دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

دایی : روی رفاقت کار نمی کنم


دایی : روی رفاقت کار نمی کنم
هیچ کس فکرش را نمی کرد علی دایی، دانشجوی ۱۹ ساله متالورژی از شهر کوهستانی اردبیل روزی بهترین گلزن فوتبال در جهان شود. دایی اما حالا وارد فصل جدیدی از زندگی حرفه ای اش شده است. او بعد از تساوی برابر سوریه در مرحله اول بازیهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ هدایت تیم ملی ایران را برعهده گرفت.
▪ آیا می توانید همه را شگفت زده کنید و ایران را به مرحله جدیدی در جام جهانی برسانید؟
ـ بدون شک. من آمده ام چیز جدیدی به تیم ملی کشورم بدهم و به کاری که می کنم اعتقاد دارم. تیم ملی می تواند برای اولین بار در جام جهانی ۲۰۱۰ از مرحله گروهی صعود کند. هیچ دلیلی نمی بینم که این اتفاق نیفتد. تا حالا این اتفاق نیفتاده است و حالا وقتش رسیده که طلسم شکسته شود. غیر از این ایران از زمانی که سه دوره پیاپی قهرمان آسیا شده ۳۵ سال است که به فینال جام ملتهای آسیا نرسیده و امیدوارم در سال ۲۰۱۱ در قطر به این مهم برسیم. ما تیم قوی و تکنیکی ای داریم و دلیلی وجود ندارد به پله های بالاتر نرسیم.
▪ شما از بازیهای مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ آمریکا با تیم ملی هستید. به یاد ماندنی ترین خاطره دوران بازیگریتان چیست؟
- هیچ چیزی قابل قیاس با تساوی دو بر دو برابر استرالیا در بازی پلی آف سال ۱۹۹۷ نیست که منجر شد ایران بعد از ۲۰ سال به جام جهانی برسد. آن بازی یک رقابت دراماتیک بود. ما دو بر صفر عقب بودیم و ناگهان نتیجه را با دو بر دو عوض کردیم. آن هم در شرایطی که استرالیا بر بازی سوار بود. هیچ کس آن را باور نمی کرد. بیشتر یک معجزه بود. خوشحال کردن مردم بهترین موفقیت برای یک فوتبالیست است و آن بازی یک تجربه فراموش نشدنی بود. هدف من این است که به مردم کشورم شادی بیشتری هدیه کنم و این بار به عنوان مربی این کار را می کنم. از سوی دیگر کاملاً می دانم شکست چقدر دردناک است. چند سال بعد از بازی با استرالیا، ما برابر بحرین شکست خوردیم و نتوانستیم به جام جهانی ۲۰۰۲ راه یابیم. آن هم یک تجربه بسیار دردناک بود که نمی توان فراموشش کرد.
▪ شما در بازی آخر لیگ ششم برای سایپا گل زدید و تیمتان را قهرمان کردید. بلافاصله بعد از آن هم از فوتبال خداحافظی کردید. آیا قبل از آن برنامه ای برای خداحافظی داشتید یا همان موقع حس کردید که وقت مناسبی برای این کار است؟
- راستش را بگویم قصد داشتم بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ از فوتبال خداحافظی کنم، اما یک سری اتفاقات باعث شد یک سال این کار را به تأخیر بیندازم. از این موضوع چیزی به کسی نگفتم. همین باعث شد من گل پیروزی بخشی به عنوان بازیکن بزنم و به عنوان مربی هم تیمم را قهرمان کنم. هم تیمی هایم به من کمک کردند که به عنوان بازیکن خداحافظی زیبایی با فوتبال داشته باشم. هرچند این پایان کار من نبود، بلکه آغاز راه جدیدی بود.
▪ قبل از جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان هیچ برنامه ای برای مربیگری داشتید؟ شما با ۳۷ سال سن آن هم در شرایطی که هنوز بازی می کردید، مربیگری را آغاز کردید؟
- من همیشه می خواستم یک مربی موفق باشم اما هرگز فکرش را نمی کردم این اندازه زود مربیگری را آغاز کنم. بعد از رفتن ناگهانی ورنر لورانت آلمانی از سایپا در اوایل فصل پیش، مدیران باشگاه من را به عنوان مربی بازیکن استخدام کردند. شاید من باید سه یا چهار سال دیگر مربی می شدم، اما همه چیز خیلی زود اتفاق افتاد و با یک قهرمانی خیلی سریع همراه شد.
▪ شما باید خیلی سخت کار کنید تا بتوانید مربیگری موفقی مانند دوران بازیگریتان داشته باشید. شما هنوز بهترین گلزن تاریخ فوتبال جهان در عرصه ملی هستید و در سال ۱۹۹۹ هم بهترین بازیکن آسیا شدید. می توانید چنین افتخاراتی را در لباس مربیگری هم داشته باشید؟ شما تنها ۳۹ سال دارید و خیلی عقیده دارند که به تجربه بیشتری نیاز دارید. این نگرانتان نمی کند؟
- تجربه عنصر مهمی است اما تنها چیز با اهمیت نیست. مربیگری همه فاکتورها را می خواهد، نه فقط تجربه. این کار قابلیتهای فردی زیادی می خواهد که به شخصیت مربی بازمی گردد. معمولاً این قابلیتها را می توان در بازیکنان بزرگ پیدا کرد. در ضمن اطلاعات بسیاری هم می طلبد.
