چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

جنگ‌های‌ طرحواره‌ای‌ غرب‌


جنگ‌های‌ طرحواره‌ای‌ غرب‌
امروزه‌ امر تبلیغات‌ به‌ اشكال‌ گوناگون‌ و با هزینه‌های‌ بسیار گزافی‌ انجام‌ می‌شود تا ذهنیت‌ خاصی‌ را در مخاطب‌ ایجاد كند. در این‌ باره‌ صرف‌نظر ازمقولات‌ فلسفی‌ شاید بتوان‌ گفت‌ ایجاد تصویر ذهنی‌ از یك‌ پدیده، بخشی‌ از به‌ وجود آوردن‌ آن‌ پدیده‌ است، چرا كه‌ ذهنیت، تعامل‌ سایر پدیده‌های‌ پیرامونی‌ و محیطی‌ را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و باعث‌ بروز كنش‌ها و واكنش‌های‌ معین‌ می‌شود.
مهمترین‌ آسیب‌هایی‌ كه‌ غرب‌ برای‌ پدیده‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در نظر گرفته، همواره‌ از نوع‌ تبلیغاتی‌ و روانی‌ بوده‌ است. انقلاب‌ شكوهمند اسلامی‌ بیش‌ از دو دهه‌ است‌ كه‌ مورد هجمه‌ سازمان‌ یافته‌ تبلیغاتی‌ دشمنان‌ خارجی‌ است.
امپریالیسم‌ خبری‌ و رسانه‌های‌ بزرگ‌ جهانی‌ كه‌ به‌ طور مستقیم‌ یا غیرمستقیم‌ ابزارهای‌ صهیونیسم‌ بین‌المللی‌ هستند، با بكارگیری‌ شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی‌ و ابزارهای‌ تاثیرگذار روانی‌ به‌ هر نحو ممكن‌ سعی‌ در ایجاد تصویری‌ منفی‌ و ناپسند از انقلاب‌ و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی‌ كرده‌اند كه‌ عوارض‌ آن‌ هرگز كمتر از تحریم‌ اقتصادی‌ و تحریكات‌ نظامی‌ نبوده‌ و نیست.
«پردازش‌ طرحواره‌ای» به‌ جریان‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ و نگاه‌ به‌ این‌ موضوع‌ از زاویه‌ روان‌شناسی‌ سیاسی‌ و جامعه‌شناسی‌ ارتباطات، موضوع‌ مورد اهتمام‌ مقاله‌ای‌ است‌ كه‌ پیش‌ رو دارید.
مواضع‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ نسبت‌ به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از دیدگاه‌های‌ مختلفی‌ قابل‌ تامل‌ است. یكی‌ از این‌ دیدگاه‌ها به‌ توصیف، تبیین، كنترل‌ و فرایندجست‌وجوی‌ طرحواره‌ها، یا به‌ عبارتی‌ پردازش‌ طرحواره‌ معطوف‌ است.
پردازش‌ طرحواره‌ای، الگویی‌ از پردازش‌ اطلاعات‌ است‌ كه‌ در آن‌ ساخت‌های‌ حافظه‌ متناسب‌ با اطلاعات‌ حسی‌ ورودی‌ مورد شناسایی‌ قرار می‌گیرد و بر اساس‌ طرحواره‌های‌ فعال‌ شده، الگویی‌ از پاسخ‌ (رفتارها و كنش‌ها) از انسان‌ سر می‌زند.
گرچه‌ طرحواره‌ها و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ كار سازماندهی‌ و پردازش‌ اطلاعات‌ را اثر بخش‌ می‌سازند، ولی‌ لزوماً‌ بیانگر حقایق‌ نیستند. برخی‌ طرحواره‌ها براساس‌ اطلاعات‌ غلطی‌ كه‌ فرد در معرض‌ آنها قرار می‌گیرد، تحریف‌ شده‌ هستندو اساس‌ تصورات‌ قالبی‌ و نگرش‌های‌ منفی‌ محسوب‌ می‌شوند.
درخصوص‌ تبلیغات‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ كه‌ با استفاده‌ از تكنولوژی‌ها و دانش‌های‌ روز ارتباطی، مكرراً‌ ذهن‌ انسان‌ها را آماج‌ حملات‌ روانی‌ خود قرار می‌دهند، چنین‌ طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده‌ای‌ به‌ راحتی‌ شكل‌ گرفته‌ و فرایندپردازش‌ اطلاعات‌ را در جهت‌ تامین‌ اهداف‌ غرب‌ تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد. نوشتار حاضر در جست‌وجوی‌ شناخت‌ و تبیین‌ این‌ مكانیسم‌ است.
برای‌ سازماندهی‌ موضوع‌ مقاله، منطقی‌ به‌ نظر می‌رسد تا در ابتدا، مفاهیم‌ طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ مورد بررسی‌ مفهومی‌ قرار گیرد، سپس‌ نكات‌ كلیشه‌ای‌ ونسبتاً‌ ثابت‌ تبلیغات‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ به‌ بحث‌ گذاشته‌ شود تا در نهایت‌ به‌ ارتباط‌ این‌ دو برسیم.
تعریف‌ پارادایمی‌ از طرحواره‌ ۱ كه‌ مورد توافق‌ همگان‌ باشد وجود ندارد. این‌ اصطلاح‌ به‌ هر نحوی‌ كه‌ به‌ كار رود، به‌ ساخت‌های‌ شناختی‌ ذخیره‌ شده‌ در حافظه‌ اشاره‌ دارد كه‌ خود بازنمایی‌هایی‌ انتزاعی‌ ۲ از روابط، اشیا و رویدادهای‌ دنیای‌ واقعی‌ هستند. طبق‌ نظریه‌ طرحواره‌ ۳، طرحواره‌ یك‌ ساختار شناختی‌ است‌ كه‌ اطلاعاتی‌ را در مورد یك‌ حادثه، شیء، موقعیت‌ یا شخصی‌ سازماندهی‌ كرده‌ و رمزگردانی، ذخیره‌ و بازیابی‌ اطلاعات‌ را در مورد آن‌ تحت‌ تاثیر قرار می‌دهد (آلبا و هاشر۴ ۱۹۸۳، به‌ نقل‌ از اس‌درو ۵، ۱۹۹۳، ص‌ ۳۲۸).
طرحواره‌ها، یكی‌ از ساختارهای‌ تشكیل‌ دهنده‌ حافظه‌ بلندمدت‌ هستند كه، همانند تصاویر عكاسی، تمام‌ جزییات‌ یك‌ شیء یا پدیده‌ را در برنمی‌گیرند، بلكه‌ شامل‌ ویژگی‌های‌ شاخص‌ موضوعات‌ مربوط‌ به‌ خود هستند و بیشتر باز ساخته‌های‌ تازه‌ و در عین‌ حال‌ بسیار سازمان‌ یافته‌ای‌ از ادراكات‌ اصلی‌ ما محسوب‌ می‌شوند.
ما طرحواره‌های‌ مختلفی‌ از خود، افراد دیگر، موقعیت‌ها و رویدادها، اشیا و... در حافظه‌ خود داریم. از دیدگاه‌ ماركوس‌ و ورف‌ ۶ (۱۹۸۷، به‌ نقل‌ از ورتمن‌ و همكاران،۷ ۱۹۹۹. ص‌ ۵۸۰)، طرحواره‌ مربوط‌ به‌ اشخاص‌ ۸، عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ عقاید منطقی‌ یكپارچه‌ای‌ در مورد افراد و طرحواره‌ مربوط‌ به‌ خود۹، عبارت‌ است‌ از مجموعه‌ یكپارچه‌ای‌ از شناخت‌ها در مورد خود فرد. نوع‌ دیگری‌ از طرحواره، تصورات‌ قالبی‌ اجتماعی‌ ۱۰ است‌ كه‌ براساس‌ آن، مجموعه‌ای‌ از عقاید و باورها درخصوص‌ نحوه‌ عمل‌ و تفكر، به‌ اعضای‌ یك‌ گروه‌ خاص‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود. به‌ كمك‌ طرحواره‌های‌ موجود درباره‌ هر یك‌ از موارد فوق، اطلاعات‌ بی‌شماری‌ را در حافظه‌ رمزگردانی‌ و ذخیره‌ كرده‌ و در برخورد با محرك‌ها و داده‌های‌ حسی‌ مرتبط‌ با آنها، مجموعه‌ رفتارهای‌ متناسب‌ با طرحواره‌های‌ پردازش‌ شده، بازیابی‌ می‌شوند. برای‌ مثال، براساس‌ طرحواره‌ای‌ كه‌ از خود داریم، خود را با یك‌ سری‌ از صفات‌ و ویژگی‌ها توصیف‌ می‌كنیم‌ و یا طرحواره‌ای‌ كه‌ از یك‌ فرد درون‌گرا داریم، احتمالا به‌ ویژگی‌ها و صفاتی‌ نظیر مردم‌گریزی، گوشه‌گیری، كم‌حرفی، دوراندیشی‌ و آرمان‌گرایی‌ اشاره‌ دارد. همان‌ طور كه‌ اشاره‌ شد، طرحواره‌ نه‌ تنها در مورد افراد و اشیا، بلكه‌ در مورد رویدادها و موقعیت‌ها نیز شكل‌ می‌گیرد؛ مثلا، وقتی‌ برای‌ یك‌ جلسه‌ میهمانی‌ دعوت‌ می‌شویم، فورا طرحواره‌ كلی‌ آن‌ جلسه‌ را از حافظه‌ فرا می‌خوانیم‌ كه‌ یك‌ بازنمایی‌ ذهنی‌ از مجموعه‌ رفتارهای‌ متناسب‌ در آن‌ مجموعه‌ است.
طرحواره‌ها از هر نوعی‌ كه‌ باشند دو كار مهم‌ انجام‌ می‌دهند
۱) سازماندهی‌ اطلاعات:
طرحواره‌ها صرفا انواع‌ مختلف‌ اطلاعات‌ نیستند، بلكه‌ نقش‌ فعالی‌ در سازماندهی‌ ریزش‌ فراوان‌ اطلاعات‌ جدید ایفا می‌كنند. فعال‌ شدن‌ یك‌ طرحواره‌ انتخاب‌ محرك‌ را تحت‌ تأثیر قرار داده‌ و یادآوری‌ اطلاعات‌ هماهنگ‌ را از حافظه‌ تسهیل‌ می‌كند، به‌ عبارت‌ دیگر، طرحواره‌ها دارای‌ گزاره‌های‌ اطلاعاتی‌ هستند كه‌ این‌ گزاره‌ها در نقش‌ قواعد و فرضیات‌ عمل‌ می‌كنند (بك‌ و امری‌ ۱۱، ۱۹۸۵؛ به‌ نقل‌ از بروین‌ ۱۲ ۱۳۷۶، ص‌ ۹۱). با عنایت‌ به‌ حجم‌ وسیعی‌ از داده‌ها و اطلاعاتی‌ كه‌ در معرض‌ آنها قرار می‌گیریم‌ و به‌ دلیل‌ محدودیت‌ در استعداد پردازش‌ --- اطلاعات، بناچار از بین‌ ریزش‌ فراوان‌ اطلاعات‌ به‌ برخی‌ از حقایق‌ متمركز شده‌ و از برخی‌ از آنها چشم‌پوشی‌ می‌كنیم. این‌ فرایندغربال‌ كردن‌ اطلاعات‌ منجر به‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌ها می‌شود.
۲) تصفیه‌ داده‌ها۱۳ و اطلاعات:
در جذب‌ اطلاعات‌ جدید همه‌ اطلاعات‌ به‌ یك‌ شیوه‌ و به‌ طور هم‌ارز پردازش‌ نمی‌شوند؛ در نتیجه‌ فقط‌ اطلاعات‌ معینی‌ می‌توانند جذب‌ طرحواره‌ها یا سایر ساختارهای‌ موجود در حافظه‌ شوند. به‌ عبارتی‌ طرحواره‌ها به‌ عنوان‌ یك‌ صافی‌شناختی۱۴ نیز عمل‌ می‌كنند، به‌ این‌ معنی‌ كه‌ به‌ برخی‌ از اطلاعات‌ اجازه‌ ورود و پردازش‌ داده‌ می‌شود و جلو برخی‌ دیگر را سد می‌كنند، شیوه‌ درك‌ رویدادها را رنگ‌آمیزی‌ كرده‌ و تعیین‌ می‌كنند كه‌ ما به‌ چه‌ چیزی‌ توجه‌ كرده‌ و چه‌ چیزی‌ را به‌ یاد آوریم‌ و نهایتاً‌ این‌ كه‌ در مورد خود و دیگران‌ چه‌ احساسی‌ داشته‌ باشیم.
گرچه‌ طرحواره‌ها نقش‌ بسزایی‌ در سازماندهی‌ و تصفیه‌ اطلاعات‌ جدید ایفا می‌كنند و به‌ صورت‌ منسجم‌ و مختصر شده‌ بیانگر واقعیات‌ موجود هستند، الزاما همه‌ آنها بیانگر حقایق‌ نیستند. به‌ یكسری‌ از طرحواره‌هایی‌ كه‌ مطابق‌ با واقعیت‌های‌ موجود نباشند، یا مسائلی‌ غیرواقعی‌ را القا كنند، اصطلاحا طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده۱۵ گفته‌ می‌شود. نكته‌ بسیار مهمی‌ كه‌ باید درخصوص‌ طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ ذكر كرد، این‌ است‌ كه‌ سبب‌ می‌شود ادراكات‌ ما زیر سلطه‌ طرحواره‌ها قرار گرفته‌ و به‌ همین‌ دلیل‌ نیز در برابر تغییر مقاوم‌ و در مقابل‌ داده‌های‌ نسبتا تازه، نفوذناپذیر شود. به‌ عبارت‌ دیگر، نوعی‌ سوگیری‌ درخصوص‌ داده‌های‌ تاییدكننده‌ طرحواره‌های‌ موجود دیده‌ می‌شود كه‌ اصطلاحا آزمون‌ فرضیه‌ تاییدی۱۶ نامیده‌ می‌شود. با این‌ اوصاف‌ به‌ خوبی‌ معلوم‌ می‌شود كه‌ طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده‌ نیز از ویژگی‌های‌ ثبات‌ و سوگیری‌ برخوردارند. نمونه‌های‌ فراوانی‌ از طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده‌ می‌توان‌ ذكر كرد كه‌ در جهت‌دهی‌ به‌ رفتارها و فرایند تصمیم‌گیری‌ ما دخالت‌ می‌كنند. به‌ عنوان‌ مثال‌ زمینه‌یابی‌هایی‌ در ایالات‌ متحده‌ نشان‌ داده‌اند، افراد بزرگسالی‌ كه‌ بیش‌ از چهار ساعت‌ در روز از وقت‌ خود را صرف‌ تماشای‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ می‌كنند، تحت‌ تاثیر القائات‌ برنامه‌های‌ پخش‌ شده‌ در معرض‌ یك‌سری‌ طرحواره‌های‌ اجتماعی‌ قالب‌ ۱۷ قرار می‌گیرند كه‌ دقیقا با القائات‌ شبكه‌های‌ تلویزیونی‌ این‌ كشور مطابقت‌ دارد. (گربنروگروس۱۸، ۱۹۷۶. به‌ نقل‌ از ورتمن‌ و همكاران، ۱۹۹۹. صص‌ ۲۰۶ --- ۲۰۴)، برای‌ مثال، این‌ بینندگان‌ باور داشتند كه‌ سالخوردگان‌ بخش‌ خیلی‌ كوچكی‌ از جمعیت‌ جامعه‌ امریكا را تشكیل‌ می‌دهند، درصد بالایی‌ از كارگران‌ نیز در رشته‌ خود مانند سایر متخصصان‌ مثلا پزشكان‌ و حقوقدانان‌ حرفه‌ای‌ هستند و احتمال‌ این‌ كه‌ فرد، قربانی‌ جرایم‌ مربوط‌ به‌ خشونت‌ باشد، به‌ طور فزاینده‌ای‌ بالاست. در حالی‌ كه‌ هیچ‌ كدام‌ از این‌ برداشت‌ها با واقعیات‌ موجود در جامعه‌ امریكا همخوانی‌ نداشتند اما تماشای‌ مكرر برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ كه‌ در بطن‌ برنامه‌های‌ خود سعی‌ در القای‌ موارد مزبور را داشت، آنها را برای‌ آزمون‌های‌ نمونه‌ مورد مطالعه، واقعی‌ جلوه‌ داده‌ بود.
نكته‌ جالب‌ توجه‌ درخصوص‌ طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده، این‌ است‌ كه‌ تا زمانی‌ كه‌ مشاهدات، صحت‌ و سقم‌ آنها را بررسی‌ نكرده‌اند، همچنان‌ به‌ حیات‌ خود ادامه‌ داده‌ و پردازش‌ اطلاعات‌ را تحت‌ تاثیر قرار می‌دهند. مطابق‌ دیدگاه‌ نظریه‌پردازان‌ یادگیری‌ اجتماعی۱۹ مانند باندورا وراتر۲۰، افراد غالبا اطلاعاتی‌ را از بین‌ اطلاعات‌ موجود گزینش‌ می‌كنند و براساس‌ آن‌ واكنش‌ نشان‌ می‌دهند، كه‌ با انتظارات‌ آنان‌ هماهنگی‌ دارد (سوگیری‌ تاییدی):۲۱ با عنایت‌ به‌ این‌ موضوع، فرایند غیرتاییدی‌ ممكن‌ است‌ هرگز روی‌ ندهد، و از اینجا معلوم‌ می‌شود كه‌ طرحواره‌های‌ شكل‌ گرفته‌ در سیستم‌ حافظه‌ اگر با واقعیت‌ها و حقایق‌ موجود همخوانی‌ نداشته‌ باشند --- همچنان‌ كه‌ در مورد تبلیغات‌ منفی‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ صدق‌ می‌كند --- منجر به‌ شكل‌گیری‌ غلط‌ امتیازها، احساسات‌ و رفتارهای‌ خاص‌ شده‌ و تا مدت‌ها به‌ حیات‌ خود ادامه‌ می‌دهند.
گرچه‌ طرحواره‌ها میل‌ به‌ پایداری‌ دارند، تغییرناپذیر هم‌ نیستند. زمانی‌ كه‌ طرحواره‌های‌ موجود مكرراً‌ در معرض‌ شواهد متناقض‌ قرار گیرند، تغییر می‌یابند و این‌ قضیه‌ در مورد طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده‌ نیز صدق‌ می‌كند. با عنایت‌ به‌ این‌ موضوع، به‌ منظور تغییر در طرحواره‌های‌ منفی‌ ایجاد شده‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، می‌توان‌ از شواهد و مدارك‌ متناقض‌ بهره‌برداری‌ كرد كه‌ در ادامه‌ این‌ نوشتار، به‌ آن‌ پرداخته‌ خواهد شد.از دیدگاه‌ باندورا (۱۹۸۶؛ به‌ نقل‌ از ورتمن‌ و همكاران، ۱۹۹۹، ص‌ ۶۲۱)، طرحواره‌هایی‌ كه‌ ما از دیدن‌ و مشاهده‌ رفتار و نگرش‌های‌ دیگران‌ به‌ دست‌ می‌آوریم، افكار، احساسات‌ و اعمال‌ ما را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند. تجارب‌ روزانه، سرشار از مثال‌هایی‌ است‌ كه‌ نشان‌ می‌دهد یكی‌ از منابع‌ شكل‌دهی‌ به‌ طرحواره‌ها، یادگیری‌ مشاهده‌ای۲۲ است. یكی‌ از مهمترین‌ منابع‌ این‌ نوع‌ یادگیری، رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ هستند. رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ با گزینش، حذف‌ و برجسته‌سازی‌ برخی‌ از رویدادها و حوادث، نقش‌ بسیار مهمی‌ در ایجاد انگاره‌های‌ جدید و به‌ عبارت‌ بهتر، طرحواره‌ها، به‌ ویژه‌ از نوع‌ تحریف‌ شده‌ دارند. برای‌ مثال، در جنگ‌ تحمیلی‌ عراق‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ رسانه‌های‌ صوتی‌ و تصویری‌ امریكا با تدارك‌ برنامه‌های‌ مختلف‌ و ایجاد تصاویر ذهنی‌ مثبت‌ از رژیم‌ عراق، با شكل‌دهی‌ انگاره‌های‌ جدید در این‌ خصوص‌ حمایت‌ كرده‌ و نقش‌ بسیار مهمی‌ را ایفا كردند، اما برعكس‌ در جریان‌ جنگ‌ خلیج‌فارس، پیش‌ از حمله‌ نظامی‌ امریكا به‌ عراق، تبلیغات‌ بسیار زیادی‌ در داخل‌ امریكا علیه‌ عراق‌ شروع‌ شد و رسانه‌های‌ بزرگ‌ این‌ كشور از --- جمله‌C.B.S و--- A.B.C مرتبا تصاویری‌ از شبكه‌های‌ خود پخش‌ می‌كردند كه‌ نفرت‌ و كینه‌ بینندگان‌ را به‌ عراقی‌ها و شخص‌ صدام‌ حسین‌ برمی‌انگیخت. بنابراین‌ در دنیای‌ امروز، برای‌ متقاعد كردن‌ افكار عمومی‌ و شكل‌دهی‌ به‌ آن، از طریق‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی، و شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی، طرحواره‌هایی‌ شكل‌ می‌گیرند كه‌ دقیقا با اهداف‌ و منافع‌ مبلغان‌ هماهنگی‌ دارند.
تا اینجا درخصوص‌ مفهوم‌ طرحواره، عملكردهای‌ آن‌ و یكی‌ از انواع‌ آن‌ یعنی‌ طرحواره‌های‌ تحریف‌ شده‌ كه‌ ناشی‌ از ارائه‌ اطلاعات‌ غیرواقعی‌ هستند بحث‌ شد. مفهوم‌ دیگر در نوشتار حاضر «پردازش‌ طرحواره‌ای»۲۳ است. به‌ این‌ معنی‌ كه‌ ما چگونه‌ از ساخت‌های‌ حافظه، برای‌ پردازش‌ اطلاعات‌ استفاده‌ می‌كنیم.
پردازش‌ طرحواره‌ای‌ عبارت‌ است‌ از فرایند جست‌وجوی‌ ساخت‌هایی‌ در حافظه‌ كه‌ با اطلاعات‌ حسی‌ ورودی، همخوان‌ باشند. زمانی‌ كه‌ در معرض‌ اطلاعات‌ حسیِ‌ ورودی، قرار می‌گیریم، براساس‌ اطلاعات‌ موجود در حافظه، طرحواره‌های‌ مرتبط‌ با این‌ اطلاعات‌ فعال‌ شده، كار سازماندهی‌ و پردازش‌ اطلاعات‌ را به‌ شكل‌ كارآمدی‌ تحت‌ تاثیر قرار داده‌ و در رفتار تغییراتی‌ ایجاد می‌كنند.
تغییرات‌ رفتاری‌ یا نگرش‌هایی‌ كه‌ متعاقب‌ فعال‌ شدن‌ طرحواره‌ از موجود زنده‌ سر می‌زنند، محصول‌ فعالیت‌ طرحواره‌ها و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ هستند.
طرحواره‌ها و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ امكان‌ سازمان‌دهی‌ و پردازش‌ كارآمد حجم‌ زیاد اطلاعات‌ را به‌ ما می‌دهند البته‌ همان‌ طور كه‌ قبلا اشاره‌ شد، اطلاعاتی‌ كه‌ به‌ این‌ شكل‌ سازمان‌ داده‌ می‌شوند، تنها برجسته‌ترین‌ ویژگی‌های‌ یك‌ شی، شخص، پدیده‌ یا موقعیت‌ را در بر می‌گیرند. برای‌ مثال، فرض‌ كنید قرار است‌ با فرد برون‌گرایی‌ ملاقات‌ كنید، نخستین‌ كاری‌ كه‌ می‌كنید این‌ است‌ كه‌ فورا طرحواره‌ برون‌گرایی‌ را از حافظه‌ فرا می‌خوانید تا درباره‌ این‌ ملاقات‌ پیش‌بینی‌ كنید. طرحواره‌ برون‌گرایی‌ شامل‌ ویژگی‌های‌ به‌ هم‌ پیوسته‌ای‌ نظیرمردم‌آمیزی، اجتماعی‌ بودن، خون‌گرمی، و احتمالا بلندحرف‌ زدن‌ و فعال‌ بودن‌ است. به‌ این‌ فرایند، پردازش‌ طرحواره‌ای‌ اطلاق‌ می‌شود، یعنی‌ فرایند جست‌وجوی‌ ساخت‌هایی‌در حافظه‌ كه‌ با اطلاعات‌ ورودی‌ همخوان‌ باشند. درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز هدف‌ غرب‌ ایجاد یك‌ طرحواره‌ منفی‌ از آن‌ در افكار عمومی‌ جهانی‌ است.
نكته‌ دیگر درخصوص‌ طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ آن‌ است‌ كه‌ پس‌ از شكل‌گیری‌ یك‌ طرحواره، فرایند پردازش‌ طرحواره‌ای‌ خیلی‌ سریع‌ اتفاق‌ می‌افتد و مهم‌ ایجاد طرحواره‌های‌ خاص‌ است. طرحواره‌ها هم‌ در بازیابی‌ و هم‌ در رمزگردانی‌ و اندوزش‌ اطلاعات‌ نقش‌ بسزایی‌ ایفا می‌كنند. به‌ عبارت‌ دیگر، فعال‌ شدن‌ یك‌ طرحواره‌ انتخاب‌ محرك‌ را تحت‌ تاثیر قرار داده‌ و یادآوری‌ اطلاعات‌ هماهنگ‌ را از حافظه‌ آسان‌تر می‌كند و نیز معنی‌داری‌ كلی‌ محرك‌ را برای‌ شخص‌ معین‌ می‌كند. با این‌ اوصاف‌ به‌ خوبی‌ معلوم‌ می‌شود كه‌ فرایند شكل‌گیری‌ طرحواره‌ها نیاز به‌ آرایش‌ خاص‌ اطلاعات‌ با استفاده‌ از شگردهای‌ خاص‌ و نیز صرف‌ زمان‌ دارند. بنابراین‌ امكان‌ این‌ كه، یكسری‌ طرحواره‌های‌ خاص‌ را بتوان‌ در افراد ایجاد كرد منتفی‌ نیست. كاری‌ كه‌ اخیرا رسانه‌های‌ مربوط‌ به‌ غرب‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و ارائه‌ چهره‌ای‌ منفی‌ و خشن‌ همانند بنیادگرایی، خشونت‌ دینی، اسلام‌ رادیكالی‌ و طرفداری‌ از تروریسم‌ از آن‌ در سطح‌ كلانی‌ انجام‌ می‌دهند، حكایت‌ از ایجاد طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ دارد. با عنایت‌ به‌ سایه‌ روشن‌های‌ مفاهیم‌ بالا، بررسی‌ كلیشه‌های‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و تبیین‌ شگرد آنان‌ از طریق‌ پردازش‌ طرحواره‌ای‌ مورد توجه‌ قرار می‌گیرد.
برای‌ ایجاد و شكل‌گیری‌ یك‌ طرحواره، همان‌ طور كه‌ ذكر شد، باید یك‌سری‌ اطلاعات‌ منسجم‌ به‌ صورت‌ مجموعه‌ای‌ ارائه‌ شوند. در بررسی‌ تبلیغات‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، می‌توان‌ به‌ یكسری‌ نكات‌ كلیشه‌ای‌ ثابت‌ و منفی‌ اشاره‌ كرد كه‌ همواره‌ خوراك‌ تبلیغاتی‌ رسانه‌های‌ ارتباطی‌ غرب‌ علیه‌ ایران‌ بوده‌ است. با نگاهی‌ به‌ روند تبلیغات‌ غرب‌ براساس‌ تحلیل‌ محتوا، می‌توان‌ به‌ موضوعات‌ و سوژه‌های‌ غیرواقعی‌ از جمله‌ تضییع‌ حقوق‌ بشر و آزادی‌های‌ مدنی‌ در ایران، تروریسم‌ یا حامی‌ تروریست‌ بودن، كوشش‌ در دستیابی‌ به‌ تسلیحات‌ اتمی‌ و سلاح‌های‌ كشتار جمعی، بزرگ‌نمایی‌ مشكلات‌ داخلی‌ و دامن‌ زدن‌ به‌ اختلافات‌ میان‌ جناح‌های‌ سیاسی‌ اشاره‌ كرد.
بنگاه‌های‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ با انتخاب‌ موضوعات‌ و سوژه‌های‌ فوق‌ درصدد ایجاد یك‌ تصویر ذهنی‌ منفی‌ (طرحواره‌ منفی) از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ در ابعاد داخلی‌ و خارجی‌ است؛ این‌ تصویر ذهنی‌ ایران‌ و ایرانی‌ را در نزد افكار عمومی‌ جهانی‌ با چهره‌ خشن‌ و ضدانسانی‌ به‌ تصویر می‌كشاند و ابعاد مثبت‌ و انسانی‌ آن‌ را تحت‌الشعاع‌ طرحواره‌ منفی‌ ارائه‌ شده‌ از آن‌ قرار می‌دهد، گو این‌ كه‌ هر موقع‌ نامی‌ از ایران‌ و ایرانی‌ برده‌ شود، یك‌سری‌ صفات‌ و خصوصیات‌ منفی‌ مربوط‌ به‌ آنها در اذهان‌ عمومی‌ شكل‌ می‌گیرد و این‌ پدیده‌ در دراز مدت‌ ایران‌ را در انزوا قرار داده‌ تا مشروعیت‌ سیاسی‌ و اقتدار ملی‌ آن‌ را از بین‌ ببرد. این‌ دقیقا فرایند پردازش‌ طرحواره‌ای‌ را به‌ ذهن‌ متبادر می‌كند.۲۴
در تبلیغات‌ امپریالیسم‌ خبری‌ از طریق‌ انتخاب‌ سوژه‌ها و دلایل‌ غیرواقعی‌ همواره‌ این‌گونه‌ القا می‌شود كه‌ در ایران‌ حقوق‌ بشر و آزادی‌های‌ فردی‌ رعایت‌ نمی‌شود؛ در حالی‌ كه‌ در خود كشورهای‌ تحت‌ حمایت‌ این‌ رسانه‌ها، حقوق‌ اقلیت‌ها آشكارا تضییع‌ می‌شود.۲۵ همچنین‌ آن‌ نوع‌ آزادی‌ كه‌ غرب‌ از آن‌ دم‌ می‌زند، با فطرت‌ و كرامت‌ واقعی‌ انسان‌ها سازگار نیست، گرچه‌ به‌ ظواهر و لوازم‌ آن‌ به‌ خوبی‌ می‌پردازد و از این‌ واژه‌ به‌ صورت‌ یك‌ بام‌ و دو هوا سود می‌جوید. در برابر، بعضی‌ از كشورها نظیر عربستان‌ سعودی‌ و یا كویت‌ و قطر، هیچ‌گاه‌ معترض‌ به‌ تضییع‌ حقوق‌ بشر و آزادی‌های‌ مدنی‌ اعتراض‌ نمی‌كند، اما در كشورهایی‌ مانند چین، ایران، كوبا و كره‌ شمالی‌ از واژه‌های‌ آزادی‌ و حقوق‌ بشر سود جسته‌ و آن‌ كشورها را متهم‌ به‌ نقض‌ این‌ واژه‌ها می‌كند. غرب‌ از طریق‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ و نفوذی‌ كه‌ بر افكار عمومی‌ جهانی‌ دارد، شدیدا آنها را كنترل‌ می‌كند؛ مثال‌ بارز این‌ پدیده‌ جنگ‌ اخیر امریكا و متحدانش‌ بر علیه‌ كشور افغانستان‌ است‌ كه‌ با پول، اسلحه‌ و هدایت‌ امریكا به‌ راه‌ افتاد و در كنار آن‌ سانسور خبری‌ شدیدی‌ بر رسانه‌های‌ ارتباطی‌ به‌ عمل‌ آمد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ محتوای‌ اخبار و تصاویر دقیقا آن‌ چیزهایی‌ بودند كه‌ دولتمردان‌ امریكایی‌ در نظر داشتند. چون‌ دولتمردان‌ این‌ كشور به‌ خوبی‌ واقف‌ هستند كه‌ مشاهده‌ تصاویر خشونت‌بار و بمباران‌های‌ این‌ كشور در خاك‌ افغانستان‌ تبعاتی‌ منفی‌ در افكار عمومی‌ مردم‌ امریكا و سایر كشورها، به‌ دنبال‌ دارد. در واقع‌ افكار عمومی‌ در این‌ كشورها آن‌ چیزی‌ است‌ كه‌ اغلب‌ رسانه‌های‌ ارتباطی‌ به‌ آن‌ شكل‌ داده‌ و مغز انسان‌ها را طوری‌ برنامه‌ریزی‌ می‌كنند كه‌ در راستای‌ اهداف‌ آنها عمل‌ كنند. به‌ عبارت‌ دیگر، انتخاب‌ و تصمیم‌ شهروندان‌ غربی‌ به‌ نحو مستقیم‌ یا غیر مستقیم‌ تحت‌ اراده‌ و كنترل‌ صاحبان‌ سرمایه‌ و سیاستمداران‌ است؛ اما این‌گونه‌ القا می‌شود كه‌ وی‌ در انتخاب‌ آزاد است. ۲۶ در این‌ كشورها ابزارها تعیین‌ كننده‌ رفتار هستند نه‌ شناخت‌ها و نگرش‌ها. حتی‌ رسانه‌های‌ غربی‌ با استفاده‌ از شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی‌ می‌توانند یك‌ حادثه‌ واقعی‌ را به‌ انحراف‌ بكشند و تصویری‌ غیرواقعی‌ از آن‌ با وجود اعتراف‌ صریح‌ متهمان‌ به‌ جاسوسی، ارائه‌ دهند. به‌ عنوان‌ مثال، در جریان‌ دستگیری‌ سیزده‌ نفر متهم‌ به‌ جاسوسی‌ برای‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ در شیراز، امپریالیسم‌ خبری‌ غرب‌ به‌ منظور منحرف‌ ساختن‌ حادثه‌ مذكور، كوشید تا از هر طریق‌ این‌ مساله‌ را با مذهب‌ افراد دستگیر شده‌ ارتباط‌ داده‌ و عدم‌ آزادی‌های‌ فردی‌ و تضییع‌ حقوق‌ اقلیت‌های‌ مذهبی‌ در ایران‌ را القا كند.
طرحواره‌ منفی‌ دیگری‌ كه‌ در تبلیغات‌ غرب‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ كاملا مشهود است، طرح‌ اتهام‌ تروریست‌ به‌ ایران‌ یا حامی‌ تروریسم‌ بودن‌ ایران‌ است. بنگاه‌های‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ هر مساله‌ یا اتفاقی‌ كه‌ در گوشه‌ و كنار جهان‌ به‌ نحوی‌ مرتبط‌ با تروریسم‌ و یا اقدامات‌ خرابكارانه‌ باشد، فورا با استفاده‌ از شگردهای‌ تبلیغی‌ خاص‌ خود به‌ عنوان‌ حربه‌ تبلیغاتی‌ منفی‌ بر علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ استفاده‌ كرده‌ و آن‌ را به‌ ایران‌ نسبت‌ می‌دهند. با نگاهی‌ به‌ واقعیت‌های‌ موجود در این‌ زمینه‌ به‌ خوبی‌ معلوم‌ می‌شود كه‌ اقدامات‌ تروریستی‌ و خرابكارانه‌ای‌ كه‌ غالبا به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نسبت‌ داده‌ می‌شود، یا اعتراضات‌ داخلی‌ در كشورهای‌ غربی‌ است‌ و یا توسط‌ گروه‌های‌ تروریستی‌ انجام‌ شده‌ كه‌ دست‌ پرورده‌ و مورد حمایت‌ مادی‌ و معنوی‌ سازمان‌های‌ اطلاعات‌ و امنیتی‌ كشورهای‌ غربی‌ هستند و به‌ منظور انجام‌ اقدامات‌ خرابكارانه‌ و تروریستی‌ آموزش‌ دیده‌اند. با اندكی‌ تامل‌ در واقعیت‌های‌ موجود در ایران‌ بعد از انقلاب‌ اسلامی‌ به‌ خوبی‌ مشهود است‌ كه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ خود قربانی‌ خشونت، ترور و جنگ‌ بوده‌ است.
حربه‌ دیگر غرب‌ برای‌ ایجاد و تكمیل‌ تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران، القای‌ این‌ موضوع‌ است‌ كه‌ ایران‌ درصدد رسیدن‌ به‌ دانش‌ و سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ و تكنولوژی‌های‌ مرتبط‌ با آن‌ است. اگر چه‌ كارشناسان‌ آژانس‌ انرژی‌ اتمی‌ بر بی‌ضرر بودن‌ این‌ تكنولوژی‌ و استفاده‌ صلح‌آمیز ایران‌ از آن‌ اقرار كرده‌اند، غرب‌ برای‌ تحت‌ الشعاع‌ قرار دادن‌ تكنولوژی‌ سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ و زرادخانه‌های‌ اتمی‌ این‌ كشور، همواره‌ آن‌ را به‌ ایران‌ فرافكن‌ كرده‌ تا در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ درست‌ عمل‌ كرده‌ باشد. هدف‌ دیگر غرب‌ از این‌ ادعاهای‌ بی‌اساس، مشوش‌ ساختن‌ اذهان‌ كشورهای‌ منطقه، از جمله‌ كشورهای‌ حاشیه‌ حوزه‌ خلیج‌ فارس‌ و توجیه‌ حضور خود در منطقه‌ و فروش‌ سلاح‌های‌ خارج‌ از رده‌ خود به‌ این‌ كشورهاست. با عنایت‌ به‌ اصول‌ روان‌شناسی‌ یادگیری‌ تداعی۲۷ و با توجه‌ به‌ تبلیغات‌ شرطی، زمانی‌ كه‌ دو محرك‌ با هم‌ تكرار شوند، رفته‌ رفته‌ بین‌ این‌ دو نوع‌ رابطه‌ تداعی‌ ایجاد می‌شود، به‌ نحوی‌ كه‌ با حضور یكی‌ دیگری‌ در ذهن‌ متداعی‌ می‌شود. بنابراین، زمانی‌ كه‌ در تولید سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ و اتهامات‌ وارده‌ كه‌ تداعی‌ كننده‌ خشونت‌ دولتی‌ هستند به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نسبت‌ داده‌ شوند، در بلندمدت‌ نوعی‌ رابطه‌ تداعی‌ بین‌ این‌ دو ایجاد شده‌ و منجر به‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ می‌شود.جنبه‌ دیگر تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ بر علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از بین‌ بردن‌ و تضعیف‌ تدریجی‌انگیزه‌های‌ مردم‌ ایران‌ است. سوژه‌ها و موضوعاتی‌ كه‌ غرب‌ برای‌ تعقیب‌ این‌ هدف‌ برگزیده‌ عبارتند از: بزرگ‌نمایی‌ مشكلات‌ داخلی، دامن‌زدن‌ به‌ اختلافات‌ میان‌ جناح‌های‌ مختلف‌ در ایران‌ و گسترده‌ جلوه‌دادن‌ آن‌ و نیز شعله‌ور ساختن‌ و پرداختن‌ به‌ تنوعات‌ قومی، قبیله‌ای‌ و مذهبی. این‌ در حالی‌ است‌ كه‌ تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ هیچ‌ اشاره‌ای‌ به‌ نكات‌ مثبت‌ و پیشرفت‌های‌ به‌ دست‌ آمده‌ پس‌ از انقلاب‌ در ایران‌ نمی‌كند؛ و اگر هم‌ در مواردی‌ به‌ اجبار به‌ صورت‌ موقتی‌ و محدود اشاره‌ای‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ شده، اولا به‌ آن‌ اندازه‌ نبوده‌ كه‌ تصویر مثبتی‌ از ایران‌ بعد از انقلاب‌ ارائه‌ كند و ثانیا اخبار مربوط‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ در ایران، از طریق‌ شگردهای‌ پوشش‌ خبری‌ طوری‌ در لفافه‌ اخبار منفی‌ پیچیده‌ می‌شوند كه‌ در نهایت‌ برآیند نیروها به‌ سمت‌ جنبه‌های‌ منفی‌ و ایجاد تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران‌ باشد؛ ثالثا برای‌ آن‌ كه‌ تصویری‌ در ذهن‌ مخاطب‌ قرار گیرد، بایستی‌ در خلط‌ دست‌آوردهای‌ مثبت‌ و منفی، درصدد اخبار منفی‌ كمتر از اخبار مثبت‌ باشد تا كاملا در ذهن‌ مخاطب، جنبه‌ منفی‌ هضم‌ شود. برای‌ مثال‌ در جنگ‌ امریكا علیه‌ افغانستان‌ رسانه‌های‌ امریكا و اروپا مكررا طوری‌ القا كردند كه‌ پیروز نهایی‌ جنگ‌ امریكا بوده‌ و تنها یك‌ نفر تلفات‌ داشته‌ كه‌ جاسوس‌ و بازپرس‌ سازمان‌ سیا بوده‌ و در حد قهرمان‌ ملی‌ مطرح‌ می‌شود معمولا رسانه‌های‌ غربی‌ از تلفات‌ افغانستان‌ و سختی‌ وضع‌ معیشتی‌ و بمباران‌های‌ بی‌رحمانه‌ بر سر مردم‌ فقیر چیزی‌ بیان‌ نمی‌كنند.
در مورد ایران‌ نیز دستاوردهای‌ مثبت‌ با لایه‌هایی‌ از مباحث‌ غیرواقعی‌ به‌ خورد افكار عمومی‌ داده‌ می‌شود. این‌ همان‌ روشی‌ است‌ كه‌ در ادبیات‌ اسلامی‌ از آن‌ با عنوان‌ «لا تلبسوالحقَّ‌ بالباطل» یاد می‌شود كه‌ نباید حق‌ را با باطل‌ آغشته‌ نمود تا باطل‌ جای‌ خود را باز نماید. باطل‌ بما هو باطل‌ جای‌ خود را باز نمی‌كند مگر آن‌ كه‌ رگه‌هایی‌ از آن‌ با حق‌ و حقیقت‌ خلط‌ شود.
هدف‌ از ذكر و القای‌ سوژه‌ها و موضوعات‌ فوق‌ علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، نشان‌ دادن‌ ماهیت‌ واقعی‌ تبلیغات‌ غرب‌ نیست، چون‌ با اندكی‌ تعمق‌ به‌ راحتی‌ می‌توان‌ به‌ وجود خط‌ مشی‌ تبلیغاتی‌ ثابت‌ در رسانه‌های‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ پی‌برد. نكته‌ اساسی‌ كه‌ در این‌ مورد باید به‌ آن‌ پرداخت‌ این‌ است‌ كه‌ چرا غرب‌ در تبلیغاتش‌ علیه‌ ایران‌ از سوژه‌های‌ القایی‌ و خط‌ مشی‌های‌ كلیشه‌ای‌ ثابت‌ بهره‌ می‌برد؟ در پاسخ‌ به‌ این‌ سوال‌ می‌توان‌ گفت‌ هدف‌ اصلی‌ در مقابله‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، مهار و جلوگیری‌ از گسترش‌ و نفوذ معنوی‌ ایران‌ در منطقه‌ است؛ تئوری‌پردازان‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ و جهت‌دهندگان‌ به‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ كاملا به‌ این‌ نكته‌ اساسی‌ واقف‌ هستند كه‌ تغییر در واقعیت‌ها دشوار و گاهی‌ عملاً‌ ناممكن‌ است، اما تغییر دنیای‌ ذهنی‌ انسان‌ها و افكار عمومی‌ با ارائه‌ داده‌های‌ غلط‌ به‌ آنها امكان‌پذیر است. در عملیات‌ روانی‌ دو فرضیه‌ اساسی‌ وجود دارد كه‌ با عنایت‌ به‌ آنها ماشین‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ سود می‌برد. اولین‌ فرضیه‌ این‌ است‌ كه‌ برداشت‌ انسان‌ها از دنیای‌ مادی‌ متفاوت‌ است‌ و دومین‌ فرضیه‌ این‌ كه‌ تغییر در برداشت‌ها، منجر به‌ تغییر دیدگاه‌ها و عكس‌العمل‌های‌ رفتاری‌ آنها می‌شود. مجریان‌ عملیات‌ روانی‌ این‌ دو فرضیه‌ را از رویكرد پدیدارشناسی۲۸ به‌ عاریت‌ گرفته‌اند. با عنایت‌ به‌ فرضیه‌های‌ مذكور، در دنیای‌ تبلیغاتی‌ كنونی‌ با تغییر برداشت‌ها و نگرش‌ها از طریق‌ ارائه‌ موضوعات‌ غیرواقعی‌ و اطلاعات‌ نادرست‌ كه‌ با شگردها و ترفندهای‌ خاصی‌ صورت‌ می‌گیرد، غرب‌ درصدد ایجاد یك‌ تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران‌ است؛ با وجود این‌ كه‌ واقعیت‌های‌ موجود در داخل‌ ایران‌ خلاف‌ آن‌ چیزهایی‌ باشد كه‌ غرب‌ درصدد ارائه‌ آنهاست. بنابراین، كاملا مشخص‌ است‌ كه‌ هدف‌ از القای‌ سوژه‌های‌ تكراری‌ غیرواقعی، ایجاد یك‌ طرحواره‌ منفی‌ رمزگردانی، ذخیره‌ و بازیابی‌ اطلاعات‌ در مورد محرك‌ها و داده‌های‌ مربوط‌ به‌ آن‌ طرحواره‌ است‌ و در مقابل‌ داده‌های‌ عینی، حتی‌ اگر این‌ داده‌های‌ جدید مغایر با طرحواره‌های‌ اندوخته‌ شده‌ باشند، نوعی‌ سوگیری‌ در پردازش‌ اطلاعات‌ جدید به‌ نفع‌ طرحواره‌های‌ اندوخته‌ شده‌ قبلی‌ دیده‌ می‌شود. با عنایت‌ به‌ این‌ سوگیری‌ها و تحریف‌هاست‌ كه‌ تصورات‌ قالبی‌ نسبت‌ به‌ ایران‌ و مردم‌ شكل‌ می‌گیرند، در حالی‌ كه‌ واقعیت‌ چیز دیگری‌ است. از اینجاست‌ كه‌ رسالت‌ دستگاه‌های‌ خبری‌ و ارتباطی‌ ایران‌ در تقابل‌ با این‌ حملات‌ روانی‌ بیشتر می‌شود. ضروری‌ است‌ آنها اطلاعات‌ غلطی‌ كه‌ غرب‌ بر علیه‌ ایران‌ ارائه‌ می‌دهد، دریافت، تجزیه، تحلیل‌ و تفسیر كرده‌ و ماهیت‌ واقعی‌ آن‌ را نشان‌ دهند. ارائه‌ داده‌های‌ عینی‌ و مستند و روشنگری‌ها، بهترین‌ حربه‌ دفاعی‌ در مقابل‌ تهاجمات‌ تبلیغی‌ است. زمانی‌ كه‌ توانایی‌ نشان‌ دادن‌ واقعیت‌ها در ابعاد داخلی‌ و خارجی‌ (كه‌ با كارها و اقدامات‌ فرهنگی‌ مناسب‌ حاصل‌ می‌شوند) به‌ صورت‌ عینی‌ و واقعی‌ به‌ مردم‌ ارائه‌ شود، ماهیت‌ و چهره‌ واقعی‌ تبلیغات‌ غرب‌ بیان‌ می‌شود و به‌ طور طبیعی‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ و الگوی‌ پردازش‌ طرحواره‌ای‌ درخصوص‌ ایران‌ به‌ سود طرحواره‌های‌ مثبت‌ تغییر می‌یابد.
نتیجه‌گیری
امروزه‌ در رویكردهای‌ جدید به‌ روان‌شناسی، انسان‌ به‌ عنوان‌ یك‌ موجود پردازش‌كننده‌ اطلاعات‌ محسوب‌ می‌شود. انقلابی‌ كه‌ از دهه‌ ۱۹۶۰ در این‌ حوزه‌ روی‌ داده‌ است‌ جهت‌گیری‌های‌ نظری‌ و كاربردی‌ را از نگرش‌های‌ زیستی‌ --- رفتاری‌ صرف‌ به‌ شناختی‌ --- عقلانی‌ تغییر داده‌ است. با عنایت‌ به‌ این‌ نوع‌ نگرش، درون‌ دادها۲۹ وارد محیط‌ فكری‌ انسان‌ها شده‌ و در آنجا پردازش‌ شده‌ و در صورت‌ لزوم‌ بازیابی‌ می‌شوند. اگر درون‌ دادهای‌ ارائه‌ شده‌ غیرواقعی‌ و جهت‌دار باشند، مجموعه‌ اطلاعات‌ منسجمی‌ كه‌ بر مبنای‌ آنها در ذهن‌ شكل‌ می‌گیرند نیز سودار بوده‌ و در این‌ صورت‌ در فراخوانی‌ و بازیابی‌ نیز با نگرش‌ها و رفتارهای‌ سودار و غیرواقعی‌ مواجه‌ خواهیم‌ بود. امروزه‌ بنگاه‌های‌ خبرپراكنی‌ غرب‌ با حجم‌ وسیعی‌ از آرایش‌ اطلاعات‌ نادرست‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ كه‌ با شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی‌ مثل‌ تحریف، حذف‌ و برجسته‌سازی‌ و نیز تلفیق‌ این‌گونه‌ اطلاعات‌ پردازش‌ شده‌ با آهنگ‌های‌ احساسی‌ و هیجانی‌ درصدد ایجاد یك‌ طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ است.
با نگاهی‌ به‌ كلیشه‌های‌ تبلیغی، به‌ عنوان‌ مواد خام‌ این‌ طرحواره‌ كه‌ روی‌ نكات‌ ویژه‌ای‌ متمركز شده‌اند، به‌ خوبی‌ می‌توان‌ وجود خط‌ مشی‌های‌ ثابت‌ تبلیغی‌ جهت‌ ارائه‌ یك‌ تصویر منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ را ردیابی‌ كرد.
اگر در بلند مدت‌ با امكانات‌ وسیعی‌ كه‌ در اختیار رسانه‌های‌ غربی‌ وجود دارد، روی‌ درون‌دادهای‌ منفی‌ از ایران‌ مكررا تاكید شود، احتمال‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ از ایران‌ منتفی‌ نیست‌ و در صورت‌ تشكیل‌ این‌ طرحواره‌ها، نگرش‌ها و طرز تلقی‌ها تحت‌ تاثیر قرار می‌گیرند. نباید در قبال‌ حملات‌ روانی‌ كه‌ این‌گونه‌ به‌ صورت‌ بی‌رحمانه‌ واقعیت‌ها را مغشوش‌ جلوه‌ می‌دهند موضع‌ انفعالی‌ به‌ خود گرفت، بهتر است‌ اولاً‌ ماهیت‌ واقعی‌ تبلیغات‌ منفی‌ را نشان‌ داد و افكار عمومی‌ را در این‌ خصوص‌ روشن‌ كرد. به‌ خوبی‌ معلوم‌ است‌ كه‌ اگر طرحواره‌های‌ منفی‌ از كشوری‌ شكل‌ بگیرند آن‌ كشور از نظر سیاسی‌ در انزوا قرار گرفته‌ و مشروعیت‌ سیاسی‌ و در نتیجه‌ اقتدار ملی‌ خود را از دست‌ خواهد داد. ثانیا برای‌ مقابله‌ و رفع‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ می‌توان‌ در ابعاد داخلی‌ و خارجی‌ اقداماتی‌ را توصیه‌ كرد.
در ابعاد خارجی، داشتن‌ روابط‌ دیپلماتیك‌ فعال‌ با كشورهای‌ جهان، برخورد انسانی‌ و اسلامی‌ و حسن‌ همجواری‌ با كشورهای‌ منطقه، حضور فعال‌ در صحنه‌های‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، طرح‌ ابتكاراتی‌ در سطح‌ بین‌المللی‌ مثل‌ طرح‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها ۳۰ و ایجاد تمهیداتی‌ به‌ منظور بسترسازی‌ مناسب‌ برای‌ جامه‌ عمل‌ پوشاندن‌ به‌ آن، حضور فعال‌ در اقدامات‌ بشردوستانه‌ و صلح‌آمیز و... و در ابعاد داخلی‌ كوشش‌ در جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ مردم، كاستن‌ از تنش‌ها و اختلافات‌ درونی، افزایش‌ تفاهمات‌ و همگرایی‌ها، بسترسازی‌ مناسب‌ برای‌ سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد امنیت، مشاركت‌ هر چه‌ بیشتر مردم‌ در امور سیاسی‌ و تصمیم‌گیری‌ها و... تدابیری‌ هستند كه‌ پردازش‌ اطلاعات‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ را به‌ نفع‌ ایجاد طرحواره‌های‌ مثبت‌ و كاهش‌ تأثیر و نفوذ طرحواره‌های‌ منفی‌ كمك‌ می‌كنند.پی‌نوشت‌ها:
- Schema۱
- Absract representation۲
- Schema Theory.۳
- Alba Hasher۴
- Sdorow۵
- Markus Wurf.۶
- Wortman etal.۷
- Person Schema.۸
- Self Schema.۹
-۰ Social Stere atype.۱
-۱ Beck Emery.۱
-۲ Brewin.۱
-۳ Filtering.۱
-۴ Cognitive Filter.۱
-۵ Distorted Schemas.۱
-۶ Confirmatory hypothesis testing.۱
-۷ Stereotyped Social Schemas.۱
-۸ Gerbner Gross.۱
-۹ Social Learniny theorists.۱
-۰ Bandura Rotter.۲
-۱ Confirmative bias.۲
-۲ Observational Learning.۲
۲۳- نقل‌ از هفته‌نامه‌ سروش، شماره‌ ۱۰۵۵، مقاله‌ این‌ جا منطقه‌ نظامی‌ است، عكاسی‌ ممنوع.
-۴ Schematic Processing.۲
۲۵- برای‌ مثال، در ایالات‌ متحده‌ امریكا، پس‌ از حوادث‌ ۱۱ سپتامبر، پلیس‌ فدرال‌ امریكا(FBI) هزار تن‌ از افراد مختلف‌ من‌ جمله‌ مسلمانان‌ مقیم‌ امریكا را بازجویی‌ و در زندان‌های‌ درازمدت‌ بدون‌ محاكمه‌ نگهداری‌ می‌كند و یا محاكمه‌ افراد متهم‌ به‌ خشونت‌ و تروریسم‌ را در دادگاه‌های‌ نظامی‌ و غیرعلنی‌ كه‌ جزیی‌ از تضییع‌ حقوق‌ اقلیت‌ها است.
