثبیت سلطه خود بر آنان مشغول بود تا جایی كه این كشورها به سانِ بخشی از خاك فرانسه درآمدند و برخی از مردم آنها همانند: الجزایر، مغرب و تونس، آغاز به رفت و آمد و گاهی مهاجرت به این كشور نمودند.
این مهاجرانِ تازه وارد همراه با حضور فیزیكی خود، فرهنگ و آداب و سنن خود را نیز منتقل نمودند، نوشته دكتر مصطفی ذكری. و رفته رفته و علیرغم خواستِ حاكمان، نمادهای دینی و اسلامی همانند حجاب، به عنوان فرهنگ اصیل مسلمانان، جای خود را در جامعه فرانسه باز كرد و مقبولیت مردمی یافت.
حضور زنان محجّب دربافت‏های مختلف اجتماع فرانسه نه تنها مشكلِ قابل ذكری ایجاد نكرد، بلكه از حیث كمّی نیز روند رو به رشدی داشت؛ ولی به ناگاه در آخرین دهه قرن بیستم میلادی، برخی از مدارس دخترانه این كشور، در اقدامی ـ به ظاهر ـ خود سر شروع به اخراج دانش‏آموزان محّجب نمودند. این رفتار ناگهانی و بی‏سابقه، دانش‏آموزان و والدین‏شان را بهت‏زده كرد و سبب شد تا شكایت‏های متعددی به ادارات و سازمان های مسئول ارائه شود؛ ولی تقریباً همه اعتراض‏ها و شكایت‏ها بی‏ثمر بود و هیچ راهكاری جز تغییر مدرسه دختران وجود نداشت.
دیری نپایید كه این مدارای كج‏دار و مریز با دختران دانش‏آموز، جای خود را به قانون منع كامل استفاده از حجاب در مدارس این كشور بخشید و با تصویب قانون منع استفاده از حجاب و نمادهای دینی در مدارس و ادارات دولتی، همه امیدها به رسیدگی و اصلاح امور از سوی حاكمان، به یأس گرایید.
● پیامدهای اجتماعی قانون منع حجاب در فرانسه‏
لرزه مهیبِ حاصل از تصویب این قانون در فرانسه، دو پس لرزه دیگر را نیز به همراه داشت كه من آن را در دو عنوان: «بازخوانی پرونده سكولاریزم در فرانسه» و «بازشناسی اسلام به عنوان دینی تسلیم‏ناپذیر» آورده‏ام.
الف) بازخوانی پرونده سكولاریزم در فرانسه:
هنگامی كه «خواجه تاجدار الیزه، هم‏نوا با شورای نظارت بر قوانین سكولار و پارلمان فرانسه، دستور منع استفاده از حجاب و نشان‏های دینی را صادر كرد، بسیاری از مردم فرانسه را بر آن داشت تا قانونِ مصوبِ سال ۱۹۰۵ م. مربوط به حاكمیت سكولاریزم بر فرانسه ـ معروف به قانون جدایی دین از دولت ـ را بازخوانی نمایند. در نخستین بند این قانون آمده است:
«حكومت، ضامن آزادی عقیده است و مردم در اجرای عبادات دینی خود، آزادند»؛ ولی همان قانون، بر «بی‏طرفی حكومت» به همه ادیان تأكید می‏ورزد.
▪ بنابراین، قانون سال ۱۹۰۵ م. دارای دو ركن اساسی است:
۱) آزادی عقاید دینی برای همه؛
۲) بی‏طرفی حكومت در قبال همه ادیان.