▪ خیلی ها انتظار داشتند یک مربی سطح بالای خارجی هدایت تیم ایران را برعهده بگیرد، اما شما هم با توجه به موج جدیدی که راه افتاده یک مربی جوان و بدون تجربه قبلی هستید. مردم شما را با یورگن کلینزمن در آلمان و مارکو فان باستن در هلند مقایسه می کنند....
- کلینزمن جان تازه ای به فوتبال آلمان داد. او برخی بازیکنان ثابت را از ترکیب تیم آلمان خط زد و بازیکنان جوان بی نام و نشانی را جایگزینشان کرد. به همین دلیل هم آلمان به جایگاه واقعی اش در سطح اول فوتبال جهان رسید. فان باستن هم تقریباً همین اثر را در فوتبال هلند داشت. من هم قصد دارم افتخارات جدیدی برای ایران به دست آورم. دوست دارم ایده های تازه به تیم ملی بدهم. قصد من تغییر و پیشرفت در فوتبال ایران است و اگر جز این بودم هرگز این مسؤولیت را قبول نمی کردم.
▪ بسیاری از بازیکنان ایرانی دوست، هم تیمی و یا رقیبتان بوده اند. مثل مهدوی کیا که بیش از یک دهه در تیم ملی با شما هم تیمی بود یا هاشمیان و رضایی. چگونه در مورد این بازیکنان تصمیم می گیرید؟
- این بازیکنان هنوز هم دوست من هستند، اما وظیفه من بالا بردن سطح تیم ملی است. من بازیکنان آماده را دعوت می کنم. دوستی و روابط من با بازیکنان تأثیری در انتخاب آنها و شرح وظایفشان ندارد. من همان کاری را می کنم که فوتبال ایران به آن نیاز دارد. کار من بر پایه دوستی نیست و مشکلی برای انجام این کار ندارم.
▪ دوست دارید چه شخصیتی به تیم ملی بدهید؟
- من از همه مربیان ایده می گیرم، اما سبک خاص خودم را دارم. من دیدم که کلینزمن برای فوتبال آلمان چه کرد. او ایده های بسیار جذابی را به فوتبال آلمان تزریق کرد و من هم همیشه دوست دارم از دیگران یاد بگیرم، اما در نهایت من علی دایی هستم و کارم برپایه مسائل فوتبال در ایران است. ما کشور توسعه یافته ای نداریم و باید به جای حرف بیشتر کار کنیم.
▪ شما بهترین گلزن تاریخ فوتبال در عرصه های ملی هستید. آیا فلسفه هجومی شما می تواند به تیم ملی ایران کمک کند؟ ایران تا پیش از بازی کویت که دو گل زد در ۶ بازی نتوانسته بود حتی یک گل بزند.
- من مربی هستم و استراتژی من پیروزی است که تنها با زدن گل میسر می شود. باید به بازیکنانم روحیه پیروزی را القا کنم. لفظ «گل» بیشتر به مربی برمی گردد تا مهاجم.
▪ شما انسان بسیار مذهبی و معتقدی هستید. آیا با ترویج اعتقادات مذهبی بین بازیکنانتان سعی در بالا رفتن اعتماد به نفس آنها می کنید؟
- اعتقاد یک مسأله شخصی است. ما هیچ وقت هیچ اعتقادی را تبلیغ نمی کنیم و هیچ بازیکنی را به پیروی از یک سری مدل وادار نمی کنیم، اما می توانیم الگوی خوبی برای آنها باشیم.
▪ رسانه ها همیشه روی همه تیمهای ملی، به خصوص مربیانشان متمرکز هستند. مربیان اغلب باید در اوج انتقادات آرامششان را حفظ کنند. آیا برای مدیریت این شرایط آماده اید؟
- من همیشه برای رسانه ها احترام قائلم. این بخشی از شغلشان است که از تیم ملی کشورشان انتقاد کنند. به نظر من کنار آمدن در یک فضای دوستانه با رسانه ها بسیار مهم است و من از رسانه ها چنین توقعی دارم. در هر صورت من به رسانه ها به عنوان بخشی از خانواده فوتبال احترام می گذارم.
▪ به نظرتان تیمهای آسیایی در جام جهانی ۲۰۱۰ چه می کنند؟
- ما نمی توانیم منکر فاصله فوتبال آسیا با کشورهای صاحب فوتبال شویم. برای کم کردن این فاصله باید به شدت تلاش کرد. فوتبال روز به روز سخت تر و تیمهای آسیایی هم دارند به جهان نزدیک می شوند. نتایج کره جنوبی در جام جهانی ۲۰۰۲ و یا استرالیا در جام جهانی ۲۰۰۶ نمونه هایی از پیشرفت فوتبال در آسیا هستند. به نظر من تیمهای آسیایی تنها برای پر کردن ۳۲ تیم جام جهانی به آفریقای جنوبی نمی روند. ما فرصت کافی برای ساختن تیمهایمان برای موفقیت در سال ۲۰۱۰ را داریم.
شاهین رحمانی
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید