پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


باران‌ کوثری‌، از روسری‌ آبی‌ تا صاحبدلان‌


باران‌ کوثری‌، از روسری‌ آبی‌ تا صاحبدلان‌
باران‌ كوثری‌ از موقعیتی‌ كاملا مشابه‌ پگاه‌ آهنگرانی‌ برخوردار است‌. مادر او یكی‌ از موفقترین‌ فیلمسازان‌ پس‌ از انقلاب‌ است‌ و پدرش‌ یك‌ تهیه‌ كننده‌ سرشناس‌ و البته‌ یك‌ مجری‌ و نویسنده‌ ورزشی‌. باران‌ سینما را در چنین‌ خانواده‌یی‌ با پوست‌ و خون‌ احساس‌ كرد. اولین‌ حضور او به‌ عنوان‌ بازیگر در اوج‌ كودكی‌ و در فیلم‌ روسری‌ آبی‌ بود (اگر بهترین‌ بابای‌ دنیا را ندیده‌ بگیریم). در نقش‌ خواهر كوچك‌ فاطمه‌ معتمدآریا. وقتی‌ سال‌ها بعد او را در نقش‌ یك‌ دختر ۱۷ـ۱۸ ساله‌ در زیر پوست‌ شهر دیدیم‌ كمتر كسی‌ می‌توانست‌ تشخیص دهد كه‌ او همان‌ باران‌ كوثری‌ كوچك‌ روسری‌ آبی‌ است‌.
در زیر پوست‌ شهر توانست‌ توقعات‌ مادرش‌ را در نقشی‌ اكتیو و پرهیجان‌ برآورده‌ كند. آن‌ دوران‌، اوج‌ حركت‌ اصلاح‌طلبانه‌ ایران‌ بود و باران‌ كوثری‌ به‌ عنوان‌ نماینده‌ نسل‌ سوم‌ پرشور و شری‌ كه‌ عرصه‌ سیاست‌ و اجتماع‌ ایران‌ را پر كرده‌ بود، بر پرده‌ سینما ظاهر شد...
بازی‌ باران‌ كوثری‌ را همیشه‌ روی‌ پرده‌ سینما دیده‌ بودیم‌، می‌گوید آخرین‌ باری‌ كه‌ مادرم‌ را راضی‌ كردم‌ تا نقشی‌ را بازی‌ كنم‌، روسری‌ آبی‌ بود. اما این‌ شب‌ها، دینا با حاضر جوابی‌هایش؛ بیننده‌های‌ تلویزیون‌ را نیم‌ساعتی‌ درگیر می‌كند.
هر چند هنوز تصویربرداری‌ سریال‌ در لواسان‌ ادامه‌ دارد اما صدا و سیما از باران‌ بخاطر ارایه‌ تصویری‌ درست‌ از یك‌ دختر مذهبی‌، تقدیر كرده‌. خودش‌ می‌گوید ما این‌ تایید را از جاهای‌ دیگری‌ گرفتیم‌ كه‌ خیلی‌ به‌ نظرم‌ هیجان‌انگیزتر بود، از طرف‌ مردم‌ و از طرف‌ همكارانی‌ كه‌ فكر نمی‌كردند صاحبدلان‌ این‌ قدر سریال‌ خوبی‌ شود.
● اسم‌ باران‌ كوثری‌ همیشه‌ همراه‌ رخشان‌ بنی‌اعتماد بوده‌، فكر می‌كنی‌ همیشه‌ باید نقش‌هایی‌ در فیلم‌های‌ مادرت‌ بازی‌ كنی‌ یا نه‌؟ مادرت‌ برای‌ تو نقش‌ می‌نویسد؟
▪ ماجرا اصلا اینطور نیست‌. فیلم‌های‌ زیادی‌ جدا از مادرم‌ بازی‌ كرده‌ام‌؛ مثل‌ رقص در غبار اصغر فرهادی‌ یا برگ‌ برنده‌ سیروس‌ الوند و... اما مطمئنا نه‌ تنها برای‌ من‌ كه‌ برای‌ هر بازیگری‌، كار كردن‌ با رخشان‌ بنی‌اعتماد جذاب‌ است‌.
