پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اسرائیل و معرکه گیری در غزه


اسرائیل و معرکه گیری در غزه
بیش از سه هفته می گذرد که رژیم اسراییل در غزه مشغول آتش افروزی است و از زمین و آسمان و دریا در محدوده ۳۶۰ کیلومتری نوار غزه، برای یک میلیون و پانصد هزار نفر ترس و مرگ به ارمغان آورده است.
البته سالها است که نام اسرائیل برای مردم غزه ،مرگ را تداعی می کند اما این بار، رژیم صهیونیستی در غزه چنان کاری کرده که جهانیان هم متوجه چنین معنایی از اسرائیل شده اند. قضاوت کامل در مورد نتایج و دست آوردهای اسرائیل از هجومش به نوار غزه هنوز زود است و احتیاج به زمان بیشتر دارد، اما ظاهر امر نشان دهنده وضعیت نامطلوبی است که رژیم صهیونیستی چندان انتظار آن را نداشت.
برای بررسی اهداف و نتایج رژیم صهیونیستی از این هجوم لازم است که از دو بعد به مسئله توجه شود. بعد نخست به دست آوردهایی مربوط می شود که این رژیم در عرصه نظامی و سیاسی کسب می کند و بعد دوم به موقعیت آن در عرصه منطقه ای و بین المللی ارتباط می یابد. به بیانی دیگر، می توان بررسی اهداف رژیم صهیونیستی از هجوم خود به نوار غزه را از دو جهت عینی و معنوی بررسی کرد.
در بعد نخست، سران رژیم صهیونیستی اهداف متعددی برای عملیات «سرب مذاب» اعلام کردند. هر چند که به صورت پراکنده از نابودی سران حماس سخن می گفتند، همانند سخنان "حاییم رامون" معاون ایهود اولمرت، اما گویا آنان با درس گرفتن از اشتباهات گذشته و به خصوص جنگ ۳۳ روزه با حزب الله، این بار محتاطانه تر عمل کردند. به این دلیل، اگر هم هدف واقعی اسرائیل از حمله ، نابودی حماس بوده اما مارک رگو، سخنگوی رژیم اسرائیل، به صورت رسمی منکر تغیر رژیم غزه به عنوان هدف حمله به غزه شد. این رژیم به صورت رسمی هدف خود را با واقع بینی بیشتر از گذشته ، محدود به نابودی توان نظامی حماس کرده است.
اکنون می توان پرسید، صرف نظر از ادعاهای سران صهیونیستی در مورد موفقیت هاشان، آن ها تا چه مقدار به این هدف دست یافته اند؟
مقام‌های نظامی اسرائیل می‌گویند که از سه هزار راکت موجود در زرادخانه حماس، بیش از هزار راکت یا به سوی اسرائیل پرتاب شده‌اند یا در بمباران‌های هوایی اسرائیل علیه انبارهای مهمات و سکوهای پرتاب راکت، نابود شده‌اند. این آمار نشان می دهد که با وجود حملات گسترده ارتش اسرائیل، توان موشکی حماس نه تنها به کلی از بین نرفته بلکه قسمت قابل توجهی از آن نیز حفظ شده است. از سوی دیگر، معلوم نیست که صهیونیستها توانسته باشند تا چه مقدار از تونل هایی را نابود کنند که معتقدند حماس به واسطه آنها سلاح خود را از خاک مصر به صورت قاچاق وارد غزه کرده است. صهیونیست ها این تونل ها را بیش از دویست رشته ذکر کرده اند و تا کنون تنها به صورت مبهم مدعی تخریب اکثر آنها شده اند.
علاوه بر موارد فوق، مسئله بررسی نابودی نیروهای حماس نیز در بررسی موفقیت اسرائیل قابل توجه است. به باور کارشناسان نظامی اسرائیل ، حماس ۲۰ هزار رزمنده در اختیار دارد و با توجه به کشته های فلسطینیان در این جنگ معلوم می شود که اسرائیل تا چه مقدار توانسته است توان نظامی حماس را نابود کند. به گزارش خبرگزاری های غربی؛ از میان بیش از هزار و دویست کشته فلسطینی یک سوم را کودکان و زنان فلسطینی تشکیل داده که اگر به این تعداد کشته ها، مردان غیر نظامی فلسطینی را هم اضافه کنیم معلوم می شود که تلفات نیروی نظامی حماس آن قدر نیست که بتواند به عنوان موفقیت صهیونیستها در هجوم به غزه قلمداد شود.
رژیم صهیونیستی با مسدود کردن پخش برنامه تلویزیونی حماس، این نوشته را در برابر دیدگان تماشاکنندگان قرار داد؛ «رهبران حماس، کارتان تمام است. چندین روز وقت لازم است».
ارتش صهیونیستی حمله خود را به غزه با بمباران مراکز حماس از جمله دفتر نخست وزیری، وزارت خارجه، دفاع و دارایی آغاز کرد ودر این مدت توانست برخی از رهبران حماس چون سعید صیام، وزیر داخله حماس و فرماندهان نظامی چون ابوزکریا النجار و نزار ریان را به دیار باقی بفرستد اما کشته شدن این افراد به معنای نابودی رهبران حماس نخواهد بود. واقعیت این است که علاوه بر زنده ماندن بسیاری از رهبران حماس، گذشته ثابت کرده که حماس قادر است با از دست دادن رهبران خود به سرعت کادر رهبری خود را ترمیم کند به گونه ای که هدایت حماس هیچگاه دچار خلل نشده است.
با توجه به تمام این مسائل و واقعیت های دیگر، معلوم می شود که اسرائیل با تمام خشونتها و کشتاری که در نوار غزه انجام داده نتوانسته است به اهدافی که در آغاز عنوان کرده بود دست یابد.
