یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

الغدیر، مسیر تاریخ را تغییر داد


الغدیر، مسیر تاریخ را تغییر داد
● به بهانه بزرگداشت علامه امینی(ره)
شیخ عبدالحسین نجفی تبریزی، مشهور به «علامه امینی»، فقیه اصولی ، محدث، مورخ و محقق، صاحب الغدیر و از مشاهیر علمای شیعه در قرن چهاردهم هجری است. وی به سال ۱۳۲۰ ق. در تبریز چشم به جهان گشود. پدرش آقا میرزا احمد (۱۲۸۷ - ۱۳۷۰ ق.) ازعلما و ائمه جماعت برجسته تبریزبه شمار می رفت كه در سال ۱۲۸۷ق. در روستای «سردها» از نواحی اطراف تبریز متولد شد و پس از تحصیل علوم دینی و استفاده از محضر علامه حاج میرزا اسدا... تبریزی، به مرتبه ای از دانش پژوهی رسید كه از طرف آیهٔ ا... میرزاعلی آقا شیرازی و حاج میرزا علی ایروانی مورد تأیید واقع گشت.
آراستگی و پرهیزكاری وی نزد خاص و عام شهرت یافت.او صاحب تعلیقه بركتاب «المكاسب» شیخ انصاری است و علاقه زیادی به كتابت و استنساخ تألیفات قدما داشت، وی سرانجام در تهران درگذشت و در قم به خاك سپرده شد.
جد علامه «مولی نجفعلی» مشهور به «امین الشرع» ( ۱۲۵۷- ۱۳۴۰ ق.) از اهالی آذربایجان در سال ۱۲۵۷ ق. متولد شد و به تحصیل علوم پرداخت و در ادب فارسی و تركی تبحر خاصی یافت و قصایدی به این دو زبان سرود. او علاقه بسیار به جمع آوری كلمات ائمه اطهار داشت و مجموعه هایی ازسخنان ایشان را گرد آوری كرد. خانواده عبد الحسین به دلیل شهرت جدش به « امینی» معروف شدند .
علامه، مقدمات علوم از قبیل ادبیات فارسی و عربی، منطق، فقه و اصول را در تبریز فرا گرفت. وی همراه با تحصیل علوم حوزه به حفظ اشعاری چون: «الفیه ابن مالك» در علم نحو پرداخت و اشعاری از بزرگان دین و از جمله شعری از حضرت علی (ع) را حفظ كرد. وی معتقد بود اصول عقاید را باید از طریق شعر به شاگردان آموخت وعلاقه خاصی به خواندن قرآن و مطالعه نهج البلاغه وتعمق در این دو كتاب گرانقدر داشت. عبدالحسین علاوه بر شاگردی پدرش وتحصیل درمدارس تبریز، از محضر استادانی چون : حاج سید محمد موسوی مشهور به «مولانا»، مؤلف «مصباح السالكین»، حاج سید مرتضی خسروشاهی ، صاحب « اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر» و شیخ حسین مؤلف « هدیه الانام» بهره گرفت.
عبدالحسین در سال ۱۳۳۶ ق. و به قولی ۱۳۴۲ ق. برای ادامه تحصیلات به نجف اشرف مهاجرت كرد. حوزه علمیه نجف از عصر شیخ طوسی به عنوان پایگاه فعال جهان تشیع، نقش ارزنده ای در تربیت و عرضه علمای بزرگ به جهان اسلام داشت. علمای بزرگی مانند آیهٔ ا... مقدس اردبیلی، آیهٔ ا... وحید بهبهانی، شیخ مرتضی انصاری و آخوند خراسانی از زمره آنها می باشند. امینی بر آن بود تا با تكمیل تحصیلات قدم در عرصه جهاد علمی بگذارد و در آن جا در حلقه درس آیات عظام: سید محمد فیروزآبادی (متوفی ۱۳۴۵ ق. ) و سید ابوتراب خوانساری ( متوفی ۱۳۴۶ ق. ) حاضر گردید .