مفهوم این گفته آن است كه كشور فرانسه بر مبنای این قانون و به‏عنوان مهدِ نخستینِ سكولاریزم در غرب و صادر كننده اصلی آن به سایر كشورهای غرب و شرق، فقط می‏تواند راجع به پرسش ِ شهروندان خود ـ كه دانش‏آموزان نیز از جمله ایشانند ـ در مورد واژه‏هایی چون: «دین»، «خداوند»، «پیامبر»، «آخرت» و... سكوت كند و همه آنها را مسائلی شخصی قلمداد نماید؛ ولی بسیار حیرت‏آور است كه به بهانه دفاع از حاكمیت این قانون ـ یعنی دفاع از آزادی‏های فردی دینی ـ حجاب از سر دختركان دانش‏آموز برگیرد! در واقع تصویب این قانون، نه تنها نقض آشكار قانون ۱۹۰۵ م. بود، بلكه به مثابه فروپاشی دموكراسی در مهد سكولاریزم جهان و بزرگ‏ترین داعیه‏دار دفاع از آزادی و حقوق بشر در مغرب زمین بود.
مواجهه با موضوع حجاب، سكولاریزم را در معرض امتحانی جدّی قرار داد و سبب شد تا لایه‏های رویین آن، رنگ ببازد و جوهره حقیقی آن هویدا شود، كه یكی از نویسندگان عرب، عنوانِ «اصول گرایی سكولاریزم به آن داده است. در حقیقت، سكولاریزم در ذات و گوهر پلید و حیوانی خود، چیزی جز ظاهر بزك كرده آن است و شاید دقیق‏ترین تعریف آن را «ژاك شیراك» مامِ فعلی این نظام، در یكی از سخنرانی‏های سال گذشته خود با عبارات كوتاه ذیل بیان كرده: «حقوق بشر، هر بشری كه باشد، در خوردن، نوشیدن و مسكن تجلّی می‏یابد.»
ب) بازشناسی اسلام به عنوان دینی تسلیم ناپذیر
پیامد دیگر قانون منع حجاب و مظاهر دینی، آن بود كه ثابت كرد اسلام، شبیه هیچ دین دیگری نیست، چراكه این قانون، علاوه بر حجابِ مسلمانان، مظاهرِ دینیِ سایر ادیان همانند: عرقچینِ یهودیان یا صلیبِ مسیحیان را نیز منع می‏كرد؛ ولی پیروان هیچ كدام از این ادیان، واكنش قابل ملاحظه‏ای در مورد این قانون، نشان ندادند.
و اسلام، تنها دینی بود كه مقاومت و دفاع همه جانبه مسلمانانِ داخل و خارج این كشور را در مورد اعتقادات محكم دینیِ خود برانگیخت، به نحوی كه درگیر و دار این مسائل، یكی از نویسندگانِ نژاد پرست فرانسوی به نام «كلود امبرت»، با سراسیمگیِ فراوان، اسلام را چنین معرفی می‏كند:
«اسلام، تنها دین ِ غیر قابل اصلاح جهان است، چرا كه در مورد قانون منع حجاب و مظاهر دینی، فقط اسلام در مقابل ما ایستاد.»
در واقع، مشكلِ عمیقِ فكریِ «امبرت» و همه هم فكرانش آن است كه از دركِ حقیقت اصیل اسلام، غافل، كه حتّی عاجزند. این حقیقت اصیل آن است كه اسلام هرگز بر سر ضروریات مستحكم خود كه حجاب نیز از جمله آنهاست، معامله نمی‏كند و به عفّت و شرف و همیّتِ پربهایِ پیروانش در مقابل ولنگاری و آزادی حیوانی، چوب حرّاج نمی‏زند.
وانگهی بسیار ساده انگارنه است اگر محدوده بروز این مشكل را فقط در حجاب، و گستره جغرافیایی آن را محدود به فرانسه بدانیم انتخاب این كشور در قلب قاره‏ای كه بیش از پانزده میلیون نفر مسلمان را در خود جای داده و اسلام به عنوان دومین دین آن شناخته می‏شود، بدون شك بی‏حكمت نبوده است، چرا كه اگر این كشور به عنوان سنتی‏ترین حامی سكولاریزم در اروپا، بتواند با توجیه‏های مغالطه‏آمیز، مسلمانان را گام به گام از ارزش‏های اصیل دینی خود عقب براند، كار برای سایر نقاطی كه در مجموعه فكری و فرهنگی غرب قرار گرفته‏اند، بسیار سهل و آسان می‏گردد.
