دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

فوتبال ایران مدیر آینده نگر می خواهد


فوتبال ایران مدیر آینده نگر می خواهد
فوتبال ایران در تاریخ ۷۰ ساله اش ۲ دوره طلایی و افتخارآمیز داشته است. در این ۲ دوره کوتاه مدت و ۵ ساله، این ورزش جادویی و همه گیر جهان در کشورمان صاحب شناسنامه ای سالم و قابل قبول و با هویتی بوده است که دوست و دشمن در داخل و خارج بر آن صحه می گذارند و به آن نمره قبولی می دهند.
ملاک این اعتبار و ارزش، تنها به قهرمانی هایی نیست که در آسیا به دست آمده یا در المپیک ها و جام های جهانی حضور پیدا کرده است. بلکه در این ۲ دوره کارهای زیربنایی چنان بر نظم و سیاق معین و طرح و برنامه ریزی اصولی صورت گرفته بود که قهرمانی های متعدد را تضمین و تکراری می کرد و اعتباری بین المللی و جهانی به فوتبال ما می بخشید.
یکی از این دوره ها مربوط به قبل از انقلاب اسلامی می شود که قهرمانی های مکرر تیم های ملی و جوانان ایران را در آسیا، ۲ بار حضور در المپیک (۷۲ و ۷۶) و یک بار ورود به جام جهانی (آرژانتین ۷۸) را برایمان ارمغان آورد.
این افتخارات حاصل برنامه ریزی صحیح و نظم عالی در مسابقه های لیگ فوتبال، برپایی جام های بین المللی در رده های سنی نوجوانان و جوانان و ملی و حضور مرتب در تورنمنت های بین المللی و انجام دیدارهای دوستانه در داخل و خارج بود.
دومین دوره طلایی مربوط می شود به حدفاصل جام جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ که زیربنای آن طوری ریخته شده بود که می توانست در صورت دوام و پیگیری، آینده فوتبال کشورمان را در همه رده های سنی و مسابقه های ملی و باشگاهی در آسیا تضمین کند.
آموزشمربیان، داوران وحتی مدیران باشگاه ها، توجه به نظم و ترتیب مسابقه های باشگاهی در همه رده های سنی، شروع لیگ برتر (حرفه ای) که اینک هفتمین فصل آن آغاز شده است، تأسیس مدارس بین المللی فوتبال، طرح کمک به باشگاه ها برای ایجاد ورزشگاه اختصاصی، تلاش برای استقلال باشگاه های وابسته به دولت. فعال ساختن تیم ملی با حضور در مسابقه های رسمی و نیمه رسمی و تدارکاتی و بسیاری کارهای اصولی دیگر که فوتبال ایران را در جهت پیوستن به فوتبال نوین وحرفه ای جهان سرعت می بخشید و دایره قدرت و شهرت فوتبال ما را از دایره قاره کهن به وسعت ۵ قاره جهان گسترده می کرد.
در این ۲ دوره طلایی مدیرانی زمام فوتبال کشورمان را در اختیار داشتند که هیچ کدام کاملاً ورزشی و فوتبالی نبوده اند و این باور سنتی را که ورزش را باید به مدیران ورزشی بسپرد، از اذهان پاک کرده اند.
از یاد نمی بریم که در گذشته، در همان سال های نخستین رویش فوتبال ایران مردان بلندآوازه و کاملاً فوتبالی، نظیر مبشر، سروری، مکری و... توانسته بودند کم وبیش به فوتبال ما اعتباری ببخشند اما هیچ کدام در شرایطی نبودند که با یک طرح و برنامه پایدار زیربنای محکمی برای هرم فوتبال بسازند و حداقل توان اجرایی آنها چنان نبود که مسابقه هایی منظم و ارتباطاتی مرتب یا خارج از مرزها داشت باشند و آینده نگری کنند.
این را هم منکر نمی شویم که یک مدیر ورزشی، به شرط آن که سواد و تجربه مدیریتی او بر تخصص ورزشی اش مزیت داشته باشد، موفق تر از کسی است که با اکتفا به مدیریت و بدون آشنایی با ورزش، پا به این عرصه بگذارد.
در عمل و به مصداق ۲ موردی که در بالا یادآوری شد، مدیرانی که اندک اطلاعاتی از ورزش داشته اند، به دلیل تخصص در مدیریت توانسته اند در اندک مدتی کارهای بزرگی انجام دهند که گاهی مدیران ورزشی و فوتبالی با چندبار رفت و برگشت در این عرصه، اندک موفقیتی نداشته و سبب پریشانی و بی نظمی در حیطه مسئولیت خود شده اند.
اینک، فوتبال بی سر و سامان و بدون مدیر کشورمان، که حدود یک سال از عمرش را در برزخ زمان گذرانیده است می خواهد بر طبق اساسنامه ای فیفاپسند، صاحب مدیری تازه شود ولی بسیاری بر سر این که مدیر یا رئیس، جدید فوتبالی باشد یا غیرفوتبالی، سیاسی باشد یا غیرسیاسی، پولساز باشد و توانمند یا محبوب باشد و موردپسند مردم و سازمان تربیت بدنی، در جدل و جدالند.
این سلیقه ها که خدای ناکرده بیشترش بر اثر مطامع شخصی است نمی تواند فوتبال ما را نجات دهد مگر انتخاب مدیری مدبر، کاربلد، با افکار بلند و آینده نگر، که در انتخاب و انتصاب زیرمجموعه هایش تخصص ها و تجربه های فوتبال را رعایت کند و از هرگونه طرح و اندیشه و تفکر سالم و ملی، از سوی هر موافق و مخالفی استقبال کند.
فوتبال ما با وسعتی به طول و عرض کشور پهناورمان و با کمیتی حدود ۷۰ میلیون بازیگر و هواخواه، مدیری می خواهد با دیدگاه یک وزیر توانا که از سوی دولت و ملت حمایت شود. در این صورت می توان امید به نجات ورزشی شد که در سال های اخیر بسیاری از مردم، دل ازآن بریده اند.
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید