دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


نمی خواهید رمان بنویسید؟


نمی خواهید رمان بنویسید؟
اگر رمان خوان حرفه ای باشید قطعاً به نوشتن رمان هم فکر کرده اید و این بی تردید بخشی از دلمشغولی ها و حتی آرزوهای شماست.هنگامی که تصمیم می گیرید که داستانی بنویسید، ایده این کار یعنی نوشتن داستان، ذهن شما را درگیر می کند. بهتر است بدون نگرانی از نتیجه کار به خط سیر داستان فکر کنید، به شخصیت های داستان فکر کنید و به مکان های داستان فکر کنید.
این گونه نخستین گام را برای خلق یک رمان برداشته اید، گام های دیگر نیز درپی می آیند.
▪ گام اول: نخستین چیزی که باید تکلیف خود را با آن روشن کنید، ایده داستان است، برای این کار می توانید کتاب های دیگر را بخوانید، فیلم های مختلف ببینید و به موسیقی گوش کنید و کارهایی مانند آن تنها برای الهام گرفتن و یا برای اینکه انتظار بکشید ایده ای به ذهن شما خطور کند. اما بهترین ایده هنگامی به سراغتان می آید که شما هیچ تلاشی برای فکر کردن نمی کنید.
▪ گام دوم: طراحی و به اصطلاح پیاده کردن تمام ایده های ذهنی شما برای کاراکترها، حوادث، مکان ها و یا هر چیز دیگر در داستان است. شما بعداً می توانید هنگامی که آماده نوشتن می شوید این موضوعات را فهرست کنید.
▪ گام سوم: تصمیم بگیرید که بالاخره موضوع کتاب شما چیست، دراین نقطه تنها کافی است که موضوعات پایه ای و اصلی را بدانید. مثلاً باید بدانید که چه کسی شخصیت اصلی داستان است و قرار است چه کند. به اصطلاح هر شخصیت چه مأموریتی درکل داستان دارد.در مرحله چهارم باید به چیدمان کلی داستان خود فکر کنید و برای این کار یک سال یا دوره زمانی خاص، یک ژانر خاص و همچنین جزئیات مربوط به شروع کار را باید انتخاب و مشخص کنید.
در مرحله پنجم شخصیت اصلی داستان خود را خلق و مشخص کنید. فراموش نکنید که شخصیت اصلی داستان الزاماً شخصیت مثبت و خوبی نیست بلکه تنها اصلی ترین شخصیت است.شخصیت های اصلی یعنی همان کسانی که داستان شما درباره اوست. اما در این زمینه باید مطمئن باشید که شخصیت اصلی در داستان شما شخصیتی کاملاً خاص و منحصر بفرد و درعین حال قابل باور باشد. برای این که شخصیت شما قابل باور باشد باید همانند هر فرد دیگری دارای تاریخچه و شرح حال زندگی باشد. او نیز همچون هر انسان دیگر باید ترس ها، امیدها، رؤیاها و آرزوها، خانواده و شغل، مشکلات، دوستان و دشمنان، گذشته و حال خود را داشته باشد.
درمرحله ششم طرح و نقشه داستان است که باید به آن بپردازید. آیا شخصیت اصلی شما در تلاش برای تحقق یک هدف خاص است؟ این شخصیت یا شخصیت ها چه هدف ها و اقداماتی باید انجام دهند تا به خواسته و هدف خود نائل شوند؟ این همان موضوعی است که اصطلاحاً کشمکش یا گره اصلی داستان را شکل می دهد. بنابراین با این سؤال ها مواجه هستید: مشکل شخصیت ها چیست؟ آیا درتلاش برای حل مشکل، مشکلات بیشتری خلق می کنند؟
نکته مهم دراین مرحله توسعه و گسترش طرح داستان است. آیا شخصیت اصلی شما در پی حل مشکل یا در جریان مشکلات خود تا پایان کتاب به شخصیت متفاوتی تبدیل می شود؟ در این زمینه باید مطمئن باشید که طرح داستانی شما در پیوند کامل با موضوع کتاب شماست و در روند شکل گیری و ادامه ماجراها تا رسیدن به تغییرات مورد نظر شما در انتها، مراحل و موقعیت های بسیاری را ترک کرده و پشت سر می گذارد.در اینجا به مرحله هفتم می رسیم.دراین مرحله شما باید شخصیت های حمایتگر و نیز شخصیت های مقابل و متضاد شخصیت اول را خلق کنید. این شخصیت ها یا باید نقش مهمی ایفا کنند و یا در چشم انداز داستان حضور کافی داشته باشند. دراین زمینه افرادی را که در مسیر داستان با نقش ها و مکالمات و اقدامات فراوان حرکت نمی کنند داخل نکنید زیرا این کار سبب می شود که داستان کسل کننده شده و وزن لازم را از دست بدهد.