وی در جوانی به مقام بلند علمی دست یافت و از مراجع بزرگی چون سید ابوالحسن اصفهانی (متوفی ۱۳۶۴ ق. )، میرزامحمد حسین نایینی (متوفی ۱۳۵۵ ق. )، شیخ عبدالكریم حائری یزدی ( متوفی ۱۳۵۵ ق.) وشیخ محمد حسین كمپانی اصفهانی (متوفی ۱۳۶۱ ق. ) اجازه اجتهاد گرفت و از برخی علمای دیگر نیز اجازه روایت دریافت نمود، كه در این اجازات مقام علمی، دینی و اجتماعی وی را ستوده بودند.
پس ازفراغت از تحصیل به زادگاهش تبریز مراجعت كرد، مدتی در آن جا ماند و به مشاغل صنفی مشغول شد و با موقعیت علمی و خانوادگی كه داشت، مورد توجه عموم قرار گرفت. به این ترتیب چند سالی رادر آن جا سپری كرد. در تبریز با تشكیل مجالس وعظ و ارشاد، مردم را با معارف اسلامی آشنا می ساخت و در عین حال از تحقیق و تفحص نیز غافل نشد و تفسیر سوره فاتحه را در آن جا به انجام رسانید. اما جذبه زیارت روضه مطهر امیرالمؤمنین و عشق به علی (ع) وی را بر آن داشت تا بار دیگر به نجف سفر كند، اما این مرتبه در آن جا ساكن شد وكار تحقیق و پژوهش را از سر گرفت و بار دیگر در حوزه درس مراجع بزرگ شركت جست. در این دوره از زندگی علامه است كه وی به مقصودش كه تحقیق و تألیف كتاب الغدیر ودیگر مصنفاتش است، نائل می گردد.
علامه برای تكمیل كتاب الغدیر و پیدا كردن منابع ونسخه های خطی كهن كه در نجف و كشور عراق وجود نداشت، دست به مسافرتهای علمی به كشورهای مختلف زد. وی سفری به هندوستان داشت و در شهرهای بمبئی، حیدرآباد، دكن، رامپو، پتنه وعلیگر اقامت گزید و از كتابخانه های آن جا استفاده كرد. ایشان سفری به سوریه انجام داد و در كتابخانه ظاهریه دمشق به تحقیق پرداخت. او با نیت مطالعه و بازدید كتابخانه های تركیه به این كشور نیز مسافرت نمود و از كتابخانه های آن جا بهره برد. اگرچه بیشترهدف سفرهای علامه مطالعه، استنساخ و تهیه مأخذ بود، ولی دیدار با استادان و علما، اصلاح و ارشاد، اقامه نماز جماعت و برپایی منابر عمومی نیز چاشنی آن بود.
از اقدامهای ارزنده علامه در نجف اشرف تأسیس « كتابخانه امیرالمؤمنین» است. وی احساس كرد این شهر به یك كتابخانه جامع نیاز دارد؛ زیرا ایشان خود در راه تألیف كتاب ارزشمند الغدیر زحمات زیادی را متحمل شد و به مناطق مختلف جهان اسلام سفر كرد و با مشقت زیاد نسخه های خطی را فراهم نمود. وی برای تأسیس این كتابخانه ازكمك دانشمندان و نیكوكاران ایران وعراق بهره گرفت و سرانجام زحمات وی به بار نشست و در سال ۱۳۷۵ ق. ساختمان آن آغاز شد و پس از چندی در روز عید غدیر افتتاح گردید.
علامه برای پیشرفت و تكمیل كتابهای آن رنج فراوانی كشید و سعی كرد منابع مخطوط، چاپی ومیكروفیلم زیادی را در آن گرد آورد. این كتابخانه یكی از با ارزش ترین كتابخانه های جهان اسلام به شمار می رود.
علامه هنگام اقامت در نجف ، تابستانها به ایران می آمد و مدتی را هم در مشهد رضوی می گذرانید . او در این شهر با اهل علم و فضل مجالس بحث و مذاكره داشت و همواره گروهی در محضر ایشان حاضر می شدند و از بیانات و تقریرات وی استفاده می نمودند. ایشان در مدرسه نواب منبر می رفت و طبقات مختلف ازجمله طلاب و فضلا و حتی بعضی از مراجع تقلید از بیانات ایشان پیرامون موضوع امامت بهره می بردند و برخی سخنرانیهایشان ضبط می شد و در منازل و محافل مورد استفاده قرار می گرفت.
راجع به عشق وعلاقه علامه به كار، نقل شده كه ایشان در نجف در كتابخانه تستریها دیده بود اگر بخواهد فقط هنگام باز بودن كتابخانه كارش را انجام دهد، به جایی نخواهد رسید. لذا با كتابدار آن جا قرار گذاشته بود كه پس از ساعت اداری در را بر روی علامه ببندد و برود و مدتها این گونه از كتابخانه استفاده می كرد.
حجهٔ الاسلام عطاردی، در مورد برنامه روزانه مرحوم امینی در نجف پس از تأسیس كتابخانه امیرالمؤمنین(ع)، می نویسد:
« برنامه آن مرحوم این بود كه در سحرها به حرم امیرالمؤمنین(ع) مشرف می شد و بعد از ادای نماز صبح در حرم، به كتابخانه می آمد و پشت میزش قرار می گرفت و كار می كرد، بعد از طلوع آفتاب به منزل می رفت و بعد از صرف صبحانه و استراحت بار دیگر به كتابخانه برمی گشت و تا ظهر به كار مشغول می گردید. ظهر به منزل می رفت و عصر بار دیگر به كتابخانه می آمد و تا هنگام مغرب كار می كرد، وبعد از نماز مغرب وعشا در كتابخانه تا پاسی از شب مشغول كار می شد و بعد برای استراحت به منزل می رفت.... »
حاج شیخ عبدالحسین امینی با معاندان ومنحرفان جامعه نیز به مبارزه برمی خاست واز هیچ اقدامی در این راه فرو گذار نبود؛ چنانكه در یكی از سخنرانیهایش پیرامون موضوع امامت در مدرسه نواب مشهد كه مورد اعتراض یكی از شخصیتهای به ظاهر دینی مرتبط با حكومت پهلوی قرار گرفته بود، ایستادگی كرد وحقایق را برای مردم افشا نمود. وهمچنین درموضوع توهین احمد كسروی به مذهب تشیع وائمه اطهار ایستادگی كرد و او را سخت مورد نكوهش قرار داد. و در همان زمان عده ای از علمای نجف در منزل علامه گرد آمده، حكم به ارتداد كسروی دادند و نواب صفوی نیز كه در آن جمع حاضر بود، به نمایندگی از حوزه علمیه نجف برای مبارزه با كسروی به ایران آمد و سرانجام نیز با كمك دوستان فدایی اش كار كسروی را یكسره كرد.
از اقدامهای ارزنده علامه، تربیت و راهنمایی برخی شاگردان بود كه توانستند منشأ تحولات عظیمی گردند. یكی از این شخصیتها شهید بزرگوار سید مجتبی نواب صفوی است. ظاهراً در یكی از سفرهایی كه علامه به ایران داشت، سید مجتبی با او آشنا شد و به سفارش ایشان برای تحصیل به نجف سفر كرد. نواب از نخستین كسانی بود كه در مكتب غدیر علامه تربیت یافت و تعلیماتش را مدیون راهنماییها و طرز فكر ایشان می دانست. علامه به طور مستمر پیشرفت تحصیلی نواب را زیر نظر داشت. ایشان در مورد نبوغ واستعداد ذاتی نواب چنین گفته اند: «یك سال كه آقای سید مجتبی از من تعلیم گرفت، دیگر چیزی نماند كه به او نیاموخته باشم» در همین زمان علامه ترجمه جلد اول الغدیر را به نواب پیشنهاد كرد و او زیر نظر علامه این كار را آغاز كرد. و در سال ۱۳۳۲ ش. آنگاه كه نواب به دعوت جمعیت اخوان المسلمین مصرقصد مسافرت به آن دیار را داشت، ولی تمكن مالی لازم را نداشت، با تشویق و كمك مالی علامه، به آن كشور عزیمت كرد.همچنین حجهٔ الاسلام و المسلمین عزیز ا... عطاردی كه اكنون یكی از مؤلفان برجسته و پركار ایران به شمار می آید، افتخار شاگردی علامه را داشته و ایشان از مشوقان اصلی وی در تألیف آثار اولیه اش بوده است.
