شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

ناتو و قفقاز جنوبی


ناتو و قفقاز جنوبی
از مباحث مهم آینده در مبحث نظم جهان و روابط بین الملل، امنیت جهانی است که تهدیدهای متعددی برای آن متصور است. یکی از مؤلفه های مهم در امنیت جهانی، تحولات امنیتی مرتبط با ساختارهای اروپایی- آتلانتیکی، ازجمله ناتو است که با تعریف وسیعی از امنیت اعضای سازمان بر فراسوی جغرافیایی سرزمینی خود گسترش می یابند و هرآنچه را که با خودمشابه نمی بینند تهدید تصور می کنند.
بحث گسترش ناتو به شرق یکی از موضوعات مهم بین المللی است که جمهوری اسلامی ایران هم با حساسیت خاصی تحولات مربوط به آن را پی گیری می کند، چراکه در ده سال گذشته شاهد گسترش روزافزون ناتو به سمت شرق بوده ایم که به رغم مخالفت هایی که با آن صورت گرفته، به صورت یک روند ثابت به حرکت خود ادامه داده است. امروز بحث گسترش ناتو به مراتب جدی تر از چند سال پیش است و به کناره مرزهای شمالی کشورمان رسیده است.تا جایی که بحث گسترش ناتو به قفقاز جنوبی و چگونگی عضویت جمهوری های آذربایجان و گرجستان در ناتو که به یک بحث جدی میان اروپا و آمریکا از یک طرف، و روسیه ازطرف دیگر تبدیل شده است، موردبحث قرار می گیرد.
به نظر می رسد مطالعه دقیق این روند و شناخت عینی تأثیرات امنیتی گسترش ناتو به شرق، در فضایی علمی و پژوهشی و به دور از پیش داوری های سیاسی امری ضروری است.
● قفقاز جنوبی در آینه تضادها:
منطقه قفقاز با عناوین مختلفی شناخته می شود و یکی از عناوینی که برای این منطقه استفاده شده، «منطقه درگیری ها» است. سکونت نزدیک به ۵۰ گروه قومی مختلف در محدوده ای به وسعت ۴۰۰ کیلومتر مربع و یا ۲۲ میلیون نفر باعث گردید تا این منطقه همواره با درگیری های قومی مواجه باشد و رشته کوه های قفقاز این منطقه را به دو بخش قفقاز شمالی و قفقاز جنوبی تقسیم نموده است. منطقه قفقاز شمالی که از جمهوری های خودمختار چچن، اینگوش، اوستیای شمالی، کاباردا، باکلار، قره چای، چرکس، آدینه که در ترکیبات فدراسیون روسیه قرار گرفته اند. قفقاز جنوبی شامل سه دولت مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان می شود که در خود این دولت ها تقسیم بندی های قومی متعددی وجود دارد.
وضعیت ژئوپلتیکی قفقاز شمالی و جنوبی به گونه ای است که امکان جداسازی منازعات این دو منطقه از یکدیگر به نوعی غیرممکن به نظر میر سد. هرچند این منازعات در شکل های سیاسی جداگانه ای وجود دارد، اما قرابت های قومی و فرهنگی موجود در این قلمروهای سیاسی جداگانه، اجازه نمی دهد تا بحران های موجود را جدای از یکدیگر موردبررسی قرار داد.
به عنوان مثال بحران اوستیای جنوبی در قلمرو کشور گرجستان کاملاً با اوستیای شمالی که در قلمرو روسیه است، در ارتباط می باشد و یا منطقه آبخازی گرجستان در ارتباط نزدیک با مناطق همجوار خود در قلمرو روسیه است.(۱)
و یا منازعات دیگر مثل منازعه آجاریا درگرجستان که آتش زیرخاکستر است، تحولات آن ارتباط نزدیکی دارد با مناطق همجوار خود.