هدف ارتش صهیونیستی از حمله به غزه نابودی توان نظامی حماس بود که اکنون معلوم شده با تمام لطماتی که حماس دیده کماکان مقاومت خود را ادامه می دهد و اگر هم صهیونیستها بتوانند در عمل حماس را کاملا از بین برند معلوم نیست که بتوانند عواقب چنان کاری را تحمل کنند. از این رو، آمریکا قبل از لزوم ورود ارتش اسرائیل به فاز چهارم عملیات «سرب مذاب» وارد معرکه شد تا به گونه ای موجه اسرائیل را از شر معرکه ای که به راه انداخته نجات دهد.
به نظر می رسد قرارداد امنیتی که بین رایس و زیپی لیونی، ورود آمریکا به معرکه برای متقاعد کردن اسرائیل به پذیرش آتش بس است، امری که تا حدود زیادی نیز نتیجه داده است.
لازم به ذکر است که بعد دوم مورد بررسی در این امر بی تاثیر نبوده است. در واقع، تاثیر این حمله در افکار جهانیان با حملات دیگر رژیم صهیونیستی به اعراب تفاوت آشکار دارد. در گذشته ، حملات صهیونیستها با تمام فجایعی که به بار آورد چندان باعث خشم و انزجار جهانیان از آن نمی شد و اگر مخالفتی هم می شد به صورت پراکنده عمدتا از سوی اعراب و به خصوص فلسطینیان بود، اما اینک وضعیت به گونه ای دیگر پیش رفته است.
طی مدت اخیر، موج گسترده مخالفت و انزجار از جنایات صهیونیستها چنان گسترده بوده که دستگاه تبلیغاتی غرب نیز نتوانسته در برابر آن ساکت بماند.در شهرهایی چون برلین، پاریس، لندن و واشنگتن تظاهرات متعدد و گسترده در این مدت تداوم یافت و خبرگزاریهای بزرگ غربی چون آسوشیتدپرس منعکس کننده تظاهراتها و مخالفتها در شهرهای مختلف اروپا، آفریقای شمالی و خاورمیانه و حتی خود ایالات متحده آمریکا بوده اند.
این اعتراضات به خصوص در کشورهای عربی تا آن حد بود که روزنامه اینترنشنال هرالدتریبون در گزارشی نوشت: «ادامه جنگ برای اسرائیلی ها نتیجه عکس دارد و قدرت حماس را افزایش می دهد ... با ادامه جنگ در نوار غزه و با کشته شدن هر فلسطینی محبوبیت حماس و سایر گروه های جهادی در کشورهای عربی افزایش می یابد».
حملات بی امان ارتش اسرائیل این بار به گونه ای بود که جهانیان توحش صهیونیستها را با وضوح بیشتری به تماشا نشستند. به یاد داشته باشیم که یک سوم از کشته های فلسطینیان را کودکان و زنان تشکیل داده اند و این چیزی است که توجه جدی افکار عمومی جهانیان به آن مطوف شده است . علاوه بر این، تعدی و سرکشی صهیونیستها در برابر سازمانهای بین المللی در این حمله از حدود قبل تجاوز کرده است.
ارتش اسرائیل بارها به اماکن و افراد سازمان ملل حمله کرد. کشته شدن راننده کامیونهای امدادی سازمان ملل و حمله به دفتر آژانس امداد رسانی سازمان ملل و بیمارستانها و مراکز بهداشتی که تا کنون سیزده کشته و بیست و دو نفر مجروح برجای گذارده ، مصادیقی از تجاوزات آشکار و گستاخانه به مجامع بین المللی است.
«سرب مذاب» در بعد منطقه ای و بین المللی نتیجه معکوسی را برای رژیم صهیونیستی به بار آورده است به نحوی که اگر این رژیم توانسته باشد در بعد نظامی و سیاسی به اهدافی هم دست یابد ،بی شک بازنده بعد دوم بوده است. این موضوع تا آن حد است که اکنون تنها سران برخی از کشورهای اسلامی نیستند که در دوحه مسئله جنایتهای جنگی اسرائیل را مطرح می کنند، بلکه چنین موضوعی از سوی سازمانهای بین المللی نیز مطرح شده است. اوایل ماه جاری میلادی، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، ناوی پیلای، گفت "گزارشهایی که از برخی اقدامهای اسرائیل در نوار غزه منتشر شده می تواند به تحقیقات جنایات جنگی منجر شود" و سخنگوی آژانس کار و امداد سازمان ملل متحد (Unrwa) نیز گفت درباره اقدام های اسرائیل در غزه «باید تحقیقاتی صورت گیرد تا مشخص شود که آیا جنایات جنگی صورت گرفته است یا نه.
گویا صهیونیستها قادر به درک این موضوع نیستند که خشونت ، خشونت به بار می آورد و کشتار راهی برای رفع مشکلات آنان نیست. اینک، سران رژیم صهیونیستی در حالی به سوی آتش بس پیش می روند که حماس توانسته محبوبیت بیشتری در بین اعراب به دست آورد و به جهانیان نیز ثابت کند که اقداماتش نه تروریستی بلکه برای آزادی است. این نتیجه در معرکه گیری صهیونیستها به آن معنا است که «سرب مذاب» تعداد معدودی از نیروهای حماس را از بین برد اما به آن وجهه ای داد که باعث قدرتمندتر شدن حماس نسبت به گذشته خواهد شد.بدین ترتیب ، مشکل حماس برای اسراییل و امریکا نه تنها از بین نرفته است بلکه جدی تر هم خواهد شد.
دکتر کامران سرافراز
منبع : پایگاه خبری ـ تحلیلی فرارو