چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مجلس عیش تماشاگر


مجلس عیش تماشاگر
مام این قانون وضع كردن‌ها و پیگیری‌ها و مجلس ختم برگزار كردن‌ها برای پخش سی‌دی‌های قاچاق یك حلقه گویا مفقوده دارد. مساله از تصور ما ساده‌تر است: عرضه و تقاضا یا بهتر بگوییم تقاضا و بعد عرضه. چرا و به چه دلیل مردم ترجیح می‌دهند برای دیدن یك فیلم، به جای رفتن به سینما، سی‌دی‌اش را بخرند و در خانه تماشا كنند؟ یك دلیل واضح و روشن‌اش مساله اقتصادی ا‌ست.
یك سی‌دی نهایتا هزار تومانی را می‌شود بارها و بارها در دستگاه گذاشت و فیلم را برای افراد زیادی نشان داد. كیفیت سالن‌های سینما و وضعیت صوت و تصویر هم فرق زیادی میان خانه و سینما نگذاشته. اینها تمام‌اش می‌تواند دلایلی قانع‌كننده باشد برای چرایی خرید سی‌دی و نرفتن به سینما. اما بهتر است از یك تجربه شخصی حرف بزنیم تا به این نتیجه برسیم كه فیلم دیدن روی پرده سینما دیگر نه اتفاق مهمی ا‌ست و نه تحفه‌ای و بعد تا آنجا پیش برویم كه قبول كنیم خرید همین سی‌دی‌های قاچاق و تماشا كردن‌شان برای تماشاگران نه تنها به‌صرفه است، بلكه مفرح‌تر و لذت‌بخش‌تر هم می‌تواند باشد.
شكل اول ماجرا اینطوری ا‌ست. خرید یك بلیت هشتصد تومانی و دیدن فیلم نقاب در سینما آفریقا. اصلا درباره وضعیت سینما و تصویری كه روی پرده می‌افتد و سر و صدای تماشاگران و زنگ‌های گوناگون موبایل حرفی به میان نمی‌آوریم. اینها دیگر برای ما كاملا عادی و معمولی شده‌اند.
فیلم به نمایش در می‌آید و تمام می‌شود، من به عنوان تماشاگر‌، متوجه می‌شوم كه فیلم نقاب درباره مردی شارلاتان و كلاهبردار و اخاذ است كه یك‌جا بالاخره یكی از طعمه‌هایش یقه‌اش را می‌گیرد و نمایش‌گر قهار ما دست آخر شكست می‌خورد.
این برداشت از یك فیلم سینمایی می‌ماند تا دیدن سی‌دی فیلم. در سی‌دی فیلم به طور شگفت‌انگیزی با یك نتیجه‌گیری دیگر و پایانی متفاوت روبه‌رو می‌شویم. از صحنه‌ها و سكانس‌های نه‌چندان مهمی كه در سی‌دی هست و در نسخه روی پرده نیست می‌گذریم. اما اینكه فیلم در سینما یك جا تمام می‌شود و در سی‌دی جای دیگری، واقعا قابل درك و گذشت نیست.
تمام حرف و ایده فیلم، در این حذف و تغییر‌، متفاوت می‌شود. در نسخه سی‌دی كه از آن به عنوان نسخه اصلی یاد می‌كنیم‌، مرد بدذات و خبیث به طعمه آخر هم رو دست می‌زند و آس‌اش را در آخرین لحظه رو می‌كند و بازی را می‌برد.
ما حالا با دو فیلم روبه‌رو هستیم. نقاب(۱) و نقاب(۲). در نسخه اولیه دختر مرد را شكست می‌دهد و سوار اتومبیل‌اش می‌شود و تیتراژ می‌آید. اما در نسخه دوم دختر با بمبی كه مرد داخل ماشین‌اش گذاشته منفجر می‌شود و می‌میرد. اینطوری ا‌ست كه آدم با دیدن نسخه اصل فكر می‌كند، بدجوری رو دست‌خورده. فكر می‌كند، با خرید آن بلیت نیم‌بهای هشتصد تومانی، یك چیز ناقص دیده كه نشان‌دهنده فكر و ایده فیلم‌نامه‌نویس و كارگردان نبوده و چقدر عجیب كه كارگردان و تهیه‌كننده، به عنوان صاحبان معنوی و مادی اثر، نسبت به این تغییر واكنشی نشان نمی‌دهند تا سی‌دی فیلم‌شان با برچسب نسخه بی‌سانسور به فروش برسد و تماشاگر طبیعتا آن فیلم كامل را بخرد و با تمام دوستان و فامیل تماشا كند و آرشیو شخصی‌اش را كامل‌تر. نشان دادن یك نسخه ابتر و ناقص در سینما، بدون هیچ توضیح و پیش‌آگاهی، اهانت به تماشاگر است، مثل صدا و تصویر بد سینما و صندلی‌های ناراحت و غیره، خرید نسخه قاچاق هم بی‌احترامی به صاحبان فیلم است.
خیلی ساده با هم بی‌حساب هستیم. اگر قرار باشد پس‌فردا سی‌دی فیلم‌های دیگر مثل سنتوری، رئیس و پارك‌وی با سر و شكل كامل‌تری كنار پیاده‌روها به فروش برسد، چرا نخریم و نبینیم؟ ما دنبال لذت‌مان هستیم. اگر جایی كه باید نصیب‌مان نشود، بالاخره جای‌اش را پیدا می‌كنیم. می‌بینید كه زیاد هم سخت نیست.
حامد احمدی
منبع : روزنامه هم‌میهن