۲۶- طبق‌ اسناد موجود، رییس‌جمهور امریكا در دهه‌ ۶۰، آقای‌ لیندون‌ جانسون‌بوروی‌ چندین‌ بار در صحبت‌های‌ خصوصی‌اش‌ كه‌ بر نوار ضبط‌ شده‌ است‌ ، با وزیر دفاع‌ آن‌ روز امریكا، رابرت‌ مك‌نامارا مذاكره‌ می‌كند و می‌گوید فكر نمی‌كند امریكا در ویتنام‌ پیروز شود و اصولاً‌ به‌ پیروزی‌ امریكا در ویتنام‌ بدبین‌ بود. لكن‌ در طول‌ زمامداری‌اش‌ هرگز احساسات‌ درونی‌ خود را با مردم‌ امریكا در میان‌ نگذاشت‌ و با توان‌ هر چه‌ بیشتر به‌ ویتنام‌ قشون‌ و اسلحه‌ فرستاد و از رسانه‌های‌ مهم‌ كمك‌ خواست. مع‌ذالك‌ به‌ واسطه‌ وخیم‌ شدن‌ وضع‌ امریكا در آن‌ ناحیه، جانسون‌ در سال‌ ۱۹۶۸ تصمیم‌ می‌گیرد كه‌ نامزدی‌ خود را برای‌ دور دوم‌ ریاست‌ جمهوری‌ تكرار و متعاقب‌ این‌ عمل‌ سربازان‌ امریكایی‌ با سرخوردگی‌ ویتنام‌ را ترك‌ می‌نمایند.
-۷ Associative Learning.۲
-۸ Phenomenological.۲
-۹ Inputs.۲
۳۰- یكی‌ از دیپلمات‌های‌ امریكا در سازمان‌ ملل‌ می‌گوید: «ما برای‌ متحد نمودن‌ جهان‌ و بالاخص‌ مسلمانان‌ علیه‌تروریسم‌ افغانستان‌ در ابتدا نگران‌ بودیم‌ كه‌ این‌ موضوع‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها مانع‌ كار ما در جریانات‌ می‌شود، ولی‌ با فعالیت‌ و مواظبتی‌ كه‌ به‌ كار بردیم‌ اشكالی‌ بوجود نیامد.» نقل‌ از كیهان‌ شماره‌ ۱۷۲۵۴. مقاله‌ چشم‌ انداز.

طرحواره‌ها به‌ عنوان‌ یك‌ صافی‌شناختی‌ نیز عمل‌ می‌كنند، به‌ این‌ معنی‌ كه‌ به‌ برخی‌ از اطلاعات‌ اجازه‌ ورود و پردازش‌ داده‌ می‌شود و جلو برخی‌ دیگر را سد می‌كنند، شیوه‌ درك‌ رویدادها را رنگ‌آمیزی‌ كرده‌ و تعیین‌ می‌كنند كه‌ ما به‌ چه‌ چیزی‌ توجه‌ كرده‌ و چه‌ چیزی‌ را به‌ یاد آوریم‌ و نهایتاً‌ این‌ كه‌ در مورد خود و دیگران‌ چه‌ احساسی‌ داشته‌ باشیم.
زمینه‌یابی‌هایی‌ در ایالات‌ متحده‌ نشان‌ داده‌اند، افراد بزرگسالی‌ كه‌ بیش‌ از چهار ساعت‌ در روز از وقت‌ خود را صرف‌ تماشای‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ می‌كنند، تحت‌ تأثیر القائات‌ برنامه‌های‌ پخش‌ شده‌ در معرض‌ یكسری‌ طرحواره‌های‌ اجتماعی‌ قالبی‌ قرار می‌گیرند كه‌ دقیقاً‌ با القائات‌ شبكه‌های‌ تلویزیونی‌ این‌ كشور مطابقت‌ دارند.
در دنیای‌ امروز، به‌ منظور متقاعد ساختن‌ افكار عمومی‌ و شكل‌دهی‌ به‌ آن، بوسیله‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی، از طریق‌ شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی، طرحواره‌هایی‌ شكل‌ می‌گیرند كه‌ دقیقاً‌ با اهداف‌ و منافع‌ مبلغان‌ هماهنگی‌ دارند.
فرایند پردازش‌ طرحواره‌ای‌ یعنی‌ فرایند جست‌وجوی‌ ساخت‌هایی‌در حافظه‌ كه‌ با اطلاعات‌ ورودی‌ همخوان‌ باشند. درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز هدف‌ غرب‌ ایجاد یك‌ طرحواره‌ منفی‌ از آن‌ در افكار عمومی‌ جهانی‌ است.
كاری‌ كه‌ اخیراً‌ رسانه‌های‌ مربوط‌ به‌ غرب‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و ارائه‌ چهره‌ منفی‌ و خشن‌ همانند بنیادگرایی، خشونت‌ دینی، اسلام‌ رادیكالی‌ و طرفداری‌ از تروریسم‌ از آن‌ در سطح‌ كلانی‌ انجام‌ می‌دهند حكایت‌ از ایجاد طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ دارد.
غرب‌ از طریق‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ و نفوذی‌ كه‌ بر افكار عمومی‌ جهانی‌ دارد، شدیداً‌ افكار عمومی‌ را كنترل‌ می‌كند؛ مثال‌ بارز این‌ پدیده‌ جنگ‌ اخیر امریكا و متحدانش‌ بر علیه‌ كشور افغانستان‌ است‌ كه‌ با پول، اسلحه‌ و هدایت‌ امریكا به‌ راه‌ افتاد و در كنار آن‌ سانسور خبری‌ شدیدی‌ بر رسانه‌های‌ ارتباطی‌ به‌ عمل‌ آمد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ محتوای‌ اخبار و تصاویر دقیقاً‌ آن‌ چیزهایی‌ بودند كه‌ دولتمردان‌ امریكایی‌ در نظر داشتند، چون‌ دولتمردان‌ این‌ كشور به‌ خوبی‌ واقف‌ هستند كه‌ مشاهده‌ تصاویر خشونت‌بار و بمباران‌های‌ این‌ كشور در خاك‌ افغانستان‌ تبعاتی‌ منفی‌ در افكار عمومی‌ مردم‌ امریكا و سایر كشورها، به‌ دنبال‌ دارد.
طوری‌ برنامه‌ریزی‌ می‌كنند كه‌ در راستای‌ اهداف‌ آنها عمل‌ كنند. به‌ عبارت‌ دیگر، انتخاب‌ و تصمیم‌ شهروندان‌ غربی‌ به‌ نحو مستقیم‌ یا غیر مستقیم‌ تحت‌ اراده‌ و كنترل‌ صاحبان‌ سرمایه‌ و سیاستمداران‌ است؛ اما این‌گونه‌ القا می‌شود كه‌ وی‌ در انتخاب‌ آزاد است. در این‌ كشورها ابزارها تعیین‌ كننده‌ رفتار هستند نه‌ شناخت‌ها و نگرش‌ها. حتی‌ رسانه‌های‌ غربی‌ با استفاده‌ از شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی‌ می‌توانند یك‌ حادثه‌ واقعی‌ را به‌ انحراف‌ بكشند و تصویری‌ غیرواقعی‌ از آن‌ حربه‌ دیگر غرب‌ برای‌ ایجاد و تكمیل‌ تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران، القای‌ این‌ موضوع‌ است‌ كه‌ ایران‌ درصدد رسیدن‌ به‌ دانش‌ و سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ و تكنولوژی‌های‌ مرتبط‌ با آن‌ است. اگر چه‌ كارشناسان‌ آژانس‌ انرژی‌ اتمی‌ بر بی‌ضرر بودن‌ این‌ تكنولوژی‌ و استفاده‌ صلح‌آمیز ایران‌ از آن‌ اقرار كرده‌اند، غرب‌ برای‌ تحت‌ الشعاع‌ قرار دادن‌ تكنولوژی‌ سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ وزرادخانه‌های‌ اتمی‌ این‌ كشور، همواره‌ آن‌ را به‌ ایران‌ فرافكن‌ كرده‌ تا در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ درست‌ عمل‌ كرده‌ باشد.
با توجه‌ به‌ تبلیغات‌ شرطی، زمانی‌ كه‌ دو محرك‌ با هم‌ تكرار شوند، رفته‌ رفته‌ بین‌ این‌ دو نوع‌ رابطه‌ تداعی‌ ایجاد می‌شود،
جنبه‌ دیگر تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ بر علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از بین‌ بردن‌ و تضعیف‌ تدریجی‌انگیزه‌های‌ مردم‌ ایران‌ است. سوژه‌ها و موضوعاتی‌ كه‌ غرب‌ برای‌ تعقیب‌ این‌ هدف‌ برگزیده‌ عبارتند از: بزرگ‌نمایی‌ مشكلات‌ داخلی، دامن‌زدن‌ به‌ اختلافات‌ میان‌ جناح‌های‌ مختلف‌ در ایران‌ و گسترده‌ جلوه‌دادن‌ آن‌ و نیز شعله‌ور ساختن‌ و پرداختن‌ به‌ تنوعات‌ قومی، قبیله‌ای‌ و مذهبی.
به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نسبت‌ داده‌ شوند، در بلندمدت‌ نوعی‌ رابطه‌ تداعی‌ بین‌ این‌ دو ایجاد شده‌ و منجر به‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ می‌شود.
اخبار مربوط‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ در ایران، از طریق‌ شگردهای‌ پوشش‌ خبری‌ طوری‌ در لفافه‌ اخبار منفی‌ پیچیده‌ می‌شوند كه‌ در نهایت‌ برآیند نیروها به‌ سمت‌ جنبه‌های‌ منفی‌ و ایجاد تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران‌ باشد؛ معمولا رسانه‌های‌ غربی‌ از تلفات‌ افغانستان‌ و سختی‌ وضع‌ معیشتی‌ و بمباران‌های‌ بی‌رحمانه‌ بر سر مردم‌ فقیر چیزی‌ بیان‌ نمی‌كنند.
هدف‌ اصلی‌ در مقابله‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، مهار و جلوگیری‌ از گسترش‌ و نفوذ معنوی‌ ایران‌ در منطقه‌ است؛ارائه‌ داده‌های‌ عینی‌ و مستند و روشنگری‌ها، بهترین‌ حربه‌ دفاعی‌ در مقابل‌ تهاجمات‌ تبلیغی‌ است.
تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ هیچ‌ اشاره‌ای‌ به‌ نكات‌ مثبت‌ و پیشرفت‌های‌ به‌ دست‌ آمده‌ پس‌ از انقلاب‌ در ایران‌ نمی‌كند؛
در عملیات‌ روانی‌ دو فرضیه‌ اساسی‌ وجود دارد كه‌ با عنایت‌ به‌ آنها ماشین‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ سود می‌برد. اولین‌ فرضیه‌ این‌ است‌ كه‌ برداشت‌ انسان‌ها از دنیای‌ مادی‌ متفاوت‌ است‌ و دومین‌ فرضیه‌ این‌ كه‌ تغییر در برداشت‌ها، منجر به‌ تغییر دیدگاه‌ها و عكس‌العمل‌های‌ رفتاری‌ آنها می‌شود.