حقیقتش‌، این‌ طور نیست‌ كه‌ مادرم‌ هر فیلمنامه‌یی‌ می‌نویسد حتما یك‌ دختر ۲۰ ساله‌ هم‌ در آن‌ بنویسد. از موقعی‌ كه‌ فهمید بازیگری‌ برای‌ من‌ جدی‌ شده‌ و در كار با هم‌ راحت‌ بودیم‌، جدا از رابطه‌ مادر و فرزندی‌ كه‌ خیلی‌ كار را راحت‌تر می‌كند، به‌ عنوان‌ بازیگر و كارگردان‌ هم‌ رابطه‌ خیلی‌ خوبی‌ داریم‌. قطعا هر نقش‌ ۲۰ ساله‌یی‌ داشته‌ باشد كه‌ فكر كند من‌ می‌توانم‌ بازی‌ كنم‌ من‌ انتخاب‌ اولم‌ ولی‌ این‌ قضیه‌ اصلا به‌ این‌ معنی‌ نیست‌ كه‌ برای‌ من‌ نقش‌ بنویسد ولی‌ اگر نقش‌ داشته‌ باشد من‌ انتخاب‌ اولش‌ هستم‌.
● بعد از زیر پوست‌ شهر، خانواده‌ات‌ در بیشتر مصاحبه‌هایشان‌ گفته‌ بودند كه‌ دوست‌ ندارند باران‌ شغل‌ اصلی‌اش‌ بازیگری‌ باشد اما الان‌ كم‌كم‌ داری‌ مستقل‌ می‌شوی‌... .
▪ دلیلش‌ عدم‌ امنیت‌ اقتصادی‌ بود. حرف‌شان‌ را قبول‌ دارم‌ و منطقی‌ بود. اگر حرفه‌ات‌ یك‌ حرفه‌ هنری‌ باشد قطعا یك‌ مقدار زیادی‌ این‌ عدم‌ امنیت‌ اقتصادی‌ را داری‌، در بازیگری‌ بیشتر هم‌ می‌شود. چون‌ اگر بخواهی‌ خوب‌ و گزیده‌ كار كنی‌ معلوم‌ نیست‌ هر چند سال‌ یك‌ بار بتوانی‌ بازی‌ كنی‌.
دلیل‌ اصلی‌ مخالفت‌شان‌ این‌ بود. شاید هم‌ آن‌ موقع‌ فكر می‌كردند كه‌ جذابیت‌های‌ ظاهری‌ بازیگری‌ است‌ كه‌ برای‌ من‌ جالب‌ است‌ ولی‌ از یك‌ جایی‌ دیدند كه‌ بازیگری‌ برای‌ من‌ جدی‌ است‌. الان‌ هم‌ مخالف‌ نیستند و خیلی‌ خوشحالند كه‌ دارم‌ بطور حرفه‌یی‌ این‌ كار را ادامه‌ می‌دهم‌. رخشان‌ بنی‌اعتماد و جهانگیر كوثری‌ برای‌ من‌ آنقدر آدم‌های‌ بزرگی‌ هستند كه‌ زیر سایه‌ بودنشان‌ هم‌ برایم‌ افتخار است‌.
برای‌ من‌ مهم‌تر از اینكه‌ بگویند باران‌ كوثری‌ مستقل‌ از پدر و مادرش‌ بازیگر است‌ این‌ مساله‌ اهمیت‌ دارد كه‌ وقتی‌ فیلم‌هایم‌ دیده‌ می‌شود بگویند باران‌ خوب‌ بازی‌ كرد، حالا چه‌ به‌ عنوان‌ باران‌ كوثری‌ چه‌ به‌ عنوان‌ دختر رخشان‌ بنی‌اعتماد و جهانگیر كوثری‌. جدا از این‌ مساله‌ خودم‌ هم‌ دارم‌ فكر می‌كنم‌ كه‌ شاید به‌ یك‌ شغل‌ دیگر هم‌ احتیاج‌ داشته‌ باشم‌.