باتوجه به این منازعات ژئوپلتیکی، دلایل گسترش ناتو به قفقاز جنوبی چیست؟
دلایل گسترش ناتو در قفقاز جنوبی:
دلایل این گسترش به استنادات مطرح شده در تحلیل های سیاسی و امنیتی برمی گردد. هر چند چنین اقدامی را نمی توان اشتباه دانست و یا چه بسا بسیاری از دلایل تحلیلی است و دقیق باشند اما توجه به منطق و دلایل ساختاری ناتو و استناد به آن چه برای گسترش خود به شرق مهمتر از آنچه از تحلیل دانسته ها به دست می آید، خواهد بود. البته بین این دو، شباهت های زیادی می توان یافت، اما یک نکته مهم در تکیه بر منطق ناتو در گسترش به شرق می توان یافت که در منطق تحلیلی وجود ندارد و آن تصویری است که ناتو از تهدیدهای موجود ترسیم می کند و راه های مقابله با آن را به اعضا و همراهان خود پیشنهاد می نماید.
موسسه آسیای مرکزی و قفقاز دانشگاه جان هاپکینز در ماه می ۲۰۰۴ در یک گزارش سیاسی تحت عنوان «امنیت منطقه ای در قفقاز جنوبی و نقش ناتو» که توسط عده ای از متخصصان مسایل امنیتی آسیای مرکزی و قفقاز تهیه گردید، تلاش نمودند تا از درون ناتو به موضوع دلایل خود در قفقاز جنوبی توجه کنند. همچنین آقای استوانته کرونل مدیر پروژه تحقیقاتی برنامه مطالعاتی جاده ابریشم و یکی از محققان تهیه گزارش فوق در مقاله ای تحت عنوان «گسترش فعالیت های مشترک، همکاری های جامع در ابعاد سیاسی، نظامی و امنیتی» که در کنفرانس قفقاز جنوبی با ترغیب ارزش ها از طریق همکاری (هلسینکی- اردیبهشت ۸۳) تلاش نمود تا به منطق درونی ناتو در گسترش به شرق و قفقاز جنوبی اشاره کند. (۲)
الف) بازی دومینتوی ناتو:
از نظر ایشان، گسترش ناتو در بهار ۲۰۰۴ و عضویت چند کشور جدید که قبلا در حوزه نفوذ پیمان نظامی ورشو یا بخشی از اتحاد جماهیر شوروی سابق (جمهوری های بالتیک) بودند، واقعیت جدید ژئوپلتیکی را در مقابل اعضا ناتو قرار داد. این واقعیت جدید ژئوپلتیکی که موجب فراهم شدن شرایط جدید امنیتی برای اعضا اتحادیه شده و ناتو را وادار می سازد تا تمام توان خود را به سمت شرق و جنوب شرقی متمرکز سازد، جایی که بیشتر کشورهای اروپای مرکزی و اروپای شرقی قرار دارند و فعالیت های برنامه مشارکت برای صلح ناتو در آن کشورها متمرکز شده است.
بر این اساس، با عضویت کشورهای اروپای مرکزی و حوزه بالتیک در ناتو، تحکیم امنیت آنها مشروط به گسترش بیشتر شده است. چرا که عضو جدید احساس امنیت ندارد تا زمانی که همسایه شرقی اش عضو ناتو گردد و به این ترتیب گسترش ناتو به شرق با هر عضو جدید، نیرو وانگیزه بیشتری برای گسترش به دست می آورد.
برنامه مشارکت برای صلح که با هدف اصلاحات در جمهوری های سابق شوروی و گسترش همکاری های نظامی و امنیتی با آنها طراحی شده بود در عمل تبدیل به روندی برای عضویت در ناتو شده است. و نتیجه چنین روندی بالا رفتن انتظارات از ناتو برای سرمایه گذاری بیشتر در بالکان، قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی است و با توجه به وضعیت کنونی در بالکان و قفقاز می توان گفت که به طور طبیعی توجه اصلی ناتو به سمت قفقاز جنوبی متمرکز خواهد شد، که این امر را در درگیری اخیر گرجستان با روسیه در قضیه اوستیای جنوبی و آبخازی می توان به عینه مشاهده نمود.