● دیدگاه مدافعان قانون منع حجاب‏
به رغم آنكه دیدگاه‏های مدافعان و مخالفان این قانون، تأثیری در تصویب عجولانه، دور از خرد و غیر منطقی این قانون نداشته است، ولی پرداختن به دیدگاه مدافعان این قانون، ابعاد قضیه را روشن‏تر می‏سازد.
قوی‏ترین برهانی كه تا كنون مدافعان این قانون ارائه كرده‏اند، این بوده است كه شاید حجاب و پوشش اسلامیِ دانش‏آموزان، تحت فشار و اجبار والدین‏شان و یا محیطهای زندگی‏شان باشد، نه اختیار شخصی آنان؛ بنابراین، نظامِ سكولار باید به وظیفه مقدس خود در حمایت از آزادی آنها وارد صحنه شود و مانعِ محدودیتِ آزادی افراد گردد.
فساد موجود در صغرای این استدلال، آن چنان بدیهی و آشكار است كه آن را تا حدّ یك مغالطه كودكانه تنزل می‏دهد، چرا كه اولاً: اگر احتمالِ تحت فشار بودن دختران صحیح باشد، احتمال خلاف آن هم وجود دارد، زیرا هرگز حتی یك نظر سنجی كه دالّ بر صحت مدعای ایشان باشد، انجام نگرفته است كه اگر انجام می‏گرفت، با توجه به رخدادهای پس از تصویب این قانون، قطعاً خلاف آن ثابت می‏شد. ثانیاً: اگر هم اجباری از سوی والدین یا محیط زندگی در مورد دختران وجود داشت، قطعاً این اجبار در مدرسه برداشته می‏شد و آنان آزاد بودند كه به دور از فشارهای خانواده و حمایت اولیای مدارس، حجاب از سر برگیرند و حال آنكه چنین نكردند و با اختیار و اراده خویش، سعی در حفظ این نماد اصیل دینی نمودند. بنابراین هیچ منطق صحیح و قابل قبولی در این استدلال و سایر استدلال‏های آنان ارائه نشد و چون عرصه بر برهان تنگ آمد، نوبت به منطق زور رسید و این قوی‏ترین و آخرین منطقی بوده كه تا كنون غرب در مواجهه با مسائل اسلامی و انسانی به كار گرفته است!● واكنش‏های جهانی در حمایت از مسلمانان فرانسه‏
با وجود آنكه معدودی از شخصیت‏های مسلمان همانند «طنطاوی» ـ كه به تعبیر یكی از اندیشمندان، «باید با شرمندگی از آن یاد كرد ـ بر این حركت ضد دینی و ضد بشری مهر تأیید نهاد و در شرایطی كه حتی كشیش‏های مسیحی و خاخام‏های یهودی، این قانون را فاقد وجاهتِ دینی و حقوقی می‏دانستند، با غربیان هم نوا شد؛ بسیاری از رهبران مسلمانان، سازمان‏ها و نهادهای مختلف دینی در حمایت از مسلمانان این كشور و اعتراض به حاكمان فرانسه، صف آرایی نمودند و میلیون‏ها نفر در كشورهای مختلف اسلامی در حمایت از مسلمانان فرانسه، تظاهرات كردند.
هرچند شاید میزان این اعتراض‏ها و اقدامات، كافی نبوده، ولی دست كم ضمن آشكار ساختن ابعاد مخوف و باور نكردنیِ سكولاریزم به مردم جهان، نشان داد كه حجاب، یك امر مقدس دینی است نه یك سنت عادی اجتماعی كه بتوان به راحتی با آن مبارزه كرد و آن را كنار گذاشت.
در اینجا مجال پرداختن به همه انواع و أشكال اعتراض مسلمانان در مقابله با این قانون نیست، ولی خالی از لطف نیست كه بخشی از نامه سرگشاده‏ای را كه از سوی مجموعه بزرگی از نهادها و سازمان‏های اسلامی و با امضای مشترك مسلمانان جهان «Les musulman du monde» خطاب به آقای «ژاك شیراك» و ده‏ها نفر از مقامات بلند پایه اروپایی. متن كامل این نامه سرگشاده در دفتر نشریه موجود است. در داخل و خارج فرانسه ارسال شد، ذكر نماییم.