● چه‌ شغل‌ دیگری؟ طراحی‌ صحنه‌، دستیار كارگردانی‌ یا مترجمی‌؟
▪ فیلمسازی‌ برای‌ من‌ خیلی‌ جذاب‌ است‌. شك‌ ندارم‌ كه‌ یك‌ روزی‌ فیلم‌ خواهم‌ ساخت‌. ولی‌ بازیگری‌ یك‌ بخشی‌ را در من‌ ارضا می‌كند كه‌ بعید می‌دانم‌ بازیگری‌ را رها كنم‌. ولی‌ الان‌ بخش‌ جدانشدنی‌ در زندگی‌ من‌ است‌.
● حاضری‌ برای‌ بازی‌ در نقشی‌ گریم‌ متفاوتی‌ هم‌ تجربه‌ كنی‌؟
▪ من‌ در فیلم‌های‌ رقص در غبار، گیلانه‌، خون‌بازی‌، صاحبدلان‌، با مهرداد میركیانی‌ كار كرده‌ام‌ كه‌ همه‌ می‌گویند گریم‌ متفاوتی‌ داشته‌ام‌. این‌ به‌ نظر من‌ قدرت‌ مهرداد میركیانی‌ است‌. اگر بازی‌ من‌ در خون‌بازی‌ خوب‌ درآمده‌ باشد یك‌ مقدار زیادی‌ مدیون‌ گریم‌ مهرداد میركیانی‌ است‌.
اگر «دینا» در سریال‌ صاحبدلان‌ قابل‌ باور است‌ به‌ نظرم‌ باز به‌ كار مهرداد میركیانی‌ برمی‌گردد. مهرداد جدا از اینكه‌ خیلی‌ خوب‌ می‌تواند آدم‌ را یك‌ شكل‌ دیگر كند می‌تواند یك‌ كاری‌ كند كه‌ این‌ گریم‌ حس‌ نشود و در عین‌ حال‌ خیلی‌ برایش‌ مهم‌ است‌ كه‌ تو به‌ عنوان‌ بازیگر با این‌ گریم‌ راحت‌ باشی‌. این‌ به‌ نظرم‌ خیلی‌ مهم‌ است‌.
من‌ همیشه‌ می‌گویم‌ برای‌ بازیگرها یك‌ تعدادی‌ كارگردان‌ هست‌ كه‌ دلشان‌ می‌خواهد با آنها كار كنند ولی‌ برای‌ من‌ بیشتر از این‌ كارگردان‌ها یك‌ سری‌ عوامل‌ پشت‌ صحنه‌ است‌ كه‌ كار كردن‌ با آنها برایم‌ جذاب‌ است‌: مهرداد میركیانی‌، محمود كلاری‌، یدالله‌ نجفی‌ و... اینها آدم‌هایی‌ هستند كه‌ واقعا تاثیر بسزایی‌ در بازی‌ یك‌ بازیگر دارند برای‌ اینكه‌ كار خودشان‌ را خوب‌ انجام‌ می‌دهند. در «نسل‌ جادویی‌»، فیلم‌ آخرم‌ جدا از گریم‌ متفاوت‌، نقشم‌ هم‌ نقش‌ متفاوتی‌ بود. یك‌ دختر ۲۰ ساله‌ كه‌ خیلی‌ چیزهایش‌ مثل‌ دخترهای‌ ۲۰ ساله‌ الان‌ است‌ با یك‌ تفاوت‌ كه‌ نیروی‌ عجیبی‌ دارد. خیلی‌ خوشحالم‌ كه‌ با آقای‌ كریمی‌ كار كردم‌ چون‌ نوعی‌ از بازی‌ را تجربه‌ كردم‌ كه‌ بعید می‌دانم‌ جای‌ دیگر می‌توانستم‌. خیلی‌ دلمان‌ می‌خواست‌ فانتزی‌ این‌ شخصیت‌ بالا باشد.