ب) اهمیت ژئوپلتیکی و ژئواکونومیکی:
از سوی دیگر برای غرب امنیت قفقاز جنوبی حائز اهمیت زیادی است و گسترش ساختارهای یورو آتلانتیکی به اروپای شرقی و منافع امنیتی غرب در کشورهای آسیای مرکزی، افغانستان و خاورمیانه، باعث شده تا قفقاز جنوبی به یک منطقه حساس با اهمیت ژئواستراتژیکی تبدیل گردد، اما این در حالی است که هنوز یک ساختار و یا نمادی برای مسایل امنیتی منطقه وجود ندارد و ترتیبات امنیتی مشخصی برای امنیت قفقاز جنوبی شکل نگرفته است. در چنین شرایطی و در یک فضای خلا امنیتی، ناتو می تواند با معرفی حضور خود در منطقه، امکان واقعی شکل گیری یک ساز و کار امنیتی موثر در قفقاز جنوبی را به نفع خود بوجود آورد.
از سوی دیگر قفقاز جنوبی به جهت دانش موقعیت راهبردی و منابع عظیم انرژی دارای اهمیت خاصی است و قرار گرفتن منطقه بین ایران و روسیه و ایجاد ارتباط بین آسیا و اروپا، قفقاز را به محلی برای صادرات کالا و انرژی از شرق به غرب و از شمال به جنوب تبدیل کرده است که خود موجب افزایش اهمیت ژئوپلتیکی آن می شود.
ازسوی دیگر با حضور نیروهای امریکا و ناتو در افغانستان و آسیای مرکزی و حتی در عراق، منطقه قفقاز جنوبی به عنوان حلقه پیوند دهنده امریکا و ناتو بامناطق عملیاتی افغانستان و عراق، در آورده است که از اهمیت بالایی برخوردار است.
ج) امنیت قفقاز با امنیت ناتو:
فقدان امنیت در ابتدای دهه ۱۹۹۰ باعث جلوگیری از رشد آزادی ها در منطقه شد و بازگشت به حکومتهای خودکامه را در سه کشور واقع در قفقاز جنوبی توجیه پذیر ساخت.
وجود حکومتهایی با نهادهای فاسد در پیرامون ناتو یک تهدید برای اعضا ناتو محسوب می شود، زیرا با فسادی که مورد حمایت حکومتها باشد، نمی توان به راحتی مبارزه کرد، چرا که نهادهای فاسد حکومتی اقدام به تشکیل مافیای فساد و تروریسم در کشورهای دیگر می کنند و به این طریق تهدیدات امنیتی را صادر می کنند.
از سوی دیگر منازعات و بی ثباتی در صحنه اقتصادی و اجتماعی خود موجب تشدید این تهدیدات امنیتی در سطح منطقه می شود. که خود موجب نگرانی کشورهای همجوار و حتی ناتو شده است، چرا که امنیت برای تهیه کنندگان امنیت (ناتو ساختارهای یورو آتلانتیکی) مهمتر از امنیت گیرندگان (کشورهای قفقاز) است. بنابراین شکست امنیتی در قفقاز بیش از آن که منطقه را تهدید نماید، پیرامون خود از جمله اروپا و ساختارهای اروپایی را تهدید خواهد نمود.
د) ضرورت وجود ترتیبات امنیتی مناسب:
تعداد طرف های دارای منافع در قفقاز جنوبی تقریباً مشخص است، روسیه - امریکا- ترکیه- ایران- اروپا.
این گروه، دولت هایی هستند که در منطقه دارای منافع بوده و دستورالعملی را برای ترغیب امنیت و ثبات منطقه در جهت تامین هرچه بیشتر منافع خود تهیه کرده و اجرا می نمایند.
البته باید توجه داشت که پس از دو دهه که از استقلال این کشورها می گذرد، هنوز در این خصوص بین کشورهای منطقه و همسایگان آنها این بحث روشن و تبیین نگردیده است که هیچ قدرتی به تنهایی دارای نفوذ کافی برای پیشبرد امنیت در قفقاز نیست. هنوز روسیه به دنبال محیط امنیتی تحت نظر خود بود، و با آذربایجان و گرجستان که در مقابل تلاش های روسیه برای بازگشت به منطقه ایستاده اند، مقابله می کند. این حرکت اینها با بدبینی خاصی از جانب ایران مواجه شده است و این موضوع خود زمینه ساز نزدیکی همکاری های منطقه ای ایران و روسیه گردیده است.(۳) هر چند روسیه تمایلی به حضور برابر با ایران در منطقه ندارد و دنبال انحصار و برتری کامل در منطقه است ولی در حال حاضر با توجه به تحولات گرجستان مجبور به این کار شده است.