علامه امینی از نظر مقام علمی، فقیهی برجسته، مؤلفی پركار، محدث و خطیبی دانشمند و شیرین گفتار بود. وی عالمی عامل و مدافع حق بود و عمرش را وقف اعتلای حق و دفاع از مذهب شیعه اثنی عشری و پاسخگویی به شبهات و تهمتهای مخالفان آن نمود. علمای نجف از اوان جوانی آثار نبوغ را درچهره وی می دیدند و او را امید آینده اسلام و تشیع پیش بینی می نمودند. پس از آن كه نخستین تألیف او «شهداء الفضیله» در سال ۱۳۵۵ ق. انتشار یافت، حوزه علمیه نجف تقدیر و تشویق بی نظیری از وی انجام داد. مرجع بزرگ شیعه، سید ابوالحسن اصفهانی در مورد وی چنین گفت: «علامه امین امینی، درفش دانش وادب و مرد تبلیغات دینی است ... خدای تعالی او را در جهادی كه برای كامیابی امت خود در پیش گرفته و در مبارزه ای كه برای حفظ شرف قوم خویش آغاز نموده به سلامت و موفق بدارد». آیهٔ ا... سید حسین قمی، از دیگر مراجع آن زمان، مؤلف «شهداء الفضیله» را «عالم علم وبارع ومتبحر وكامل» خطاب كرد و آقا بزرگ تهرانی، صاحب الذریعه كه برآن كتاب مقدمه نوشته، امینی را «مظهر راستین دین و جمال آئین و مردی پر یقین» نوشته است و میرزا محمد علی اردوبادی او را در سن ۳۲ سالگی با اوصاف علم وتقوی و علو و عظمت می ستاید. این همه ستایش مربوط به دوران جوانی علامه است و به طور طبیعی در سالهای پس از آن بر علم و تقوا و عظمت این شخصیت بیش از پیش افزوده شد و به معنای واقعی كلمه استحقاق داشتن لقب «علامه» را پیدا نمود.
در مورد خصوصیات و صفات وی آمده: این مرد بزرگ، از جهات فراوان، مانند علوطبع، صراحت لهجه، زبان صدق گویا، قلم و بیان شیوا و رسا، قیافه جذاب، سیمای دلنشین، آراستگی به صفات كریمه ازقبیل توكل، شجاعت ادبی، فروتنی و...در میان معاصرانش كم نظیر بوده است. از موهبتهای الهی كه در وجود علامه قرار داشت، قدرت نطق عجیب و مهیج او بود. وی حتی در محافل عادی كه سخن می گفت شور اخلاص و عمق منطق و شعله حماسه اش همه را منقلب می كرد و گاه جمعیتی متجاوز از چندین ده هزار برای استماع سخنانش اجتماع می كردند.
علامه، صاحب تألیفات چندی است كه برخی از آنها به چاپ رسیده و برخی دیگر به صورت نسخه خطی موجود است. آثار چاپی ایشان به ترتیب الفبا عبارتند از :
۱) ادب الزائر لمن یمم الحائر: رساله ای در خصوص آداب زیارت امام حسین(ع)، كه سال ۱۳۶۲ ق. در نجف چاپ شده است .
۲) تفسیر سورهٔ فاتحه: تفسیری موضوعی است و مؤلف موضوعات مختلف علمی، اخلاقی و فلسفی متعلق به این سوره را آورده است. این تفسیر در ایران چاپ شده است.
