شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا
تفاوت پیچیدگی و پیچیده نمایی
در زمینه فیلمهای اپیزودیک در سینمای ایران دو فیلم خوب «دستفروش» (مخملباف، ۱۳۶۶) و «تولد یک پروانه» (مجتبی راعی، ۱۳۷۸) به یاد میآید مسالهای که این دو فیلم را جذاب میکرد ایدههای جالب اپیزودها بود.
ایدههای جذاب در کنار بافت دراماتیک قوی و پرداخت قوی تکنیکی آنها تماشاگر را وا میداشت که با لذت و تا آخر اپیزودهای این دو فیلم را دنبال کند.
اما متاسفانه «از دور دست» چنین نیست. ایده اپیزودها تکراری هستند و در سطح حرکت میکنند. «از دور دست» در ظاهر قضیه خلاصه شده است و همه چیز به نحوی مستقیم و گل درشت بیان میشود. معنویت در فیلم به صدای اذان، نشان دادن جلد زیبای قرآن و بنای مسجد و نماهایی از فیلم «ایثار» (آندری تاکوفسکی» و قسمتهایی از پاسیون سنماتیو اثر باخ خلاصه میشود.
سخن رامین محسنی درباره فیلمش «از دور دست» میتواند راهگشا باشد. او میگوید: «فیلم تلاش میکند سرگذشت این جوان را در گذر تاریخ، کلمه، نقش، عشق، آسمان و زمین به تصویر بکشد.» این سخن نشان از همان کلیگویی و نوعی پیچیدهنمایی در ساختار روایی فیلم دارد.
ابهام در فیلمنامه اگر هوشیارانه باشد موجب برانگیختن کنجکاوی موثر تماشاگر و ایجاد تعلیق میشود، اما اگر سنجیده انجام نگیرد به پیچیدهنمایی و ادا تبدیل میشود و تماشاگر را سردرگم میکند. مثلا سرفههای پشت سر هم پسر در اپیزود دوم در خیابانهای شلوغ تهران ابتدا تعبیر به تنگنای او در زندگی صنعتی و پرهیاهوی شهری میشود، بعد تازه در انتهای داستان میفهمیم که او آسم داشته است این برای اپیزودی که عنوان نمادین «تنفس» را دارد چیزی جز پیچیده جلوه دادن قضیه نیست.
در شخصیتپردازی کاراکترها در سینما، ماهیت هر شخصیت باید از طریق گفتار و رفتار او به صورتی دراماتیک در متن فیلم القا شود نه آنکه بخواهیم توسط عناصر فرامتنی و گاه مجرد این کار را بکنیم. روشنفکر بودن کاراکتر پسر در اپیزود اول قبل از آنکه از شخصیتپردازی درست او القا شود توسط کتابهای تلنبار شده در اتاقش به ما ثابت میشود نماهای نزدیک از جلد کتابهای او آن هم در صحنهای طولانی ما را به یاد فیلمهای تبلیغاتی میاندازد.
در اپیزود اول، مونتاژ موازی بین سرنوشت پسر دانشجو و پیرمرد عارف که از دست مغولی میگریزد قیاسی بسیار مستقیم و آزاردهنده است مثلا مرد کتاب فروشی به پسر اخم کرده او را به یاد مرد مغول میاندازد که او هم اخم کرده است یا گشتن پسر بهدنبال خانه مونتاژ موازی میشود با سرگشتگی مرد عارف در صحرا.
البته گاه قیاس قصه پیرمرد عارف با پسر، خلاقانه میشود چراکه به ظاهر و سطح قضیه پرداخته نمیشود و مقایسه کمی غیرمستقیمتر انجام شده است، مثلا مقایسه مرد مغول که به پیرمرد به جهت حمل کتاب بهجای سکههای زر میخندد با دایی پسر که دانشگاه رفتن را وقت تلفکردن میداند.
در فیلم، بعضی مفاهیم در قالب دیالوگها مرتب در حال تکرار هستند، معلوم نیست این تکرار مکررات جز دافعه تماشاگر چه حاصل دیگری دارد، نمونهاش جمله کتاب مقدس «در آغاز کلمه بود» است که چندین و چند بار تکرار میشود و حتی فصلی طولانی از آوازخواندن در قهوهخانه را فقط برای رسیدن به همین جمله تدارک دیدهاند.
در مجموع «از دوردست» در مفاهیم معنوی غور نمیکند و در سطح میماند همانطوری که نگارنده در مورد فیلمهای عامهپسند بهنوعی دیگر اشاره کرده این بار درباره «از دور دست» هم باید نوشت که خوببودن فیلمی را با تعداد جشنوارههایی که شرکت کرده نمیسنجند، بلکه خود فیلم باید خوب باشد و کیفیتش تماشاگر را مجاب کند.
حسین آریانی
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران مجلس جمهوری اسلامی ایران حجاب دولت رئیسی رئیس جمهور گشت ارشاد سیدابراهیم رئیسی مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم پاکستان
تهران سیل قتل کنکور هواشناسی شهرداری تهران سلامت سازمان سنجش سازمان هواشناسی زنان پلیس اصفهان
قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو خودرو دلار قیمت خودرو بانک مرکزی ارز سایپا مسکن ایران خودرو تورم
فضای مجازی کیومرث پوراحمد سینمای ایران تلویزیون سریال پایتخت سریال ترانه علیدوستی فیلم موسیقی سینما مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل رژیم صهیونیستی آمریکا فلسطین غزه جنگ غزه روسیه چین حماس اوکراین ترکیه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال جام حذفی آلومینیوم اراک فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه پرسپولیس بارسلونا باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ اپل فناوری ناسا ربات فیلترینگ بنیاد ملی نخبگان رونمایی
سازمان غذا و دارو کاهش وزن مالاریا آلزایمر زوال عقل