بر این اساس در نتیجه تعارض راهبردها و منافع کشورهای مختلف در منطقه قفقاز جنوبی، ترتیبات امنیتی مختلفی برای آن پیشنهاد شده است که به نوعی در یک بررسی کلان همه آنها را می توان در دو الگوی زیر خلاصه نمود:
۱) الگویی که توسط روسیه رهبری شده و به دنبال یک محیط امنیتی بدون حضور ساختارهای یوروآتلانتیکی در منطقه است.
۲) الگویی که همگرایی منطقه ای را با ساختارهای یوروآتلانتیکی ترغیب می کند.
در همین راستا، افزایش تمرکز ناتو در قفقاز جنوبی در سطح راهبردی از این واقعیت ناشی می شود که منافع امنیتی ناتو در افغانستان و آسیای مرکزی و نقش اتحادیه اروپا در خاورمیانه تا بدانجا توسعه یافته که امنیت و ثبات قفقاز جنوبی مستقیما در موضوعات فوق اثرگذار خواهد بود. آمریکا بین اعضا ناتو به عنوان اولین دولتی است که اعلام نمود که قفقاز جنوبی با منافع امنیتی «یورو آتلانتیک» گره خورده است و با این استدلال که قفقاز جنوبی بخشی از منحنی بی ثباتی که از آفریقای شمالی تا جنوب شرقی آسیا را شامل می شود را تشکیل می دهد. منحنی بی ثباتی بویژه در قفقازجنوبی تهدید کننده امنیت آمریکا و منافع غرب برای آینده در یک دوره قابل پیش بینی محسوب می شود که نشان های آن را در بحران اخیر گرجستان می توان دید.
قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی با توجه به همجواری با روسیه- ایران- هند و چین، عملا برای آمریکا و متحدان نظامی آن به عنوان یک سکوی پرش به داخل آسیا و تحت فشار قرار دادن این کشورها، محسوب می گردد. چرا که حضور نظامی آمریکا در ازبکستان- قرقیزستان و در یک سطح کمتر تاجیکستان و افغانستان و در آذربایجان و گرجستان راهبرد آمریکا را نشان می دهد. از سوی دیگر با توجه به عملیات آمریکا در عراق و ناتو در افغانستان، اهمیت قفقازجنوبی به مراتب بیشتر شده است، و سعی شده است که کشورهای واقع در این منطقه هر چه زودتر در ترتیبات امنیتی یوروآتلانتیکی وارد شوند.
● نتیجه گیری:
بهرحال سناریوی تعریف شده ناتو حضور در منطقه راهبردی قفقاز جنوبی و پرش از این سکو برای جذب کشورهای آسیای مرکزی است. با توجه به عللی که در پیش سخن از آن به میان آمد، ناتو برای رفع موانع و مخالفت های بعضی از کشورها درخصوص عضویت آذربایجان و گرجستان در ناتو، از هیچ حربه ای فروگذار نیست.
تشویق گرجستان برای حمله به دو منطقه اوستیای جنوبی و آبخازیا، که زمینه را برای درگیری با روسیه فراهم نمود شاید در همین راستا است.
چرا که بعد از این وقایع، مخالفتها با عضویت این دو کشور در ناتو کمرنگ شد، حضور نظامی وسیع ناتو در گرجستان و دریای سیاه توجیه پذیر شد و از سوی دیگر با حربه ترس از روسیه، قراردادهای ایجاد سپر موشکی در دو کشور لهستان و جمهوری چک که با تردیدهایی از سوی مقامات دو کشور روبرو شده بود به سرعت امضا گردید.
از همه مهمتر توسعه ناتو به شرق را با توجیه حفظ امنیت دو کشور آذربایجان و گرجستان و با استفاده از بنگاههای رسانه ای و سخن پراکنی در افکار عمومی فراهم کرد.
غلامرضا محمدی
۱-محمدحسین افشردی- ژئوپلتیک قفقاز جنوبی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران- تهران- دانشکده فرماندهی و ستاد- ۱۳۸۱
۲-stephen Blank Natoصs Prive to the East in: the National interest febrary ۱۱۲۰۰۴
۳- غلام رضا محمدی- ایران و روسیه همکاریهای شکننده- تهران- نشر شریف- ۱۸۳۱
منبع : روزنامه کیهان