● در مورد نقشت‌ در خون‌بازی‌ گفتی‌، می‌دانم‌ كه‌ نقش‌ یك‌ دختر معتاد را بازی‌ كردی‌، چقدر برای‌ این‌ نقش‌ تحقیق‌ كردی‌؟ كلا برای‌ نقش‌هایت‌ تحقیق‌ می‌كنی‌ و فیلم‌ می‌بینی‌؟
▪ مادرم‌ یك‌ فیلم‌ مستند از اعتیاد یك‌ جوان‌ هم‌ سن‌ و سال‌ من‌ ساخته‌ بود و در واقع‌ از روی‌ آن‌ فیلمنامه‌ خون‌بازی‌ را نوشت‌. یك‌ نقش‌هایی‌ هستند مثل‌ «دینا» یا «سارا». توی‌ فیلم‌ خون‌بازی‌ كه‌ باید در موردشان‌ تحقیق‌ كرد.
برای‌ بازی‌ در نقش‌ «سارا» به‌ جلسه‌های‌ ترك‌ اعتیاد می‌رفتم‌. به‌ مهمانی‌هایی‌ كه‌ فكر می‌كردم‌ این‌ اتفاق‌ می‌افتد، رفتم‌ یا برای‌ نقش‌ «دینا» كلی‌ به‌ رفتار دخترهای‌ چادری‌ دقت‌ می‌كردم‌. نه‌ به‌ این‌ معنا كه‌ یك‌ دختر چادری‌ الگوی‌ من‌ باشد ولی‌ خب‌ یك‌ چیزهایی‌ هست‌ كه‌ مشتركند مثل‌ اینكه‌ چطور چادر سرت‌ كنی‌ یا وقتی‌ دستت‌ پر است‌ چطور می‌توانی‌ چادرت‌ را نگه‌ داری‌. چند هفته‌ چادر سر كردم‌ و به‌ رفتار فیزیكی‌ كسانی‌ كه‌ چادر سرشان‌ بود دقت‌ كردم‌. تعداد زیادی‌ كتاب‌ احكام‌ خواندم‌ كه‌ یك‌ سری‌ جزییات‌ را بتوانم‌ پیدا كنم‌.
شاید خیلی‌ در بازی‌ من‌ مشهود نباشد ولی‌ این‌ جزییات‌ یك‌ كلیت‌ درستی‌ را می‌سازد. مثلا نشستن‌، ایستادن‌، طرز وضو گرفتن‌، اینكه‌ كدام‌ انگشتر را كدام‌ دستت‌ كنی‌، تو چشم‌ چه‌ كسی‌ می‌توانی‌ نگاه‌ كنی‌ و توی‌ چشم‌ چه‌ كسی‌ نباید نگاه‌ كرد. اما در مورد نقشم‌ در «نسل‌ جادویی‌»حقیقتا تحقیق‌ خاصی‌ نكردم‌. شاید «آویشن‌» بخشی‌ از من‌ باشد. چون‌ قرار بود فانتزی‌ این‌ نقش‌ خیلی‌ بالا باشد حتی‌ بچه‌ها اذیتم‌ می‌كردند و می‌گفتند دیگر كارتون‌ شده‌ است‌.
چیزی‌ نبود كه‌ من‌ در اطرافم‌ پیدایش‌ كنم‌ ولی‌ بابتش‌ فیلم‌ زیاد دیدم‌، چون‌ بازی‌ها خیلی‌ می‌توانست‌ كمكم‌ كند.
● چه‌ فیلم‌هایی‌؟
▪ بیشتر از تیم‌ برتون‌ فیلم‌ دیدم‌.
همیشه‌ نقش‌ دخترهایی‌ را بازی‌ می‌كنی‌ كه‌ مستقلند و می‌خواهند روی‌ پای‌ خودشان‌ بایستند، گاهی‌ هم‌ عصیان‌ می‌كنند. چقدر نقش‌هایی‌ كه‌ انتخاب‌ می‌كنی‌، شبیه‌ خودت‌ است‌؟
به‌ نظرم‌ خیلی‌ با خودم‌ فرق‌ می‌كند. نوع‌ استقلال‌ رویای‌ خوابگاه‌ دختران‌ با نوع‌ استقلال‌ من‌ فرق‌ می‌كند، همین‌ طور نوع‌ استقلال‌ دینا. ولی‌ شكی‌ نیست‌ كه‌ بخش‌هایی‌ از من‌ توی‌ این‌ شخصیت‌ها هست‌ كه‌ هر چه‌ كمتر باشد بهتر است‌. تا حالا به‌ این‌ موضوع‌ دقت‌ نكرده‌ بودم‌.
