پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

احترام به والدین و ترور شخصیت ایرج میرزا در سریال شهریار


احترام به والدین و ترور شخصیت ایرج میرزا در سریال شهریار
صوفی فراز در تازه ترین یادداشتش سریال شهریار و ترور شخصیت ایرج میرزا پرداخته است:
کمال تبریزی با شهریار اعتبار خود را تا حد زیادی از بین برد، وی در حالی در این فیلم به بزرگ کردن بی اندازه شهریار پرداخت که خواسته و ناخواسته باعث تحقیر و توهین به سایر شاعرین بزرگی شد که نامشان بیش از شهریار در جامعه ادبی کشورمان مطرح است.
این نگاه تبعیض آمیز به ویژه در یک قسمت از فیلم نظر من را جلب کرد که ایرج میرزا را شاعری هزل سرا معرفی می کرد و در یکی از مجالس شعر ایرج میرزا در حال خواندن شعری هزل در مورد برخورد مردم بازاری با همدیگر بود که شهریار به او انتقاد می کند و ملک الشعراء هم پشت شهریار را می گیرد و وقتی ایرج میرزا به سراغ شعر اصلی خود می رود مثنوی زهره و منوچهر را می خواند.
اما جامعه ادبی هیچگاه نمیتوان منکر هنر بی نظیر ایرج میرزا در شعر و ادب شود و اینگونه شعرها نیز نشان از برتری تفکر و هنری دارد که با این تبعیضها و بی انصافیها قابل انکار نیست. هنر کم نظیری را در مورد مهر به والدین و تاثیر بی نظیر آن بر بیننده بخوانید:
داد معشوقه‌ به‌ عاشق‌ پیغام‌ * که‌ کند مادر تو با من‌ جنگ‌
هرکجا بیندم‌ از دور کند * چهره‌ پرچین‌ و جبین‌ پر آژنگ‌
با نگاه‌ غضب‌ آلود زند * بر دل‌ نازک‌ من‌ تیری‌ خدنگ‌
مادر سنگدلت‌ تا زنده‌ است‌ *شهد در کام‌ من‌ و تست‌ شرنگ‌
نشوم‌ یکدل‌ و یکرنگ‌ ترا * تا نسازی‌ دل‌ او از خون‌ رنگ‌
گر تو خواهی‌ به‌ وصالم‌ برسی‌ * باید این‌ ساعت‌ بی‌ خوف‌ و درنگ‌
روی‌ و سینه‌ تنگش‌ بدری‌ * دل‌ برون‌ آری‌ از آن‌ سینه‌ تنگ‌
گرم‌ و خونین‌ به‌ منش‌ باز آری‌ * تا برد زاینه‌ قلبم‌ زنگ‌
عاشق‌ بی‌ خرد ناهنجار * نه‌ بل‌ آن‌ فاسق‌ بی‌ عصمت‌ و ننگ‌
حرمت‌ مادری‌ از یاد ببرد * خیره‌ از باده‌ و دیوانه‌ زبنگ‌
رفت‌ و مادر را افکند به‌ خاک‌ * سینه‌ بدرید و دل‌ آورد به‌ چنگ‌
قصد سرمنزل‌ معشوق‌ نمود * دل‌ مادر به‌ کفش‌ چون‌ نارنگ‌
از قضا خورد دم‌ در به‌ زمین‌ * و اندکی‌ سوده‌ شد او را آرنگ‌
وان‌ دل‌ گرم‌ که‌ جان‌ داشت‌ هنوز * اوفتاد از کف‌ آن‌ بی‌ فرهنگ‌
از زمین‌ باز چو برخاست‌ نمود * پی‌ برداشتن‌ آن‌ آهنگ‌
دید کز آن‌ دل‌ آغشته‌ به‌ خون‌ * آید آهسته‌ برون‌ این‌ آهنگ‌:
آه‌ دست‌ پسرم‌ یافت‌ خراش‌ * آه‌ پای‌ پسرم‌ خورد به‌ سنگ‌
صوفی فراز

http://culturaltheory.blogfa.com/
منبع : مطالب ارسال شده