۳) سیرتنا و سنتنا سیرهٔ نبینا (ص) و سنته : در واقع مجموعه سخنرانیهای علامه در هنگام سفرش به شهر حلب سوریه است و یك سلسله بحثهای عقیدتی است. این اثر نخستین بار در نجف به سال ۱۳۸۴ ق. منتشر و سپس به فارسی ترجمه شد و بارها در ایران و لبنان چاپ گردید .
۴) شهداء الفضیله : شرح احوال یكصد و سی شهید شیعه از قرن چهارم تا زمان مؤلف است، كه در راه عقیده شان جان دادند. امینی در این كتاب كه نخستین اثر چاپی اوست، ابتكار عمل به خرج داد و در موضوعی نوشته كه دیگران تا آن روز ننوشته بودند و در راه نوشتن آن، سفرهای زیادی را به شهرهای مختلف ایران و عراق انجام داد. این كتاب با مقدمه آقا بزرگ تهرانی و تقریظ جمعی از بزرگان، نخستین بار در سال ۱۳۵۵ ق. در نجف چاپ شد و پس از ترجمه بارها در ایران به چاپ رسید.
۵) الغدیرفی الكتاب و السنهٔ و الادب: عبارت است از یك دایرهٔ المعارف فكری، عقیدتی كه مسیر تاریخ را تغییر داد و صراط مستقیم را به مسلمین نشان داد. علامه خود در مقدمه جلد اول آن عنوان نموده كه این اثر را در شانزده جلد تألیف می كند و هدف آن اعتلای كلمه حق و احیای امت اسلامی است. الغدیر در واقع بازگو كننده حقایق مكتب شیعه است و یكی از عوامل مؤثر در تفاهم و وحدت شیعه و سنی و تقریب بین المذاهب به شمار می آید. این كتاب پیش جوابی است برای همه شبهات در طول تاریخ و پاسخ بسیاری از كتب نوشته شده بر ضد شیعه.
او در این اثر از ۱۱۰ نفر صحابه و ۸۴ نفر تابعی یاد می كند كه حدیث غدیر را روایت كرده اند و سپس به ذكر نام ۳۶۰ تن از علما كه از قرن دوم تا چهاردهم هجری این حدیث را نقل نموده اند، می پردازد و همچنین شاعرانی كه در این زمینه شعر سروده اند، را می آورد. وی همچنین با استدلال و منطق آیات و احادیثی را كه فضل و بزرگی وصی بر حق رسول ا... - حضرت علی (ع) - را اثبات می كند، نقل می نماید و... از علامه نقل شده كه برای تألیف الغدیر ده هزار جلد كتاب را مطالعه نموده است.
چاپ نخست الغدیر در سال ۱۳۷۲ ق. در نجف صورت گرفت. سپس به زبانهای فارسی، انگلیسی و اردو ترجمه شد و چاپهای متعددی از آن انجام یافت و مورد ستایش بسیاری از شخصیتهای عالم اسلام قرار گرفت. از جمله این شخصیتها شیخ محمد سعید دحدوح، امام جمعه و جماعت «اریحا» از نواحی حلب بود كه در نامه اش خطاب به علامه چنین نوشت: « آقای من! كتاب الغدیر را دریافت كردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم ... قبل از آنكه در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فكر واندیشه ام در آن شناور گشت و شمه ای از آن را با ذایقه روحی خویش چشیدم. احساس كردم كه این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارایی است كه هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صافتر و گواراتر و از مشك خوشبوتر است...»
۶) « كامل الزیارات» اثر ابن قولویه قمی ( متوفی ۳۶۷ ق .) كه توسط علامه تصحیح و حاشیه نویسی شده و در سال ۱۳۵۶ در نجف چاپ گردید و پس از آن بار ها در ایران، عراق و لبنان به چاپ رسید.
تألیفات غیر چاپی علامه كه در كتابخانه امیرالمؤمنین نجف موجود است عبارتند از :
۱) « اعلام الانام فی معرفهٔ الملك العلام»، به فارسی در توحید .
۲) تفسیر آیه « قالو امتنا اثنتین ... » .