شخصیت های دوم داستان هم درست همانند شخصیت اول داستان باید کاملاً باور کردنی باشند حتی اگر ترس ها، امیدها، آرزوها، موتیف ها و گذشته شخصیت ها تا پایان داستان و یا حتی هرگز آشکار نشود، به هرحال شما ناگزیرهستید که آنان را به گونه ای خلق و ترسیم کنید که شخصیت های دیگر داستان بتوانند پیرامون آنها حرکت کنند.
به هرحال شخصیت های داستانی شما باید کسانی ازمیان مردم باشند لااقل اگر دوست دارید که نویسنده موفقی باشید.
در مرحله هشتم باید به بازنویسی اثر توجه کنید. یک داستان واقعاً در این مرحله است که خلق و نوشته می شود. دراین مرحله داستان خود را ویرایش و بازنویسی کنید و این همان کاری است که داستان را خوب و خوشایند می کند.نسخه اول در بیشتر داستان ها همیشه بد خواهد بود. در این مرحله هیچ محدودیت زمانی برای این کار قائل نباشید و تنها به بازنویسی کار فکر کنید.
در مرحله نهم کار خود را می توانید به کسی نشان دهید دوست و یا افراد خانواده که می توانند به شما کمک کنند. البته گروه ها و دسته های مختلف حاضر در شبکه های اینترنتی هم در صورت تمایل شما گزینه خوبی هستندکه به طور هفتگی و یا ماهانه می توانند بازتابی از کار شما باشند.
مرحله دهم ادامه بازنویسی است. یک داستان بزرگ هرگز به طور واقعی تمام نمی شود و به عنوان یک نویسنده آماتور شما واقعاً هیچ محدودیت زمانی درکار خود ندارید.
اما اگر حوصله کافی برای نوشتن یک رمان ندارید، احتمالاً در شرایطی هستید که اصلاً نباید این کار را انجام دهید.
● چند نکته تکمیلی
زیاد کتاب بخوانید، این کار می تواند به شما عبارت ها و جملاتی را بیاموزد که نویسندگان به طور معمول در کار خود و برای بیان خود از آنها بهره می گیرند.
در فرصت مناسب یک هدف ابتدایی، یک موضوع یا موضوعات همچنین یک چیدمان ابتدایی و نیز زمان و شخصیت های ابتدایی شامل شخصیت اصلی یا قهرمان داستان و نیز یک یا چند شخصیت متضاد انتخاب کنید که مانعی بر سر راه شخصیت اصلی هستند و یا بر خلاف مسیر یا هدف او حرکت می کنند و در کنار آن شخصیت های حمایت گر که او را در مسیر مورد نظرش یاری می کنند.شما می توانید از ابزارهای مختلف نظیر عناوین موضوعی و یا دیگر روش ها در ترسیم خطوط اصلی داستان استفاده کنید و به کمک این عناوین موضوعی، به گونه ای منطقی خط سیر مستمر خود را در ادامه داستان دنبال کنید و همچنان در طول داستان پی گیری منطقی خود را ادامه دهید این مسئله نقش مهمی در نوشتن یک اثر حرفه ای دارد زیرا هیچ انسانی علاقه به داستانی ندارد که به گونه ای غیر منطقی ادامه می یابد و یا دارای شکاف ها و نکات مبهم و ناگفته در مسیر داستان و سیر وقایع باشد.
چارچوب اولیه و پایه ای برای طرح اصلی خود ترسیم کنید. این کار به شما همچون راهنما و علائم راهنما در طول مسیر کمک می کند که در پیاده کردن ایده های خود در داستان اطمینان لازم را بدست آورید ضمن این که شما را در مسیر مناسب که در نقشه تعیین شده قرار می دهد. با کمک این طرح و یا چارچوب ابتدایی می توانید به آسانی مسیر خود را از جاده های انحرافی قطع کنید.همچنین به شما کمک می کند تا شخصیت های غیر ضروری و حوادث غیر لازم را از داستان حذف کنید.