اگر درون‌ دادهای‌ ارائه‌ شده‌ غیرواقعی‌ و جهت‌دار باشند، مجموعه‌ اطلاعات‌ منسجمی‌ كه‌ بر مبنای‌ آنها در ذهن‌ شكل‌ می‌گیرند نیز سودار بوده‌ و در این‌ صورت‌ در فراخوانی‌ و بازیابی‌ نیز با نگرش‌ها و رفتارهای‌ سودار و غیرواقعی‌ مواجه‌ خواهیم‌ بود.
اگر در بلند مدت‌ با امكانات‌ وسیعی‌ كه‌ در اختیار رسانه‌های‌ غربی‌ وجود دارد، بر روی‌ درون‌دادهای‌ منفی‌ از ایران‌ مكرراً‌ تاكید شود، احتمال‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ از ایران‌ منتفی‌ نیست‌ و همان‌ طوری‌ كه‌ می‌دانیم‌ در صورتی‌ كه‌ چنین‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ شكل‌ بگیرند، نگرش‌ها و طرز تلقی‌ها را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند. نباید در قبال‌ حملات‌ روانی‌ كه‌ این‌گونه‌ به‌ صورت‌ بی‌رحمانه‌ای‌ واقعیت‌ها را مغشوش‌ جلوه‌ می‌دهند موضع‌ انفعالی‌ به‌ خود گرفت.
طرحواره‌ها، یكی‌ از ساختارهای‌ تشكیل‌ دهنده‌ حافظه‌ بلندمدت‌ هستند كه، همانند تصاویر عكاسی، تمام‌ جزییات‌ یك‌ شیء یا پدیده‌ را در برنمی‌گیرند، بلكه‌ شامل‌ ویژگی‌های‌ شاخص‌ موضوعات‌ مربوط‌ به‌ خود هستند و بیشتر باز ساخته‌های‌ تازه‌ و در عین‌ حال‌ بسیار سازمان‌ یافته‌ای‌ از ادراكات‌ اصلی‌ ما محسوب‌ می‌شوند.
در ابعاد خارجی، داشتن‌ روابط‌ دیپلماتیك‌ فعال‌ با كشورهای‌ جهان، برخورد انسانی‌ و اسلامی‌ و حسن‌ همجواری‌ با كشورهای‌ منطقه، حضور فعال‌ در صحنه‌های‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، حضور فعال‌ در اقدامات‌ بشردوستانه‌ و صلح‌آمیز و... و در ابعاد داخلی‌ كوشش‌ در جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ مردم، كاستن‌ از تنش‌ها و اختلافات‌ درونی، افزایش‌ تفاهمات‌ و همگرایی‌ها، بسترسازی‌ مناسب‌ برای‌ سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد امنیت، مشاركت‌ هر چه‌ بیشتر مردم‌ در امور سیاسی‌ و تصمیم‌گیری‌ها و... تدابیری‌ هستند كه‌ پردازش‌ اطلاعات‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ را به‌ نفع‌ ایجاد طرحواره‌های‌ مثبت‌ و كاهش‌ تأثیر و نفوذ طرحواره‌های‌ منفی‌ كمك‌ می‌كنند.پی‌نوشت‌ها:
- Schema۱
- Absract representation۲
- Schema Theory.۳
- Alba Hasher۴
- Sdorow۵
- Markus Wurf.۶
- Wortman etal.۷
- Person Schema.۸
- Self Schema.۹
-۰ Social Stere atype.۱
-۱ Beck Emery.۱
-۲ Brewin.۱
-۳ Filtering.۱
-۴ Cognitive Filter.۱
-۵ Distorted Schemas.۱
-۶ Confirmatory hypothesis testing.۱
-۷ Stereotyped Social Schemas.۱
-۸ Gerbner Gross.۱
-۹ Social Learniny theorists.۱
-۰ Bandura Rotter.۲
-۱ Confirmative bias.۲
-۲ Observational Learning.۲
۲۳- نقل‌ از هفته‌نامه‌ سروش، شماره‌ ۱۰۵۵، مقاله‌ این‌ جا منطقه‌ نظامی‌ است، عكاسی‌ ممنوع.
-۴ Schematic Processing.۲
۲۵- برای‌ مثال، در ایالات‌ متحده‌ امریكا، پس‌ از حوادث‌ ۱۱ سپتامبر، پلیس‌ فدرال‌ امریكا(FBI) هزار تن‌ از افراد مختلف‌ من‌ جمله‌ مسلمانان‌ مقیم‌ امریكا را بازجویی‌ و در زندان‌های‌ درازمدت‌ بدون‌ محاكمه‌ نگهداری‌ می‌كند و یا محاكمه‌ افراد متهم‌ به‌ خشونت‌ و تروریسم‌ را در دادگاه‌های‌ نظامی‌ و غیرعلنی‌ كه‌ جزیی‌ از تضییع‌ حقوق‌ اقلیت‌ها است.
۲۶- طبق‌ اسناد موجود، رییس‌جمهور امریكا در دهه‌ ۶۰، آقای‌ لیندون‌ جانسون‌بوروی‌ چندین‌ بار در صحبت‌های‌ خصوصی‌اش‌ كه‌ بر نوار ضبط‌ شده‌ است‌ ، با وزیر دفاع‌ آن‌ روز امریكا، رابرت‌ مك‌نامارا مذاكره‌ می‌كند و می‌گوید فكر نمی‌كند امریكا در ویتنام‌ پیروز شود و اصولاً‌ به‌ پیروزی‌ امریكا در ویتنام‌ بدبین‌ بود. لكن‌ در طول‌ زمامداری‌اش‌ هرگز احساسات‌ درونی‌ خود را با مردم‌ امریكا در میان‌ نگذاشت‌ و با توان‌ هر چه‌ بیشتر به‌ ویتنام‌ قشون‌ و اسلحه‌ فرستاد و از رسانه‌های‌ مهم‌ كمك‌ خواست. مع‌ذالك‌ به‌ واسطه‌ وخیم‌ شدن‌ وضع‌ امریكا در آن‌ ناحیه، جانسون‌ در سال‌ ۱۹۶۸ تصمیم‌ می‌گیرد كه‌ نامزدی‌ خود را برای‌ دور دوم‌ ریاست‌ جمهوری‌ تكرار و متعاقب‌ این‌ عمل‌ سربازان‌ امریكایی‌ با سرخوردگی‌ ویتنام‌ را ترك‌ می‌نمایند.
-۷ Associative Learning.۲
-۸ Phenomenological.۲
-۹ Inputs.۲
۳۰- یكی‌ از دیپلمات‌های‌ امریكا در سازمان‌ ملل‌ می‌گوید: «ما برای‌ متحد نمودن‌ جهان‌ و بالاخص‌ مسلمانان‌ علیه‌تروریسم‌ افغانستان‌ در ابتدا نگران‌ بودیم‌ كه‌ این‌ موضوع‌ گفت‌وگوی‌ تمدن‌ها مانع‌ كار ما در جریانات‌ می‌شود، ولی‌ با فعالیت‌ و مواظبتی‌ كه‌ به‌ كار بردیم‌ اشكالی‌ بوجود نیامد.» نقل‌ از كیهان‌ شماره‌ ۱۷۲۵۴. مقاله‌ چشم‌ انداز.
طرحواره‌ها به‌ عنوان‌ یك‌ صافی‌شناختی‌ نیز عمل‌ می‌كنند، به‌ این‌ معنی‌ كه‌ به‌ برخی‌ از اطلاعات‌ اجازه‌ ورود و پردازش‌ داده‌ می‌شود و جلو برخی‌ دیگر را سد می‌كنند، شیوه‌ درك‌ رویدادها را رنگ‌آمیزی‌ كرده‌ و تعیین‌ می‌كنند كه‌ ما به‌ چه‌ چیزی‌ توجه‌ كرده‌ و چه‌ چیزی‌ را به‌ یاد آوریم‌ و نهایتاً‌ این‌ كه‌ در مورد خود و دیگران‌ چه‌ احساسی‌ داشته‌ باشیم.
زمینه‌یابی‌هایی‌ در ایالات‌ متحده‌ نشان‌ داده‌اند، افراد بزرگسالی‌ كه‌ بیش‌ از چهار ساعت‌ در روز از وقت‌ خود را صرف‌ تماشای‌ برنامه‌های‌ تلویزیونی‌ می‌كنند، تحت‌ تأثیر القائات‌ برنامه‌های‌ پخش‌ شده‌ در معرض‌ یكسری‌ طرحواره‌های‌ اجتماعی‌ قالبی‌ قرار می‌گیرند كه‌ دقیقاً‌ با القائات‌ شبكه‌های‌ تلویزیونی‌ این‌ كشور مطابقت‌ دارند.
در دنیای‌ امروز، به‌ منظور متقاعد ساختن‌ افكار عمومی‌ و شكل‌دهی‌ به‌ آن، بوسیله‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی، از طریق‌ شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی، طرحواره‌هایی‌ شكل‌ می‌گیرند كه‌ دقیقاً‌ با اهداف‌ و منافع‌ مبلغان‌ هماهنگی‌ دارند.
فرایند پردازش‌ طرحواره‌ای‌ یعنی‌ فرایند جست‌وجوی‌ ساخت‌هایی‌در حافظه‌ كه‌ با اطلاعات‌ ورودی‌ همخوان‌ باشند. درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نیز هدف‌ غرب‌ ایجاد یك‌ طرحواره‌ منفی‌ از آن‌ در افكار عمومی‌ جهانی‌ است.
كاری‌ كه‌ اخیراً‌ رسانه‌های‌ مربوط‌ به‌ غرب‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ و ارائه‌ چهره‌ منفی‌ و خشن‌ همانند بنیادگرایی، خشونت‌ دینی، اسلام‌ رادیكالی‌ و طرفداری‌ از تروریسم‌ از آن‌ در سطح‌ كلانی‌ انجام‌ می‌دهند حكایت‌ از ایجاد طرحواره‌ و پردازش‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ دارد.
غرب‌ از طریق‌ رسانه‌های‌ ارتباط‌ جمعی‌ و نفوذی‌ كه‌ بر افكار عمومی‌ جهانی‌ دارد، شدیداً‌ افكار عمومی‌ را كنترل‌ می‌كند؛ مثال‌ بارز این‌ پدیده‌ جنگ‌ اخیر امریكا و متحدانش‌ بر علیه‌ كشور افغانستان‌ است‌ كه‌ با پول، اسلحه‌ و هدایت‌ امریكا به‌ راه‌ افتاد و در كنار آن‌ سانسور خبری‌ شدیدی‌ بر رسانه‌های‌ ارتباطی‌ به‌ عمل‌ آمد؛ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ محتوای‌ اخبار و تصاویر دقیقاً‌ آن‌ چیزهایی‌ بودند كه‌ دولتمردان‌ امریكایی‌ در نظر داشتند، چون‌ دولتمردان‌ این‌ كشور به‌ خوبی‌ واقف‌ هستند كه‌ مشاهده‌ تصاویر خشونت‌بار و بمباران‌های‌ این‌ كشور در خاك‌ افغانستان‌ تبعاتی‌ منفی‌ در افكار عمومی‌ مردم‌ امریكا و سایر كشورها، به‌ دنبال‌ دارد.