انتخاب‌ نقش‌هایت‌ بسیاری‌ را به‌ یاد هدیه‌ تهرانی‌ می‌اندازد. او هم‌ ابتدای‌ بازیگری‌اش‌ نقش‌ دختران‌ مستقل‌ را بازی‌ می‌كرد...
من‌ اصلا خودم‌ را با هدیه‌ مقایسه‌ نمی‌كنم‌. برای‌ اینكه‌ هدیه‌ با یك‌ چنین‌ نقش‌هایی‌ شروع‌ كرد و با قدرت‌ بیشتری‌ ولی‌ من‌ بجز رویا و دینا و شاید توی‌ تقاطع‌ اینطور كه‌ گفتید، مستقلم‌. توی‌ خون‌بازی‌ این‌ را نمی‌بینید. بخش‌ دیگرش‌ مربوط‌ به‌ نقش‌ زنی‌ است‌ كه‌ نوشته‌ می‌شود. راجع‌ به‌ سینمای‌ بدنه‌ حرف‌ نمی‌زنم‌ در مورد سینما حرف‌ می‌زنم‌. شاید یك‌ دوره‌ هست‌ كه‌ فیلمنامه‌نویس‌های‌ ما بدشان‌ نمی‌آید كه‌ این‌ بخش‌ استقلال‌ را برای‌ كاراكترهای‌ زن‌ بنویسند. الان‌ كه‌ شما گفتید و من‌ فكر كردم‌ راجع‌ به‌ همه‌ هم‌نسل‌های‌ من‌ یا قبل‌ از من‌ این‌ اتفاق‌ افتاده‌ است‌. نقش‌های‌ گلشیفته‌ را ببین‌ یا ترانه‌. این‌ مساله‌ فقط‌ برای‌ من‌ در نسل‌ خودم‌ یا هدیه‌ در نسل‌ خودش‌ نیست‌. یك‌ بخشی‌ است‌ كه‌ به‌ هر دلیلی‌ اپیدمی‌ شده‌ و فیلمنامه‌نویس‌ها هم‌ می‌نویسند.
● چی‌ شد رفتی‌ در سریال‌ صاحبدلان‌ بازی‌ كردی‌؟
▪ حسین‌ لطیفی‌ وقتی‌ به‌ من‌ زنگ‌ می‌زند،می‌تواند سریال‌ باشد، می‌تواند فیلم‌ سینمایی‌ باشد، می‌تواند فیلم‌ كوتاه‌ باشد یا هر چیز دیگر، من‌ ندید قراردادش‌ را امضا می‌كنم‌ و از كار كردن‌ با او لذت‌ می‌برم‌. یعنی‌ به‌ معنای‌ واقعی‌ كلمه‌ لذت‌ می‌برم‌. حتی‌ اگر این‌ فیلم‌ یا سریال‌ نتیجه‌ هم‌ ندهد كه‌ خیلی‌ بعید است‌، آدم‌ آن‌ قدر سر كار از آقای‌ لطیفی‌ كار یاد می‌گیرد و آنقدر لذت‌ می‌برد كه‌ به‌ نظر من‌ می‌ارزد.
● در سریال‌، بابابزرگ‌ دینا خیلی‌ از روی‌ دل‌ عمل‌ می‌كند و خواب‌ می‌بیند و برعكس‌ دینا خیلی‌ عقلانی‌ تصمیم‌ می‌گیرد، چقدر از اینها در فیلمنامه‌ بود و چقدر بازی‌ها در به‌ وجود آوردن‌ این‌ حس‌ها نقش‌ داشت‌؟
▪ فیلمنامه‌ صاحبدلان‌ جزو بهترین‌ فیلمنامه‌هایی‌ است‌ كه‌ من‌ در چند سال‌ اخیر خوانده‌ام‌، مقدار زیادی‌ از رابطه‌ پدربزرگ‌ و نوه‌ در فیلمنامه‌ بود، مخصوصا كل‌كل‌ها. ولی‌ به‌ جرات‌ می‌گویم‌ كه‌ با یك‌ اجرای‌ بد می‌توانست‌ خراب‌ شود.