این اغلب ایده خوبی نیست که دستنوشته خود را به ناشر ارائه دهید. بلکه بازهم به خودتان برای بازبینی، بازنویسی و اصلاح داستان فرصت کافی دهید. این کار ممکن است حتی چند هفته طول بکشد اما واقعاً ارزش این را دارد که زمان لازم را برای ارائه یک داستان با جزئیات کامل و کیفیت عالی ارائه دهید.
یکی از مشکلاتی که به آسانی ممکن است بر سر راه شما قرار بگیرد مسئله انتخاب زمان نامناسب برای وقوع حوادث داستان است. انتخاب زمان نامناسب در مورد حوادثی که در زمان حال یا گذشته رخ می دهند، به آسانی سبب قطع ارتباط خواننده از متن می شود. بنابراین بهتر است یک قدم به عقب بردارید و همه چیز را اعم از زمان افعال، قواعد گرامری و جملات را بازبینی کنید و بگذارید دوستان و همکاران شما و دیگران داستان شما را مرور کنند و آزادانه نظر بدهند.
پیش از این که به ناشران عادی مراجعه کنید بهتراست یک ناشر الکترونیکی برای کار خود پیدا کنید. اگرچه برخی ناشران الکترونیکی هم همچون برخی ناشران عادی با مشاهده کار شما می گویند: «چندان ارزشی ندارد» بیشتر ناشران چنان که من دیده ام چیزی برای ارتقای کیفیت داستان اضافه نمی کنند بلکه تنها نوعی کاستن از داستان را بر داستان تحمیل و بابت آن هزینه ای را هم بر نویسنده تحمیل می کنند. اما یک ناشر واقعی کسی است که باید در ارتقای کیفیت کار شما تلاش کنند و یا به شما در صورتی که آن را واجد ارزش چاپ شناختند، کمک کنند و به شما فرصت بدهند که کارتان را ارتقا بدهید. بیشتر ناشران الکترونیکی از طریق وب لاگ ها و گفت و گو های آن لاین می توانند به شما در ارتقای کارتان کمک مهمی کنند.تا آنجا که می توانید از روش های نگارشی مختلف استفاده کنید و روشی که بهترین راه برای شماست، انتخاب کنید اما نویسندگان مختلف کاملاً متفاوت می نویسند اما این پند مهم نویسندگی را فراموش نکنید: که یک قالب و شیوه، همیشه و برای همه مناسب نیست.
نیازی نیست که همیشه درباره چیزی که می دانید بنویسید بلکه می توانید درباره چیزهایی تحقیق کنید و مثلاً درباره موضوعی که دوست دارید بدانید، تحقیق کنید و سپس آن را در متن خود داخل کنید. از اینترنت، کتابخانه ها و مصاحبه ها و... به عنوان ابزارهایی برای تحقیق غفلت نکنید.
یک روش برای توسعه یک نول آن است که پایان آن را در ذهن داشته باشید. این کار در شکل دادن موضوع، طراحی و چیدمان داستان و شخصیت ها به شما کمک می کند.
سعی کنید شخصیت های شما تا حد امکان چند بعدی باشند در غیر این صورت افرادی کسل کننده و به اصطلاح تخت و فاقد جذابیت خواهند بود که حتی بهترین داستان ها را هم خواهند کشت پیش از این که حتی جوانه بزنند.
گاه ممکن است شخصیت های شما داستان را به راهی و مسیری توسعه دهند که انتظار نداشته اید. نترسید!
این می تواند چیز خوبی باشد و می تواند مسیر تازه و نویی را به طرح اولیه شما بیفزاید. سعی کنید شخصیت هایتان را بر پایه تجربه های واقعی زندگی استوار کنید و شکل دهید و از نظر انگیزه ها و رفتارها بگونه ای باشند که خودتان باور دارید که شخصیت ها در یک شرایط واقعی آن گونه خواهند بود. اما از تخیل خود هم نهایت بهره را ببرید و با دیگران هم به تبادل نظر بپردازید. نترسید از این که اشخاص مختلفی را برای شخصیت های مختلف داستان خود مورد تحقیق و بررسی قرار دهید.از دور انداختن و نادیده گرفتن هرایده ای برای نوشتن خودداری کنید. زیرا اغلب تمرین خوبی برای دست یافتن به مواد و موضوعات بیشتر از آن است که شما واقعاً به آن نیاز دارید.
ترجمه: میترا اسدنیا
منبع : روزنامه ایران