در بند پنجم این نامه آمده است:
>div align=left dir=ltr<
M. le pre&#۰۳۹;sident Jaques Chirac
l&#۰۳۹;article ۵۸۱ ـ Cette loi qui vise a interdire les signes religieux dans les
de l&#۰۳۹;homme que: "Touteecoles et les etablissement s&#۰۳۹;oppose totalement avec
liberte de pensee, de conscience et dede la declaration universelle des droits
dr la liberte de changer de religion ou de convictionpersonne a droit a la
lesainsi que la liberte de manifester sar conviction seule ou enreligion; ce
accomplissement des rites.commun, tant en public qu&#۰۳۹;en prive, par l&#۰۳۹;enseignement,
pral culte et l&#۰۳۹;
Francais peuventEt sachant que c&#۰۳۹;est la France qui a presente cette declaration
legiferer une telle loi.au mond, il sera difficile comprendre que les
>/div<
آقای ژاك شیراك:
۵ ) قانون منع استفاده از نمادهای دینی به طور كامل با ماده هجدهم «اعلامیه» جهانی حقوق بشر»، مخالف است. در این ماده آمده است كه: «هر كس حق دارد از آزادی فكر، وجدان و مذهب بهره‏مند شود. این حقّ، متضمن تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی عقیده و ایمان است و نیز شامل تعلیمات مذهبی و اجرای مراسم دینی است. هر كس می‏تواند از این حقوق منفرداً یا مجتمعاً، به طور خصوصی یا به طور عمومی، برخوردار باشد.
از آنجا كه فرانسه، خود منشأ تصویب و اعلان این اعلامیه به جهانیان است، تصویب چنین قانونی از سوی او بسیار عجیب می‏نماید. ما بیم آن داریم كه تصویب چنین قوانینی در فرانسه، به شكاف هرچه بیشتر و عمیق‏تر میان جهان اسلام و غرب بیانجامد.
● خاتمه:
آنچه كه فرانسه و سایر دولت‏های غربی از آن غافل‏اند، این است كه اسلام و نهادهای اصیل آن، بسیار عمیق‏تر و مستحكم‏تر از آن است كه بتوان با این‏گونه بازی‏ها آن را از پای در آورد. واقعیت‏های عینی جهان امروز باید به آن ثابت كرده باشد كه نه تنها مبارزه با حجابِ چند دختر دانش‏آموز كه حتی لشكر كشی به عراق و افغانستان نیز نتوانست به رویای تعبیر نشدنی آنان در نابود ساختن دین اسلام، ذره‏ای كار ساز باشد.
به زودی فرانسه و سایر دولت‏های غربی به این حقیقت خواهند رسید كه برای جلوگیری از بی‏ثباتی ِ رو به تزاید در حكومت‏های خود، نه تنها باید در سیاست‏هایشان در برخورد با مسلمانان و نهادهای دینی تجدید نظر كنند كه حتی باید سیاست خارجی خود را از بنیاد تغییر دهند و به گفت‏وگوی آزاد با ملل جهان به‏ویژه ملل اسلامی روی آورند.
امروز یكی از تلخ‏ترین لطیفه‏ها برای ملل جهان این است كه فریادهای دموكراسی و آزادی از حلقوم كسانی برمی‏خیزد كه زخم‏های كاری و عمیقی بر مسلمانان بی‏دفاع و مظلوم فلسطین و عراق و افغانستان وارد كرده‏اند.
پرواضح است كه آنان هدفی جز كنترل هرگونه اسلام‏گرایی و اسلام خواهی چه معتدل و چه افراطی ـ ندارند، زیرا بروز هرگونه گرایش مستقل اسلامی را تهدیدی علیه نظام خود می‏پندارند؛ ولی عاقبت به این نتیجه خواهند رسید كه سركوب اسلام‏گرایی، نتیجه‏ای معكوس خواهد داشت.
مهدی بهزادیان
منبع : نشریه حورا


همچنین مشاهده کنید