پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

«بادبادک باز»، روایتی تصویری از زندگی


«بادبادک باز»، روایتی تصویری از زندگی
سینمایی «بادبادک باز» براساس رمانی از «خالد حسینی» ساخته شده است.این رمان پرفروش اولین رمانی می باشد که یک نویسنده افغانی به زبان انگلیسی نوشته است.
به قول ایزابل آلنده «این داستان از جنس داستان های فراموش نشدنی است که تا سال ها با شما خواهد بود.
این رمان استثنایی تمام درون مایه های مهم ادبیات و زندگی را مانند عشق، افتخار، گناه، ترس، رستگاری و غیره در برمی گیرد.
«دیوید بنیاف»، فیلم نامه نویس بادبادک باز، داستان «خالد حسینی» را خلاصه کرده اما موفق شده روح و جان مایه اصلی آن را حفظ کند.
داستان از سن فرانسیسکوی آمریکا در سال ۲۰۰۱ آغاز می شود.
امیر (خالد عبدا...) رمان نویسی است که سال ها پیش در پی تهاجم شوروی به افغانستان (در اوایل دهه هشتاد میلادی) همراه پدرش به آمریکا گریخت.
امیر با این که در آمریکاست اما ذهن و روحش اسیر خاطرات دوران کودکی و نوجوانی اش در کابل است.
حالا به کابل ۱۹۷۸ می رویم، در این زمان مردم با آرامش مشغول زندگی هستند.هنوز هیچ خبری از روس ها وطالبان نیست.
امیر (که در این جا و سن نوجوانی نقشش را «ذکریا ابراهیمی» بازی می کند.) پسر نوجوانی است که همراه با خانواده در خانه بزرگی، راحت زندگی می کند.
پدر امیر (همایون ارشادی بازیگر ایرانی فیلم) یک مرد روشنفکر و فهمیده است. امیر و پدرش از قوم پشتون، جزو برجستگان جامعه افغانستان می باشند.
امیر دوست صمیمی و خوبی به اسم حسن (احمد خان محمودزاده) دارد. حسن فرزند علی خدمتکار منزل بزرگ و زیبای پدر امیر است.پدر امیر مرد مهربانی می باشد او به حسن همچون فرزندان خود نگاه می کند و علی را عضوی از خانواده خود می پندارد.
حسن و امیر عاشق ساختن و هوا کردن بادبادک هستند. حسن بهترین بادبادک باز محله است و همین موضوع باعث شده که قلدرهای محله به او حسودی وحمله کرده و اذیتش کنند.
امیر شاهد این حادثه است و هیچ اقدامی نمی کند سپس اتفاق جالبی می افتد، امیر درمورد حسن به قدری احساس گناه می کند که احساساتش را به عصبانیت تغییر شکل می دهد.بعد امیر به دوستش تهمت دزدی می زند. حسن بی گناه است اما در یک حرکت مازوفیستی به دزدی اعتراف می کند، بدون این که کوچک ترین اعتراضی به امیر بکند. پدر، حسن را می بخشد اما اصرار دارد که وی و پدرش باید خانه آن ها را سریع ترک کنند.
حالا بیست سال از این ماجرا گذشته و امیر در آمریکاست، او قصد دارد برای یافتن دوستش دوباره به افغانستان بازگردد و در این راه با مشکلات و صحنه های دردناکی رو به رو می شود و...
اگر هوس کرده اید که یک فیلم خوب با داستان پردازی قوی ببینید، فیلم «بادبادک باز» مارک فاستر را حتما تماشا کنید.
فیلم نه ستاره دارد و نه جلوه های ویژه آنچنانی، فقط داستان است که تماشاگر را دنبال خود می کشد.
داستانی درباره خیانت، بزدلی، جبران و... فیلم ظرفیت عجیب انسان ها را برای صدمه زدن و شفا دادن یکدیگر نشان می دهد.
هیچ تصنعی در فیلم دیده نمی شود، همه چیز به صورت کاملا طبیعی رخ می دهد، حرف فیلم جهانی است، زیرا گناه و جبران گناه از مضامین بنیادی تمام فرهنگ ها و ادیان می باشد.
کاراکترهای فیلم، سیاه یا سفید ترسیم نشده اند و تمام شخصیت ها نمونه ای از دنیای اطراف و مردم می باشد.
احساس گرایی هم به حداقل کاهش یافته است (البته این خصلت واقعی افغان ها می باشد، آن ها زیاد احساساتشان را بروز نمی دهند.) با این که فیلم برداری «بادبادک باز» در کشور چین انجام شده اما لوکیشن های فیلم شباهت زیادی به لوکیشن های افغانی دارد.
فیلم فرصت کم نظیری برای تماشاگران جهانی فراهم کرده تا با افغانستان واقعی آشنا شوند.
بازی خوب «همایون ارشادی» بازیگر ایرانی نقش پدر نیز اعتباری بیشتر به فیلم داده است.
ارشادی چنان بازی استادانه ای ارائه کرده که تقریبا همه منتقدان را به ستایش واداشته است. «جیمز برادینلی» یکی از منتقدان معروف آمریکا بازی ارشادی را شایسته کسب جایزه اسکار دانسته بود.
«بادبادک باز» محصول کشور آمریکا می باشد و در عین تلخی در طول فیلم پایان خوش و عاقبت به خیری دارد.
منبع : روزنامه خراسان