۳) تفسیر آیه « و اذ اخذ ربك من بنی آدم ... » .
۴) تفسیر آیه « وكنتم ازواجاً ثلاثهٔ... » .
۵) تفسیر آیه « ولله الاسماءالحسنی » .
۶) تفسیر سوره حمد .
۷) « ثمرات الاسفار» در دو جلد كه شرح سفرهای علامه است .
۸) حاشیه بر« رسائل » شیخ مرتضی انصاری .
۹) حاشیه بر«مكاسب» شیخ مرتضی انصاری .
۱۰) رجال آذربایجان .
۱۱) رساله حقیقت زیارات در پاسخ علمای پاكستان .
۱۲) رساله ای در علم درایه .
۱۳) رساله ای در نیت .
۱۴) « ریاض الانس»، در دو جلد و هزار صفحه كه مجموعه ای از نظم و نثر به فارسی وعربی است.
۱۵) العترهٔ الطاهرهٔ فی الكتاب العزیز.
علامه غیر از آنچه موفق به انجام آن شد، اهداف و ایده های دیگری را نیز در نظر داشت. او معتقد بود برای رفاه محققین و از بین بردن موانع و مشكلات تألیف و نشر باید دارالتألیف (خانه نویسندگان) تأسیس گردد. همچنین مركزی برای رسیدگی به نشریات جهان درباره اسلام به وجود آید تا نوشته های آنها مورد بررسی قرار گیرد و تحلیلهای نادرست جدا شود. وی همچنین بر این نظر بود كه مانند گذشته آیین نقابت - كه به موضوع سادات و نسب آنها رسید گی می كرد- در جامعه اسلامی احیا شود. او با مطرح نمودن مبحث ولایت وامامت و تحقیق و كاوش پیرامون آن از نخستین كسانی بود كه به ولایت فقیه در عصر غیبت رسید و نظریاتی درباره توسیع و تحكیم مبانی مرجعیت داشت. چاپ و انتشار كتب علمای اسلام كه به صورت نسخه خطی مانده و ایجاد امكاناتی برای مسافرت طلاب به اقصی نقاط دنیا برای آشنایی آنها با جهان پیرامونشان و توسعه بینش آنها و نظارت برمجالس مذهبی و تصحیح مسیر این مجالس و جلوگیری از انحرافهای موجود در این عرصه از دیگر نظریات ایشان بود.
علامه امینی اواخر عمرش در منزل محقری در خیابان امیریه تهران زندگی می كرد و دوستان وعلاقه مندانش در آن منزل به دیدن ایشان می رفتند و از محضرشان استفاده می نمودند. در همین زمان یكی از دوستانش از ایشان خواست تا در منزل وی كه خیلی بزرگ و مجلل بود و در خیابان لاله زار تهران قرار داشت، ساكن شود. اما علامه از قبول این پیشنهاد خودداری كرد و ترجیح داد در منزل محقر خویش زندگی كند.
وی پس از عمری تلاش و كوشش بی وقفه در راه خدمت به اسلام ، در اثر بیماری سرطان، در روز جمعه ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ ( ۱۲ تیر۱۳۴۹ ش ) به سن ۶۸ سالگی در تهران چشم از جهان فرو بست. جنازه اش پس ازتشییع ، به عراق منتقل شد و پس از طواف در حرم كاظمین(ع) و كربلای معلا و حرم امیرالمؤمنین(ع) در كنار كتابخانه امیرالمؤمنین(ع) در نجف به به خاك سپرده شد.
سید حسن حسینی
منابع:
(۱) - گلشن ابرار ج۲ ،
(۲) نقباءالبشر ، ج۱
(۳) یادنامه علامه امینی
(۴) معجم رجال فكر والادب فی النجف خلال الف عام ،ج ۱
(۵) گروهی از دانشمندان شیعه
(۶) نهضت روحانیون ایران ، ج ۲
(۷) دایرهٔ المعارف تشیع ، ج۲
(۸) شهداء الفضیله ( ترجمه )
(۹) علامه امینی مصلح نستوه
منبع : روزنامه قدس