طوری‌ برنامه‌ریزی‌ می‌كنند كه‌ در راستای‌ اهداف‌ آنها عمل‌ كنند. به‌ عبارت‌ دیگر، انتخاب‌ و تصمیم‌ شهروندان‌ غربی‌ به‌ نحو مستقیم‌ یا غیر مستقیم‌ تحت‌ اراده‌ و كنترل‌ صاحبان‌ سرمایه‌ و سیاستمداران‌ است؛ اما این‌گونه‌ القا می‌شود كه‌ وی‌ در انتخاب‌ آزاد است. در این‌ كشورها ابزارها تعیین‌ كننده‌ رفتار هستند نه‌ شناخت‌ها و نگرش‌ها. حتی‌ رسانه‌های‌ غربی‌ با استفاده‌ از شگردهای‌ خاص‌ تبلیغاتی‌ می‌توانند یك‌ حادثه‌ واقعی‌ را به‌ انحراف‌ بكشند و تصویری‌ غیرواقعی‌ از آن‌ حربه‌ دیگر غرب‌ برای‌ ایجاد و تكمیل‌ تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران، القای‌ این‌ موضوع‌ است‌ كه‌ ایران‌ درصدد رسیدن‌ به‌ دانش‌ و سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ و تكنولوژی‌های‌ مرتبط‌ با آن‌ است. اگر چه‌ كارشناسان‌ آژانس‌ انرژی‌ اتمی‌ بر بی‌ضرر بودن‌ این‌ تكنولوژی‌ و استفاده‌ صلح‌آمیز ایران‌ از آن‌ اقرار كرده‌اند، غرب‌ برای‌ تحت‌ الشعاع‌ قرار دادن‌ تكنولوژی‌ سلاح‌های‌ كشتار جمعی‌ رژیم‌ صهیونیستی‌ وزرادخانه‌های‌ اتمی‌ این‌ كشور، همواره‌ آن‌ را به‌ ایران‌ فرافكن‌ كرده‌ تا در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ درست‌ عمل‌ كرده‌ باشد.
با توجه‌ به‌ تبلیغات‌ شرطی، زمانی‌ كه‌ دو محرك‌ با هم‌ تكرار شوند، رفته‌ رفته‌ بین‌ این‌ دو نوع‌ رابطه‌ تداعی‌ ایجاد می‌شود،
جنبه‌ دیگر تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ بر علیه‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ از بین‌ بردن‌ و تضعیف‌ تدریجی‌انگیزه‌های‌ مردم‌ ایران‌ است. سوژه‌ها و موضوعاتی‌ كه‌ غرب‌ برای‌ تعقیب‌ این‌ هدف‌ برگزیده‌ عبارتند از: بزرگ‌نمایی‌ مشكلات‌ داخلی، دامن‌زدن‌ به‌ اختلافات‌ میان‌ جناح‌های‌ مختلف‌ در ایران‌ و گسترده‌ جلوه‌دادن‌ آن‌ و نیز شعله‌ور ساختن‌ و پرداختن‌ به‌ تنوعات‌ قومی، قبیله‌ای‌ و مذهبی.
به‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ نسبت‌ داده‌ شوند، در بلندمدت‌ نوعی‌ رابطه‌ تداعی‌ بین‌ این‌ دو ایجاد شده‌ و منجر به‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌ای‌ منفی‌ از جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ می‌شود.
اخبار مربوط‌ به‌ جنبه‌های‌ مثبت‌ در ایران، از طریق‌ شگردهای‌ پوشش‌ خبری‌ طوری‌ در لفافه‌ اخبار منفی‌ پیچیده‌ می‌شوند كه‌ در نهایت‌ برآیند نیروها به‌ سمت‌ جنبه‌های‌ منفی‌ و ایجاد تصویر ذهنی‌ منفی‌ از ایران‌ باشد؛ معمولا رسانه‌های‌ غربی‌ از تلفات‌ افغانستان‌ و سختی‌ وضع‌ معیشتی‌ و بمباران‌های‌ بی‌رحمانه‌ بر سر مردم‌ فقیر چیزی‌ بیان‌ نمی‌كنند.
هدف‌ اصلی‌ در مقابله‌ با جمهوری‌ اسلامی‌ ایران، مهار و جلوگیری‌ از گسترش‌ و نفوذ معنوی‌ ایران‌ در منطقه‌ است؛ارائه‌ داده‌های‌ عینی‌ و مستند و روشنگری‌ها، بهترین‌ حربه‌ دفاعی‌ در مقابل‌ تهاجمات‌ تبلیغی‌ است.
تبلیغات‌ القایی‌ غرب‌ هیچ‌ اشاره‌ای‌ به‌ نكات‌ مثبت‌ و پیشرفت‌های‌ به‌ دست‌ آمده‌ پس‌ از انقلاب‌ در ایران‌ نمی‌كند؛
در عملیات‌ روانی‌ دو فرضیه‌ اساسی‌ وجود دارد كه‌ با عنایت‌ به‌ آنها ماشین‌ تبلیغاتی‌ غرب‌ در جهت‌ ایجاد طرحواره‌ منفی‌ از ایران‌ سود می‌برد. اولین‌ فرضیه‌ این‌ است‌ كه‌ برداشت‌ انسان‌ها از دنیای‌ مادی‌ متفاوت‌ است‌ و دومین‌ فرضیه‌ این‌ كه‌ تغییر در برداشت‌ها، منجر به‌ تغییر دیدگاه‌ها و عكس‌العمل‌های‌ رفتاری‌ آنها می‌شود.
اگر درون‌ دادهای‌ ارائه‌ شده‌ غیرواقعی‌ و جهت‌دار باشند، مجموعه‌ اطلاعات‌ منسجمی‌ كه‌ بر مبنای‌ آنها در ذهن‌ شكل‌ می‌گیرند نیز سودار بوده‌ و در این‌ صورت‌ در فراخوانی‌ و بازیابی‌ نیز با نگرش‌ها و رفتارهای‌ سودار و غیرواقعی‌ مواجه‌ خواهیم‌ بود.
اگر در بلند مدت‌ با امكانات‌ وسیعی‌ كه‌ در اختیار رسانه‌های‌ غربی‌ وجود دارد، بر روی‌ درون‌دادهای‌ منفی‌ از ایران‌ مكرراً‌ تاكید شود، احتمال‌ شكل‌گیری‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ از ایران‌ منتفی‌ نیست‌ و همان‌ طوری‌ كه‌ می‌دانیم‌ در صورتی‌ كه‌ چنین‌ طرحواره‌های‌ منفی‌ شكل‌ بگیرند، نگرش‌ها و طرز تلقی‌ها را تحت‌ تأثیر قرار می‌دهند. نباید در قبال‌ حملات‌ روانی‌ كه‌ این‌گونه‌ به‌ صورت‌ بی‌رحمانه‌ای‌ واقعیت‌ها را مغشوش‌ جلوه‌ می‌دهند موضع‌ انفعالی‌ به‌ خود گرفت.
طرحواره‌ها، یكی‌ از ساختارهای‌ تشكیل‌ دهنده‌ حافظه‌ بلندمدت‌ هستند كه، همانند تصاویر عكاسی، تمام‌ جزییات‌ یك‌ شیء یا پدیده‌ را در برنمی‌گیرند، بلكه‌ شامل‌ ویژگی‌های‌ شاخص‌ موضوعات‌ مربوط‌ به‌ خود هستند و بیشتر باز ساخته‌های‌ تازه‌ و در عین‌ حال‌ بسیار سازمان‌ یافته‌ای‌ از ادراكات‌ اصلی‌ ما محسوب‌ می‌شوند.
در ابعاد خارجی، داشتن‌ روابط‌ دیپلماتیك‌ فعال‌ با كشورهای‌ جهان، برخورد انسانی‌ و اسلامی‌ و حسن‌ همجواری‌ با كشورهای‌ منطقه، حضور فعال‌ در صحنه‌های‌ سیاسی‌ و بین‌المللی، حضور فعال‌ در اقدامات‌ بشردوستانه‌ و صلح‌آمیز و... و در ابعاد داخلی‌ كوشش‌ در جهت‌ رفع‌ مشكلات‌ مردم، كاستن‌ از تنش‌ها و اختلافات‌ درونی، افزایش‌ تفاهمات‌ و همگرایی‌ها، بسترسازی‌ مناسب‌ برای‌ سرمایه‌گذاری‌ها و ایجاد امنیت، مشاركت‌ هر چه‌ بیشتر مردم‌ در امور سیاسی‌ و تصمیم‌گیری‌ها و... تدابیری‌ هستند كه‌ پردازش‌ اطلاعات‌ درخصوص‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ را به‌ نفع‌ ایجاد طرحواره‌های‌ مثبت‌ و كاهش‌ تأثیر و نفوذ طرحواره‌های‌ منفی‌ كمك‌ می‌كنند.
‌احمد بخشایشی‌ اردستانی‌
مجید اصغرزاده‌ دهلق‌
منابع:
-۱ اتكینون؛ ریتلا.ل، و اتكینون؛ ریچارد. س‌ و هیلگارد ؛ ارنست. ر. (۱۳۷۰).
زمینه‌ روان‌شناسی‌ (جلد ۲و۱)، ترجمه‌ دكتر محمدنقی‌ براهنی‌ و همكاران، انتشارات‌ رشد. (تاریخ‌ انتشار اثر به‌ زبان‌ اصلی‌ ۱۹۸۳).
-۲ بروین؛ كریس. ر. (۱۳۷۶)، بنیادهای‌ شناختی‌ روان‌شناسی‌ بالینی، ترجمه‌ مجید محمودعلیلو، عباس‌ بخشی‌پوردورسری‌ و حسن‌ صبوری‌ مقدم، نشر روان‌پویا، ۱۳۷۶.
-۳ پروین، لارنس. ای. (۱۷۳۴). روان‌شناسی‌ شخصیت‌ (جلد۲)، ترجمه‌ محمدجعفر جوادی‌ و پروین‌ كدیور، انتشارات‌ موسسه‌ خدمات‌ فرهنگی‌ رسا، ۱۳۷۴.
-- زورق، محمد حسن. (۱۳۶۸). مبانی‌ تبلیغ، انتشارات‌ سروش‌
-- كریمی، یوسف‌ (۱۳۷۷). جنگ‌ روانی‌ غرب‌ علیه‌ ایران. حسین‌ حسینی، محمدحسین‌ الیاسی، عین‌اله‌ قائمی‌فرد (گردآورندگان)، مجموعه‌ مقالات‌ همایش‌ جنگ‌ روانی‌ (صص‌ ۸۱-۸۸)، تهران، انتشارات‌ پژوهشكده‌ علوم‌ دفاعی‌ دانشگاه‌ امام‌ حسین(ع).
- Hjelle, A. L. and Ziegler ۹ D. J. (۷۸۹۱). Personality theories (Zn MCgraw - Hill, Inc.۴
- Sdorow, L. M. (۳۹۹۱). Psychology (۲nd ed.). Wm. c. Brown Communications, Inc.۵
- Wortman, C. ۹ and Loftus, E. ۹ and Weaver, C. (۹۹۹۱). Psychology (۵nd ed.) Magraw - Hill, Inc.۶
منبع : ماهنامه زمانه