من‌ راجع‌ به‌ بازی‌ خودم‌ حرف‌ نمی‌زنم‌ ولی‌ پای‌ درآمدن‌ این‌ رابطه‌ می‌ایستم‌. یك‌ مقدار زیادی‌ از آن‌ را مدیون‌ آقای‌ محجوب‌ هستم‌. یعنی‌ صمیمیتی‌ كه‌ بین‌ ما اتفاق‌ افتاد حتی‌ در پشت‌ صحنه‌ من‌ به‌ آقای‌ محجوب‌، بابا محجوب‌ می‌گفتم‌ به‌ نظرم‌ خیلی‌ كمك‌ كرد به‌ اجرای‌ صحنه‌ها و الان‌ هر كس‌ را كه‌ می‌بینم‌ خیلی‌ خوشش‌ آمده‌.
بیشتر از همه‌ مدیون‌ آقای‌ لطیفی‌ هستم‌، خیلی‌ روی‌ این‌ سكانس‌ها حساس‌ بودند. درآمدن‌ یا لوس‌ شدن‌ این‌ سكانس‌ها مرز باریكی‌ داشت‌. یك‌ اتفاق‌ خوب‌ دیگر در مورد «دینا» این‌ بود كه‌ با اینكه‌ دینا در یك‌ خانواده‌ سنتی‌ بزرگ‌ شده‌ و با اكرمی‌ كه‌ آنقدر درگیر خرافات‌ است‌ زندگی‌ می‌كند، فیزیك‌ می‌خواند.
این‌ تقابل‌ قشنگی‌ است‌ كه‌ خیلی‌ سعی‌ كردیم‌ در كاراكتر دینا هم‌ درآوردیم‌ مثلا دینا به‌ بابابزرگش‌ می‌گوید، بابابزرگ‌ این‌ قرآن‌ معمولیه‌، خوابی‌ كه‌ دیدید هیچی‌ نیست‌ ولی‌ خودش‌ دنبال‌ بابابزرگش‌ راه‌ می‌افتد ببیند كه‌ این‌ خواب‌ به‌ كجا بند است‌. برای‌ همین‌ یك‌ سردرگمی‌ در دینا وجود دارد كه‌ خودش‌ هم‌ به‌ آن‌ اشاره‌ می‌كند كه‌ : «من‌ توی‌ كار یك‌ اهل‌ عقلی‌ مثل‌ خودم‌ موندم‌ كه‌ به‌ شما اعتماد می‌كنم‌».
دیالوگ‌ها طوری‌ نوشته‌ شده‌ كه‌ فضای‌ خاصی‌ را ایجاد می‌كند. شاید خیلی‌ حرف‌ها را می‌شد راحت‌تر بیان‌ كرد ولی‌ من‌ دلم‌ نمی‌آمد جای‌ یك‌ «كه‌» را در جمله‌ عوض‌ كنم‌. پیش‌ خودم‌ می‌گفتم‌ این‌ دیالوگ‌ یك‌ جور دیگر است‌، فضای‌ عجیبی‌ دارد پس‌ وظیفه‌ من‌ بازیگر است‌ كه‌ این‌ دیالوگ‌ را یك‌ كاری‌ كنم‌ كه‌ مال‌ خودم‌ بشود هر چند كه‌ دیالوگ‌ سنگینی‌ باشد.
● چفت‌ چقر كیشمیش‌ چی‌؟
كیشمیش‌ بود ولی‌ فقط‌ یكجا بود. ما بیشترش‌ كردیم‌، با خود آقای‌ طالب‌زاده‌ هم‌ هماهنگ‌ كردیم‌. من‌ فكر نمی‌كردم‌ این‌ قدر بامزه‌ بشه‌ ولی‌ شب‌ اول‌ كه‌ گفتم‌ بابا كیشمیش‌، بعد از آن‌ سكانس‌ دیدم‌ خوبه‌ و می‌شه‌ تكرارش‌ كرد.
گفت‌ و گو با باران‌ كوثری به‌ بهانه‌ صاحبدلان‌
منبع : روزنامه اعتماد